روش پاسخ دهی شخص نسبت به تنزل شخصیت.
منظور این است که واقعیت ها موارد خاصی هستند و آنچه تعیین کننده است نگرش فرد نسبت به آن واقعیت است.افرادی که از عزت نفس بالایی برخوردارند و اطمینان و تایید درونی دارند نحوه قضاوتشان به وضوح متفاوت از افرادی است که عزت نفس پایینی دارند( حنفی، ۱۳۷۶).
۲-۲۴-۶- دیدگاه کارل راجرز
اساسی ترین نکته ای را که در تلقی راجرز از شخصیت سالم باید در نظر داشت، این است که شخصیت سالم روند است نه حالت بودن، مسیر است نه مقصد، انسان به سوی تحقق خویشتن پیش می رود و همه جنبه های خود را دگرگون می سازد و می پروراند (شولتس، ۱۳۶۹).
راجرز معتقد است عزت نفس در انسان حالت عمومی دارد و محدود و زودگذر نیست. طبق نظریه راجرز عزت نفس در اثر نیاز به توجه مثبت دیگران بوجود می آید. نیاز به توجه مثبت دیگران شامل بازخوردها، طرز برخورد گرم و محبت آمیز، احترام، صمیمیت، پذیرش و مهربانی از طرف محیط و بخصوص اولیاء کودک است. راجرز معتقد است کودکان در همان اوان زندگی احتیاج به مهر و محبت دارند و اگر اولیاء به طفل محبت بی قید و شرط روا دارند، کودک بعدها از چنان عزت نفسی برخوردار خواهد بود که نیازی به طرد کردن تجارب واقعی خود نمی بیند(شاملو، ۱۳۶۸).
به باور راجرز توجه مثبت نامشروط این است که کودک آزاد است تا هرچه دلش می خواهد بکند و بازداشتن و اندرز دادن در کار نباشد، مادر و اطرافیان می توانند رفتارهای خاص را مورد تایید قرار ندهند، بدون آنکه برای دریافت عشق و محبت قید و شرطی(قاضی، ۱۳۶۹).
۲-۲۴-۷- مارتین سلیگمن: معتقد است که احساس عزت نفس خصوصا و خوشبخت نشدن به طور کلی به عنوان تاثیرات جنبی پرورش می یابد. احساس عزت نفس حاصل کردار درست است، وقتی عزت نفس کودکی تثبیت می شود که پیش از آن موفقیتی کسب کرده باشد که در این صورت وظایف به خوبی انجام می شوند، مشکلات به زانو در می آیند و بچه های دیگر بهتر پذیرفته می شوند (سلیگمن، ۱۳۷۹).
۲-۲۴-۸- دیدگاه اسلام در مورد عزت نفس:
در اخلاق اسلامی محور و نقطه ای که اسلام بر روی آن نقطه وجود انسان، دست گذاشته کرامت و عزت نفس است که سلسله جنبان کلیه استعدادهای درونی و بیرونی انسان محسوب می شود. و در آثار مشاهیری همچون اقبال لاهوری هم ضمن پرداختن به مسئله “خود” و رجعت دوباره مسلمین به فرهنگ اسلامی، عزت نفس بالای مسلمان را بزرگترین عامل مبارزه با انحطاط جامعه و بزرگترین مانع در جهت جلوگیری از سلطه بیگانگان دانسته اند و عزت نفس مسلمانان را نقطه مقابل انحطاط بشمار آورده اند(وجدان پرست، ۱۳۷۸).
۲-۲۵- مبانی تجربی
نتایج تحقیقی که توسط کاکی یانن انجام شد نشان داد که دانش آموزان با مشکلات یادگیری، بیشتر در قلدری درگیر می شوند. و به احتمال بیشتری قلدر/ قربانی می شوند. کاکی یانی گزارش کرد که دانش آموزانی با اختلالات یادگیری بطور قابل توجهی بیشتر از بچه هایی که مشکلات یادگیری ندارند مورد آزار واقع می شوند و قلدری می کنند. این دانش آموزان همانطور که از قلدری های خود گزارش کردند از مورد آزار واقع شدن نیز گزارش کردند. دانش آموزانی که مشکلات یادگیری دارند بیشتر توسط رفتارهای پرخاشگرانه شان مورد آزار واقع می شوند. زمانیکه این بچه ها در کلاسهای عادی قرار داده شدند، مفهوم خود کلی شان بیشتر از همکلاسی های عادی خود که مشکل یادگیری نداشتند، منفی بود. بنابراین مشکلات یادگیری ادراک خود این دانش آموزان را بسیار منفی کرده و و آنها را در خطر قربانی شدن نیز قرار می دهد(کاکی یانن[۷۱]، ۲۰۰۲).
در یک تحقیق طولی که توسط فریزن (۲۰۰۸) و همکارانش صورت گرفت قلدری از دیدگاه دانش آموزان درباره قلدری مورد بررسی قرار گرفت. طبق نتایج، دختران بیشتر از پسران تجربیات قربانی شدن را داشتند. در حالیکه پسران قلدری را به عنوان عدم تعادل قدرت و تکرار اعمال خشونت آمیز بیشتر از دختران تجربه کرده بودند. عدم قبول مسئولیت قلدری از طرف فرد قلدر در بین دختران و افراد قربانی یک مسئله عادی بود. اما در بین پسران و غیر قربانی ها اینطور نبود و پسران بیش از دختران مسئولیت کارهای خود را بر عهده می گرفتند (فریزن و هلمکویست و اسکارسون[۷۲]، ۲۰۰۸).
پژوهشی دیگری رابطه بین ادراک خود از جذابیت فیزیکی با چهار مقیاس رفتارهای قلدری جنسی در اوایل نوجوانی را بررسی کرد. این چهار مقیاس عبارت بودند از: قربانی شدن، ارتکاب،داشتن دوستان قلدر و مشاهده قلدری جنسی در بین همسالان در مدرسه. دانش آموزانی که خودشان را از نظر جذابیت فیزیکی برتر از همسالانشان درک کرده بوند نسبت به دانش آموزانی که درکشان از جذابیت فیزیکی خودشان متوسط بود موارد بیشتری از قربانی شدن و ارتکاب قلدری جنسی و همینطور مشاهده قلدری جنسی را گزارش کردند و دوستان قلدر بیشتری داشتند. همچنین دانش آموزانی که خود را از نظر جذابیت فیزیکی کمتر از دیگران می دانستند بیشترین موارد قربانی شدن و مشاهده قلدری جنسی در بین همسالانشان را گزارش کردند (کانینگام و تیلور[۷۳]، ۲۰۱۰).
گریف[۷۴] (۲۰۰۴) در پژوهشی با هدف اطلاعات توصیفی در ارتباط با ماهیت و رواج قلدری در مدارس قلدری را در ۵ حیطه مختلف (اشکال مختلف قلدری و آزار ارائه شده، انواع رفتارهای زورگویانه، مکانهایی که قلدری در آنها اتفاق میافتد، ویژگیهای قلدرها و آنچه محیط اجتماع در مورد قلدری گزارش داده است) مورد بررسی قرار داد. گریف در این پزوهش به این نتیجه رسید که قلدریهای خود گزارشی(یعنی کسانی که خود به زورگویشان اعتراف کردند) کاهش پیدا کرده و با افزایش پایه تحصیلی قلدری نیز کاهش مییابد . بیشتر زورگوییهای گزارش شده از نوع زور گوییهای کلامی بوده است. و قلدری فیزیکی در میان پسران بیشتر از دختران بوده است و بیشترین مکان قلدری، زمین بازی میباشد. به طور کلی گزارش شده است که در تفریح، آزار رساندن به شیوه های مضر مانند لگد زدن، مشت زدن و هل دادن در پسران بیشتر از دختران میباشد. همچنین یافتهها نشان میدهد که قلدری نژادی در میان دانشآموزان سیاه پوست بیشتر از دانشآموزان سفید بوده است. قلدری نژادی در بین پسران سیاه بیشتر از دختران سیاه بوده است. هم دختران و هم پسران توسط هم کلاسان خود مورد قلدر قرار گرفته اند، اما پسران توسط دانشآموزان پایه های بالاتر نیز مورد قلدری واقع شدهاند. دانشآموزان سفید مورد آزار دانشآموزان هم دورهای خود بودهاند در حالی که در میان دانشآموزان سیاه علاوه بر موارد آزار قرار گرفتن توسط هم دورهای توسط پایه های بالاتر هم مورد آزار واقع میشدند.
۲-۲۵-۱- قلدری و ادراک خود
یک تحقیق که رابطه بین ادراک خود و قلدری دراز مدت را بررسی می کرد نشان داد که برخی از سطوح ادراک خود منفی ، قلدری دراز مدت را پیش بینی می کند. به نظر می رسید که یک ارزیابی خود منفی در مهارت های تحصیلی و اجتماعی در یک زمان معین یک متغیر پیش بین برای قربانی شدن در زمان های بعدی است. با این حال به نظر می رسد قلدری ادراک خود را نیز کاهش می دهد. حتی اگر قربانیان به نظر مستعد قربانی شدن و مورد آزار قرار گرفتن برای مدت طولانی هستند. قلدری همچنان اضطراب و عدم اعتماد به نفس آنها را افزایش می دهد. به این طریق که آنها افکار منفی شکنجه گران خود را درونی می کنند. این نتایج نشان داد که ادراک خود نه فقط قلدری دراز مدت را پیش بینی می کند ، بلکه تحت تاثیر قلدری بودن را نیز پیش بینی می کند. به این ترتیب می توان نتیجه گیری کرد که بین ادراک خود منفی و قربانی شدن همبستگی وجود دارد و یکی از آنها دیگری را تقویت می کند (رولولد، ۲۰۱۱).
در یک مطالعه دیگر هوبر، تارکونیو و لافرانچی[۷۵] (۲۰۱۰) بررسی کردند که آیا ادراک خود منفی علت قلدری است یا یک پیامد قلدری به شمار می آید. پژوهش آنها نشان داد که ادراک خود منفی می تواند قلدری را پیش بینی کند. یعنی ادراک خود منفی قلدرها می تواند علتی برای رفتارهای قلدری دانش آموزان قلدر باشد.
۲-۲۵-۲- ادراک خود قربانی ها:
مطالعات متعددی نشان داد که قربانیان قلدری ، در مقایسه با سایر دانش آموزان مدارس یک ادراک خود بسیار منفی دارند. هوبر (۲۰۰۶) نشان داد که ادراک خود قربانیان در زمینه شایستگی اجتماعی ، ظاهر فیزیکی، ارزش خود کلی و شایستگی های ورزشی و فعال در مقایسه با گروه کنترل منفی بود. این بدان معنی است که قربانیان در دوست یابی آسان مشکلات زیادی دارند و خیلی محبوب نیستند. همچنین قربانیان ظاهرا ناراضی به نظر می آیند و روی هم رفته عزت نفس بالایی ندارند. آنها فکر می کنند توانایی فیزیکی و ورزشی شان خیلی بد است.
۲-۲۵-۳- ادراک خود قلدرها :
در مقایسه با قربانی ها و قلدر / قربانی ها ، قلدر ها گروهی از دانش آموزان هستند که با توجه به ادراک خودشان به نظر می رسد مشکلات کمتری دارند (هوبر، ۲۰۰۶).
با این وجود پژوهشی که توسط کریستی – میزل[۷۶] (۲۰۰۳) انجام شد نشان داد که ادراک خود منفی یکی از مهمترین پیش بینی کننده های رفتار های قلدری در مدارس ابتدایی و متوسطه است. با این حال ادراک خود قلدر ها در خصوص شایستگی اجتماعی و فعال (ورزشی) مثبت تر از دانش آموزان غیر درگیر در قلدری است. معلوم شد که قلدرها در واقع بین گروه های همسالانشان کاملا محبوب هستند اما نه در بیرون از گروه هایشان. قلدرها همچنین قدرت بدنی بیشتری دارند به همین دلیل تصور می کنند که توانایی فیزیکی و ورزشی آنان نسبت به قربانیان در وضعیت مساعد تری قرار دارد. برخی از بخش های ادراک خود، به دلیل قلدری تقویت شده است در حالیکه بخش های دیگر بسیار منفی تر از گروه کنترل می باشد.
۲-۲۵-۴- ادراک خود قلدر/ قربانی :
به نظر می رسد قلدر/قربانی ها مشکلات بیشتری در ادراک خودشان دارند. زیرا آنها هم مشکلات قلدری و هم مشکلات قربانیان را دارند. کودکانی که هم قلدر و هم قربانی هستند در همه زمینه ها، ادراک خود منفی دارند(هوبر،۲۰۰۶). آنها بیشترین نمرات منفی را در شایستگی های اجتماعی و فیزیکی و کنترل خود و ارزش خود کلی دارند. شایستگی فعال و ورزشی آنها بسیار مثبت تر از قربانیان است. اما از شایستگی قلدرها در این زمینه بسیار منفی تر است. این یک نتیجه منطقی است زیرا قلدر/ قربانی ها فقط قلدر نیستند بلکه قربانی رفتارهای قلدری نیز هستند. این نتایج نشان داد که قلدر/ قربانی ها دانش آموزانی با کمترین محبوبیت هستند و همچنین در دوست یابی مشکلات بیشتری در مقایسه با قلدرها و قربانی ها دارند. بعلاوه آنها کمتر راضی به نظر می رسند و کمترین عزت نفس و کمترین کنترل خود را دارند.
مهمترین زمینه ای که قلدر/ قربانی ها با قلدرها و قربانی ها تفاوت دارند روابطشان با همسالانشان است. بسیاری از همسالان قلدر/ قربانی ها را طرد می کنند و نمرات پذیرش اجتماعی آنها نسبت به سایر دانش آموزان بسیار پایین است (رولولد، ۲۰۱۱).
در حالیکه ادراک خود منفی یک عامل تهدید کننده برای درگیر شدن در رفتارهای قلدری می باشد، تحقیقات متعددی نشان داده اند که ادراک خود مثبت می تواند در برابر رفتارهای قلدری محافظت کننده باشد (کریستی- میزل،۲۰۰۳). دانش آموزان با ادراک خود مثبت کمتر در اعمال بزهکارانه درگیر می شوند و کمتر برای درگیری با همسالانشان تحریک می شوند. بنابراین مداخلات بایستی بر روی گسترش ادراک خود منفی متمرکز شودند.
آندرو[۷۷] (۲۰۰۱)، دریافت که نمرات قربانیان بخصوص در تمامی ابعاد نیمرخ ادراک خود هارتر برای کودکان، از همسالان غیر قربانیشان پایین تر بود. این ارزیابی ها علاوه بر ارزش خود کلی، در زمینه های درک صلاحیت های آموزشی، مقبولیت اجتماعی و مهارت های فعال و ورزشی ، ظاهر فیزیکی و هدایت رفتار نیز پایین بود. چگونگی ادراک خود کودکان در موضوعات خاص، بین روابط اجتماعی کودکان با سطح قربانی شدن آنها تعادل برقرار می کند. بچه هایی که در صلاحیت ورزشی بالایی دارند، بطور قابل توجهی بین همسالانشان محبوب هستند. موفقیت و خوب بودن در ورزش، توسط هر دو جنس یک عامل مهم در ارزیابی محبوبیت پسران محسوب می شود. اما در مورد دختران عامل خیلی مهمی برای محبوبیت نیست. برعکس آن دانش آموزانی که اعمال ورزشی را بطور ضعیف انجام می دهند اغلب در پله پایین نردبان مقبولیت اجتماعی هستند و این موضوع برای آنها خطر قربانی شدن را افزایش می دهد.
همانند توانایی های ورزشی، ظاهر فیزیکی نیز عاملی است که امروزه در اجتماع مخصوصا برای دختران با ارزش است. برای هر دو جنس، ادراک خود بعنوان فرد زیبا یک عامل بسیار مهم برای محبوبیت دختران بشمار می آید. دختران نیز زیبایی پسران را یک عامل مهم برای محبوبیت ارزیابی می کنند و خوب بودن در ورزش عامل بعدی است.
تحقیق دیگری نشان داده که ادراک خود قربانیان قبل از شروع قلدری منفی بوده اما با شدوع قلدری بسیار منفی تر شده است. در ضمن قلدرها در مورد قلدرها نیز با شروع قلدری ادراک خودشان نسبت به گروه کنترل بسیار منفی تر شده است. این موضوع می تواند ناشی از اختلاف والدین نیز باشد (رولولد،۲۰۱۱).
کرانتز[۷۸] و همکارانش (۱۹۹۴)، در تحقیقی نشان دادند که عدم جذابیت در ارزیابی از خود، بچه ها همانند سطح قربانی شدن آنها به محبوبیتشان وابسته است. دانش آموزانی که سطوح بالایی از قربانی شدن را گزارش می کنند به همان سان سطوح پایینی از جذابیت فیزیکی را نیز گزارش می نمایند. در یک مقاله ای که توسط فریزن و وانگ انجام شد قربانی شدن دختران با ادراک انها از ظاهر فیزیکی شان وابسته بود. در حالیکه در مورد پسران چنین رابطه معنی دار دیده نشد.
۲-۲۵-۵- قلدری و عزت نفس
تحقیقات اخیر بر روی عزت نفس قلدرها نتایج مبهمی را بدست داده اند. یک مطالعه ای که اخیرا توسط پلاستری و کاردمیل (۲۰۱۰) صورت گرفته نشان می دهد که ممکن است در محاسبه درماندگی و شکست قلدر/ قربانی نتایج متناقضی یافت شود. در این تحقیق طولی یک نمونه ۳۰۷ نفره متشکل از قلدر، قربانی، قلدر/ قربانی و دانش آموزان غیر درگیر در قلدری از مدارس متوسطه مورد مطالعه و بررسی قرار گرفتند. نتایج مقطعی و طولی تفاوت های جنسیتی جالبی را نشان داد. دختران در گروه های قلدر و قلدر/قربانی، افزایش قابل توجهی را در عزت نفسشان در طول زمان گزارش کردند. و دخترانی که فقط در گروه قلدرها بودند بیشترین افزایش در عزت نفس در طول زمان را گزارش دادند. در حالیکه پسران در این گروه ها تغییرات قابل توجهی در عزت نفسشان گزارش نکردند (پلاستری و کاردمیل[۷۹]، ۲۰۱۰).
نتایج یک تحقیق نشان می دهد که مشکلات یادگیری همراه با عزت نفس بالا و هوش اجتماعی پایین رفتارهای قلدری را پیش بینی می کند و ظاهرا قلدرها عزت نفس بالایی دارند. این عزت نفس بالا ممکن است کاملا درست و قابل اعتماد باشد و ممکن است کاملا کاذب و نادرست باشد (سالمیوالی، ۱۹۹۹).
طی پژوهش دیگری این نتیجه حاصل شد که قلدرها عزت نفس بالایی دارند زیرا آنها خودشان را خیلی دست بالا می گیرند و قلدری می تواند یک روش از جانب آنها برای حفظ این عزت نفس کاذب باشد. زیرا اشخاص ضعیف تر معمولا مورد آزار قرار می گیرند و این فرد قلدر را قادر می سازد که به راحتی خواسته خود را بر روی قربانی تحمیل کند. کاکی یانن (۲۰۱۰) معتقد است در مورد دانش آموزانی که مشکلات یادگیری دارند قلدری راهی برای حفظ ظاهر باشد. زیرا این دانش آموزان هرگز موفقیت های تحصیلی را تجربه نکرده اند (کاکی یانن، ۲۰۰۲).
یک پژوهش دیگر بیان می کند که قلدرها، عزت نفس پایین دارند. تعداد زیادی از نوشته های غیر علمی و برخی از نوشته های علمی این فرض را تایید می کند. آنها بیان می کنند که بچه های قلدر احساس بدی نسبت به خود دارند و قلدری به آنها کمک می کند تا احساس بهتری داشته باشند. و کودکان قلدر چون عزت نفس پایین دارند به همین دلیل بدخلق و زننده هستند. فرض اساسی بر این است که وقتی کس دیگری احساس بدی می کند برای من احساس بهتری بوجود می آورد. یا من می توانم عزت نفس پایین خود را با تخریب دیگران افزایش دهم. این تفکر بدین معنی است که یک رابطه موثر بین قلدری و عزت نفس پایین وجود دارد.همچنین در این فرض اینطور ذکر می شود که داشتن عزت نفس بالا خوب و داشتن عزت نفس پایین بد است. این باور مشترک است که افرادیکه عزت نفس بالایی دارند رفتار پرخاشگرانه ندارند زیرا آنها خودشان را دوست دارند و آنهاییکه از عزت نفس پایین رنج می برند خود را دوست ندارند و عملکرد بدشان به خاطر این است (آلن، ۲۰۰۶).
طی تحقیقی توسط اسپد ، رابطه بین رفتارهای قلدری و عزت نفس دانش آموزان بین سنین ۸-۱۳ سال در یک مدرسه روستایی در نروژ مورد بررسی قرار گرفت. به طور قابل ملاحظه ای یک رابطه متقابل منفی بین عزت نفس و رفتارهای قلدری در قربانی ها و قلدرها یافت شد. یک تفاوت قابل توجهی بین رفتارهای قلدری قربانیان در پایه های ۳ و ۴ وجود داشت. دانش آموزان پایه های ۵ بطور قابل توجهی سطوح پایین تری از عزت نفس را در مقایسه با پایه های ۳ و ۴ نشان دادند. دایش آموزان پایه ۴، بنابه گزارش بیشترین سطوح عزت نفس و کمترین سطوح در هر دو تجربه قلدری و قربانی شدن را داشتند. چنانچه رفتارهای قلدری افزایش می یافت سطوح عزت نفس کاهش پیدا می کرد. همچنین پایین ترین سطوح عزت نفس رفتارهای قلدری را بطور چشمگیری افزایش می داد. بعلاوه با افزایش عزت نفس، رفتارهای قلدری در هر دو گروه قلدر و قربانی کاهش می یافت(اسپد، ۲۰۰۷).
یک مطالعه به بررسی عزت نفس قلدرها، قربانی ها، قلدر/ قربانی ها و تماشاگران قلدری پرداخت. امور (۲۰۰۱)، دریافت که دانش آموزان تماشاگر که در قلدری درگیر نیستند بالاترین عزت نفس را دارند. قلدرها ی محض که فقط قلدری می کنند و هرگز قربانی نشده اند، مقدار متوسطی از عزت نفس را نشان دادند. قربانی های محض که هیچ وقت قلدری نکرده اند عزت نفسشان از قلدرها اندکی کمتر بود. و قلدر/قربانی ها کمترین عزت نفس را داشتند. حال ما اگر نیمه پر لیوان را ببینم قلدرها در سطوح بالای عزت نفس قرار می گیرند و اگر نیمه خالی لیوان را بنگریم باید گفت قلدرها دارای سطوح پایینی از عزت نفس هستند. پس این می تواند به تفسیر ما مربوط شود که برخی از محققان هر دو تفسیر را در نظر می گیرند (امور، ۲۰۰۱).
۲-۲۶- جمع بندی
بررسی تحقیقات انجام گرفته در مورد قلدری نشان داده است، عوامل زیادی در بروز رفتار قلدری دخیل میباشد ولی با توجه به آنچه گفته شد و متغیرهای این پژوهش دو عامل ادراک خود و عزت نفس اثرات قابل توجهی در بروز رفتار قلدری ایفا میکند. تحقیقات نشان می دهند که ادراک خود منفی میتواند بروز رفتارهای قلدری را پیش بینی کند و همچنین دانش آموزان قلدر نسبت به دانش آموزان عادی دارای سطوح پایین تری از ادراک خود می باشند. از طرفی به نظر می رسد که قلدری می تواند ادراک خود را نیز کاهش دهد. نتایج تحقیقات نشان می دهد که بین ادراک خود منفی و قربانی شدن همبستگی وجود دارد و یکی از آنها دیگری را تقویت می کند.
عامل موثر دیگر در بروز رفتارهای قلدری عزت نفس می باشد. تحقیقات در این زمینه نتایج متفاوتی را نشان می دهد از نظر بعضی تحقیقات قلدری باعث کاهش عزت نفس می شود و یک رابطه منفی قابل توجهی بین عزت نفس و قلدری وجود دارد. طی پژوهش دیگری این نتیجه حاصل شد که قلدرها عزت نفس بالایی دارند زیرا آنها خودشان را خیلی دست بالا می گیرند و قلدری می تواند یک روش از جانب آنها برای حفظ این عزت نفس کاذب باشد.
همچنین تحقیقات نشان داد که دانشآموزان پسر نسبت به دانشآموزان دختر کمتر مرتکب رفتارهای قلدری میشوند. و قلدری جسمانی در بین پسرها بیشتر از دخترها می باشد ولی قلدری کلامی بین دخترها بیشتر از پسرها می باشد.
فصـل سوم:
طــرح پـــژوهش
۳-۱- پیش درآمد
در این فصل به بررسی روش انجام تحقیق، جامعه آماری، نمونه و روش نمونهگیری، ابزار جمع آوری اطلاعات، شیوهی اجرا و روش های آماری استفاده شده برای توصیف و تحلیل داده ها پرداخته خواهد شد.
۳-۲- طرح وروش پژوهش
با توجه به اهداف و سوالات و همچنین ماهیت موضوع، پژوهش حاضر از نوع علی- مقایسهای میباشد. در این پژوهش مولفه های ادراک خود و عزت نفس به عنوان عوامل علی که احتمالا بر رفتار قلدری اثر گذاشتهاند در دو گروه قلدر و عادی با توجه به جنسیت مورد مقایسه قرار گرفت.
۳-۳- جامعه، نمونه آماری و روش نمونه گیری
۳-۳-۱- جامعه آماری
جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل تمام دانشآموزان دختر و پسر شهر ارومیه(۱۲۶۴۰نفر) میباشد که در سال ۹۰-۹۱ در مدارس (عادی) راهنمایی آموزش مشغول به تحصیل بودند. انتخاب دانشآموزان در این مقطع تحصیلی، به این علت است که بیشترین میزان شیوع پرخاشگری و قلدری در دوران راهنمایی میباشد. انتخاب دانشآموزان دختر و پسر هم به این دلیل است که هر دو جنس در دو گروه قلدر و غیر قلدر مورد بررسی قرار گیرد.
۳-۳-۲- نمونه و روش نمونه گیری
روش نمونه گیری مورد استفاده در این پژوهش روش نمونهگیری خوشه ای و نمونهگیری از طریق سرند کردن میباشد. به این ترتیب که با کسب مجوز از سازمان آموزش و پرورش شهر ارومیه ابتدا به روش تصادفی چند مرحلهای خوشه ای از بین نواحی ۱ و ۲ آموزش و پرورش، ناحیه ۱ بطور تصادفی انتخاب شد. سپس چهار مدرسه پسرانه و چهار مدرسه دخترانه انتخاب شدند و از هر مدرسه دو کلاس مورد مطالعه قرار گرفت. حجم نمونه مورد مطالعه ۵۸۰ نفر بود که پس از سرند کردن ۶۰ نفر به عنوان قلدر انتخاب شدند.
در این پژوهش هم از گزارش دانش آموزان از طریق پرسشنامه و هم گزارش معلم جهت سرند کردن دانش آموزان قلدر استفاده شد. و در انتخاب نمونه غیر قلدر(عادی) دانش آموزانی انتخاب شدند که هم پرسشنامه قلدری و هم گزارش معلم غیر قلدر بودن آنها را تایید می کرد.
۳-۴- ابزار جمع آوری اطلاعات
راهنمای نگارش پایان نامه و مقاله درباره مقایسه طرازهای تحولی ادراک خود و عزت نفس دانش ...