افراد برای رسیدن به خواسته ها و اهداف خـــود تلاش می کنند و سازمان می تواند وسیله ای برای نیل به این اهداف باشد و سازمانها نیز برای بقا خود باید به طور دقیق اهداف افراد را شناسایی و در جهت ارضای آنها به شکل معقول، منطقی و هدفمند اقدام کند. به عبارت دیگر، وجود نیاز، فرد را وا می دارد که در جهت آن تلاش کند.
اهداف سازمانی
نحوه شکل گیری و ویژگیهای اساسی سازمان: وقتی فعالیتهای افراد به صورت مشترک با محدوده های مشخص تعریف شود یک سازمان شکل می گیرد. برای تشکیل سازمان افراد ابتدا به شکل غیررسمی در یک جا جمع می شوند و نتیجه تصمیمات خود را برای تشکیل یک سازمان به شکل مدون و مکتوب در می آورند و سازمان رسمــــــی را شکل می دهند. وقتی سازمان رسمی تشکیل شد افراد در داخل سازمان برای رفع نیازهای اجتماعی خود، دوباره سازمانهای غیررسمی را به وجود می آورند.
اهداف اجتماعی
چنانچه ماموریت و سیاستهای سازمانی در راستای انتظارات و ارزشهای جامعه تعریف گردد و به نیازهای فردی و شخصی نیز در حد مقبولیت و مشروعیت توجه شود. هدفهای بعدی برای فرد، دستیابی به هدفهای اجتماعی است. توجه به نیازهای اجتماعی و نیازهای برتر از آنجا نشأت می گیرد که انسان ضمن اینکه از نیروی تعقل برخوردار است موجودی اجتماعی است و در کنار یک گروه کوچک یا بزرگ در مجموعه بزرگتر به نام اجتماع& زندگی می کند. این اجتماعی دارای حرمت و احترام زیادی است به طوری که همه افرادی که در این اجتماع زندگی می کنند باید رفتار و کردار خود را با مصـالح جامعه هماهنـگ سازنـد. در حقیقت اندیشه برابری و همسانی ذاتی و زیستی& در ذهن انسانها اصل را به وجود آورد و بسیاری از کارهای عــــــام المنفعه از جمله درمان بیماریهای واگیر& بازرسی داروها و مواد غذایی و… از همین اصل ریشه گرفته است. از مسئولیت اجتماعی تعاریف مختلف صورت گرفته است.
در یک تقسیم بندی دیگر هدفها بر سه نوع دیگر تقسیم می شوند:
هدفهای بلندمدت˛میان مدت و کوتاه مدت.
هدف های بلند مدت هدفهایی هستند که دوره زمانی آنها بیشتر از ۵سال است.
هدف های میان مدت هدفهایی هستند که دوره زمانی آنها بین ۲ تا ۵ سال است.
هدف های کوتاه مدت هدف هایی هستند که دوره زمانی آنها کمتر از ۱سال است.
هدفهای بلند مدت را به صورت نتیجه های خاصی که سازمان می کوشد در تامین ماموریت خود به دست آورد تعریف کرد.مقصود از دوره بلندمدت ˛دوره ای است که بیش از ۱سال باشد.از آن نظر این هدفها برای موفقیت سازمان لازم و ضروری هستند که تعیین کننده مسیر شرکت می باشد. هدفهای سالانه ˛هدفهای کوتاه مدت هستند که شرکت برای رسیدن به هدفهای بلند مدت باید به آنها دست یابد.(دیوید˛۱۳۹۱˛۳۸_۳۷).
۲-۱-۷-۳) عوامل تاثیرگذار در اجرای اهداف سازمان:
تعهد مدیران و کارکنان نسبت به سازمان و اهداف سازمانی.
به کارگیری نقطه نظرات مشاوران و کارشناسان داخلی و خارجی.
ایجاد انگیزه در کارکنان و استفاده از نظرات آنها در تدوین و اجرای اهداف.
ایجاد کلاسهای آموزشی در جهت روشن سازی مقاصد و اهداف سازمان برای کارکنان.
۲-۱-۷-۴) عوامل تقویت کننده آگاهی کارکنان از اهداف سازمان:
مشارکت دادن کارکنان در تصمیم گیریهای مربوط به امور سازمانی.
جابه جایی و گردش شغلی برای کارکنان .
ایجاد انگیزه های مادی و معنوی برای کارکنان تا مشوقی برای انجام هرچه بهتر امور باشد.
تفویض اختیار به کارکنان.با تفویض اختیار توسط مدیران و روسا به مرئوسان حس اعتماد به نفس و هر چه بهتر انجام دادن امور در جهت تحقق اهداف سازمان بیشتر می شود.
ایجاد شرایط و فضای مطلوب کاری برای کارکنان.
در دسترس گذاشتن آیین نامه ها و بخشنامه های جدید برای کارکنان.
تشکیل جلسات و سمینارهای آموزشی برای کارکنان.
۲-۱-۷-۵) عوامل تضعیف کننده آگاهی کارکنان از اهداف سازمان:
عدم تفویض اختیار به کارکنان.
عدم وجود شرایط و محیط مناسب و مطمئن برای کارکنان.
نبود گردش شغلی و جا به جایی شغلی برای کارکنان.
عدم دسترسی کارکنان به بخشنامه ها و آیین نامه های جدید.
عدم وجود جلسات و سمینارهای آموزشی.
مشارکت ندادن کارکنان در تصمیم گیریهای سازمانی.
نتیجه آگاهی کارکنان از اهداف سازمان:
مطلع شدن کارکنان سازمان از اهداف سازمان در بدو ورود حس اعتماد به نفس و وابستگی انان به سازمان را بیشتر می کند.باعث می شود کارکنان فعالیتها و وظایف خود را به نحو احسن در راستای رسیدن سازمان به اهداف انجام دهند.به مرور زمان کارکنان اهداف خود را در جهت اهداف سازمان قرار می دهند و در جهت اهداف سازمان عمل می کنند.در نتیجه کارائی کارکنان افزایش یافته و موجب صرفه جویی در وقت و هزینه در راه رسیدن سازمان به اهدافش می شود.
۲-۱-۷-۶) مدیریت بر مبنای هدف:
مدیریت بر مبنای هدف یعنی فرایند تعیین هدف با همکاری و مشارکت بین رئیس و مافوق با زیردستان و دیگر کارکنان.مشارکت و همکاری کارکنان در تعیین هدف باعث می شود هدف برای آنها ملموس تر˛عینی تر و قابل دسترسی تر شود.در نتیجه تلاش آنها برای رسیدن به هدف و تحقق آن بیش از پیش می شود.
مدیریت بر مبنای هدف همان مدیریت مشارکتی است که مدیر با مشارکت دادن افراد سازمان در تعیین اهداف روحیه همکاری˛اعتماد به نفس را در کارکنان تقویت می کنند و تلاش آنها در راه تحقق اهداف بیشتر می شود.
در مدیریت بر مبنای هدف˛بر مشارکت در تعیین هدفهایی که قابل لمس و سنجش باشند˛تاکید می شود.پیتر دراکر مدیریت بر مبنای هدف را به عنوان راه یا وسیله ای می پنداشت که در اجرای ان به جای کنترل افراد˛می توان با بهره گرفتن از هدف های سازمان افراد را تحریک و به وسیله آن اهداف در آنها ایجاد انگیزه نمود.به طور کلی در مدیریت بر مبنای هدف˛مسئله هدف های مشخص و بازخور نمودن نتای عملیات مورد تاکید و توجه خاص قرار می گیرد.در مدیریت بر مبنای هدف˛نه تنها هدف ها به صورتی آشکار و دقیق بیان می شوند بلکه آنها به گونه ای هستند که از دیدگاه مجریان˛قابل اجرا و عملی می باشند.در نظریه مدیریت بر مبنای هدف˛به مسئله مشارکت افراد در تعیین اهداف تاکید شده است.(قاسمی˛۱۳۹۰˛۲۸۲_۲۸۱)
برای سنجش یا اندازه گیری اثربخشی سازمان˛با بهره گرفتن از روش مبتنی بر هدف به جنبه محصول یا تولید سازمان توجه می شود و نیز اینکه آیا(با توجه به سطح تولید مورد نظر) سازمان به هدف های خود رسیده است یا خیر (۳۲۱_۴۰˛۱۹۸۱˛ Steven Strasser& et al)
در ابتدا استفاده از برنامه مدیریت بر مبنای هدف فقط محدود به سازمانهای بازرگانی بود اما به تدریج استفاده از آن در سازمانهای دیگر نیز متداول گردید.(۳۰۰_۲۹۸˛۱۹۹۵˛(Jame A.F.Stoner &
مراحل برنامه مدیریت بر مبنای هدف:
مدیران واحدهای سازمانی باید اهداف واحد یا گروه های کاری شان را که در راستای اهداف کلی سازمان است فهرست نمایند˛همچنین شاخص های عملکرد زیردستان را نیز تعیین کنند.
هر یک از اعضای واحد سازمانی یا گروه های کاری باید فهرستی از اهداف عملکردشان را همراه با زمان مورد انتظار برای دستیابی به این اهداف تهیه نمایند.
مدیران واحدها و کارکنان باید طی جلساتی در مورد اهداف و شاخص های عملکرد گفتگو کنند.
مدیران واحدها و زیردستان باید در فواصل زمانی معین در مورد پیشرفت انجام کار و تجدیدنظرهای احتمالی در اهداف˛جلسات مشترکی برگزار نمایند.
در هریک از جلسات مذکور˛کارکنان باید گزارشاتی از پیشرفت کار خود تهیه کنند.
ارزیابی عملکرد توسط مدیر واحد انجام شده و دلایل عدم دستیابی به اهداف نیز کشف می گردد.
تعیین اهداف جدید برای برنامه بعدی مدیریت بر مبنای هدف.(قلی پور˛۱۳۷۹˛۵۵_۵۴)
مزایای برنامه مدیریت بر مبنای هدف:
مهمترین مزیت هر برنامه موفق مدیریت بر مبنای هدف˛رابطه ای است که بین تعیین هدف و انگیزش فردی بر قرار می کند.از انجایی که هر یک از کارکنان در تعیین اهداف کارشان مشارکت دارند˛نسبت به انها احساس تعهد می کنند.کارکنان هم می دانند که چه وظایفی باید انجام دهند و هم می دانند که چگونه ارزیابی خواهند شد.روحیه عالی در نتیجه ارتباطات منظم رو در رو بین کارکنان و سرپرستان از مزایای دیگر مدیریت بر مبنای هدف است(Fred E.Schuster & Alva F.Kindall,1974).
۲-۱-۷-۷) انتخاب افراد مستعد برای انجام کار و آموزش آنها:
دانلود پروژه های پژوهشی درباره بررسی ارتباط میان آگاهی کارکنان در تعامل با ...