ارزشهای اصول اخلاق حرفه ای:
اصول اخلاق حرفه ای دارای بار و ارزشهای والایی است که رعایت آنها در رعایت هنجارهای اجتماعی بسیار نقش آفرین است و این مستلزم شناخت اولیه و اساسی اصول مذکوراست.حرفه های مختلف بر حسب میزان حساسیت و وظیفه ای که درخدمت به جامعه دارند، دارای معیارهای اخلاقی متفاوت می باشند معیارهای اخلاقی اصول مشترک خصوصیت ارزشها و صلاحیتهایی را مشخص می کنند که اعضای یک سازمان را به هم پیوند می دهد. معیارهای اخلاقی همچون نقشه های راهنمایی هستند که به اعضاء یک سازمان کمک می کنند تا نقشهای خود را به روشنی و وضوح کاملی ایفاء نمایند. این معیارها برگرفته از فرهنگ بومی- فرهنگ مدنی روز و بخصوص در کشور ما متأثر از دین مبین اسلام است. اخلاق منفصل از موضوعات مادی بوده و بعد معنوی طبقات مشاغل را که دارای اهداف و منافع مشترک هستند در بر می گیرد و امروز به این نوع اخلاق، اخلاق حرفه ای می گویند. (خلیل عراقی، یقینلو۱۳۸۲).
اصول اخلاق حرفه ای:
۱- صداقت و راستگویی
۲- انصاف و برابری
۳- امانت داری
۴- وفاداری و احساس مسئولیت اجتماعی
تعهد (هاشمی،۱۳۸۲).
تعهد، اصل مهم اخلاق حرفه ای:
تعهد یکی از ارکان اصلی اخلاق در هر جامعه است. عام ترین، دیرپاترین و بالقوه عمیق ترین شکل تعهد در کار، تعهد کاری است. تعهد عمومی کار نوعی تمایل عاطفی مثبت نسبت به رعایت حقوق افراد جامعه در زمینه کار است. با این حساب پیش نیاز تعهد عمومی کار به عنوان عام ترین نوع تعهد در کار وجود نوعی «اجتماع جامعه ای» است. این خود مستلزم آن است که از قبل در جامعه انسجام عام و وفاق تعمیم یافته فعال وجود داشته باشد تا چنین احساس تعلق و علاقه ای قابل تصور باشد. یعنی وجود تعهد عمومی کار منوط به وجود اجتماع جامعه ای، وحدت ملی و وفاق تعمیم یافته است و در صورت فقدان یا ضعف انسجام اجتماعی یکپارچه و وفاق تعمیم یافته، به همان میزان تعهد کاری در جامعه سست می شود و این به معنی ضعف اخلاق عملی کار در سطح جامعه است. تعهد حرفه ای ناظر به احساس مسئولیت و علاقه نسبت به حرفه ای خاص و اجتماع حرفه ای است. اجتماع حرفه ای نوعی «دگر تعمیم یافته ویژه» است. (جواهر دشتی،۱۳۸۲).
مبانی اخلاق حرفه ای:
فلفسه اخلاق یا اخلاق پژوهی، دانشی است که از اصول و ارزشهای اخلاقی بحث می کند؛ ارزشهایی که ناظر به رفتارها و صفات ارادی مردمان و تمایز آنها از حیث خوبی و بدی، شایستگی و ناشایستگی، نیکویی و زشتی و بایستگی و نبایستگی هستند. اخلاقیات از ساختارها و مناسبات، فرهنگ، دین، نظامهای هنجاری وحقوقی، نظام خانواده، یادگیری اجتماعی، ایمان و تجارب و نگرشهای مردمان تأثیر می پذیرد. اخلاق حرفه ای به مسائل و پرسشهای اخلاقی و نیز اصول وارزشهای اخلاقی یک نظام حرفه ای- مانند حرفه پزشکی، حرفه وکالت، حرفه مهندسی یا… می پردازد و ناظر برافعال ارادی حرفه ای ها در حیطه فعالیتهای حرفه ای خودشان است.آموزش عالی نیز نظامی حرفه ای است و مجموعه ای از رفتارهای انسانی عاملانی را پوشش می دهد. افعال این عاملان نیز درمنافع یا مضار دیگران و همچنین در رشد یا زوال شخصیت خودآنان تأثیر می گذارد. بنابراین نظام آموزش عالی می تواند به لحاظ اخلاقی مورد بحث قرار بگیرد. (فراستخواه، ۱۳۸۵).
رویکرد درونی- حرفه ای:
اخلاق علمی مثل اخلاق در هر نظام حرفه ای باید منعکس کنندۀ هنجارهای درونی حرفه و احساس تعهد اخلاقی از سوی خود حرفه ای ها و نهادهای تخصصی آنها باشدونه بازتابی از مراقبتها و نظارتهای بیرونی و اداری به ویژه از سوی دولت که در قالب بایدها و نبایدهای اخلاقی به آنها تحمیل یا قبولانده یا گوشزد بشود. در واقع، هم صلاحیت و هم مسئولیت بحث و پیگیری اخلاق علمی با خود اجتماع علمی است که به صورت درونزا، با ویژگیهای حرفه ای و متشکل از محققان، دانشمندان، آموزشگران دانشگاهی و غیر آنها با توجه به اصول و هنجارهای مرتبط با مراکزعلمی و دانشگاهی و تعهدات حرفه ای، پرسشهای اخلاقی مربوط به فعالیت علمی و فناورانه خود را به میان می آورند و درصدد پاسخ به آن و یافتن راه حل برای مسائل آن بر می آیند. بنابراین مبتنی بودن بر استقلال حرفه ای و بر کناربودن از مداخلات بیرونی، شرط نخست مشروعیت هر نظام اخلاق علمی است (اندرسن[۱۲۲]، ۱۹۹۳).
خودفهمی حرفه ای:
پایه و اساس اخلاق حرفه ای، خودفهمی حرفه ای است. دانشگاهیان و متخصصان تنها با فهمی از کار و فعالیت حرفه ای خود، فلسفه آن، و نسبتش با زندگی مردم است که درک اخلاقی از آن نایل می آیند و درنتیجه در مناسبات خود با طبیعت و کاینات، با موضوعات مورد تحقیق یا تصرف فنی خود، با هم حرفه ایها و با سایر ذی نفعان اجتماعی و کل مردمان، برای ارزشهایی اعتبار قائل می شوند و نوعی احساس درونی از تعهد به آن ارزشها پیدا می کنند (بو و لارس[۱۲۳]، ۱۹۹۴).
عبور از مفهوم معیشتی:
معنای اخلاق علمی، در عبور از مفهوم معیشتی آن فرصت ظهور می یابد. زمانی که کنشگران علم و آموزش عالی، در فعالیت و کسب وکار حرفه ای خود از سطح گذران زندگی مادی فراتر می آیند، در این صورت حداقل سه سطح دیگر از فعالیت علمی و فناوری برای آنها معنا می یابد.
۱- احساس کارآیی، اثربخشی و تولید کیفیت به عنوان ارزش افزوده.
۳- احساس خدمت به مردم و مفید واقع شدن؛
۳- احساس رهاسازی از طریق باز توزیع فرصتها، نقد قدرت و .
(بو و لارس، ۱۹۹۴).
زیرساختهای اخلاق حرفه ای:
تحقق اخلاق حرفه ای در سازمان نیز در گرو نهادینه سازی دو عنصر در آن است: اول، طرز تلقی خاص نسبت به ذی نفعان و صاحبان حق. رفتار اخلاقی سازمان با عناصر محیط درونی و محیط بیرونی تابع تلقی خاصی از این عناصر است که در جهان بینی سازمان وجود دارد. سازمان ها با منابع انسانی خود رفتارهای گوناگون، عادلانه، ظالمانه، منصفانه، بی رحمی و … دارند. این رفتارها برخاسته از تلقی ابزارانگارانه از منابع انسانی به مواجهۀ غیراخلاقی با آنان می انجامد و این مواجهۀ غیراخلاقی در همه شوون حرفه ای سازمان بروز می یابد. دوم شیوه تعامل با دیگران است، اخلاقی بودن در گرو پرهیز از رفتارهای خاص و پای بندی به رفتارهای معینی است. فرد اخلاقی نمی تواند هر چه را بخواهد بگوید و هر سخنی را به زبان آورد و یا در برابر محرک ها هر واکنشی را نشان دهد بلکه دغدغه اخلاقی او را به آگاهی لحظه ای به واکنش ها و تنظیم رفتار مناسب سوق می دهد. (قراملکی، ۱۳۸۸).
اصول اخلاق حرفه ای در دانشگاه:
۱-اصول اخلاق تدریس:
اصول اخلاق تدریس در ارتباط معلم با خود. اصول اخلاق تدریس در ارتباط معلم با خود، به ارتباط درونی معلم با خود، ناظر است و در کیفیت تدریس و ارتباط معلم با شاگردان نقش بسزایی ایفا می کند. (قرا ملکی، ۱۳۸۸)
اصلاح نیت. این اصل ناظر به مبنای فطرت اخلاقی است.این مبنا ما را به هدف قرار دادن گرایش به سوی خدا درفعالیت های روزانه رهنمون می سازد نیت را«قصد» معنی کرده اند که واسطه بین علم وعمل قرار می گیرد، زیرا تا فرد نداند که کاری را باید انجام دهد، قصد انجام دادن آن را نخواهد کرد. قصد،سبب صدور عمل از فاعل می شود و هر چه مقصد، بهره بیشتری از کمال داشته باشد دستیابی به کمال آسان تر است و برای همین است که گفته اند نیت مؤمن ازعمل او بهتراست:«پس باید نیت مشتمل باشد بر طلب قربت به حق تعالی که اوست کامل مطلق». ( نصیرالدین طوسی، ۱۳۰۶). خلوص در نیت ازچند جهت زمینه های رشد را به وجود می آورد، یکی از این جهت که همسویی حرکت انسان با فطرت، شکوفایی ویژگی های فطری و کمال انسان را به دنبال دارد. دیگری، از این جهت که حرکت بر اساس فطرت، هماهنگ با هدایت تشریعی در موردانسان ها است و به کسانی تعلق می گیرد که خود را در مسیر هدایت فطری قرار دهند. «الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا» (عنکبوت/۶۹).
حفظ منزلت خود. این اصل ناظر به مبنای کرامت نفس است و ناظر به آزادی نفس از عواملی است که او را از بند نفس دانی رها می کند، این اصل در ارتباط معلم با خود، بیانگر حفظ منزلت معلم از طرف خود است. هر کس نسبت به نفس خود نیز مسئولیت و وظایفی دارد. (مطهری). بنابراین معلم باید به منزلت و حفظ کرامت خود بیندیشد و رفتار خود را در رویارویی با دیگران بر اساس عزت نفس خود تنظیم کند. (قرا ملکی،۱۳۸۸).
دوام واستمرار عمل. این اصل از مبنای عامل بودن انسان اخذ می شود و حاکی از این است که چون معلم به عنوان الگوی عمل اخلاقی ظاهر می شود – بویژه با توجه به شأن معلمی که در مقام پیشوایی جوانان قرار گرفته است- باید رفتاری مطابق با فضایل اخلاقی داشته باشد. (قرا ملکی، ۱۳۸۸).
۲)اصول اخلاق تدریس در ارتباط معلم با شاگردان.اصولی که مربوط به جنبه های اخلاقی کار معلم درارتباط با شاگردان است.
ایجاد درک سلسه مراتبی ارزشها. این اصل ناظر به فطری بودن اخلاق است که اساس آن، غایت افعال اخلاقی درحرکت به سوی خداست. وظیفه معلم، در جنبه تربیت اخلاقی تفهیم معیارهای اخلاقی، شکل دهی و تقویت کاربرد رفتارهای خوب در افراد است.
شکوفا ساختن فطرت. این اصل ناظر به مبنای فطری بودن اخلاق است. طبق این اصل معلم باید در برنامه های خود به تعالی ویژگی های فطری توجه داشته باشد. برنامه هایی که عمل در آنها مطابق با درستکاری، صداقت، احترام به یکدیگر و دیگر صفات خوب اخلاقی صورت گیرد، ضرورت می یابد.
توجه به سطوح مختلف اخلاقی شدن. این اصل به ابتنای اخلاق بر نیازهای درونی ناظر است. این اصل چون قاعده ای تجویزی، بیانگر این است که درجریان آموزش توجه به سطوح مختلف اخلاقی شدن مطابق با نیازهای افراد لازم است.
فراهم آوردن زمینه خردورزی در عمل. این اصل ناظر به بعد عقلانی اخلاق است وتأکید بر شناخت پیامدهای رفتار دارد. فعل اخلاقی فعلی است که سه عنصر عقل، اراده، میل درآن وجود داشته باشد. شناخت عمل، فرد را از اعمال کورکورانه و مبهم می رهاند و به عملی سوق می دهد که اساس و حکمت آن را می شناسد،سپس به آن میل پیدا کرده و مورد انتخاب قرار می دهد. در اراده منتهی به عمل، عنصر انتخاب نهفته است و انتخاب فعل است که ارزش اخلاقی آن را آشکار می کند بنابراین، عمل اخلاقی در صورت تام خود مستلزم شناخت، آگاهی و انتخاب آزادانه است.
لزوم تکریم شاگردان. این اصل ناظر به کرامت نفس و آزادی انسانها از بندگی غیرخداست.طبق این اصل معلم باید همه شاگردان را بدون توجه به نژاد، رنگ، مذهب، ملیت، موقعیت اجتماعی، زیبایی ظاهری نقص عضو و … احترام کند.احترام شاگردان به توجه یکسان معلم به آنها، حفظ اسرار خانوادگی که گاه معلم به تناسب حرفه اش از آنها باخبر می شود و مسائلی از این قبیل می باشد.
رعایت عدالت در مورد دانش آموزان. از اصول اخلاق معلمی،رعایت عدالت در بین شاگردان است. این اصل به جایگاه محوری عدالت دراخلاق مربوط است. دو عنصر برابری و نابرابری، بارزترین عامل در مفهوم عدالت است. برابری در توجه کردن، در علم آموزی، و برابری در رفتارهایی که معلم باید در قبال دانش آموزان داشته باشد. نابرابری، تنها درحیطه عدالت اتفاق می افتد مواردی که افراد، استحقاق بیشتری به سبب تلاش خود یافته اند. در محیطهای تربیتی مواردی از نابرابری ممکن است به وجود بیاید که عدم رعایت آن مخدوش کردن عدالت است، مثل مواردی که شاگردانی سرعت فهم یادگیری بیشتری دارند، عدالت حکم می کند که آنان برنامه غنی تری دریافت کنند تا موجب هدر رفتن وقت و استعداد آنها نشود. (قرا ملکی، ۱۳۸۸).
ارتباط اخلاق حرفه ای و توسعه:
اخلاق و تکنولوژی:
این را میدانیم که توسعه اقتصادی امروز حاصل نسبتی از «دادهها» است که در آن میان مواد اولیه کمتر سهم دارد و درعوض نوآوریهای تکنولوژیک و سازمانی اهمیت و ارزش فزاینده مییابند. ولی این راهم باید دانست که موسسات اقتصادی را نه بر پایه چندانی ثروتی که تولید میکنند بلکه براساس چگونگی تولید و توزیع آن ثروت باید داوری کرد: آیا در جریان تولید ثروت، توانستهاند افراد اجتماع را به مشارکت در کار تولیدی، یادگیری و امور عمومی درآورند؟ بله، میدانیم که تکنولوژی امکان بسیاری برایمان فراهم میکند و گاه توانی بیهمتا در کار و تولید و توسعه کمی میبخشد. اما تکنولوژی از هر رقم که بگیریم – حتی پولکهای سیلیسیوم – چگونه میتواند اخلاق ما را اصلاح کند؟وانگهی، تکنولوژی تیغ دو دم است، ممکن است همین بازمانده اخلاق پیشینی هم که داشتهایم از بیخ ببرد و دور بریزد. (به نقل از خواجه پور،۱۳۸۳)
جایگاه اخلاق در برنامه توسعه ای کشور:
موضوعاتی اخلاقی به طور مستمر با فعالیت های سازمانی، حرفه ای و زندگی روزمره افراد مرتبطند. در مباحث مربوط به تصمیم گیری و خط مشی گذاری سازمانی، همچون منابع انسانی، بازاریابی، مدیریت عملیات و تولید، امور مالی و غیره، موضوعات. اخلاقی حائز اهمیتند (گباداموسی[۱۲۴]، ۲۰۰۴).
براین اساس، اخلاق سازمانی نیز عبارت است از: مقررات، استانداردها، کدها و یا اصولی که دستورالعمل های لازم برای رفتارهای درست اخلاقی و وجدانی و همچنین درستکاری در شرایط خاص سازمانی را فراهم می سازند.
(ولز[۱۲۵] و اسپینکز[۱۲۶]، ۱۹۹۶).اخلاق سازمانی شامل ابعاد مختلفی است: کاربرد ارزش ها و اصول اخلاقی، فرایند منطقی مطرح در اتخاذ تصمیمات اخلاقی و تصمیمات و رفتارهایی که منتج از فرآیندهای سازمانی است (فیشر[۱۲۷] و بون[۱۲۸]، ۲۰۰۷).
مدلهای اخلاق:
از آن جا که مدل اخلاق حرفه ای کارآمد باید متناسب با اصول و قواعد علمی و همچنین باورها و ارزش های اساسی هر جامعه ای تنظیم شود و به اجرا در آید؛ ضروری است ضمن آشنایی با تعاریف اولیه و ابعاد اخلاق و فرهنگ سازمانی، به مدلی بومی مبتنی بر ارزش های اسلامی دست یافت تا راهنمای عمل در محیط های سازمانی کشورمان باشد. مدل اخلاق سازمانی مدل اخلاق سازمانیرویکردی نظام یافته است که رفتار، عملکرد و نتایج چرخه ای است که به عنوان منطق شناختی اساسی مدل به کار گرفته شده اند. (لیوتال[۱۲۹]، ۲۰۰۴).
سه سطح نفوذ اخلاقی مبنا قرار داده شده اند که عبارتنداز:
سطح فردی؛
سطح محلی (گروه های داخل سازمان و اعضای سازمان)؛
سطح جهان شهری (اجتماعی و بیرونی) (لیوتال، ۲۰۰۴).
سطوح فردی، محلی و جهان شهری نفوذ اخلاقی به منظور تسهیل بررسی آثار بین سه سطح و ملاحظه گرایش درونی و بیرونی به کار گرفته شده اند (همان مرجع).
دانلود فایل های پایان نامه درباره : رابطه مهارت های ارتباطی و اخلاق حرفه ...