-
-
- علیرضا ظهیرالدین و سیدمهدی صمیمی اردستانی و محمد اربابی (۱۳۸۳)، در مقالهای تحت عنوان «رواندرمانی موفقیتآمیز چهار مورد اختلال هویت جنسی» پدیده تبدیلخواهی جنسی را مورد بررسی قرار می دهند. در این گزارش رواندرمانی موفقیتآمیز چهار مورد اختلال هویت جنسی گزارش شده است. مورد اول نوجوان ۱۶ سالهای است که رفتارهای جنس مونث و تمایل به تغییر جنسیت داشت که بعد از ۶ ماه درمان، طی جلسات هفتگی اختلال وی برطرف شده است. مورد دوم مرد ۱۹ سالهای است که خود را مونث میدانست و تمایل به برقراری روابط جنسی با جنس مذکر در نقش جنس مونث داشت که بعد از ۱۲ جلسه درمان هفتگی شکایات وی برطرف شده است. مورد سوم دختر ۱۸ سالهای است که از پنج سال قبل خود را پسر میدانست و برای انجام جراحی تغییر جنسیت مراجعه نموده بود که بعد از ۶ ماه رواندرمانی هفتگی اظهار می کند که دختر است و تمایل به ازدواج با یک مرد را دارد.
-
نتایجی که ازین مقاله بهدست آمده است این را نشان میدهد که درمان غیرهورمونی و غیرجراحی در بیماران اختلال هویت جنسی موثر میباشد و باعث تثبیت هویت جنسی مشابه با ساختار ژنتیکی و جسمی آنها میگردد. از طرفی همانطور که مارکس و همکاران (۲۰۰۰) گزارش کرده اند، اختلال هویت جنسی طی گذشت زمان شدت و ضعف پیدا می کند و این شدت و ضعف متاثر از آسیبشناسی روانی همراه و در پاسخ به تجربیات جنسی و حوادث زندگی تغییر مییابد. حتی گزارشهایی از بهبودی خودبخود در بالغین مبتلا به اختلال هویت جنسی ذکر شده است. میتوان با روشهای درمانی ذکر شده به تخفیف علایم، حصول بهبودی و نیز درمان آسیبهای روانی همراه کمک کرد. علاوه بر رواندرمانی انجام آزمون زندگی واقعی (زندگی در نقش جنس مخالف) نیز در تصمیم گیری بهتر پیرامون این بیماران کمک خواهد کرد. میزان انصراف از تبدیل به جنس مخالف بعد از آزمون زندگی واقعی و هرمون درمانی ۵۰ درصد ذکر می شود که این امر نیز درمان زودهنگام جراحی را زیر سوال میبرد (ظهیرالدین و دیگران: ۱۳۸۳).
-
- سیدمهدی صابری، سعیده سادات مصطفوی و مریم دلاوری (۱۳۸۹)، در یک مقاله پژوهشی تحت عنوان «بررسی مقایسه ای روند متقاضیان به عمل جراحی تغییر جنسیت به کمیسیون پزشکی قانونی تهران با توجه به استانداردهای بین المللی» به بررسی مقایسه ای روند متقاضیان به عمل جراحی تغییرجنسیت پرداختهاند. هدف از این مقاله، بررسی روند ارجاع متقاضیان عمل جراحی تغییر جنسیت به کمیسیون پزشکی قانونی با توجه به استانداردهای بین المللی است. این مطالعه در قالب طراحی پژوهشی و در طی یک سال در سازمان پزشکی قانونی تهران صورت گرفته است.
روش این پژوهش توصیفی- مقطعی است. تعداد ۱۲۹ مورد از پرونده های موجود در پزشکی قانونی تهران که در سالهای ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۷ برای مجوز عمل جراحی تغییر جنسیت صادر شده بود، با توجه به چکلیستی محقق ساخته بر پایه پژوهشهای بنیادین پیرامون اختلال هویت جنسی و باا ستفاده از ملاکهای تشخیصی DSM_IV_TR و ملاکهای موسسهی بین المللی ملال جنسی هری بنجامین برای اختلال هویت جنسی و همچنین با مجوز کمیته اخلاقی تحقیقات سازمان پزشکی قانونی کشورمبنی بر محرمانه بودن اطلاعات بیماران مورد بررسی قرار گرفت.
نتیجهها نشان میدهد که تعداد افراد متقاضی تغییر جنسیت از زن به مرد (FtM)، ۷/۵۲% از متقاضیان را شامل می شود که این یافته با نتایج مطالعات خارجی متفاوت بوده است. با توجه به متغیرهای اصلی پژوهش (وضعیت تشخیصی مراجعین، انجام دوره های رواندرمانی، زندگی در قالب نقش جنسی مقابل و بررسی وضعیت هورمونی) نتایج توصیفی بهدستآمده نشان داد که تنها ۱۳/۲۷% از پرونده ها با مراحل و استانداردهای بین المللی روند درمان تطابق کامل دارند. بنابراین فرضیه این پژوهش مبنی بر عدم تطابق کلیه پرونده ها با استاندارد بین المللی تایید گردید ( ۰۱/۰% p<). با توجه به میزان اندک تطابق روند درمان بیماران با استانداردهای بین المللی و نواقص موجود در شرایط زندگی همه جانبه در قالب نقش جنسی مقابل برای بیماران مبتلا به اختلال هویت جنسی در کشورمان اهمیت توجه به تمامی مراحل درمان این بیماران ضروری به نظر میرسد. البته محدودیت در اجرای این مرحله از درمان (زندگی در نقش مقابل) تا حد زیادی به موانع فرهنگی- اجتماعی و خانوادگی در ارتباط با پذیرش این بیماران، بهخصوص متقاضیات تغییر جنسیت از مرد به زن، ارتباط دارد که نیازمند بسترسازی گسترده فرهنگی و اجتماعی جهت فراهم کردن شرایط مطلوب است (صابری و دیگران: ۱۳۸۹).
-
- امیرحسین جلالی، کاوه علوی، سعید پاکدل، مسعود احمدزاده اصل و مهرداد افتخار (۱۳۹۰)، در مقالهای تحت عنوان «آگاهی و نگرش افراد مبتلا به اختلال هویت جنسی مراجعه کننده به انستیتو روانپزشکی تهران نسبت به ایدز» پدیده تبدیلخواهی جنسی و رابطه آن را با بیماری ایدز مورد بررسی قرار دادهاند. هدف از این پژوهش، بررسی میزان آگاهی و نگرش بیماران مبتلا به اختلال هویت جنسی(GID) مراجعه کننده به انستیتو روانپزشکی تهران نسبت به ایدز بود.
در این پژوهش با روش توصیفی- مقطعی، ۵۸ بیمار مبتلا به اختلال هویت جنسی (۴۱تبدلخواه زن به مرد و ۱۷تبدلخواه مرد به زن) به روش نمونه گیری دردسترس، به پرسشنامهای پاسخ دادند که تغییر یافته پرسشنامه پیشنهادی موسسه سلامت خانواده (گروه توسعه بین المللی، ۲۰۰۰) برای سامانه مراقبت رفتاری ارتباط جنسی با همجنس بود. این پرسشنامه به وسیله افتخار و همکاران، روی گروهی از افراد همجنسگرای ایرانی به کار رفته و شامل دو قسمت است: خودایفا (۷۹گویه، شامل یافتههای جمعیتشناختی، سابقه مصرف الکل و مواد خودکشی و تاریخچه رفتارهای جنسی) و مصاحبهای (۳۶گویه، درباره آگاهی نسبت به بیماریهای آمیزشی، ایدز و انگ اجتماعی ایدز). از ۵۸ آزمودنی، ۱۷ نفر(۳/۲۹%) تبدلخواه جنسی مرد به زن و ۴۱ نفر(۷/۷۰%) تبدلخواهی جنسی زن به مرد بودند. میانگین سنی (و انحراف معیار) کل آزمودنیها ۱/۲۷ (۲۳/۷) سال بود و در دامنه ۴۸-۱۷ سال قرار داشت. میانگین سنی (و انحراف معیار) مردان زیستی و زنان زیستی بهترتیب ۴/۲۶(۸/۰) و ۴/۲۷(۷/۰) سال بود. دیپلم با درصد فراوانی ۹/۳۷، نما و میانه تحصیلات بود. محل سکونت ۷/۸۹% و ۴/۷% افراد بهترتیب ثابت و موقت گزارش شد. دو نفر نیز سابقه ازدواج داشتند.
نتایجی که ازین پژوهش بهدست آمده به صورت زیر است: با وجود اینکه بیش از سهچهارم آزمودنیها ابراز کردند درباره بیماریهای آمیزشی مطالبی را شنیدهاند، بیشتر آنها در بیان نشانهها ناتوان بودند، همچنین برخی نشانه های نامبرده شده به صورت کامل با پرسش ارتیاط نداشت، یا با سایر بیماریها مشترک بود (سوزش ادرار، تغییرشکل لثه و شل شدن اسفنکتر مقعد). بنابراین کفایت آگاهی در مورد نشانه های بیماریهای آمیزشی در شرکت کنندگان محل تردید بوده است. ارتباط نداشتن نشانه های تجربه شده با نشانه های نامبرده شده نشان میدهد آگاهی از نشانه های عفونتهای آمیزشی، که از عوامل خطرساز آلودگی HIV است، در میان آزمودنیها سطح مناسبی ندارد. بیشتر آزمودنیها تنها یک یا دو راه از راههای انتقال HIV را نام بردند و این نکته مهم است که در نظر نگرفتن راهی بهعنوان راهی پرخطر، ممکن است بهمعنای بیخطر دانستن آن باشد. زنان تبدیلخواه جنسی بیشتر از مردان، به تماس جنسی مقعدی یا واژینال بدون کاندوم، بهعنوان یک راه پرخطر برای انتقال HIV اشاره کردند و در سایر موارد میان زنان و مردان تفاوت آماری معناداری دیده نشد. از سوی دیگر، هیچ فردی به روابط جنسی بیخطر اشاره نکرد. آگاهی نادرست در این مورد ممکن است سبب محدودیت غیرضروری زندگی یا تشویش بیمورد فرد شود (کیم و همکاران: ۲۰۰۶).
در میان روشهای پیشگیری، بالاترین میزان به شناخت از سلامت شرکا بود (۱/۴۳%)، این در حالی است که نوع رابطه جنسی، بهعنوان یک متغیر بسیار مهم در انتقال HIV، تنها به وسیله دو نفر بیان شد. با وجود آنکه آمیزش مقعدی عامل خطر مهمتری در انتقال HIV است (وئلر، ۱۹۹۱)، بیش از دوسوم آزمودنیها فکر میکردند خطر انتقال HIV در تماس مقعدی کمتر از تماس واژینال است. در هیچیک از این موارد نیز ارتباط معناداری با تحصیلات دیده نشد. بهطورکلی این بررسی نشان میدهد که سطح آگاهی آزمودنیها درباره ایدز و بیماریهای انتقالیافته از را راه رابطه جنسی نامطلوب است. بنابراین با توجه به رواج رفتارهای پرخطر در این بیماران، پیشنهاد می شود تمامی مبتلایان به اختلالهای هویت جنسی در ارزیابیهای روانشناختی پیش از عمل اطلاعات کافی در مورد ایدز و عفونتهای آمیزشی دریافت کنند (جلالی و دیگران:۱۳۹۰).
-
- حمیدرضا عطار و مریم رسولیان (۱۳۸۲)، در مقالهای تحت عنوان «تشخیص اولیه اختلال هویت جنسی: گزارش موردی» به بررسی پدیده تبدیلخواهی جنسی میپردازند. این گزارش با هدف معرفی موردی از تشخیص اولیه اختلال هویت جنسی و تغییر جنسیت نگاشته شده است.
این بررسی یک مطالعه تکموردی به روش کیفی است. مورد، زنی ۴۰ ساله، مطلقه و دارای ۲ فرزند بوده و برای تغییر جنسیت تاکنون ۶ عمل جراحی را پشتسر گذاشته است. پس از یک ماه زندگی در نقش مرد، با هدف برگشت به جنسیت نخستین خود یعنی داشتن نقش جنسی زن به کمک عمل جراحی و ازدواج دوباره با همسر پیشین و برعهده گرفتن سرپرستی فرزندانش در نقش مادر به پزشک مراجعه نموده است. پزشکی قانونی به درخواست وی او را برای اظهارنظر به درمانگاه انستیتو روانپزشکی تهران ارجاع نموده است. او در این درمانگاه بارها مورد مصاحبه های روانپزشکی و ارزیابیهای روانشناختی قرار گرفته و سپس اعلام شده است که انجام هرگونه اقدامی که وی را به وضعیت پیش از عمل جراحی برگرداند، پذیرفتنی است و از آن حمایت می شود. نتایجی که از این مطالعه بهدست می آید به صورت زیر است: برای مطرح ساختن تشخیص GID براساس DSM-IV باید هر دو ملاک زیر وجود داشته باشد:
ملاک الف: همانندسازس قوی و پیوسته با جنس مخالف، یعنی تمایل به جنس مخالف بودن یا پافشاری براینکه از جنس مخالف است. این همانندسازی با جنس مخالف نباید تنها نوعی تمایل برای کسب برتریهای فرهنگی آن جنس باشد.
ملاک ب: فرد باید از جنس خود به طور مداوم ناراحت باشد یا آن نقش جنسی را برای خود نامناسب بداند.
در این بررسی چنین گرایش در مراجع دیده نمی شود، بلکه میل به تغییر جنسیت در دوران مختلف با شدت و ضعف متفاوتی بروز نموده و پیوسته در حال تغییر بوده است. از سوی دیگر برخی برتریهای جنس مرد تمایل او را برای تغییر جنسیت تشدید نموده است. بنابراین معیارهای تشخیصی DSM-IV در مورد او صدق نمیکند. اگرچه درمان جراحی در بیماران با تشخیص اولیه اختلال هویت جنسی موثرترین شیوه درمانی میباشد، برپایهی بازنگری شرح حال این مراجع، پذیرش پیشنهاد تغییر جنسیت نیاز به بازبینی دقیق معیارهای تشخیصی دارد (عطار و رسولیان: ۱۳۸۲).
-
- فاطمه جواهری و مرتضی حسینزاده (۱۳۹۱)، در مقالهای تحت عنوان «پیامدهای اجتماعی اختلال هویت جنسی: سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی تغییر جنسخواهان در ایران» پیامدهای اجتماعی اختلال هویت جنسی را مرد بررسی قرار دادهاند. این مقاله با تکیه بر دیدگاه لین که معتقد است کیفیت زندگی نوعی بازگشت سرمایه اجتماعی است، ابتدا میزان سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی جوانان تغییر جنسخواه ایرانی را توصیف می کند، سپس با الهام از دیدگاه لین رابطه میان سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی آنها را تحلیل مینماید.
این پژوهش با روش پیمایش انجام شده و از پرسشنامه پژوهشگر ساخته برای گردآوری اطلاعات استفاده شده است. جمعیت تحقیق شامل کلیه تغییرجنسخواهان (زن و مردی است که یا در آستانه جراحی تغییر جنس بوده اند یا این مرحله را به اتمام رساندهاند) و در سال ۱۳۸۷ در یکی از واحدهای تابعه سازمان بهزیستی پرونده داشته اند. به علت تعداد محدود افراد دارای پرونده که بالغ بر ۵۸۱ نفر میشدند، به جای نمونه گیری از روش تمامشماری استفاده شد.
نتیجهای که از این مقاله بدست آمده به صورت زیر است: افراد تغییرجنسخواه با نوعی اختلال هویتی متولد میشوند، اما شرایط اجتماعیای که در آن بهسر میبرند بر پیچیدگی و شدت مشکلاتشان میافزاید. اطلاعات این تحقیق نشان داد که میانگین شاخص کل سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی و مولفههای آن در بین تغییرجنسخواهان در سطح پایینی قرار دارد. این بدان معناست که این افراد در قلمرو فردی و اجتماعی با شرایط دشواری روبرو هستند. نکته جالب توجه این است که در شرع اسلام تغییر جنسیت گناه و جرم نیست و جراحی برای تغییر جنس از نظر قانونی مجاز است (کریمی، ۱۳۷۹). اما عموم مردم با نوعی تردید و بدگمانی با این پدیده مواجه میشوند. این نشان میدهد که نظام فرهنگی جامعه همپای نظام حقوقی و قضایی حرکت نکرده و در این مورد خلا وجود دارد. همین وضعیت موجب عدم پذیرش و مقبولیت اجتماعی تغییرجنسخواهان و در نهایت باعث ضعف سرمایه اجتماعی آنها شده است. نکته شایان توجه دیگر این است که از آنجا که اشکال مختلف سرمایه قابل تبدیل به یکدیگر هستند (لین، ۲۰۰۳)، نازل بودن میزان سرمایه اجتماعی تغییرجنسخواهان امکان دستیابی آنان را کاهش میدهد. به این ترتیب، اختلال هویت جنسی احتمال دستیابی به منابع و بسیج آن را در جهت اهداف موردنظر تضعیف می کند و وجود نابرابری اولیه موجب به وجود آمدن نابرابری ثانویه می شود. بر این مبنا میتوان گفت تغییرجنسخواهان در اغلب موارد قربانی شرایطی هستند که خود مسئول به وجود آمدن آن نبودهاند. یافتههای این مطالعه دیدگاه لین مبنی بر رابطه میان سرمایه اجتماعی و بازگشت اظهاری آن یعنی کیفیت زندگی تایید می کند.
از بین سه مفهوم مرتبط با سرمایه اجتماعی (رابطه، اعتماد و حمایت اجتماعی)، رابطه اجتماعی بیشتریت تاثیر را بر تغییرات کیفیت زندگی داشته است، اعتماد اجتماعی با فاصله زیاد و سهمی کمتر در مرتبه دوم قرار دارد و اثر متغیر حمایت اجتماعی در پرتو دو متغیر دیگر ناپدید شده است. در واقع، کیفیت خوب زندگی تا حد زیادی تحت تاثیر گستردگی و و عمق روابط اجتماعی هر فرد با دیگران است. این واقعیت یک نکته مهم را خاطرنشان میسازد. چنانچه مدیران اجتماعی برای بهبود کیفیت زندگی تغییرجنسخواهان مصمم باشند، در این صورت لازم است در جهت اصلاح نوع و کیفیت رابطه اجتماعی آنها با اعضای جامعه گام بردارند ( جواهری و حسینزاده:۱۳۹۱).
-
- سهیلا رضایی (۱۳۷۲)، در پایان نامه خود تحت عنوان «برررسی اختلال هویت جنسی در دختران» به بررسی پدیده اختلال هویت جنسی پرداخته است. در این رساله، شکل گیری و تحول هویت جنسی و یافتن نشانه های اختلال هویت جنسی در دختران قبل از بلوغ بررسی شده است. به منظور بررسی سوالات مطروحه، ۱۶۸ کودک دختر ۴-۱۱ ساله مهدکودکها و مدارس ابتدایی و راهنمایی شهر تهران به صورت تصادفی انتخاب شدند.
به منظور وارسی سوالات، از روش فرافکنی از طریق نقاشی یک شخص، پاسخ به پرسشنامه مک هوور، روش مشاهده . مولفههای نشانگان اختلال هویت جنسی در دختران بر حسب مجموعه سوم بازنگری تشخیصی و آماری انجمن روانپزشکی آمریکا و روش مصاحبه انجام شده است. پس از بکار بستن روشهای مذکور درباره هر یک از آزمودنیها، به استخراج نتایج کیفی و کمی مبادرت گردید و برای پردازش داده ها از آزمون مجذور کای در طرحهای دومتغیری، تحلیل واریانس و مولفههای متعامد در آزمون روندها استفاده شده است. نتایج نهایی به شکل زیر حاصل گردید:
-
- سن بر شکل گیری و تحول هویت جنسی تاثیر دارد.
-
- دختران در کلیه سنین، قبل از بلوغ جنس مونث را ارزندهسازی می کنند.
-
- در کلیه سنین تعداد افرادی که هریک از نشانه های اختلال هویت جنسی را داشته اند کمتر از تعداد افرادی است که این نشانهها ار نداشتهاند.
-
- بین جنس شکل اول ترسیم شده و نشانگان اختلال هویت جنسی ارتباطی وجود ندارد (رضایی: ۱۳۷۲).
-
- بهنام اوحدی (۱۳۸۶)، در مقالهای تحت عنوان «ویژگیهای تصویربرداری مغز افراد دچار اختلال هویت جنسی در مقایسه با افراد سالم» ویژگیهای تصویربرداری مغز بیماران دچار اختلال هویت جنسی با افراد سالم مورد بررسی قرار داده است. این مطالعه به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده و برای هر یک از دو گروه بیمار و شاهد ۳۰ نفر که واحد معیارهای ورود و فاقد فاقد معیارهای خروج بودند به روش غیرتصادفی از بین بیماران مراجعهکننده به بیمارستان روزبه، سازمان بهزیستی و پزشکی قانونی تهران انتخاب شدند. اطلاعات جمعیتشناختی شامل قد و وزن و دورسر و اندکس تودهی بدن گردآوری و MRI به روش FSE T2 3D انجام شد. داده های MRI مغز به وسیله نرمافزار حجمسنجی ارزیابی گردید. حجم هسته قرمز، حجم پارانشیم مغز، حجم اینتردورال، حجم مایع مغزی نخاعی و مساحت کورپوس کالوزوم با به کارگیری آزمونهای آماری و ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها از این قرار بود که حجم هسته قرمز در گروه بیمار کمتر از گروه شاهد بود (p<0.01). حجم هسته قرمز و حجم اینتردورال و پارانشیم مغز زنان و مردان تفاوت معناداری داشت. بین حجم هسته قرمز بیماران مرد و زن طبیعی تفاوت معنیداری دیده نشد، ولی حجم هسته قرمز بیماران زن کمتر از مردان نرمال بود (p<0.01). در واقع نتیجهای که میتوان گرفت بدینگونه است که بین ساختار آناتومیک مغز افراد دچار اختلال هویت جنسی و افراد سالم تفاوتهایی مشاهده شد. در مراحل رشد و تمایز سامانه عصبی مرکزی، ممکن است ساختار آناتومی مغز این بیماران دچار تغییراتی شده و از مسیر معمول و طبیعی هماهنگ و همراستا با جنسیت فرد پیروی نکرده باشد ( اوحدی: ۱۳۸۶).
-
- محمدرضا ابراهیمی (۱۳۸۴)، در مقالهای تحت عنوان «پژوهش در ایجاد اختلال هویت جنسی در فضای ارتباطات درونخانوادگی» به بررسی پدیده تبدیلخواهی جنسی می پردازد. تاکید اصلی این مقاله بر روابط درونخانوادگی و فضای ارتباطات اعضا خانواده با یکدیگر و در طی دوران کودکی و سالهای اولیه رشد و عوامل مساعدساز بعدی میباشد. در مبتلایان به این اختلال، تجربیات اولیه هیجانی و عاطفی بهعنوان زمینه ساز اصلی در نظر گرفته می شود. با ارائه یک مورد بالینی در این پژوهش، تصویر واضحی از این درگیریهای هیجانی و عاطفی در رابطه با دیگر اعضا خانواده ارائه شده و عوامل گوناگون که با قرار گرفتن در کنار یکدیگر به تشکیل فضایی بیمارگونه، که منجر به وقوع این اختلال میگردد بررسی شده است.
نتایج حاصله از بررسی این موردها نشان میدهد که اختلال هویت جنسی نشات گرفته از ارتباطات درون خانواده با یکدیگر و همچنین چهارچوب و کیفیت ابراز این ارتباطات در فضای روابط درون خانوادگی و در طی سالهای رشد میباشد. افراد مبتلا به اختلال هویت جنسی همچون آینهای به انعکاس تصویر ویژه دروندادها و درونفکنیها و علائم شناور در فضای تعاملات با دیگران در جریان زندگی و در دوران کودکی و نوجوانی خود میپردازند. در واقع پژوهش نشان میدهد که در این اختلال درونفکنی انزجار از مرد بودن یا زن بودن به شکل بروننمایی علائم اختلال هویت جنسی نمودار میگردد. در طی جلسات رواندرمانی با مبتلایان به این اختلال پیگیری یک علامت ارگانیک بیهوده است. در واقع هویت جنسی کودک در دوران حساس اولیه رشد و در ارتباط با افراد خانواده از جنسهای مختلف شکل میگیرد. نارضایتی فر از جنسیت خود در حقیقت درونفکنی انزجار از مرد بودن یا زن بودن است که در فضای ارتباطات اعضا خانواده شکل گرفته و به شکل بروننمایی علائم اختلال هویت جنسی نمودار میگردد. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که سیستم ارتباطی اعضا خانواده افراد مبتا به این اختلال تفاوت اساسی با سیستم ارتباطی اعضا خانواده بهنجار دارد. مهمترین این تفاوتها به شرح زیر میباشد:
سن پدران معمولا بالا میباشد. پیری پدر، تعاملات و کنشهای عاطفی و هیجانی ضروری برای رشد بهنجار را به حداقل میرساند.