“
۲-۱-۴-۲-۲- نظریه های رفتاری[۸۰]
طبق نظریه های رفتاری اضطراب یک واکنش شرطی در مقابل محیطی خاص است یک احتمال دیگر در سبب شناسی این است که شخص با تقلید واکنشهای اضطرابی والدین خود، ممکن است واکنش درونی اضطراب را یاد بگیرد. در این الگو رفتار اجتنابی اگر سطح اضطراب را کاهش دهد تقویت می شود و چنانچه رفتار اجتنابی به طور مکرر و مؤثر موجب کاهش اضطراب گردد به عنوان یک رفتار یادگرفته شده پایدار میماند(گنجی، ۱۳۷۶: ۳۵ ). ماور یک نظریه دو عاملی برای ایجاد و نگهداری هراس ارائه داد، بر طبق این نظریه در آغاز ترسها از طریق شرطی سازی کلاسیک شکل می گیرند و به دنبال آن فرد میآموزد که با اجتناب و دوری کردن از ترس خود بکاهد، مرحله دوم این فرایند شرطی شدن ابزاری نام دارد، به دلیل اینکه اجتناب از عامل ترس موجب کاهش اضطراب می شود، پاسخ اجتناب نگهداری شده و بلافاصله تقویت می شود(همان منبع).
۲-۱-۴-۲-۳- نظریه شناختی[۸۱]
همه نظریه های شناختی به نقش یک عامل مهم در ایجاد و حفظ اختلال اضطراب اجتماعی اشاره کرده اند و آن پردازش سوگیرانه اطلاعات است. پژوهشها، پیشنهاد میکنند که بیماران مبتلا به هراس اجتماعی با سوگیریهایی در موارد زیر مشخص میشوند. تعبیر منفی وقایع اجتماعی بیرونی، کشف پاسخهای منفی از جانب دیگران، به هم خوردن تعادل توجه بین پردازش بیرونی و پردازش متمرکز بر خود، استفاده از اطلاعات درونی برای ساختن یک طرز فکر در مورد این که از دید دیگران چگونه به نظر میرسند، یادآوری اطلاعات منفی در مورد عملکردهای خود و هم چنین تنوعی از پردازشهای پس از واقعه[۸۲] و پیش بینی شکست قبل از رویارویی با موقعیت(رپی و هیمبرگ، ۱۹۹۷؛ به نقل از طهماسبی مرادی، ۱۳۸۴). تئوریهای شناختی در زمینه اضطراب حاکی از آن هستند که توجه انتخابی به تهدیدها، اضطراب را شدیدتر کرده و قضاوت در زمینه رویدادهای اجتماعی را به انحراف میکشاند(تایلر[۸۳]، ۲۰۱۰). پردازش شناختی در ایجاد و تداوم اضطراب اجتماعی نقش مهمی ایفا میکنند. نظریه پردازان شناختی بر نقش ادراکات و ارزیابیهای تحریف شده از روابط بین فردی، تحریف در پردازش اطلاعات اجتماعی، اجتناب شناختی از رویدادهای محیطی، پردازش پسرویدادی بعد از برقراری روابط بین فردی و پردازش اطلاعات اجتماعی تأکید میورزند. از جنبه شناختی راهبردهای اجتناب شناختی و پردازش پسرویدادی نقش مهمی در شکل گیری اضطراب اجتماعی دارند(هافمن[۸۴]، ۲۰۰۷).
۲-۱-۴-۲-۴- نظریه یادگیری اجتماعی[۸۵]
در نظریه یادگیری اجتماعی، به جای تعارض درونی، شیوه هایی مورد توجه قرار می گیرند که طی آن اضطراب از راه یادگیری با برخی موقعیتها مرتبط می شود(اضطراب به عنوان پاسخ آموخته شده در نظر گرفته می شود)(بواسحاقی، ۱۳۸۸: ۵۷). روانشناسان اجتماعی اعتقاد دارند اضطراب که عاملی مخرب و نابود کننده است، از طریق یادگیری و الگوبرداری آموخته می شود و می تواند باعث کاهش رضایت از زندگی افراد باشد. اضطراب اجتماعی به اضطراب یا تجربه هراس که در موقعیتهای میان فردی یا عملکردی ایجاد می شود، اطلاق می شود. افراد دارای اضطراب اجتماعی بالا از ارزیابی منفی دیگران نسبت به خود و یا انجام عملی که باعث شرمندگی شود، بیمناکند. تحقیقات حاکی از آن هستند که اضطراب اجتماعی با گرایش به اختصاص توجه به اطلاعات تهدید آمیز اجتماعی، از جمله اضطراب مرتبط با احساسات، رفتارها و عدم رضایت از دیگران همراه است(تایلر، ۲۰۱۰).
۲-۱-۴-۲-۵- نظریه آسیب شناختی[۸۶]
یکی از حوزه هایی است که اختصاصاً به جنبه های شناختی- رفتاری هراس اجتماعی پرداخته است. اگر چه برخی از نخستین معیارهای رفتاری هراس اجتماعی بر نبود مهارت های اجتماعی در افراد مبتلا تأکید داشتند، اخیراًً معیارهای شناختی به نقش محوری تحریفهای فکری معین مانند بیکفایتیهای ادراک شده و ترس از ارزیابی منفی در این افراد روی آوردهاند. هم چنین الگوهای هراس اجتماعی با درهم آمیختن برخی از این ویژگیها با یکدیگر و با مفاهیم برگرفته از پردازش اطلاعات، پیش بینیهای دقیقتری را فراهم کرده اند. افراد مبتلا به هراس اجتماعی در رویارویی با موقعیتهای اجتماعی تازه، تمایل دارند آنها را به شیوهای تهدید آمیز تعبیر کنند، زیرا پیش داوریهای منفی دارند و تجربه پیامدهای منفی گوناگونی مانند افزایش علائم اضطراب و علائم فیزیک را در موقعیتهای اجتماعی داشته اند. افزون بر این، افراد مبتلا به هراس اجتماعی به طور انتخابی جنبه های منفی خود از موقعیتهای اجتماعی را به یاد می آورند(طاهری فر، ۱۳۸۹).
۲-۱-۵-تعریف عزت نفس
“