- §§
H
haftān [۷-ˀn’ | hp̄tˀn’] < haft [۷, hapt’, ŠBˀ | M hpt, N ~]
haftān abāxtarān [۷ˀn ˀp̄ˀhtlˀn’]
haft abāxtarān [۷ ˀp̄ˀhtlˀn’]
(نجوم: سیارات)
* هفتان، هفت اباختران: سیارات هفتگانه، سیارات سبعه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: ترکیبات دیگری که به سیارات هفتگانه اشاره میکنند، عبارتند از: سیارات سبعه، سیارات سبع، کواکب سبعه، کواکب سبع (دهخدا). سیارات هفت گانه شامل موارد زیر هستند: خورشید (شمس)، ماه (قمر)، اورمزد (مشتری)، زهره (اناهید)، تیر (عطارد)، بهرام (مریخ)، کیوان (زحل). (برای توضیحات بیشتر رک. abāxtar)
ریشه شناسی: برای بررسی ریشه شناختی abāxtarān رجوع کنید به سرواژۀ abāxtar . بررسی ریشه شناختی haft در زیر آمده است: هند و ایرانی آغازین: *sapta- ؛ سانسکریت: saptá-, saptán- (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۱۱۴۹)؛ اوستایی: hapta- (رایشلت، ۱۹۱۱: ۶۶)؛ فارسی میانه: haftān «هفت سیاره» مشتق از haft [hpt’; ŠBˀ; ۷] (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۸۹؛ مکنزی، ۱۳۷۳: ۸۳؛ بهار، ۱۳۴۵: ۸۷)؛ فارسی میانه ترفانی: haftān (دورکین-مایسترارنست، ۲۰۰۴: ۱۷۶)؛ فارسی نو: هفت؛ انگلیسی: seven ؛ معادل عربی: سبع.
ترکیبات:
haftān abāxtarān «سیارات هفتگانه، سیارات سبعه»
haft abāxtarān «سیارات هفتگانه، سیارات سبعه»
haft abāxtarān spāhbedān «هفت سپاهبد اباختری، هفت سیارۀ سپاهبد»
haft spāhbedān axtarān «هفت سپاهبد اختری، هفت ستارۀ سپاهبد».
- §§
haft abāxtarān spāhbedān [۷ ˀp̄ˀhtlˀn’ spˀhpt’ˀn]
(تنجیم)
* هفت سپاهبدان اباختری: سپاهبدانِ سیاراتِ سبعه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: «هفت سپاهبد اباختری» در بندهشن اشاره دارد به «سیارات سبعه» که عبارتند از «پنج سیاره بعلاوۀ خورشید و ماه تاریک» و دشمن «هفت سپاهبدِ اختری» هستند. (برای توضیحات بیشتر رک. haft spāhbedān axtarān و abāxtar)
ریشه شناسی: (رک. haftān و abāxtar و spāhbed)
- §§
haft spāhbedān axtarān
(تنجیم)
* هفت سپاهبدان اختری: هفت ستارۀ سپاهبد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: «هفت سپاهبد اختری» در بندهشن اشاره دارد به هفت ستاره ای که رقیب سیارات سبعه یا «هفت سپاهبد اباختری» هستند. واژۀ «سپاهبد» در ترکیب «هفت سپاهبد اختری» و «هفت سپاهبد اباختری»، در معنای عام خود به عنوان «فرماندۀ سپاه» بکار رفته است و از آنجا که «شهریاران» نیز به نوعی «فرماندۀ سپاه» و در نتیجه، «سپاهبد» هستند، مرتبۀ «شهریاری» را نیز شامل میشود. وگرنه، تعداد سپاهبدان اباختری و اختری، در معنای خاص خود، بنا بر نص صریح بندهشن، پنج است و تنها در صورتی که «شهریار تاریکان» یعنی خورشید و ماه اباختری و «شهریار روشنان» یعنی خورشید و ماه اختری را هم به درجه «سپاهبدی» تنزل بدهیم، تعداد سپاهبدان اباختری به هفت خواهد رسید.
مطابق احکام نجومِ موجود در بندهشن، هفت سپاهبد اختری، دشمن و رقیبِ هفت سپاهبد اباختری بوده و تا پایان دورۀ ۶۰۰۰ سالۀ آمیزش، دائم در حال ستیز با آنها خواهند بود (بندهشن، ۵: ۴). از این اختران، چهار تن عهدهدار سپاهبدی چهار جهت اصلی بوده و سایر ستارگان، در ستیز علیه سپاهبدان اباختری، به این سپاهبدان اختری کمک میرسانند (بندهشن، ۲: ۵). مراتب و درجاتِ لشکریِ مابین کواکب، چنانکه در بندهشن (۵: ۴) آمده است، به شرح زیر است: ۱) مرتبۀ شهریاری: خورشید تیز اسب و ماه گوسپند تخمه (= مهر و ماه اختری)، موصوف به «شهریارِ روشنان» (rōšnān šahryār) بر ضد مهر و ماه اباختری یا تاریک، موصوف به «شهریار تاریکان» (šahryār ī tamīgān)؛ ۲) مرتبه سپاهبدان-سپاهبدی (spāhbedān-spāhbed)؛ ستارۀ قطبی (فارسی: گاه؛ عربی: جاه، جُدَی؛ انگلیسی: Polaris)، میخ میان آسمان یا میخِ گاه (mēx ī gāh)، موصوف به «سپاهبدان-سپاهبد اختری»، بر ضد سیارۀ کیوان، «سپاهبدان-سپاهبدِ اباختری» (abāxtarīgān spāhbedān spāhbed)؛ ۳) مرتبۀ سپاهبدی (spāhbed): الف) سپاهبد شمال (abāxtar spāhbed): هفت اورنگ (عربی: دُب اکبر)، سپاهبد اختری شمال، بر ضد سیارۀ هرمزد (Ohrmazd ī abāxtarīg)، سپاهبد اباختری شمال؛ ب) سپاهبد شرق (xwarāsān spāhbed): تیشتر (عربی: کلب اکبر)، سپاهبد اختری شرق، بر ضد سیارۀ تیر، سپاهبد اباختری شرق؛ ج) سپاهبد غرب (xwarōfrān spāhbed): ونند (عربی: نسر واقع)، سپاهبد اختری غرب، بر ضد سیارۀ بهرام، سپاهبد اباختریِ غرب؛ د) سپاهبد جنوب (nēm-rōz spāhbed): سدویس (عربی: فَمُ الحوت)، سپاهبد اختری جنوب، بر ضد سیارۀ ناهید، سپاهبد اباختری جنوب؛ ۴) مرتبۀ سرداری پاسداران نواحی (kustagbān-sālār): همانند پارندِ مزدا-آفریده؛ ۵) kustagbān «پاسدارِ ناحیه»: ستارگان کم نورتر.
ریشه شناسی: (رک. haftān و axtar و spāhbed)
- §§
Haftōring [hp̄twklng, hp̄t(w)(k)(y)l(y)ng | Paz. haptōirang | Av. haptō.iringa-]
(ستارگان)
* هفت اورنگ: دب اکبر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات و ریشه شناسی: هفت اورنگ یکی از صورتهای فلکی شمالی است که سپاهبد اختری شمال و رقیب هرمزد اباختری (سیارۀ مشتری) است. این واژه پهلوی برگرفته از واژۀ اوستایی haptō.iringa- میباشد. هنینگ (۱۹۴۲: ۲۳۲پ۶)، قسمت دوم این ترکیب را صورت دیگری از واژۀ فارسی «رَگ» و مرتبط با «بند» محسوب میکند. مایرهوفر (۱۹۹۶: ۴۷۸-۴۷۹)، پانینو (۲۰۱۲: ۵۳۳)، بهار (۱۳۷۵: ۶۴)، و سایر پژوهشگران (نک. پانینو، ۲۰۱۲)، عنصر iriŋa- را به واژۀ سانسکریت liṅga «نشانه، علامت» مربوط میدانند. اما چنان که در بندهشن (۲: ۹) نیز بیان شده است، «برای ادارۀ کشورها در دوران آمیختگی، هفت بند از هفت کشور بدو پیوسته است و بدان روی است (که) هفت اورنگ خوانده شده میشود» و به همین دلیل است که واژه اوستایی haptō.iringa- مرکب از haptō- «هفت» + iringa- «اقلیم» [= سانسکریت: íriṇa- به معنی «ناحیه، دشت، اقلیم» و مرتبط با írin- به معنی «سلطان» (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۱۶۸)] میباشد: سانسکریت: saptá- «هفت»+ íriṇa- «ناحیه، دشت» (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۱۶۸)؛ معادل سانسکریت: sapta-rṣáyahá- (پانینو، ۲۰۱۲: ۵۳۳)؛ اوستایی: haptō.iringa- «دب اکبر» (رایشلت، ۱۹۱۱: ۲۷۶)؛ فارسی میانه: haftōiring, haftōrang [hptwylyng, hptklng, hptwklng, hptwlng] (بهار، ۱۳۴۵: ۵۶)؛ Haftōring [hp̄tw(k)lng] (مکنزی، ۱۳۷۳: ۸۳)؛ Haftōiring [hptwylng] (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۸۹)؛ پازند: haptōiran̄g (تفضلی، ۱۳۴۸: ۱۱)؛ فارسی نو: هفت اورنگ ؛ معادل انگلیسی: Ursa major, Big Dipper, Great Bear ؛ معادل عربی: دب اکبر.
- §§
hamēmāl [hmymˀl | Paz. hamēmāl | Av. hamərəϑa-]
(تنجیم)
* رقیب، دشمن