۵- بانکهای وام دهنده معمولاً قبل از پرداخت وام، توان مالی متقاضی وام را بررسی میکنند وسعی مینمایند جریانات پولی شرکت متقاضی وام را در دورههای آینده مشخص کنند که آیا شرکت متقاضی وام در زمان های آتی درآمدهای قابل قبول خواهد داشت یا خیر. علاوه بر این بانک های وامدهنده ممکن است توان مالی صاحبان شرکت و یا شرکای شرکت را هم تحلیل و بررسی کنند تا آنکه از بازپرداخت وام اعطایی اطمینان حاصل نمایند.
۶- بانک های وامدهنده میتوانند در قرارداد اعطای وام به شرکت ها بعضی از احکام و شرایط ویژه را وارد کنند تا آنکه بعضی خطرات عدم بازپرداخت ویا تقاضای تجدید وام از بین برود و شرکت در زمان های مشخص اقساط وام خود را بازپرداخت نماید. این احکام و شرایط ویژه میتوانند از وام گرفتن دوباره شرکت از منابع دیگر جلوگیری کنند و یا مانع توزیع سود برای سهامداران شوند و یا آن دسته از عملیات شرکت را که بر روی عملیات و جریانات مالی اثرگذار هستند تحت نظارت و کنترل درآورند.
۲-۱۰-۶ مزایا و معایب تأمین مالی از طریق بدهی های بلندمدت
الف) مزایا از نظر شرکت
۱- بهره بدهی مالیات کاه است اما سود سهام این گونه نیست.
۲- خریداران اوراق قرضه به جز بهره خود، سهمی از سود بعد از بهره و مالیات شرکت نخواهند داشت.
۳- بازپرداخت بدهی در دوران تورمی ارزانتر تمام خواهد شد.
۴- کنترل شرکت به واسطه تأمین مالی از طریق بدهی کاهش نخواهد یافت.
۵- با اعمال شرط بازخرید در قرارداد قرضه، تأمین مالی شرکت انعطاف پذیر می شود. چنین شرطی به شرکت اجازه می دهد قبل از سررسید قرضه، بدهی خود را پرداخت کند.
۶- بدهی بلندمدت می تواند ثبات مالی آتی شرکت را حفظ کند. خصوصاً در شرایطی که بازارهای پولی دچار کسادی است و اخذ وام های کوتاه مدت مقدور نمی باشد.
ب) معایب از نظر شرکت
۱- صرف نظر از سود یا زیان، هزینه های بهره باید پرداخت شود.
۲- اصل بدهی باید در تاریخ سررسید پرداخت شود.
۳- استفاده از بدهی بیشتر، ریسک ساختمان سرمایه را افزایش و در نتیجه هزینه سرمایه شرکت را افزایش می دهد.
۴- شرایط قرارداد قرضه ممکن است محدودیت های شدیدی بر شرکت تحمیل کند.
۵- تعهدات شرکت ممکن است به واسطه خطاهای پیش بینی، شدیداً افزایش یابد.
ج) مزایا از نظر اعتبار دهنده
۱- هر ساله یک مبلغ مشخص بهره وجود دارد.
۲- اوراق بدهی، مطمئن تر از اوراق سهام است.
د) معایب از نظر اعتبار دهنده
۱- خریداران اوراق بدهی معمولاً در سود بعد از بهره مشارکتی ندارند.
۲- برای این اوراق حق رای وجود ندارد.
ترکیب مناسب بدهی بلندمدت و حقوق صاحبان سهام در یک شرکت، به عواملی از قبیل نوع سازمان، قابلیت دسترسی به اعتبار و هزینه تأمین مالی بعد از مالیات بستگی دارد. شرکتی که دارای درجه اهرم مالی بالایی است، تمایل دارد اقداماتی صورت دهد که سایر ریسک های شرکت را حداقل سازد.
۲-۱۰-۷ زمان مناسب استفاده از استقراض
به طور کلی تأمین مالی از طریق استقراض وقتی مناسب تر است که :
۱- درآمد و سودآوری شرکت از ثبات برخوردار باشد.
۲- شرکت دارای یک حاشیه سودکافی و راضی کننده باشد.
۳- وضعیت نقدینگی و جریان نقدی مطلوب باشد.
۴- نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام پایین باشد.
۵- قیمت سهام دستخوش رکود و کسادی شده باشد.
۶- کنترل شرکت مورد توجه خاص باشد.
۷- انتظار تورم وجود داشته باشد (همان منبع، ۲۰۶، ۲۰۷ ).
۲-۱۰-۸ هزینه تامین مالی
تامین مالی از طریق بدهی معمولاً ارزانتر از تامین مالی از طریق سهام میباشد. این امر به این دلیل است که تامین مالی از طریق بدهی از جانب وام دهنده از امنیت بالاتری برخوردار است، چرا که بهره بایستی قبل از سود سهام پرداخت شود، در هنگام نقد شدن نیز تامین مالی معمولاً قبل از سهام بازپرداخت میشود. این موضوعات باعث شده است که بدهی به عنوان یک سرمایهگذاری امنتر مطرح شود و بنابراین سرمایهگذاران از طریق بدهی نرخ بازده کمتری را در مقایسه با سرمایهگذاران سهام دریافت نمایند. همچنین بهره بدهی (برخلاف سود سهام) موجب ایجاد صرفهجوییهای در زمینه مالیات شرکت نیز می شود که موجب می شود تا برای شرکت ارزانتر تمام شود. هزینه های تنظیم در زمینه تامین مالی از طریق بدهی معمولاً کمتر از تامین مالی از طریق سهام می باشد که به نوبه خود موجب صرفه جویی مالیاتی نیز میشوند.
۲-۱۰-۹ تاثیر استقراض بر سوددهی شرکت
اقلامی که در طرف چپ ترازنامه نوشته شده اند اقلامی هستند که ارزش آنها برحسب ارزش
دارایی های حقیقی است که در طرف راست ترازنامه نوشته شده اند. نظر به این است تا از طریق تغییری که در اقلام دارایی های مالی به وجود می آید یعنی از طریق تجزیه کردن دارایی های مالی به اجزای کوچکتر یا تبدیل کردن و ادغام و ترکیب این اقلام در یکدیگر، ارزش شرکت را افزایش داد. در عین حال چنین به نظر می رسد که بالا بردن ارزش شرکت به وسیله یک مشت کاغذ بیشتر حالت کیمیاگری داشته باشد. از آنجا که ارزش شرکت در گرو ارزش دارایی های واقعی آن است نباید انتظار داشت که با تغییراتی که تنها در دارایی های مالی داده می شود ارزش کل شرکت تغییر یابد. بدیهی است اگر این تغییرات به گونه ای باشد که میزان مالیات شرکت را تغییر دهد یا باعث تضعیف انگیزه های شرکت گردد و آن را از سرمایه گذاری های ارزشمند بازدارد در این صورت تغییر ساختار سرمایه بر ارزش شرکت اثر خواهد گذاشت.
فرض کنید شرکتی با انتشار تعدادی اوراق قرضه و استفاده از وجه آن تعدادی از سهام خود را باز خرید کند. این اقدام باعث تغییر میزان دارایی ها و سود عملیاتی شرکت نمی شود. اکنون این پرسش مطرح می شود که آیا وضع مالی سهامداران عادی شرکت بهتر خواهد بود؟ افزایش وام باعث می شود درصد بیشتری از سود عملیاتی شرکت به صاحبان اوراق قرضه برسد و درصد کمتری از این مبلغ نصیب سهامداران شود. ولی کل مبلغی که به این دو گروه تعلق می گیرد تغییر نخواهد کرد. از آنجا که تعداد سهام منتشره کمتر شده است، سهامداران از بابت هر ریال پولی که در آن شرکت سرمایه گذاری کرده اند پول بیشتری خواهند گرفت ولی ریسک بیشتری را هم می پذیرند(پارسائیان، علی، ۱۳۷۳).
۲-۱۱ قیمت سهام
تغییرات قیمت سهام یکی از مهمترین موضوعات مورد توجه هر سرمایه گذار است. سرمایه گذارانی که با اهداف بلند مدت نیز سرمایه گذاری می کنند به نوعی به قیمت سهم و تغییرات آن حساس واز خود واکنش نشان می دهند. تغییرات قیمت یک منبع مهم اطلاعاتی و مؤثر در ارزیابی وضعیت بنگاه ها، ارزیابی تطبیقی با سایر واحدها، ارزیابی کارائی مدیران و از مهمتر مؤثر بر تصمیمات سرمایه گذاران است(افشاری، حسین، ۱۳۸۲).
قیمت سهام هر لحظه بر اثر تغییرات عرضه و تقاضای بازار قابل تغییر است. اگر تعداد فروشندگان یک سهم از تعداد خریداران آن بیشتر باشد، یعنی عرضه یک سهم برای فروش بیش از میزان تقاضای آن برای خرید باشد، قیمت آن سهم کاهش می یابد و برعکس.
برای تشریح رفتاری که به تغییرات عرضه و تقاضا در بازار سهام می انجامد و سبب می شود برخی خواهان یا خریدار یک سهم شوند و برخی دیگر رویگردان یا فروشنده آن باشند، نظریه های مختلفی شکل گرفته است. برخی معتقدند اصلی ترین عامل شکل دهنده قیمت سهم شرکت، نظر سرمایهگذاران در مورد ارزش واقعی آن شرکت است.
در این راستا، کاهش قیمت سهام می تواند در اثر عوامل درونی و برونی مختلفی اعم از امور مالی شرکت و مسایل کلان سیاسی و اقتصادی جهان، کشور و صنعتی باشد که شرکت در آن فعالیت می کند.
همچنین در اکثر مواقعی که شرکت ها به سهامداران سود پرداخت می کنند یا سرمایه شرکت را افزایش می دهند قیمت سهام کاهش می یابد و این کاهش قیمت کاملاً طبیعی است. چراکه مثلا در زمان افزایش سرمایه، تعداد سهام افراد به همان میزان که سرمایه شرکت افزایش می یابد زیاد میشود و افزایش تعداد سهام تا حدودی کاهش قیمت را جبران می کند.
۲-۱۲ تاثیر افزایش سرمایه بر بازده سهام
در مورد افزایش سرمایه بر بازده سهام سه نظریه متفاوت وجود دارد. نظریه اول معتقد است که افزایش سرمایه باعث افزایش بازده سهم و در نتیجه افزایش ثروت سهامدار می شود. البته صدور سهام به صورت یک نسخه شفا بخش که در تمام مواقع و برای تمام شرکت ها مناسب باشد، تجویز نمی شود. بلکه معمولاً در مقایسه با سایر راه های تامین مالی به دلیل پایین آوردن قیمت سهام و امکان خرید آن از طرف گروه های کم درآمد تر جامعه که باعث افزایش تقاضای خرید سهم می شود، سهامداران فعلی امکان بردن منافع بیشتری خواهند داشت. ضمن اینکه طرفداران افزایش سرمایه به مطرح کردن نوعی رفاه اجتماعی پنهانی با بهره گرفتن از این روش می پردازند. آنان معتقدند که صدور سهام جدید باعث پایین بودن قیمت سهام خواهند شد، این امر باعث می شود تا طبقات متوسط و کم درآمد جامعه نیز امکان خرید سهام را پیدا کنند که در نتیجه پس اندازهای کوچک نیز به جای فعالیت در سفته بازی وارد سرمایه گذاری در بازار بورس خواهد شد.
در مقابل گروه اول، عده ای معتقدند تامین مالی از طریق صدور سهام و افزایش سرمایه باعث کاهش بازده و در نتیجه ثروت سهامدار می شود. دلیل این گروه پر هزینه تر بودن تامین مالی از طریق صدور سهام عادی نسبت به سایر روش های تامین مالی می باشد. می دانیم که سهامداران عادی از بالاترین ریسک در میان تامین کنندگان سرمایه شرکت بر خوردارند و علت این امر تضمین نبودن حداقل سود دریافتی آنان طی یک دوره مالی مشخص می باشد.
راهنمای نگارش مقاله در مورد بررسی تاثیر روش های تامین مالی بر بازده و ...