امام (×) قلب را به بدن تشبیه کرده است زیرا همانگونه که جسم در اثر کار روزانه خسته میشود و نیاز به استراحت دارد قلب آدمی نیز چنین حالتی دارد، گاهی به خاطر اینکه مدت طولانی انسان وقت خویش را صرف مباحث عقلی و کلامی ثقیل میکند روح او خسته و ملول میشود. پس شایسته است انسان به هر کار و تفریح حلالی که بتواند خستگی را از بدن و روح آدمی بزداید بپردازد و هر انسان نیازمند زندگی است وخدا نیز وسایل آرامش آدمی را در این دنیا با نعمات پاک و حلال فراهم نموده است پس چرا در کسب آرامش جسم و روح خویش نکوشیم. شارح بیان میکند که این حکمت در تشویق انسان به اموراتی است که باعث شادی و نشاط روح و جسم آدمی است و نیز برای پرهیز از کارهایی که به ظاهر شادی بخش مانند قمار و نوشیدن شراب که شرافت انسانی را تباه میکنند بیان شده است[۲۰۲].
-
- ۶٫ حکمت شماره ۱۹۸: ضرورت حکومت (اعتقادى، سیاسى)
-
- ۴۸٫ ۶٫ متن حکمت
«لَمَّا سَمِعَ قَوْلَ الْخَوَارِجِ لَا حُکْمَ إِلَّا لِلَّهِ: کَلِمَهُ حَقٍّ یُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ.»
-
- ۴۸٫ ۶٫ توضیحات صرفی
یُرادُ: فعل، مضارع، مجهول (یُروَدُ بر وزن مضارع مجهول یُفْعَلُ: معتل، واو حرف عله ما قبل مفتوح قلب به الف شده: یراد)، للغائب، معرب.
-
- ۴۸٫ ۶٫ توضیحات نحوی
لا: لای نفی جنس. حکمَ: اسم لای نفی جنس و خبرش محذوف است. إلّا: ادات استثنا. کلمهُ: مبتدا و مرفوع. یُراد: خبر و مرفوع محلاً (جمله وصفیه). باطلُ: نائب فاعل و مرفوع.
-
- ۴۸٫ ۶٫ توضیحات بلاغی
معانی: از جملهٔ خبری تشکیل شده که هدفش تذکر و ارشاد است.
بدیع: صنعت «حسن مطلع» به کار رفته است.[۲۰۳]در میان کلمات «حق و باطل» نیز صنعت طباق به کار رفته است.
-
- ۴۸٫ ۶٫ ترجمه حکمت
امام (×) فرمود: «(وقتى شنید که خوارج مىگویند حکومت فقط از آنِ خداست.) سخن حقّى است که از آن اراده باطل دارند.»
-
- ۴۸٫ ۶٫ شرح
امام (×) وقتی میشنود خوارج میگویند: «لا حُکمَ الّا للهِ». ایراد سخن میکند که «کلمهُحقٍّ یُرادُ بها الباطلُ». در اینجا به تناسب و ارتباط با جمله بعد با ذکر این کلام در ابتدای سخن، سخن را آراسته و مستمع را در قبول کلام بعدی آماده کرده و درحقیقت ذوق مخاطب را برانگیخته است و این همان صنعت «حسن مطلع» است که بیشتر در مسائل خطابی که با برهان سر و کار ندارد به کار میرود. منظور از این فرموده حضرت: «کلمهُ حقّ یراد بها الباطل» ردّ و انکار آن چیزى است که در ذهن خوارج « از صحّت ادّعاى پیروان معاویه که: بیایید کتاب خدا را داور قرار دهیم» جا گرفته بود. بنابر این معناى واقعى سخن چنین است دعوت پیروان معاویه از شما به داورى کتاب خدا، سخن حقّى است، ولى آنها قصد باطل و نادرستى دارند و آن فروکش کردن شدّت جنگ و تفرقهٔ آرا و مانند این امور است که صحیح نیست انجام شود.[۲۰۴]
-
- ۶٫ حکمت شماره ۱۹۹: نکوهش اوباش (اخلاقى، اجتماعى)
-
- ۴۹٫ ۶٫ متن حکمت
«وَ قَالَ (×) فِى صِفَهِ الْغَوْغَاءِ: هُمُ الَّذِینَ إِذَا اجْتَمَعُوا غَلَبُوا وَ إِذَا تَفَرَّقُوا لَمْ یُعْرَفُوا وَ قِیلَ بَلْ قَالَ (×) هُمُ الَّذِینَ إِذَا اجْتَمَعُوا ضَرُّوا وَ إِذَا تَفَرَّقُوا نَفَعُوا فَقِیلَ قَدْ عَرَفْنَا مَضَرَّهَ اجْتِمَاعِهِمْ فَمَا مَنْفَعَهُ افْتِرَاقِهِمْ فَقَالَ یَرْجِعُ أَصْحَابُ الْمِهَنِ إِلَى مِهْنَتِهِمْ فَیَنْتَفِعُ النَّاسُ بِهِمْ کَرُجُوعِ الْبَنَّاءِ إِلَى بِنَائِهِ وَ النَّسَّاجِ إِلَى مَنْسَجِهِ وَ الْخَبَّازِ إِلَى مَخْبَزِهِ.»
-
- ۴۹٫ ۶٫ لغت
مهنه: پیشه و صنعت. الغوغاء: مردم بسیار در هم، فریاد و فغان.
-
- ۴۹٫ ۶٫ توضیحات صرفی
النّسّاج: اسم، مفرد، مذکر، معرفه به “ال"، جامد، معرب. در اینجا النّسّاج بر وزن فعّال است، برخی اسامی که دلالت بر شغل میکنند با وجودی که بر وزن فعّال هستند اما مشتق مبالغه نیستند[۲۰۵].
مَخبَز: اسم، مفرد، للغائب، معرفه به اضافه، مشتق (اسم مکان ثلاثی مجرد بر وزن مَفْعَلْ از ریشه خَبزَ).
-
- ۴۹٫ ۶٫ توضیحات نحوی
إذا: مفعول فیه. إجتمعوا: فعل شرط و مجزوم محلاً. غلبوا: جواب شرط و مجزوم محلاً. و: حرف عطف و جملات پس از آن همه معطوف. المِهَن: مضاف الیه. البنّاء: مضاف الیه.
-
- ۴۹٫ ۶٫ توضیحات بلاغی
معانی: از جملات خبری تشکیل شده است که در قسمت اول غرض بیان عاقبت، ارشاد و تحذیر و درقسمت دوم غرض فایده خبر و بیان علت است. بین جملات شرط موجود شبه کمال اتصال وجود دارد بنابر این فصل صورت گرفته و بین جملات سه و یک و شش به خاطر وجود تناسب وصل شده است.