انجمن حرفهای هوش رقابتی: هوش رقابتی فرایند نمایش محیط رقابتی است. هوش رقابتی تمام مدیرانارشد سازمان را قادر به اخذ تصمیمهای آگاهانه در مورد همه چیز از تحقیق و توسعه بازاریابی و تاکتیکهای سرمایهگذاری تا استراتژیهای بلند مدت می کند. هوش رقابتی موثر یک پروسه پیوسته شامل جمع آوریقانونی و اخلاقی اطلاعات و انتقال کنترل شده هوش عملیاتی به تصمیمگیران میباشد (اسچیلک[۳۳]، ۲۰۰۰).
هوشمندی رقابتی نوعی تفکر است. هوش رقابتی، هنر جمع آوری، پردازش و ذخیره سازی اطلاعات استکه در اختیار اعضای سازمان در تمام سطوح قرار میگیرد تا به شکلدهی آینده بنگاه و محافظت از آن در مقابل تهدیدات رقبای فعلی کمک شود. این امر بایستی قانونی و با احترام به اصول اخلاقی صورت گیرد که شامل انتقال دانایی از محیط به سازمان بر اساس قواعد مشخص شده میباشد (روچ و سنتی[۳۴]، ۲۰۰۱)، به عبارتی هوش رقابتی هم یک محصول است و هم یک فرایند. محصول به معنای اطلاعات قابل استفادهای است که بتوان از آن برای انجام فعالیتهای خاصی بهره گرفت. فرایند هم در برگیرنده شیوههای منظم جمع آوری، تحلیل و ارزیابی آن اطلاعات است. هوش رقابتی همان فرایند نظارت بر محیط رقابتی است. هوشمندی رقابتی در سالهای اخیر علاقه بسیاری از افراد و سازمانها را به خود جلب نموده است، این علاقهمندی تا حدودی با افزایش دسترسی به اطلاعات و گسترش فزاینده حیطه دادهها تقویت شده است[۳۵].
۲-۳-۱هوش تجاری (کسب و کار)
هوش تجاری یا هوش کسب و کار (BI) کـه قالـب عمـدهتـری را ماننـد اسـتفادههـای تجـاری وغیرتجاری( نظامی و غیرانتفاعی) دربردارد، عبارت است از بعد وسیعی از کاربردها و فناوری برای جمع آوری داده و دانش جهت پرسوجو در راستای تحلیل بنگاه برای اتخاذ تصمیمهـای تجـاری دقیق و هوشمند. هوش تجاری بر اساس معماری بنگاه تشـکیل شـده اسـت و در قالـب پـردازش تحلیلی بر خط دادههای تجاری را تحلیلمیکند و تصمیمهای دقیـق و هوشـمند اتخـاذ مـیکنـد (سولومون و گری[۳۶]، ۲۰۰۸).
هوش تجاری، در مجموع، به دنبال افزایش سودآوری سازمان با بهره گرفتن از اتخاذ تصمیمهـای هوشمند و دقیق است و به طور کل، میتوان اهداف زیر را برای این رویکرد نوین بیانکرد:
تعیین گرایشهای تجاری سازمان،که موجب میشود سازمان بدون اتـلاف وقـت،هزینـه و انرژی در سایر مسیرها بر اهداف کلان و اساسی خود متمرکز شود؛
تحلیل عمیق بازار؛
پیشبینی بازار که میتواند قبل از اینکه رقبا سهم بازار خود را توسعه دهند، منافع جدید بـه وجود آمده در بازار را عاید سازمان کند؛
بالابردن سطح رضایتمندی مشتریان، که موجب استمرار کسب و کار میشـود و از دسـت دادن این اعتماد و رضایتمندی، پیامدهای منفی برای بنگاه به همراه دارد؛
شناسایی مشتریان دائمی که وفادارند، و میتوان با پیگیری رفتار آنان، جهتگیریهای کـلان و راهبردی را انجام داد؛
تقسیمبندی مشتریان و به دنبال آن، ایجاد تنوع در روش برخورد با هرگروه از مشتریان؛
افزایش کارایی سازمان در امور داخلی و شفاف سازی رویه فرایندهای کلیدی؛
استانداردسازی و ایجاد سازگاری بین ساختارهای سازمان؛
تسهیل در تصمیمگیری، که جزء اهداف اساسی هوش تجاری در نظر گرفته میشود؛
تشخیص زود هنگام خطرات، قبل از اینکه سازمان را با مخـاطرات جـدی مواجـه کنـد و شناسایی فرصتهای کسب و کار، قبل از اینکه رقبا آن را تصاحب کنند.
با توجه به موارد فوق، نیاز به وجود هوش تجاری در سازمان برای اولین بار در سـطوح بـالای مدیریتی احساس میشود یها و از بالای هرم ساختار سازمانی به بخش زیرین منتقل میشود، ولـی برای ایجاد آن میبایست از پایینترین سطوح و لایههای شروع کرد. از دیدگاهی دیگر، یعنی از منظر معماری و فرایند، هوش تجاری به عنوان یـک چـارچوب ، کـه عامـل افـزایش کـارایی سـازمان و یکپارچگی فرایندهاست، در نهایت، بر فرایندهای تصمیمگیری در سطوح مختلف سازمانی متمرکز است. از نظر فناوری نیز هوش تجاری یک سیستم هوشمند است که با پردازش دقیقها داده ، نقطه دخالت سختافزار و نرمافزار در مغزافزارها اسـت (کروسلند و اسمیت، ۲۰۰۷). بـه بیـانتر ساده، هوش تجاری چیزی نیست جز فرایند بالابردن سوددهی سازمان در بازار رقابتی با اسـتفاده هوشمندانه از دادههای موجود در فرایند تصمیمگیری. در صـورتی کـه مفهـوم هـوش تجـاری بـه درستی درک و منتقل نشود، انتظارات مدیران به صورت ناگهانی افزایش مییابد و بـرآورده نشـدن این توقعات، مواردی از جمله سلب اطمینان افراد و بویژه مدیران از این سیستم را به دنبـال دارد؛ چرا که هوش تجاری فقط به دنبال کوتاه کردن مسیرهای پرس و جو در داخل اطلاعـات اسـت و به طور مستقل و بدون نیاز به اطلاعات مناسب، قادر به طرح پیشنهاد یا راهکاری نیست.
۲-۳-۲ هوش سازمانی
هوش سازمانی به معنای کسب دانش و اطلاعات جامع از همه عواملی است که بـر سـازمان تـأثیر میگذارد.منظور از همه عوامل، مشتریان، اربابرجوع، رقبـا، محـیط اقتصـادی، محـیط فرهنگـی، فرایندهای سازمانی(مالی، اداری، حفاظتی، تولیدی، منابع انسانی) است که بر کیفیـت تصـمیمهـای مدیریتی در سازمان تأثیر زیادی
دارند، هوش سـازمانی، سـازمان را بـرای تصـمیمگیـری در همه عوامل مؤثر بر سازمان و شرکتها توانمند میکند.هوش سازمانی، عبارت است از نظارت هدفمند بر محیط رقـابتی سـازمانهـا، بـا هـدف اخـذتصمیمهای راهبردی. هوشمندی رقابتی، مدیران ارشد سازمانها را، در هر سـطحی، قـادر میکند تصمیمهای خود را بر اساس آگاهی از اطلاعات بازار، راهکارهای سرمایهگذاری در کسـب و کـار و جزآن اتخاذ کنند. واژههای هوشمندی رقابتی، تحقیقات بازار و هوش سـازمانی ، عمومـاً ، معـادل یکدیگر استفاده میشود(کاهنار، ۱۹۹۵) به هر حال، هوش رقابتی، نسـبت بـه تحقیقـات بازار، اطلاعات گستردهتری را جمع آوری میکند (کالو و وایت[۳۷]، ۲۰۰۲: ۲۰۸).
۲-۳-۳مفهوم هوشمندی رقابتی
بر اساس تعریف دانشکده مدیریت فرانسه[۳۸] ، هوشمندی رقابتی عبارت است از هنر یافتن،جمع آوری، فرآوری و ذخیرهسازی اطلاعات، به منظور دسترسی و استفاده پرسنل در تمام سطوح سازمان، تاضمن شکل دادن به آینده سازمان، از وضعیت موجود نیز در قبال تهدیدات رقابتی حمایت کنند (www.escp-eap.net).
از دیدگاه این دانشکده مفهوم هوشمندی رقابتی به چهار مقوله اصلی قابل تقسیم است:
آگاهی از وضعیت بازار: که در آن عمدتاً اطلاعات مربوط به مشتریان، تامین کنندگان، خریداران و توزیع کنندگان گردآوری و مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد.
آگاهی از وضعیت رقبا: که متمرکز بر مسائلی از قبیل سیاستهای قیمت گذاری، محصولات جانشین و سیاستهای توسعه رقبا است.
آگاهی فناوری و تکنیکی: که با تحقیقات پایه و کاربردی، کارخانجات، فرایندها و هنجارها و حق اختراع سروکار دارد.
آگاهی راهبردی– اجتماعی: که به مسائلی از قبیل قوانین، مسائل مالی و مالیاتی، مسائل سیاسی و اقتصادی و جنبههای اجتماعی و منابع انسانی میپردازد.
این چهار نوع از اطلاعات که در بسیاری از سازمانها به آن پرداخته میشود، عمدتاً رفتار و روندها اجتماعی را مورد مشاهده و تحلیل قرار میدهد.
۲-۳-۴ اخلاق و هوشمندی رقابتی
جاسوسی اقتصادی یک سوال و ابهام اخلاقی را در هوشمندی رقابتی به وجود آورده و این موضوع، خودیک ناکامی برای آن بوده و گاهی هم بـاعث غفلت از هوشمندی رقابتی میشود (این موضوع نباید اهمیت و اثرهوشمندی رقابتی بر موفقیت در تجارت را زیرسوال ببرد.) مهم اینکـــه اصول انجمن حرفهای هوشمندی رقابتی بر اساس یک چارچوب اخلاقی سفت و سخت استخراج شدهاند.
هدف هوشمندی رقابتی دزدیدن رازهای تجاری رقبا یا سایر داراییهای شخصی آنها نیست؛ بلکه ترجیحاً به شیوهای سیستماتیک، علنی، (قانونی) اطلاعاتی را گرداوری میکند که وقتی مرتب شدند و مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند، درک بهتری از ساختار، فرهنگ، قوتها و ضعفهای شرکتهای رقبا به ما بدهند (CI Handbook).
۲-۳-۵ استراتژی و هوشمندی رقابتی
مسلماً همیشه شرکتهای کوچک و بزرگ کاربرد بعضی از روشها را در مقابل رقیبانشان حفظ کردهاند بدون اینکه بدانند که این روش و سبک، همان هوشمندی رقابتی است. نمیتوان گفت که آنها نمیتوانند کارهای خیلی بهتر از آن انجام دهند و این (شناسایی روشهای بهینه) همان نیرویی است که در انجمن حرفهای هوشمندی رقابتی نهفته است. برداشت اعضای انجمن از هوشمندی رقابتی برخلاف گذشته، حرفهای ساختنروشهای آن است. این نه تنها شامل شناسایی منابع اطلاعاتی پایه، جمع آوری و آنالیز اطلاعات میشود، بلکه
شامل ابزارها و تکنیکهایی به منظور کاربردی ساختن آن نیز هست.
۲-۳-۶ وظایف و نقشهای هوشمندی رقابتی
برخی از وظایف و نقشهای هوشمندی رقابتی در جدول ۱ آمده است؛
جدول ۲-۱:وظایف و نقشهای هوشمندی رقابتی (اودنبرگ، ۲۰۰۸)
وظایف | نقشها |
بهگزینی رقابتی ایجاد نظام هشدار سریع کشف اطلاعات تاکتیکی معین مدیریت و توریع اطلاعات آموزش و توانمندیسازی پرسنل کمک به اخذ تصمیمهای راهبردی راهنمایی درباره نقاط کور |
دیدهبان سازمان برای جستجوی تغییرات مهم محیط که آینده شرکت را تحت تاثیر قرار میدهد. مشارکت فعالانه به عنوان راهنمای شرکت برای تعیین الزامات فرایند تصمیمگیری در سازمان دروازهبان سازمان برای هدایت جریان اطلاعات به داخل |