بندسوم: کودک از دیدگاه کنوانسیون حقوق کودک
طرح کنوانسیون حقوق کودک که به ابتکارکشور لهستان وتلاش پروفسور«آدام لوباتکا»۱لهستانی در سال ۱۹۸۹به اتفاق آرا تصویب شد از یک مقدمه و۵۴ ماده تشکیل یافته است.۴۱ ماده این کنوانسیون اختصاص به حقوق داشته و۱۳ماده به نحوه اجرای آن در هر کشور مربوط میشود واکثر کشورهای جهان بجز آمریکا و سومالی به این کنوانسیون ملحق شدهاند.
ازنظر کنوانسیون همانگونه که ماده یک کنوانسیون بیان میکند: «ازنظرکنوانسیون منظور از کودک، افراد زیر۱۸سال است مگر اینکه طبق قانون قابل اجرا در مورد کودک سن بلوغ کمتر تشخیص داده شود.» با توجه به ماده فوقالذکر اولاً تنها کسانی مشمول مقررات کنوانسیون می شوند که به ۱۸ سالگی نرسیده باشند و ثانیاً سن بلوغ ارائه شده دراین ماده یک سن مطلق نیست بلکه برحسب قانون ملی کودک متغیر است. زیرا سن بلوغ ومدت آن درجوامع وکشورهای مختلف یکسان نمی باشد. این سن ۱۸سالگی، هم سن بلوغ است وهم سن رشد. پس براساس نظروضعکنندگان این قانون کودک با رسیدن به ۱۸سالگی اهلیت اجرای مستقیم تمام حقوق خودرا دارا شده وبهطورکلی از تحت ولایت خارج میشود زیرا اگر غیرازاین بود با توجه به اختلاف قوانین کشورها دراین خصوصباید به تفاوت سن بلوغ ورشد اشاره میکردند.
آنچه مشخص است اینکه دراین کنوانسیون فقط به پایان دوره کودکی اشاره شده وپایان آن مشخص شده اما نسبت به زمان شروع کودکی سن خاصی در نظر گرفته نشده است و در مورد شروع کودکی کاملاً کنوانسیون ساکت میباشد. شاید دلیل آن اختلاف قوانین کشورها در شروع کودکی است. همان طور که گفتیم درخصوص شروع کودکی بین کشورها اختلافنظر است، بطوری که در کشورهای اسلامی وبالاخص از نظر فقه شیعه ابتدای کودکیاز لحظه انعقاد نطفه است. هرچند بهمرحله انعقاد نطفه تاتولد بهعنوان مرحله کودکیدراسلام یادنشده است. اما حمایتهای ویژهای دراینمرحله ازاین دوران شده است لذا نه تحتعنوان کودک بلکه به عنوان(جنین) وآیات متعدد قرآن وکتب فقهینیز مؤید این مطلب است.
در کشورهای اروپایی بخصوص اروپا شرقی شروع کودکیرا از لحظه تولد ودر کشورهای امریکایلاتین وایرلند و واتیکان زمانشروعکودکیراهمانندکشورهایاسلامیازلحظه انعقادنطفهیالقاح میدانند. ایالات متحده امریکا نظری متفاوت اتخاذ نموده وبراساسنظردیوانعالیکشور آمریکا آغاز دوران کودکی از لحظهای است که مشخصشود طفل قابلیت بقا ودوام پساز تولد را دارد. این اختلاف نظرها باعث شده تا شروع دوران کودکیرا بهقوانین داخلی کشورها بسپارند. بنابراین نسبت به زمان شروع دوران کودکی هرکشور ی میتواند قوانین خاص خود را اعمال نماید.
درکنوانسیون حقوق کودک همان طور که ذکر شد ۱۸ سالگی را برای رشد تعیین کرده اند وکشورهای عضو هم سعی کردهاند سن رشد را تا حدود ۱۸سالگی پایین بیاورند تا تفاوت کمتر در پایان دوران کودکی بین کشورها را شاهد باشیم.
کنوانسیون حقوق کودک ۱۹۸۹حقوقی برای کودکان درنظر گرفته وکشورهای عضو را موظف به رعایت وتأمین منافع کودکان نموده است. بطورخلاصه حقوقی را که کنوانسیون برای کودک پیشبینی نموده عبارتند از: سرپرستی از کودکان، حق حیات وبقا، حفظ هویت شخصی، تابعیت، پیوستن به خانواده( در کنار خانواده بودن)، منع قاچاق کودک، آزادی عقیده وآزادی اجتماعی، حفظ حریم شخصیکودک، منع بد رفتاری با کودک، آموزش وتحصیل، بهداشت، پناهندگیکودک بههمراه والدین، تفریح وفعالیتهای فرهنگی، کار کودکان، منع شکنجه، عدم بکارگیری کودکان در جنگهای مسلحانه وحمایت از آنها و. . . .
بند چهارم: کودک از دیدگاه قوانین سایرکشورها
همان طورکه در مبحث قبلی اشاره شد اکثر کشورهای جهان سعی کردهاند قوانین داخلی خویش را تا جایی که امکان پذیر است تغییر داده تا بتوانند حقوق کودکان را رعایت کنند. بیشتر کشورها سن کودکی را ۱۸ سالگی میدانند و فقط کشورهای معدودی هستند که با توجه شرایط اقلیمی و مذهبی در شروع و پایان سن کودکی اختلاف نظر دارند. بطور مثال کشور فلیپین که در سال ۱۹۹۰ کنوانسیون را تصویب کرد قوانین خود را تا حدودی تغییر داده و برای فحشا وخرید و فروش کودکان قوانین جدیدی تصویب نموده است. همچنین درخصوص سن کار کودکان مطابق با کنوانسیون حقوق کودک تجدیدنظر شده است. در ارتباط با برخی از حقوق کودک و مشکلاتی که کودکان با آن روبرو هستند مثل سرباز گیری، کار،آزار کودک و . . . واحدهایی برای جمعآوری آمار واطلاعات تشکیل شده است. کشور سریلانکا درسال ۱۹۹۵ قوانین جدیدی را در مورد سوءاستفاده جنسی از کودکان، کار کودکان وفرزند خواندگی بهتصویب رساند و سن سربازگیری را از ۱۵به ۱۸ سال افزایش داده است. همچنین یکی از برنامههای ارزنده و آموزشی اینکه اعلامیه حقوق بشر را در برنامههای درسی واردکرده است کشور نپال قوانین خود را در مورد سن کار کودکان تغییر داده و برای هر منطقه از کشور یک مسئول رفاه کودک تعیین کرده است.۱ در ویتنام نیز در خصوص قوانین مربوط به فرایند دادرسی کودکان ونوجوانان، تربیت قاضی، پلیس وکارشناس حقوقی بر اساس کنوانسیون، تجدید نظر و نیز کمیتههای حفظ ومراقبت از کودکان در سطح استان و منطقه تشکیل شده است.
فرانسه که خود عضو کنوانسیون حقوق کودک میباشد در سیستم دادرسی کیفری کودکان تجدید نظر کرده و براساس ماده ۱۲کنوانسیون در سال ۱۹۹۳، قوانین جدیدی را به تصویب رسانده است و همچنین از طریق رسانه های جمعی، آموزشحقوق کودک، بویژه حق مشورتکودکان با وکیل درموارد ضروری انجام میشود.
در برزیل تقریباً نیمی از پنج هزار شهرداری کشور دارای شورای کودک بوده و هزار شورای ویژه قیمومیت تأسیس شده است که هدف آنها حمایت از کودکان در معرض آسیب و خطر است و نهضت ملی حمایت از کودکان خیابانی نیز در این کشور تشکیل شده است.
در کلمبیا، بازرسانی درسطح ملی واستانی براینظارت بر وضعیت کودکان انتخاب شده ودرضمن آگاه کردن عمومی در زمینه پیمان حقوق کودک، از طریق رسانه های گروهی، سازمانها ومدارس توسط دولت انجام میشود.
کشورپرتغال درمورد سن کار کودکان قوانین جدیدی به تصویب رسانده و در برنامههای درسی اعلامیه حقوق بشر را وارد کرده است و واحدهایی برای جمع آوری اطلاعات و آمار در ارتباط با مشکلات کودکان ایجاد شده است.
نتیجه
جنگ از دیدگاه حقوق بین الملل مجموعه ای از عملیات و اقدامات قهرآمیز مسلحانه است که بر روی روابط و مناسبات دو یا چند کشور تاثیر گذاشته و دارای آثاری در مناسبات آنها با یگدیگر و سایر کشورها میشود. جنگ دارای چهار عنصر اساسی است که عبارتند از : عنصر تشکیلاتی و سازمانی (کشورها)، عنصر مادی، عنصر معنوی و عنصر هدف دار بودن یا همان منافع و مصالح ملی.
بروز جنگ آثاری را بر کشورهای ثالث و نیز کشورهای متخاصم جاری میکند که می توان بیطرفی کشورهای ثالث را یکی از این آثار دانست. همچنین آثاری از قبیل اخراج کارکنان، قطع روابط دیپلماتیک و کنسولی، مصادره اموال، فسخ برخی از قراردادهای فیمابین و . . . را به دنبال خواهد داشت.
جنگ از دیدگاه اسلام و قرآن با آنچه در حقوق بین الملل است تفاوت دارد، اسلام جنگ رامنع کرده و فقط درمواقع ضروری به جنگ و جهاد امر کرده است وحتی گاهی آن را از وظایف مسلمانان بر میشمرد و در حالیکه مسلمانان را به کارزار فرا میخواند به بیان خصایص دشمنان اسلام و کسانی که باید با آنها نبرد کرد نیز میپردازد وآنها را مشخص و معین میکند. اساس و پایه دین اسلام صلح و دوستی است و قرآن در آیاتی صلح و دوستی را بهتر از جنگ و خونریزی میداند.
در فقه اسلام کودک به کسی اطلاق میشود که به بلوغ شرعی نرسیده باشد و قرآن سه معیار برای پایان دوره کودکی بیان میکند که عبارتند از بلوغ الحلم ، بلوغ النکاح و بلوغ رشد و در امر بلوغ ، هم به رشد جسمی و هم به رشد روحی و عقلانی توجه شده است. در مورد سن بلوغ بین مذاهب اسلامی اختلاف نظر وجود دارد و علاوه برسن نشانه هایی را برای بلوغ ذکر کرده اند.
درقوانین ایران که برگرفته از فقه اسلام وتعالیم اسلامی است کودک بهکسی اطلاق میشود که ازنظر سن به رشد جسمی و روحی لازم برای زندگی اجتماعی نرسیده باشد و برای کودک حقوقی از جمله حق حیات ، آموزش و پرورش، بهداشت و . . . را در نظرگرفته است. همچنین در اسلام و قوانین ایران برای شروع کودکی نیز سنی را درنظر گرفتهاند که زمان آن از لحظه انعقاد نطفه میباشد که به این دوران تا تولد «جنین» گفته میشود و حقوقی را برای این دوره در نظرگرفتهاند. تعیین سن معین برای مرز بین کودکی و بزرگسالی از اهمیت حقوقی ویژهای برخوردار است بنحوی که مشخص شدن سن در اعمال حقوق مدنی و کیفری اهمیت خاص دارد.
کشورهای جهان برای اینکه بتوانند به یک نقطه نظر مشترک در مورد حقوق کودکان برسند کنوانسیون حقوق کودک را در سال ۱۹۸۹ به تصویب رساندند. هر چند در این کنوانسیون برای شروع کودکی سنی را قید نکردهاند اما برای پایان کودکی سن ۱۸سال را پذیرفته اند. بطوری که اکثر کشورهای عضو قوانین داخلی خویش را اصلاح و تغییر دادهاند تا بتوانند بیشتر از گذشته حقوق کودکان را رعایت نمایند و با پیوستن به کنوانسیون حقوق کودک خود را موظف به رعایت حقوق این قشر نمودهاند. بطور اجمال کنوانسیون حقوق زیر را برایکودکان پیشبینی نموده است: سرپرستی از کودکان بیسرپرست، حق حیات و بقاء، حفظ هویت، تابعیت، خانواده، منع قاچاق کودک، آزادی عقیده و آزادیهای اجتماعی، منع بدرفتاری، آموزش وتحصیل، بهداشت وعدم بکارگیری در جنگ های مسلحانه و . . . .
فصل دوم :
حمایت ازکودکان دراسناد وحقوق اسلامی
گفتاراول :
حمایت ازکودکان دراسلام
کودکان یکی از اعضای نیازمند درجامعه هستند که حکومت وشهروندان جامعه را گاه به لحاظ اخلاقی وگاه به لحاظ حقوقی بهرعایت حقوقی درقبالخود موظفمیکند. توجه دوباره بشر بهحقوق این قشراز افراد جامعه دراثر بیداری وجدانی جهانی نسبت بهحقوقی است که ادیان الهی پیش از اینبه آن توجه نمودهاند. پیمانهای جهانی حقوق کودک نیز به نوعی برگرفته و متأثر از همین ادیان الهی است. دین مبین اسلام نیز به عنوان کاملترین دین الهی از آغاز بر لزوم رعایت حقوق کودکان تأکید داشته وهماکنون نیز برآن اصرار دارد. از اینرو قرآنکریم در آیات متعدد بر رعایت حقوق کودکان سفارش وتوصیه میکند. علاوه برآیات قرآن، بزرگان دینی اسلام نیز همواره براهمیت وتوجه به این قشر از افراد جامعه تأکید داشتهاند وروابط حقوقی ایشانرادرخانواده وجامعه ترسیم وتدوین کردهاند. دراین قسمت به حمایتهای انجامشده از کودکان دراسلاممیپردازیم.
بند اول: حمایت ازکودکان بیسرپرست
مشکل بیسرپرستی اطفال و یتیمی آنان یکی از پدیده های اجتماعی محسوب میشود که از گذشته در جوامع انسانی مطرح بوده است . جوامع نیز به تناسب با چنین قشری برخوردی متفاوت داشتهاند. برخی از دیده ترحم و مهربانی ایتام را گرامیداشته و بعضی هم برمشکلات آنها افزودهاند. دین مقدس اسلام بهعنوان آئینی جهانی که برای تمامی بخشهای جامعه انسانی برنامه دارد. بیتردید درباره یتیمان ومسائل مادی و معنوی آنها برنامه و توصیههای فراوانی داشتهاند که این موضوع ازدو دیدگاه قرآن و روایات و سخنان پیشوانان معصوم و رفتار ایشان با این گروه و دیدگاه فقها بررسی میشود.
الف ـ کودکان بیسرپرست در آیات و روایات
توجه و اهمیت دین اسلام به اطفال بیسرپرست علاوه برآنکه رحمت و لطف خداوند را در پیدارد جنبه دیگری نیز دارا میباشد و آن آگاهی پیشگیرانه از عواقب رها شدن یتیم و اطفال به حال خود میباشد، چون اگر چنین افرادی به حال خود رها شوند درآینده هزینه های سنگینی را برجامعه وارد خواهند ساخت و میتوانند عامل بسیاری از ناهنجاریهای جامعه شوند، به همین علت قرآن کریم به این محور توجه کافی عنایت داشته است.
قرآن کریم امر سرپرستی کودکان را از بهترین وپسندیدهترین امور به حساب میآورند ومؤمنان را در این راستا راهنمایی مینماید تا درجامعه کودک یتیمی آواره و بدون سرپرست باقی نماند ودر پناه مؤمنین نیازهای آنها برطرف شود.
قرآن کریم می فرماید: «ویسالونک عن الیتامی قل اصلاح و لهم خیر و ان تخالطواهم فاخوانکم.»۱وازتو درباره یتیمان میپرسند بگو اصلاح کارآنان بهتر است واگر زندگی خودرا با زندگی آنها بیامیزند، آنها برادران دینی شما هستند، از اینآیه بر میآید که بهترین محیط برای کودکان، محیط طبیعی خانواده است وحتی پیامبر اسلام (ص) جای دادن یتیم و طفل بیسرپرست درمنزل و تأمین مخارج و نیازهای او را باعث قبولی اعمال در پیشگاه خداوند متعال دانستهاند.
قرآن با نفی هرگونه مسائل غیر اخلاقی وخرافی مطرح شده آنگاه که پیامبر«زید» را تحت سرپرستی خود قرار داد درآیه ۵ سوره «احزاب» در واقع یکی از شیوه های سرپرستی از ایتام را قبول آنان بهعنوان فرزند خوانده وپرورش اودرمحیط خانواده ذکر مینماید و میفرماید: خدا پسرخواندههایتان را پسرانتان قرار نداده است، این سخنانی است که شما از پیش خود میگوئید، ولی خدا حق را میگوید و به سوی راه درست هدایت میکند، پسرخواندهها را بهنام پدرانشان صدا بزنید، این نزد خدا بهعدالت نزدیکتر است به فرض که پدرآنان را نمیشناسید، برادر دینی خطابشان کنید و یا بهعنوان دوست صدایشان بزنید خدا درآنچه که تاکنون اشتباه کردهاید شما را مؤاخذه نمیکند ولی آنچه را که عملاً مرتکب میشوید مؤاخذه میکند و خدا همواره آمرزنده ومهربان است.
ب ـ شیوه های رفتار معصومین( ع) با کودکان بیسرپرست
رسولخدا و امامان معصوم (ع) با الهام گرفتن از قرآن وتعالیم آسمانی آن بههمان روش قرآن به سرپرستی ومورد لطف قرار دادن ایتام وکودکان بیسرپرست رفتار میکردند، چنان که دراحادیث و روایات آمده است که پیامبر همیشه اصرار میداشتند یتیمان را سرپرستی کنند. حتی گفتهاند یکی از رموز ازدواجهای مکرر رسول خدا (ص) با زنانی همچون امسلمه ودیگران پرورش دادن یتیمان آنان و نجات آنان ازتباهی و ضایع شدن بوده است. برای نمونه نقل شده است که پیامبر روزی با گروهی ازکودکان که سرگرم بازی بودند برخورد نمود و کودکی را دید که درگوشهای گریه میکند. پیامبرعلت گریه او را جویا شدند. آن طفل گفت: بچه ها بخاطر اینکه منپدر ندارم مرا مورد سرزنش قرارمیدهند و با من بازی نمیکنند. پیامبراو رامورد نوازش قرار میدهند ومیفرمایند: گریه نکن من پدر توام و فاطمه (س) خواهر تو و…. آنگاه او را به خانه میبرد و بهدخترش میسپرد وحضرت فاطمه (س) او را نظافت کرده و او را لباس نو می پوشاند و به همسران پیامبر معرفی کرده و وی در تمام مدت زندگی با آن حضرت بودند.
حضرت امیرالمؤمنین (ع) نیزعملکردهای مهمیدر دوران زندگیخویش با یتیمان داشتهاند دوران خلافت وقبل ازآن شبها انبانی ازغذا را بردوش میکشیدند و بهخانه یتیمان میرفتند و به آنها غذا میرساندند بدون اینکه خودرا معرفی نمایند. بطوریکه برخی از آنان بعد از شهادت امام علی (ع) دانستند که آورنده غذا چه کسی بوده است. امیرمؤمنان با کودکان یتیم بازی میکردند و آنها را مورد نوازش قرار میدادند وحتی با دست خویشدردهان آنان نان و خرما میگذاشتند و میفرمودند :« من پدر یتیمانم و باید به جای پدر به آنها مهربانی کنم.» همچنین حضرت علی(ع) دروصیت پیش ازشهادت خود درباره یتیمان و کودکان بیسرپرست میفرمایند: از خدا بترسید ومبادا یک روز سیرشان کنید و یک روز گرسنه باشند و مبادا که با حضور شما آنان از بین بروند.۱ این موارد و موارد دیگراز عملکرد بزرگان اسلام دراین رابطه، نشان میدهد که چگونه ایشان همت میکردند تا فرزندان بیسرپرست به ثمر برسند.
ج ـ سرپرستی کودکان از دیدگاه فقها
همانطور که گفتیم یکی از حقوق کودکان بیسرپرست برجامعه، حق سرپرستی است، چنانکه در آیات متعددی ازقرآن بهرعایت حقوق کودکان یتیم و بیسرپرست تأکید شده است. صغیری که ولی او فوت کند و سرپرست نداشته باشد، درقالب امور حسبی قرار میگیرد و رسیدگی به امور حسبی یکی از وظایف حکومت اسلامی است. درکتاب «دلیل التحریرالوسیله» درامورحسبی آمده است : «ان الامور الحسبه مثل تولی امور الغیب والقصر والصغار ومن لاوارث له ومنلاوصی له و ….» همانگونه که ملاحظه میگردد یکی از مصادیق امور حسبی، سرپرستیکودکان یتیم و بیسرپرست است. همچنین یکی از وظایف ولی فقیه وحکومتاسلامی ، ولایت وسرپرستی برصغار بی سرپرست معرفی شده است. روایاتی مانند خبرنبوی که می فرماید: «السلطان ولی له»۲ وادله ثبوت ولایت فقیه بر اثبات این حق کودکان بیسرپرست، برحکومت اسلامی دلالت دارد.
حق تربیت ورشد از آن همه انسان هاست و یتیم و غیرنمیشناسد. بی شک کودکی که والدین یا یکی از آن دورا ازدست دهد نمیتواند بدون سرپرست رها شود و دراین راستا وظیفه دیگران نسبت به او ساقط شده نیست. در قرآن وآثاراسلامی مدارک بسیاری درمورد حقوق کودکان یتیم و بیسرپرست و امرهدایت و سرپرستیشان وجود دارد وهمه جا اصل بر این است که به آنها رسیدگی شود تا آنان دچار خسارت و لغزش نگردند. اسلام میخواهد اینان همچون دیگر کودکان عضوی مفید ومؤثر برای جامعه گردند و امکاناتی برای رشدشان فراهم شود، به نوازش آنها بپردازد و در اداره آنها همراهی لازم با خانواده بعمل آید. اسلام امرسرپرستی کودکان یتیم را از بهترین و پسندیدهترین امور به حساب میآورد و دوست ندارد کودکان در دارالایتام وپرورشگاهها باشند، بلکه خواستار آن است که زمینهی زندگی را در کانون خانواده فراهم نماید.
بنددوم : حمایت ازکودکان درمعرضخطرفقروآسیب دیدگی
یکی ازمصادیق اجرای عدالت درجامعه اسلامی، رسیدگی به امور فقرا ونیازمندان است. حکومت اسلامی وظیفه دارد در راستای اجرای عدالت به فقرا رسیدگی کند. یکی ازاصلیترین قربانیان فقر درجامعه کودکان میباشند، از اینرو کودکانی که درخانوادههای فقیر زندگی میکنند واز امکانات زندگی محروم هستند به حمایتهای جامعه نیازمندند. پیامبرو امامان معصوم(ع)۱ برای جلوگیری از فقر وتنگدستی مردم شبانه آذوقه دراختیار افراد قرار میدادند. بطوری که هیچکس آنها را نمیشناخت این رفتار وعملکرد که برگرفته از بطن تعالیم قرآنی واسلامی صورت میگرفت بخصوص درمورد کودکان بیسرپرست و یتیم بیشتر مشهود بود.
یکی ازنهادهای دینی درحکومت اسلامی که در زمان پیامبر اسلام و بعد از ایشان امامان معصوم (ع) ودر زمان غیبت ولی فقیه عهدهدار اجرای آن هستند اخذ ومصرف زکات است که این امر در آیات قرآن نیزآمدهو پیامبر(ص) را به اخذ و مصرف آن در راه خدا و کمک به نیازمندان سفارش نموده است. یکی از کسانیکه مستحق دریافت زکات هستند نیازمندان وفقرا میباشند. آیه۶۰ سوره «توبه» دراین زمینه میفرماید: «انما الصدقات الفقرا و المساکین» اینآیه شریفه که مستند فتوای فقیهان نیز میباشد، گویای استحقاق کودکان نیازمند برای استفاده از زکات است که توسط ولی فقیه اخذ میشود . فقیهان یکی ازمصارف زکات را فقرا و مساکین میدانند و میفرمایند:«الاول و الثانی: الفقراء والمساکین والثانی اسوا احالاً منالاول و هم الذین الایملکون مئونه سنتهماللائقه بحالهم لهم ولمن یقومون به لافعلاً ولاقوه.» از اینرو جامعه اسلامی باید از کودکانی که درخانوادههای فقیر ومسکین زندگی میکنند با پرداخت زکات حمایت کند.
بند سوم : حمایت ویژه از کودکان هنگام جنگ
یکی ازحقوق کودکان درهنگام جنگ مصونیت آنها از هرگونه تجاوز وتعدی است. این موضوع درآیات قرآن ونیز سخنان بزرگان دینی بصورت روشن وصریح بیان شده است. خدا درآیاتی از قرآن کشتن کودکان و زنان را منع نموده است. همچنین با مطالعه در سیره نبوی حضرت رسول (ص) درمییابیم که آن حضرت هرگاه گروهی را برای جنگ وجهاد اعزام مینمودند، ابتدا برایشان سخنانی در زمینه اصول و آداب جنگ و جهاد بیان میفرمودند و حتی بطور صریح مسلمانان را از جنگیدن با غیرنظامیان (کسانی که درجنگ شرکت ندارند) بخصوص زنان و کودکان و سالخوردگان منع میکردند.
همه بزرگاندینی درجایز نبودن کشتن کودکان و زنان درجنگ اتفاق نظردارند. بخصوص زمانیکه آنها در جنگ شرکتنداشته باشند. فقها نیز با الهام گرفتن از قرآن که کلام خداست و راه و روش پیامبر عظیمالشأن اسلام (ص) و امامان معصوم (ع) ودیگر بزرگان دینی کشتن اطفال وحتی جنگیدن با آنها را منع وگاهی حرام دانستهاند. شهید ثانی میفرماید: «ولایجوز قتل الصبیان والمجانین والنساء وان عاونوا الامع الضروره.» بنابراین حتی اگر کودکان درجنگ شرکت کنند، جزدرمورد ناچاری، قتل آنها ممنوع است. این امر از امور اجتماعی است و نهی پیامبر(ص) یکی از دلایل ممنوعیت آن است .۱
حقوقیکه اسلام برای اسیر قرار داده است، درمورد کودکان اسیر به طریق اولی جاری خواهد بود. از این رو ازروایات استفاده میشود که کودکان هنگام جنگ نباید از والدین یا خواهران و برادران خود به اجبار جدا شوند. سزاوار است که طبق سیره رسولاکرم (ص) ازحال اسیر جویا شده ونیازمندیهای ضروری او برطرف شود. اگرمجروح است درمان شود و از او به دین و تعلیم رعایت احکام دین دعوت شود.[۲]
بند چهارم : حقوق هویتی کودک درجامعه
یکی ازحقوق مسلم هرانسان حق تابعیت اوست. این حق درمورد کودکان نیز ثابت است. منظوراز تابعیت وابستگی به یک کشور و وطن قراردادن یک مرز و بوم و پیوستن به مبانی، اصول، سنن اخلاقی، دینی، خانوادگی واجتماعی آن است. این تابعیت قهری است. البته از آنجا که کودک تابع یک واحد کوچکتر اجتماعی بهنام خانواده است، برخی ازکشورها کودک را تابع همان کشوری میدانند که خانواده تابع آن است. این نوع تابعیت که به تابعیت خونی یا تولدی(درمقابل تابعیت به سببخاک وسرزمین) مشهوراست، ریشهمذهبی دارد. کودک بایدهمهی مزایایی که تابعیت از یک جامعه دربردارد برخوردار باشد. البته کودک نیزنسبت به جامعهای که تابعیت آنرا دارد به نوعی دین و وظیفهای دارد که بعدها موظف به ادای آن خواهد بود. کودکان در هرجا متولد شوند معمولاٌ تابع پدر و مادر خویش هستند، مگر اینکه شرایط وضع دیگری را ایجاب نماید.
کودک انسانی نورسته است وهمچون شاخهای که از کنار یک درخت جوانه زده است، تابع اصل ومنشأ خویشاست مگر اینکه پس از بلوغ وکمال برای خود شرایط و وضعیت دیگری را انتخاب کند. براین اساس در دین مبین اسلام، کودکان پیش از تولد تابع ملت اسلامی قلمداد شدهاند. پیامبرگرامی اسلام (ص) دراین مورد میفرمایند:« تزوجوا فانی مکاثربکم الامم غدا فیالقیامه حتی ان السقط لبحیءُ محبنطئاً علی باب الجنه فیقال له ادخل الجنه فیقول لاحتی یدخل ابوای الجنه قبلی»۱ ازدواج کنید که درروز قیامت من به کثرت جمعیت شما بر امتهای دیگر سرافرازی کنم.
امام صادق (ع) با تأکید برحق تابعیت کودک ازدیدگاه اسلام میفرماید:« ان اولاد المسلمین موسومون عندالله» فرزندان مسلمیندر پیشگاه خدا بهمسلمانی شناخته شدهاند. فقیهان نیز براساس روایات بسیاری کهدر این باب موجوداست به تابعیت مسلمانی کودک متولد شده از مسلمانحکم کردهاند.۲
بند پنجم : حق حیات کودک وجنین درخانواده
یکی ازحقوق مسلم کودکان درجامعه حق حیات است. قبل از ظهور اسلام کودکاندر وضعیت بسیاربدی به سرمیبردند وازحقوق عادی محروم ودستخوشاراده پدرانشان بودند. چنانکه اگر پدران میخواستندآنها راحفظ میکردند و درغیر اینصورت برای رهایی از برخی هزینه ها وخرافات آنها را میکشتند. با آمدن اسلام اینعادت ناپسند شدیداً مورد حمله قرارگرفت واسلام عالیترین توجه را به کودک نمود. آیاتیکه نشان دهنده وجود حقوق کودک دراسلام میباشد ونیز روایات موجود همه حکایت از اهمیت موضوع از نظر اسلام دارد.
دانلود مطالب پژوهشی با موضوع بررسی حقوق کودک در مخاصمات مسلحانه در حقوق اسلام- ...