- لطیفه گویی: در الخصال(همان، ص ۲۰۵) آمده است، امام باقر (علیه السلام) می فرماید: سرگرمی مؤمن در سه چیز است: بهره وری از همسر، شوخی با دوستان و نماز شب. همچنین بعضی از مصادیق لذتهایحلال، از دیدگاه اسلام عبارتاند از: سیر در زمین و بررسی آثار گذشتگان و عبرت گرفتن از آنها و تعقل کردن و شنیدن ندای حق. بازی و تفریح برای کودکان و برای بزرگترها از نوع خود و در حد خود (کاویانی، ۱۳۹۱، ص ۸۵).
همچنین علاوه بر تفریحات سالم به تفریحات ناسالم نیز اشاره شده است که عبارتند از:
از امیر المؤمنان (علیه السلام) نقل شده است: مهره بازی، تیله بازی، جویدن سقز، پوشیدن لباسی که آدمی را انگشتنمامیکند و گشودن دکمههای لباس خصلتهایی از اخلاق قوم لوط است. همچنین در مجمعالبیان نیز آمده است، امام باقر (علیه السلام) میفرماید: انواع بازیهای قمار جزو میسر شمرده میشود که در قرآن، کاری شیطانی شمرده شده است. در فقه الرضا نیز نقل شده است که امام رضا میفرماید:خدابندگانش را از همۀ قمارها (بازیهای دارای برد و باخت) نهی و به اجتناب از آنها امر فرمود و آنها را رجس و پلیدی نامید و فرمود:پلیدیهایی هستند که گرایش به آنها برخاسته از وسوسههای شیطان است، پس از آنها بپرهیزید (پیشین، ص۲۰۶). همچنیندر اسلام شیفته بازی و دلباخته مجالس هوسرانی و خوشگذرانی بودن از بیخردی است. اینگونه مجالس عقل را تباه میکند و شیفتگان آن رستگار نمیشوند (کاویانی،۱۳۹۱،ص ۸۷).
۴-۳-۳- بررسی روابط انسانی بر اساس مبانی و اصول عملی استنباط شده از مکتب اسلام
۴-۳-۳-۱- تبیین تأثیر مبانی جهانشناختی «وجود زندگی جاوید پس از مرگ و حیات اخروی» و اصل عملی برآمده از آن «لزوم باورمندی به وجود زندگی پس از مرگ» بر شاخص روابط انسانی
بر اساس این اصل فرد مسلمان اعتقاد دارد که جهانی پس از مرگ وجود دارد که انسان به صورت همیشگی در آنجا زندگی خواهد کرد و زندگی در این دنیا فرصت کوتاهی است که انسان بتواند توشهای برای سعادتمندی خویش در دنیای جاوید داشته باشد؛ بنابراین او روابط انسانی خود را به گونهای تنظیم میکند که بتواند در فرصتی که در این دنیا دارد بیشترین استفاده را برای نیکبختی در جهان آخرت به دست بیاورد و از برقراری و داشتن روابطی که مخلّ این هدف باشند میگذرد هر چند برایش سخت باشد. بدین ترتیب فرد مسلمان روابط خویش را با چارچوبهای دین تنظیم می کند و خود را مقید به توجه به این چارچوبها در برقراری رابطۀ خویش با دیگران می داند.
۴-۳-۳-۲- تبیین تأثیر مبنای انسانشناختی «تقدم کمال فرد بر جامعه» در شاخص روابط انسانی
بر اساس این مبنا مسلمانان در برقراری و انتخاب نوع روابط خویش باید به گونهای عمل نمایند که منجر به کمال فردی آنها شود. به عبارت دیگر زمانی که فرد مسلمان در روابط خویش صلاح جامعه و آسیب نخوردن آن را مدنظر قرار میدهد تا جامعهای سالم ایجاد شود کمال تکتک افراد را مدنظر قرار داده است چراکه جامعۀ سالم به سلامت تکتک افراد منجر خواهد شد؛ بنابراین فرد مسلمان با رعایت حد و حدودی که اسلام برای برقراری روابط مشخص نموده است هم در زندگی فردی خود و هم در زندگی اجتماعی خود از آرامش فراوانی برخوردار خواهد بود.
۴-۳-۳-۲-۱- تبیین تأثیر اصول عملی برآمده از مبنای انسانشناختی اسلام بر شاخص روابط انسانی
الف- محوریت فطرت و تعادل در ارضای تمایلات
بر اساس این اصل فرد مسلمان باید در روابط خود تعادل در ارضای امیال را مدنظر قرار داده و معتقد باشد فطرت او نیز به سوی تعادل گرایش دارد؛ بنابراین حد و مرز رابطه با انسانهای دیگر بر اساس تمایلات فرد نمیباشد چراکه سپردن مدیریت این مسئله به دست امیال سرکش مشکلات متعددی را به وجود میآورد. به عنوان مثال در مورد رابطۀ میان زن و مردنامحرم، عمل بر اساس هر آنچه امیال میپسندد علاوه بر آثار فردی در زندگی که باعث آرامش روانی و حتی سلامت و بهداشت جسمی میباشد، دارای آثار فراوان و مفیدی برای جامعه میباشد. چرا که زن و مرد میتوانند در جامعه حضورداشته باشند و به عنوان انسان و فراتر از جنسیت خود به عنوان فردی مفید در جامعه نقشآفرینی کنند؛ اما در حالتی که این حدود وجود نداشته باشد و زن و مرد فارغ از هر گونه مرزی و بر اساس این عقیده که هر گونه دوست میدارندمیتوانند رابطه داشته باشند، جامعه دچار انحطاط میشود و آسیبهای فراوانی را بر آن وارد میسازند که مخربترین آن سست شدن بنیان خانوادهها است و تبعاتی که در پی خواهد دارد. همچنین برقراری رابطۀ محبت آمیز مسلمانان و برقراری صلۀ ارحام و احساس تکلیف در برابر ضلالت و یا مشکلات دنیوی مسلمانان از دیگر مصادیق توجه به فطرت الهی انسان میباشد.
ب- تکلیف مداری
بر اساس این اصل همواره در مدت زمانی که انسان در این جهان زندگی میکند و از زمان رسیدن به سن تکلیف، تکالیفی بر عهدۀ اوست. در سرتاسر رسالۀ حقوق امام سجاد (علیه السلام)، ایشان موارد بسیاری از حقوقی که در رابطه با خدا، انسانها، طبیعت و غیره بر گردن فرد مسلمان است صحبت به میان آمده است. در واقع این حقوق همان تکالیفی است که انسان مسلمان با رعایت آنها به زندگی سعادتمندانه دست مییابد. در امّت اسلامی هر یک از افراد مسلمان بر یکدیگر حق دارند. حتی مسلمانان در رابطه با افرادی که مسلمان نیستند اما در جامعۀ اسلامی زندگی میکنند تکالیفی معین دارند و حقوق آنها را نیز باید رعایت کنند. در واقع در اسلام افراد با انجام تکالیفی که بر آنهاست به حقوق خویش نیز دست مییابند و نکتۀ قابلتوجه این هست که انگیزۀ انسان مسلمان در رعایت حقوق دیگران و در واقع انجام تکلیفش چیزی فراتر از تکریم بر قانون است چرا که انگیزۀ او کسب رضایت الهی و قرب بیشتر به خداوند است. نتیجۀ آگاهی از تکالیفی که انسان نسبت به برادر و خواهر ایمانی خود و حتی همنوع خود که مسلمان نیست این است که افراد در آن جامعه احساس انزوا و تنهایی نمیکنند و میدانند که همواره افرادی هستند که در مشکلات و فراز و نشیبهای زندگی از آنها حمایت کنند چرا که این عمل را تکلیف خود و حقی از حقوق مسلمان دیگر بر گردن خود میدانند و نمیتوانند به راحتی از کنار مشکلات آنها بگذرند.اساس رابطۀ انسانها با یکدیگر در اسلام به واقع امری کاملاً متفاوت و متعالی تر از مکاتب دیگر است. در واقع در اسلام فلسفۀ رابطۀ میان مسلمانان را باید در برادری (اخوّت) جست. اخوّت به مفاهیم ضمنی مانند: الفت و دلبستگی، ارتباط میان منافع، یعنی از برخورداری دیگری خشنود شدن، تزاحم جانبی میان منافع و اشتیاق به ارتباط داشتن با دیگری است که به چیزی بیش از احترام شاره دارد. (باقری، ج ۲، ۱۳۸۸، صص ۱۸۹-۱۹۰)؛ به عبارت دیگر در اسلام مسلمانان از دریچۀ رابطه با خدا به برقراری رابطه با دیگر انسانهامیپردازند.
۴-۳-۳-۳- تبیین تأثیر اصول عملی برآمده از مبنای ارزششناختی (محوریت بعد معنوی وجود انسان) اسلام بر شاخص روابط انسانی
الف- محوریت آزادی درونی
بر این اساس فرد مسلمان روابط خود را به گونهای سازمان میدهد که رابطهای که برقرار مینمایددر نهایت منجر به آزادی معنوی و رشد و اعتلای شخصیتی او شود. از این رو فرد مسلمان از آزادی بیرونی خود برای برقراری ارتباط با دیگران در چهارچوبهایی که دین معین نموده است استفاده می کند نه صرفاً بر اساس امیال و تمنیات فردی خویش. بدین صورت است که آزادی بیرونی وسیلهای برای رسیدن به هدف ارزشمند آزادی معنوی میشود و در این میان روابط انسانهابا یکدیگر بر اساس آموزههای دین نیز وسیلهای برای آزادی معنوی است. در واقع برقراری رابطه بر اساس اخوّت و برادری، احساس تکلیف در برابر مسلمانان و انسانهای دیگر و غیره طرقی میباشند که انسان را به آزادی مطلوب اسلام راهنمایی میکنند.
ب- تساهل و مدرای نسبی
بر اساس این اصل فرد مسلمان میتواند در چهارچوبهای معینشده توسط دین روابط گوناگونی را با اعمال سلایق شخصی برقرار کند اما به محض اینکه این روابط ازچهارچوبهای دین خارج شود دیگر اصل تساهل و مدرا جاری نیست و فرد باید دامنۀ اعمال سلایق خویش را محدود کند. در واقع بر اساس تساهل و مدارای نسبی مسلمانان نسبت به انحطاط یکدیگر از مسیر الهی حساس بوده و در جایی که فرد یا گروهی از مسلمین در خطر ضلالت قرار دارند تساهل و مدارا دیگر روا نیست بلکه به وسیلۀ فریضۀ امر به معروف و نهی از منکر تلاش میکنند فرد را از انحراف از صراط مستقیم بر حذر داشته و مانع آن شوند که این خود یکی از مصادیق انکارناپذیر وجود رابطهای کاملاً انسانی است.
ج- محوریت بایدها و نبایدهای فطری بر اساس آموزه های دین
بر اساس این اصل روابط انسانی فرد مسلمان باید بر اساس بایدها و نبایدهایی باشد که دین تعیین نموده است. فرد مسلمان به بایدها و نبایدها در روابط خود با خانواده، همسایگان، همکاران و غیره اعتقاد دارد و حد و حدود تعیینشده را میپذیرد چراکه معتقد است این آموزهها با فطرت انسان سازگاری دارند و به صلاح انسان میباشند؛ بنابراین فرد مسلمان صرفاً بر اساس احساسات خوشایند و ناخوشایند خویش در رابطه با دیگران به برقراری روابط با افراد دیگر نمیپردازد بلکه بر اساس آموزههای دین که معقول نیز هستند به تعیین حد و حدود روابط خویش با دیگران را روشن میکند. همچنین یکی از نمونهها و مصادیق قرآن نیز در رابطه با چگونگی برقراری روابط انسانی آیات متعددی است که در رابطه با محارم و غیر محارم وجود دارد. همچنین باید به نکتۀ قابلتوجهی اشاره نمود که عمل بر طبقآموزههای قرآن نیاز به کسب معرفت نسبت بدین بایدها و نبایدهای دینی دارد که در حقیقت خداوند متعال در فطرت انسان نیز قرار داده است.
۴-۳-۳-۴- تبیین تأثیر مبنای دینشناختی «تفوق دین بر عقل» و اصل عملی (جدا نبودن دین از زندگی) برآمده از آن بر شاخص روابط انسانی
بر اساس این اصل فرد مسلمان به صورت قلبی و در عمل به توصیهها و احکام دین در رابطه با نوع برقراری و حد و حدود روابط انسانی میکوشد چرا که اعتقاد دارد دین کاملترین روش برای زندگی است. از این رو نه تنها فرد مسلمان عقل خویش را برای تشخیص نوع روابط و حدو حدود آن کافی نمیداند بلکه معتقد است هر آنچه را با عقل خود تشخیص داده است بر آموزههای وحی عرضه نماید تا از مطابقت و یا عدم مطابقت آن با دین اطمینان یابد.
۴-۳-۳-۵- ویژگیهای روابط انسانی در سبک زندگی اسلامی
بر اساس اصول نام برده روابط انسانی در سبک زندگی اسلامی دارای ویژگی های زیر می باشد:
-
- وجود احساس تکلیف در برقراری رابطه با دیگران
-
- برقراری رابطه با افراد بر اساس اخوت و از دریچۀ الهی
-
- تقدم کمال فرد بر جامعه در زمینۀ برقراری روابط انسانی.
-
- برقراری روابطی که منجر به ارضای امیال به صورت متعادل می باشد.
-
- رعایت چهارچوبهای دینی در برقراری روابط فرد با دیگران به عنوان تکلیفی الهی.
-
- برقراری روابط در قالب چهارچوبها و بایدها و نبایدهای دین و اعمال سلیقۀ فردی در حیطۀ این چهارچوبها
-
- داشتن مدارای نسبی در برقراری و ایجاد روابطی که در چهارچوب دین انتخاب شده است و عدم مدارا و تساهل افراد و نهادهای دینی و اجتماعی در مقابل برقراری و ایجاد روابطی که خارج از چهارچوب دین قرار دارند و نشان دادن مدارای نسبی
۴-۳-۳-۶- مصادیق روابط انسانی در سبک زندگی اسلامی
صلۀ رحم در اسلام تنها رفتن به خانۀ بستگان نیست، بلکه مصادیق فراوانی دارد و مصداق کاملش این است که پیش از دیگران نیاز بستگان را برطرف و انان را خوشحال سازد، پس صلۀ رحم و پیوند با هر خویشاوندی متناسب با شأن اوست، چنانکه گاه تنها به سلام کردن به او یا پاسخ نیکو دادن به سلام اوست، زیرا وی به کمک مالی نیاز ندارد. همچنین برخی از شیوهها و مصادیق صلۀ رحم عبارتاند از ترک آزار خویشاوندان، سلام و تکریم، اطعام گرچه به جرعۀ آبی باشد، عیادت از بیمار، شرکت در مراسم عزا، زیارت و دیدار، هدیه دادن و تأمین نیازهای آنان پیش از دیگران (جوادی آملی، ۱۳۹۱، صص۲۱۴-۲۱۵).
۴-۳-۴- جمعبندی سؤال دو:
در سؤال دو نیز مانند سؤال یک با بهره گرفتن از روش تحلیل محتوا به استنباط اصول عملیاز مبانیجهانشناسی، انسانشناسی، ارزششناسی و دینشناختی اسلام پرداخته شد که بر اساس آن ویژگیهای سبک زندگی اسلامی در دوشاخصاوقات فراغت و روابط انسانی تبیین شد. در جدول زیر رابطۀ هر یک از اصول با ویژگیها تبیین شده است.
جدول شمارۀ ۶: تبیین تأثیر مبانی و اصول عملی اسلام بر سبک زندگی در شاخص اوقات فراغت
مبانی | اصول عملی | ویژگیهای نشأتگرفته از مبانی و اصول عملی لیبرالیسم در اوقات فراغت |