فصل اول:
کلیات پژوهش
۱-۱- مقدمه
مفهوم سرمایه فکری در سازمانهای دولتی به طور روزافزونی مورد توجه قرارگرفته است. اکثر سازمانهای دولتی به دنبال استقرار سیستم مدیریت دانش درون خود هستند تا هرچه بیشتر از دانش موجود خود در سیاستگذاری سود ببرند و به ایجاد و حفظ مزیت رقابتی در محیط داخلی و بین المللی نائل شوند (محمدی ۱۳۸۸).
با پیشرفت شگفت انگیز فناوری اطلاعات نوین انفجار عظیمی در دانش بشری به وقوع پیوست که همه معادلات گذشته را در هم پیچید و فرمول جدیدی برای ارتقاء علوم بوجود آورد. به طوری که حرکت تکوینی دانش از تصاعد حسابی به هندسی مبدل گردید. افق دید عرصه علم و دانش را به طرز چشمگیری افزایس داد به نحوی که دانشمندان با این نوید تولدی دوبارهی خودرا جشن گرفتند و اصالت کار را به کارکنان خودبخشیدند بااین تفکر دانشمندان قدم در عرصه رقابت فکری نهادند در این میان دانش حسابداری و اقتصاد از این خوان گسترده بی بهره نماند و جایگاه حسابداری سنتی را برای نیل به این هدف بلند ناتوان تشخیص داد و با رها کردن قوانین کلاسیک شیوه نوین حسابرسی سرمایه فکری را جایگزین نمود و با بکارگیری سرمایه انسان متبحر مجرب کار آزموده دانش آموخته شایسته مدیر و مدبر صاحب اخلاق موفق و دلسوز و با وجدان با سرمایه ساختاری هماهنگ و حمایت کننده از این طرح ایدههایی نوین و با فراهم ساختن ابزار لازم برای پیشبرد هدف و ایجاد روابط سالم با سرمایه رابطهای صادقانه و با تشخیص نیازهای مشتریان و جلب اعتماد و برآوردن خواستهها و رضایت آنان عناصر کلیه سرمایه فکری را به درستی رقم زد و چنین شد که حرفه حسابداری نوین تولد دوبارهای خود را جشن گرفت (زراعتگری ۱۳۹۰).
در این راستا پژوهش حاضربه دنبال بررسی این موضوع است که: «آیا حسابداری مدیریت تأثیری بر افزایش سرمایه فکری در سازمانهای دولتی کشور دارد؟»
۱-۲- بیان مسئله
یکی از مهمترین چالشها و مشکلات سیستمهای حسابداری سنتی عدم انعکاس ارزش سرمایههای فکری در صورتهای مالی و گزارشات واحدهای تجاری است. در حالی که امروزه نقش سرمایههای فکری در ایجاد ارزش برای شرکتها و واحدهای تجاری بسیار بیشتر از نقشی است که سرمایههای مالی در واحدها ایفا میکنند در این میان حرفه حسابداری و حسابداران نقش مهمی برای یافتن راههای مؤثر جهت کنترل و اندازه گیری و سنجش سرمایههای فکری بوسیله مدلها و روشهای ارزیابی این سرمایهها بر عهده دارند (همتی ۱۳۹۰).
در اواخر دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۱۹۷۰ برخی نویسندگان حسابداری به رابطه بین فعالیتها و هزینهها اشاره نمودند؛ اما در دهه ۱۹۸۰ به دنبال انعکاس ضعفها و نارساییهای رایج در ارائه اطلاعات دقیق توجه زیادی در محافل حرفهای به این موضوع بیشتر جلب گردید این جلب توجه بیشتر حول محور پیدایش سه سازه (عامل) اصلی بود.
سازه اول تغییرهای نوینی بود که در دنیا جهت معرفی تکنولوژیهای مدرن سیستمهای اطلاعاتی هوشمند خبره و قابل انعطاف و نیز مکانیزمهای تولیدی جدید در کشورهای مختلف بویژه ژاپن رخ داده بود
سازه دوم در دهه ۱۹۸۰ فلسفه فکری بسیاری از مدیران شرکتها بویژه شرکتهای بزرگ دستخوش تغییرات عمدهای گردید و علاوه بر سودآوری رقابت در سطح جهانی افزایش رضایت مشتری در سطح بینالملل تأکید بر کنترل کیفیت محصولات و کاهش هزینهها نیز جزء اهداف اولیه و اصلی مدیران قرار گرفت.
سازه سوم عدهای از نویسندگان حسابداری به طور جدی و مبسوط به تشریح فضای جدید در تولید نقشهای گوناگون تکنولوژی و دیدگاههای جدید مدیران پرداختند (چلیک ساز) در میان دیگران تأثیر بسزایی در انکاس نارساییهای سیستم حسابداری مدیریت در ارائه دقیق هزینهها در این شرایط داشتهاند سیستم مدیریت بر مبنای فعالیت از این باور سرچشمه میگیرد که محصولات فعالیتها را مصرف میکنند و فعالیتها منابع را پس مدیریت بر مبنای فعالیت عبارت است از این که روش سیستماتیک بررسی برنامهریزی کنترل و بهبود و هزینههای سرمایهای که بر اصل هزینههای مصرفی فعالیتها تمرکزدارد رکن اصلی مدیریت بر مبنای فعالیت حسابداری فعالیت[۱] است (تابلی، بیتا).
ظهور اقتصاد جدید مبتنی بر دانش و اطلاعات منجر به ا فزایش علاقه محققان به مطالعه در حوزه سرمایه فکری (ic) شده است این حوزه که توجه بسیاری از محققین را به خود جلب نموده است. ic به عنوان ابزاری برای تعیین ارزش شرکت مورد استفاده قرار میدهند (پیوتانگ[۲] ۲۰۰۷).
با ورود به اقتصاد دانشی به مدل جدیدی از داراییهای سازمانی نیاز داریم به طور کلی داراییهای سازمانی میتوان به دو دسته کلی تقسیم نمود.
دارایی مشهود
این داراییها شامل داراییهای فیزیکی و مالی هستند که به صورت کامل در ترازنامه شرکتها منعکس میشود این داراییها تحت اصول اقتصاد کمیابی عمل میکنند یعنی با استفاده بیشتر از آنها از ارزش آنها کاسته میشود.
دارایی نامشهود
این داراییها به دو دسته کلی تقسیم میشوند:
داراییهای نامشهودی که تحت حمایت قانون قرار داشته و با عنوان مالکیت معنوی شناخته میشوند و این داراییها شامل حق امتیازها کپی رایت حق اختراع فرانشیزو ثبت علائم و مارکهای تجاری است برخی از موارد آن در ترازنامه منعکس میشوند.
سایر داراییهایی نامشهود که شامل سرمایه فکری است که تحت اصول اقتصاد فراوانی عمل میکنند یعنی با استفاده بیشتر از آنها از ارزش آنها کاسته نمیشود و معمولا در ترازنامه منعکس نمیشوند (تایلس[۳] ۲۰۰۰).
امروزه در سازمانهای دولتی علاوه بر داراییهای مشهود داراییهای نامشهود اهمیت کلیدی را در راستای موفقیت هرچه بیشتر سازمانها برعهده دارند چر اکه این منابع جزئی از منابع بی پایان و از عناصر کلیدی موفقیت هر سازمان به شمار میرود در این میان سرمایه فکری از مهمترین داراییهای نا مشهود سازمان است و آن را ابزاری ارزشمند برای توسعه داراییهای کلیدی سازمان میدانند سرمایه فکری زاده عرصه علم و دانش است و میتواند نقش بسیار مؤثری را در راستای موفقیت مستمر سازمان ایفا نمایدمدیریت دانش (سرمایه فکری کارکنان) فرایند یا فعالیت ایجاد به دست آوردن تسخیر تسهیم و به کاربردن دانش هرجایی که وجود داشته باشد برای افزایش یادگیری و عملکرد در سازمانهاست (نوروزیان ۱۳۸۵).
به عبارتی حسابداری مدیریت با ارائه سیستمهای هزینهیابی جدید و کاهش هزینه ارائه تکنیکهای مدیریتی جدید و حل مشکلات و موانع سازمان در راه کسب موفقیت آنها میتواند مؤثر واقع گردد یا به عبارتی استفاده از تکنیکهای نوین حسابداری مدیریت تنها یک توصیه نبوده و در عصر حاضر به عنوان ابزار مدیریت در فضای کسب کار رقابتی یک نیاز اساسی و یک ضرورت حیاتی به شمار میرود که این خود تقویت سرمایه فکری را در پی دارد به عبارت دیگر حسابداری مدیریت، یک سیستم اندازهگیری برای گردآوری اطلاعات مالی و عملیاتی است که فعالیت مدیریتی و رفتارهای انگیزهای را هدایت میکند و ارزشهای فرهنگی را که برای به دست آوردن هدفهای استراتژیک سازمان لازم است، خلق و حمایت میکند. در این تعریف چهار عقیده کلیدی نهفته است: این عقیدهها شامل: ماهیت، محدوده، هدف و شاخصهای حسابداری میباشد. سیستمهای حسابداری مدیریت نتایج اندازهگیریهای مالی و غیرمالی فعالیتهای عملیاتی را گزارش میکنند. این سیستمها همچنین به پروژهها و طرحهای عملیاتی آینده نیز کمک میدهند. یکی از نمونههای اطلاعاتی که مدیران به آن نیازمندند، بهای تمامشده محصول و اندازهگیری تحویل تولیدات بموقع است. اطلاعات حسابداری مدیریت به مدیر کمک میکند که اهداف کیفیتی را از طریق اندازهگیری منابع صرفشده برای پیشگیری از نواقص احتمالی تولیدات، هزینه بازسازی تولیدات ناقص، هزینه انجام تعمیرات و نگهداری تجهیزات، فرصتهای از دست رفته فروش بهدلیل نبود کیفیت محصولات و سرمایهگذاری جدید برای افزایش کیفیت محصول مشخص کند و به تحلیل تأثیرات هزینههای کیفیت بر سود برسد (ویکی پدیا).
ساختار سازمانهای دولتی و محیطی به شدت تغییر یافته است. سازمانها ناگزیرند به منظور سازش با محیط در حال تغییر و پر از رقابت، در ساختار خود تجدید نظر کنند ونیاز دارند در مقابل تغییرات محیط، انعطاف پذیری بیشتری از گذشته از خود نشان بدهند و همچنین نیاز به شیوههای پیچیدهتری دارند تا بتوانند سرمایههای دانشی خود را مدیریت کنند. آنها مجبورند که چرخه دانش خود را (مرحله انتشار دانش) به طور مؤثر کنترل کنند، لذا ناگزیرند از شیوههای مدیریتی حسابداری در جهت افزایش سرمایه فکری کارکنان استفاده کنند (صیف و همکاران ۱۳۸۵).
۱-۳- اهمیت و ضرورت تحقیق
سالهای اخیر شواهدی از افزایش آگاهی در بین کارگزاران دولتی درباره نیاز نظم مالی خصوصاً انضباط اقتصادی در مدیریت دستگاه های دولتی دیده میشود بموازات انجام حسابرسی مالی و اظهار نظر بیطرفانه نسبت به صورتهای مالی توسط اشخاص مستقل افزایش اهمیت نقش مدیریت در دستگاه ها توسعه و پویایی حرفه حسابرسی را ایجاب می کند تا علاوه بر رسیدگی به صورتهای مالی و اظهار نظر در چارچوب استانداردهای حسابرسی ابعاد مختلف مدیریت را نیز مورد بررسی قرار دهد و به ارزیابی کیفیت تصمیم گیریهای مدیریت بپردازد و نتیجه گیریها و پیشنهادهای اصلاحی خود را در جهت بهبود هر چه بیشتر امور مدیریت در جهت توسعه سرمایه فکری کارکنان بخش دولتی ارائه کنند در اقتصاد امروزدانش به عنوان مهمترین سرمایه جایگزین سرمایه مالی و فیزیکی شده است با توجه به گذر جوامع از عصر صنعت به عصر اطلاعات اهمیت سرمایه فکر ی نیز در دنیای تجارت بیشتر شده است شده در طول عصر صنعت بهای تمام شده دارایی ها کارخانجات تجهیزات و مواد خام بود که برای موفقیت یک تجارت لازم بود اما در عصر اطلاعات این استفاده موثر از سرمایه های فکری است که معمولاً در موفقیت یا شکست یک مجموعه مؤثر است بنابراین مدیران سازمانهای دولتی نیاز دارند که بتواند اثر تلاش های مدیریت دانش را بر عملکرد سازمانهایشان اندازه گیری کند اغلب شاخص های عملی مدیریت دانش برای اندازه گیری دارایی های دانش یا سرمایه فکری متمرکز هستند و فرض می کند که خروجی مدیریت دانش بر میزان سرمایه گذاری سازمان موثر است (بونتیز[۴] ۱۹۹۰).
بنابراین حسابداری مدیریت جهت کارایی و اثر بخشی خود در جهت ایفای مسولیت خویش باید دایماً در حال تغییر باشد زیرا اگر تکامل تدریجی سیستم حسابداری مدیریت از سیر تکامل و تحول محیط حاکم بر سازمانهای تجاری با این تغییرات هماهنگ نشود عملکرد حسابداری مدیریت نه تنها در راستای دستیابی سریعتر و بهتر به اهداف سازمان نخواهد بود بلکه باعث کندی و انحراف سازمان در جهت دستیابی به اهداف خود خواهد شد به عبارت نکتهی قابل بررسی همان طور که اشاره شد سرمایه فکری در وا قع مدیریت سرمایه گذاری سازمان را بر عهده دارد که بنابراین نظر صاحبنظران در مقابل سرمایه فیزیکی قرار گرفته یا به نوعی مکمل آن است سرمایه فکری سرمایهای است که ناملموس و نامشهود بوده و از لحاظ کمی اندازه گیری آن سخت و دشوار است ولی از سویی باید به این نکته توجه داشت که ارائه شاخصهای مدون و حتی الامکان کمی است که میتواند بکارگیری سرمایه فکری در سازمان را برای مدیران توجیه کند این گفته لرد کلوین در اینجا میتواند صادق باشد و اهمیت تدوین شاخصها و سنجههای اندازه گیری مدیریت دانش و سرمایه فکری را نشان دهد وقتی از آنچه صحبت میکنید، بتوانید آن را به صورت کمی و عددی بیان نموده و اندازهگیری کنید میتوانید درک مناسبی از آن بدست آورید اما در مقابل وقتی نتوانید منظور خود را به صورت کمی و عددی بیان کنید در واقع نمی توانید درک و شناخت مناسبی از آن حاصل نمایید (قلیزاده ۱۳۹۰).
عناصر سرمایه فکری سازمانهای دولتی
قبل از اینکه بخواهیم سرمایه فکری را شناسایی مدیریت و اندازه گیری کنیم نیاز است که مفهوم آن را درک کنیم سرمایه فکری از نگاه مدیریتی مجموع سرمایه انسانی و ساختاری نظیر دانش تجربه کاربردی فنآوری سازمانی روابط و مهارتهای تخصصی است که با خلق مزیت رقابتی حیات سازمان در بازار را به ارمغان میآورند.
استوارت[۵] اعتقاد دارد سرمایه فکری مجموعهای از دانش اطلاعات داراییهای فکری تجربه رقابت و یادگیری سازمانی است که میتواند برای ایجاد ثروت به کار گرفته شود در واقع سرمایه فکری تمامی کارکنان دانش سازمانی و تواناییهای آن را برای ایجاد ارزش افزوده در بر میگیرد و باعث منافع رقابتی مستمر میشود.
بروکین سرمایههای فکری را در چهار چوبی جامعتر ارائه نموده است این چهارچوب مقولههای زیر را در شامل میشود:
-
- دارائیهای فکری (شامل حق امتیازفرمولهای سری ونظایر آن)
-
- داراییهای انسان محور (شامل آموزش دانش کاری ویژگیها و خصوصیات حرفهای)
-
- داراییهای زیر بنایی (فلسفه مدیریت، فرهنگ مشارکت سیستمهای شبکهای)
اما تعریف عمومی که به نظرمی رسد پذیرش وسیع تری داشته است و مورد قبول جامعه آکادمیک قرار گرفته است شامل سه جزء زیر است:
-
- سرمایه انسانی
-
- سرمایه ساختاری (سازمانی)
-
- سرمایه ارتباطی (مشتری مداری)
سرمایه ارتباطی
سرمایه ساختاری
سرمایه انسانی
قراردادها
توافقات
فرهنگ
شبکه ها
مهارت
دانش
رضایت و وفاداری مشتری
مالکیت فکری
رفتار