<p>۱ ـ شهروندى قانونى: یعنى آزادى فکر و بیان و برابرى در مقابل قانون.<br />۲ ـ شهروندى سیاسى: یعنى حق مشارکت در اعمال قدرت سیاسى.<br />۳ ـ شهروندى اجتماعى: یعنى حق حداقل رفاه اجتماعى و اقتصادى.<br />۴ ـ شهروندى سازمانى: یعنى حق مشارکت در اداره سطحى از سازمان، و مکانیسمى است براى تحکیم انسجام اجتماعى در سازمان و تقویت تعهد سازمانى. (گرینت، ۱۹۹۷)<br />بهرغم وجود نگرشها و تعاریف متفاوت از مفهوم تعهد، مىتوان گفت بیشتر این تعاریف در رهیافت جامعهشناسى و مدیریت، بر این نقطه توافق دارند که: تعهد سازمانى نوعى وابستگى عاطفى و روانى به اجتماع و سازمان است که موجب پیوند فرد و سازمان با یکدیگر مىشود. (رهنمای،۱۳۸۷)<br /><strong>۲-۲-۲-انواع تعهد</strong><br />مطالعات نشان میدهد که مدیران درمجموعه ای مرکب از تعهدات زیر اتفاق نظر دارند:</p><p> </p><ul><li style="list-style-type: none;"><ul><li>تعهد نسبت به مشتریان یا ارباب رجوع</li></ul></li></ul><p> </p><ul><li style="list-style-type: none;"><ul><li>تعهد نسبت به سازمان</li></ul><
- معنای موّسع این کلمه معنائی است که از یک طرف شامل تزویر در اسناد است (جعل اسناد به معنی اخص) و از طرف دیگر شامل تمام قلب سازیها از قبیل ساختن سکه تقلبی و غیره می باشد.
منظور و مورد توجه ما از جعل در معنای مضیق آن است که جرم در نوشته یا سند می باشد.[۵]
قانونگذار ایران از بزه جعل تعریفی ارائه نداده و به ارائه مصادیقی از انواع جعل پرداخته است. حکم ماده ۵۲۳ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۵ این مطلب را به طور واضح بیان می کند. مرحوم دکتر ضیاء الدین پیمانی معتقد است :
«جعل عبارتست از قلب متقلبانه حقیقت در یک نوشته یا سند یا چیز دیگر با هدف اضرار به غیر به یکی از طرق مذکور در قانون ».[۶]
دکتر ایرج گلدوزیان جعل را این چنین تعریف می کند :
«جعل و تزویر عبارتست از قلب متقلبانه حقیقت به زیان دیگری به یکی از طرق مذکور در قانون در یک سند یا نوشته یا چیز دیگر ».[۷]
تعریف این دو حقوقدان کشورمان که در تعریف جعل به عنصر، قلب متقلبانه حقیقت به زیان دیگری تکیه نموده اند مورد انتقاد حقوقدانان دیگر قرار گرفته است.
دکتر میرصادقی جعل را چنین تعریف می کند :
«ساختن یا تغییر دادن آگاهانه نوشته یا سایر چیزهای مذکور در قانون به قصد جا زدن آنها به عنوان اصل برای استفاده خود یا دیگری و به ضرر غیر ».[۸]
این استاد دانشگاه در توجیه تعریف خود از جعل ، بیان می دارد که تعریف مذکور می تواند تمامی مصادیق مذکور در ماده ۵۲۳ قانون مجازات اسلامی را دربر گیرد.
تعریف جرم جعل اگر بر پایه این باشد که همه مصادیق مذکور در ماده ۵۲۳ قانون مذکور را دربر گیرد؛ با این حال اگر ماده مذکور دستخوش تحول گردد و به آن مصادیق دیگری از سوی قانونگذار اضافه گردد ، آیا تعریف فوق از جعل ناقص نخواهد بود؟ لذا باید یک تعریف جامع و مانعی را ارائه داد.
برای تعریف جرم جعل باید به عناصر اصلی ذیل توجه کرد :
۱ ) ساختن نوشته یا هر چیز دیگر برخلاف حقیقت (تغییر حقیقت در یک نوشته) ؛
۲ ) امکان یا احتمال ورود ضرر به غیر (هر چند که تحقق ضرر شرط وقوع جرم نیست) ؛
۳ ) قصد متقلبانه.
گارسون معتقد است[۹] که در تعریف جعل سند باید شرایط ذیل باشد :
الف ) باید قلب حقیقت شده باشد ؛
ب ) این قلب حقیقت نسبت به یک نوشته صورت گرفته باشد ؛
ج ) به یکی از کیفیات پیش بینی شده در قانون ارتکاب شود ؛
د ) طبعاً موجب خسارت باشد ؛
س ) با قصد متقلبانه اقدام به جعل کرده باشد.
با درنظر گرفتن تعاریف علمای حقوق می توان جعل را چنین تعریف کرد :
«جعل سند عبارتست از ساختن نوشته یا سند یا چیز دیگر به خلاف واقع توأم با سوء نیت به یکی از طرق مذکور در قانون به نحویکه قابل اضرار به غیر باشد».
۱۰-۲ انواع جعل و وجوه افتراق آنها
۱-۱۰-۲ جعل مادی
حقوقدانان ایران معمولاً جعل را به مادی و معنوی تقسیم بندی می کنند، دکتر جعفری لنگرودی جعل مادی را این گونه تعریف می کند :
«جعل مادی عبارتست از قلب حقیقت به وسیله دخل و تصرف در سندی مانند خراشیدن، تراشیدن، استعمال مهر دیگری بدون اجازه صاحب آن یا جعل امضاء کسی »[۱۰]
عده ای از حقوقدانان کیفری معتقدند : جعل مادی آن است که در ظاهر و صورت نوشته یا سند و غیره خدشه وارد می شود.[۱۱]
در مقابل عده ای دیگر معتقدند جعل مادی است، وقتی که قلب حقیقت به صورت فیزیکی انجام شود و در نوشته از خود آثار و علائم حسی و ملموس باقی گذارد و غالباً به وسیله کارشناس قابل تشخیص است.[۱۲]
دکتر گلدوزیان معتقد است: «جعل مادی عبارتست از تحریف حقیقت با عملی مادی ضمن باقی ماندن اثر خارجی مادی جعل در نوشته یا سند و غیر آن».[۱۳]
پس جعل مادی یعنی تحریک و تقلب در نوشته به صورت مادی و دارای آثار مجسم و عینی باشد و لازمه این تغییر آن است که اولاً نوشته وسند قبلاً باشد ثانیاً در آن سند، افعالی همچون، خراشیدن، تراشیدن حذف کلمات، اضافه یا الحاق یا محو یا اثبات صورت گرفته باشد.
از مصادیق و صورجعل مادی می توان به موارد ذیل اشاره نمود :
- خراشیدن، تراشیدن، محو کردن یا سیاه کردن قسمتی از نوشته و قلم بودن در آن؛
- ساختن نوشته یا سند برخلاف حقیقت، ساختن مهر و امضاء، به کاربردن مهر دیگری بدون اجازه الصاق متقلبانه نوشته ای به نوشته دیگر؛
تقدیم یا تأخیر سند نسبت به تاریخ حقیقی ما به اختصار هر یک از آنها را ذیلاً به طور مجزا توضیح می دهیم :
۱ ) خراشیدن، تراشیدن، محو یا سیاه کردن قسمتی از نوشته :
خراشیدن شامل از بین بردن یک جزء از کلمه است در سند یا نوشته، مثلاً ۳۰۰ میلیون ریال را به ۲۰۰ میلیون ریال تبدیل کند و تراشیدن شامل از بین بردن تمام کلمه است مثلاً از بین بردن نام یکی از شرکاء. محو عبارت است از پاک نمودن از بین بردن جمله، کلمه یا حرف یا عدد در یک نوشته به گونه ای که نتوان به آن پی برد.
۲ ) قلم بردن، الحاق و اضافه کردن عبارتی در سند :
اضافه کردن رقم یا حروف یا کلمه ای را در متن یا حاشیه سند یا نوشته ای را الحاق گویند که این الحاق ممکن است تغییر رقم یا حروف باشد یا الحاق در محل تراشیدگی و خراشیدگی باشد یا الحاق کلمات یا سطر در بین سطر یا در خاتمه.
۳ ) الصاق متقلبانه سندی به سند دیگر:
مونتاژ اسناد و نوشته ها به هم دیگر به طور متقلبانه را گویند.
۴ ) مقدم یا مؤخر نمودن تاریخ سند:
نوع دیگر از انواع جعل مادی مقدم یا مؤخر نمودن تاریخ سند نسبت به تاریخ حقیقی و واقعی آن است.
۵ ) ساختن نوشته یا سند:
مقصود از ساختن این است که هیچ گونه سابقه قبلی از نوشته یا سند نباشد و ترکیب آن از ابتدا تا انتها که شامل خط و امضاء هر دو می شود.
۶) ساختن مهر و امضاء:
در اینجا جاعل به سند کار ندارد بلکه امضاء یا مهر شخص صاحب سند را جعل می کند.
۱۱-۲ جعل معنوی
جعل معنوی که از آن به عنوان جعل مفادی نیز یاد شده است یکی از صور جعل می باشد و آن عبارت است از تغییر حقیقت از حیث معنی و مفهوم نوشته به نحویکه به طور کلی آثاری از تبدیل و تغییر کلمات نوشته ظاهراً محسوس نباشد و هیچ گونه آثار مادی آشکاری از خود به جای نگذارد.
دکتر جعفری لنگرودی معتقد است که جعل معنوی :
«قلب حقیقت در مدلول سند بدون استمداد از عمل مادی مانند الصاق عکس دیگری به جای عکس صاحب کارت ورود جلسه امتحان و امتحان دادن به جای او یا ترک فعل مانند اینکه حسابداری برخی از عوائد و اصله را عملاً ننویسد و بنمایاند که واقع همان است که نوشته است»[۱۴]
عده ای جعل معنوی را این گونه تعریف نموده اند:
«جعل معنوی عبارتست از قلب حقیقت در ذهن و انعکاس حقیقت قلب شده در ذهن به عالم واقع یا خارج از ذهن».[۱۵]
/li></ul><p> </p><ul><li style="list-style-type: none;"><ul><li>تعهد نسبت به خود</li></ul></li></ul><p> </p><ul><li style="list-style-type: none;"><ul><li>تعهد نسبت به افراد و گروه کاری</li></ul></li></ul><p> </p><ul><li style="list-style-type: none;"><ul><li>تعهد نسبت به کار</li></ul></li></ul><p> </p><p><br />هرسی و بلانچارد، بیان میکنند که هر یک از تعهدات مذکور بهطور جداگانه فوق العاده در کار مدیریت مؤثر و با اهمیت است. اکنون به تشریح هر یک از تعهدهای ذکر شده میپردازیم: (غفوری، ۱۳۸۸)<br /><strong>۲-۲-۲-۱- تعهد نسبت به مشتری:</strong> اولین و شاید مهمترین تعهد سازمانی بر مشتری تاکید دارد. مدیران ممتاز میکوشند به مشتریان خدمت مفید ارائه دهند، مدیران از دو طریق عمده تعهد خود را نسبت مشتری نشان میدهند،</p><p> </p><ul><li style="list-style-type: none;"><ul><li>یکی انجام خدمت و دیگری ایجاد اهمیت برای او.</li></ul></li></ul><p> </p><ul><li style="list-style-type: none;"><ul><li>ایجاد اهمیت برای او</li></ul></li></ul><p> </p><p><br /><strong>۲-۲-۲-۲- تعهد نسبت به سازمان:</strong><br />ایفای وظیفه مدیران در دنیای مشتمل بر انسانها صورت میگیرد. افراد بهطور دائم رفتار، سلوک و کردار مدیر را زیر نظر دارند و از آنچه در مورد ارزشهای مدیر میبینند بر اعتقادات و رفتار و کردار انان اثر میگذارد. مدیران ممتاز تأثیر نیرومند و مثبت بر دیگران میگذارند زیرا مجموعه ای از اعتقادات مثبت یا مجموعه ای متناسب از رفتارهای مثبت در هم میآمیزند. این اعتقادات و اعمال «تعهدات» را تشکیل میدهند، تعهد حدود مختلفی میتواند داشته باشد که در این میان ما به تعهد نسبت به سازمان میپردازیم. مدیر مؤثر خود تصویرگر افتخار سازمان خویش ازت مدیر این تعهد را به گونه ای مثبت و به سه طریق نشان میدهد: خوش نام کردن سازمان، حمایت از مدیریت رده بالا و عمل کردن بر اساس ارزشهای سازمان.<br />الف<strong>: خوش نام کردن سازمان</strong>:<br />خودشناسی سازمانی با معرفی دایمی سازمان به گونه ای مثبت صورت میگیرد افرادی که کار خود ناراحت و یا از نام بردن محل کار خویش شرم دارند انگیزش خود را از دست میدهند آنان میخواهند که بخش مثبت از یک کار باشند.<br />مدیر ممتاز کسی است که حمایتها را به سوی سازمان جلب و از اظهارات مخرب نسبت به سازمان جلوگیری کند.<br /><strong>ب: حمایت از مدیریت رده بالا:</strong><br />از این جهت ضرورت دارد که همه سازمانها برای آنکه وظیفه خود را انجام دهند به وفاداری و صداقت نیازمندند. مدیران مقام خود را در سازمان دارای دو مسئولیت میدانند: اولین مسئولیت آن است که به گونه ای فعال به چالش بپردازند و از نردبان سازمان بالا روند. مدیر ممتاز تصمیمها را از بالای سازمان میگیرد آنها را عملی میکند و از دیگران نیز میخواهد که چنان کنند. چنین مدیری به سرزنش مدیریت رده بالا نمیپردازد و از زیر بار مسئولیت شانه خالی نمیکند.<br />رفتار مدیر ممتاز توانایی سازمان را برای اجرای تصمیمها و رسیدن به هدفها تقویت میکنند.<br /><strong>ج: عمل کردن بر اساس ارزشهای سازمان:</strong><br />ارزشها، بهطور وضوح القا کنند اهمیت است که بر پایی سازمان به خاطر آن است. یکی از جنبههای دشوار تفوق در مدیریت، زندگی کردن بر اساس معیارهای ارزشی سازمان است، به خصوص وقتی که این ارزشها، هنگام آزمایش به مبارزه دعوت شوند در سازمانی که دارای مجموعه اعتقادات اساسی، روشن و مشخص است، وظیفه مدیر آن است که به گونه ای عمل کند که کنش او با آن اعتقادات اساسی هماهنگی داشته باشد. مدیران واضحترین مدلها از چیزهایی هستند که سازمانها به خاطر آنها برپا شدهاند. مدیر ممتاز خصوصیات لازم برای مبارزه طلبی و تعهد در خویش دارد.<br /><strong>۲-۲-۲-۳- تعهد نسبت به خود</strong>:<br />سومی تعهد تکیه بر شخص مدیر دارد. مدیران ممتاز تصویری قوی و مثبت از خویش برای دیگران رقم میزنند. آنها در همه موقعیتها بهعنوان قدرتی قاطع عمل میکنند. این طلب را با خدمت به خود و یا خود پرستی نباید اشتباه کرد. تعهد به خود از سه فعالیت خاص معلوم میشود: نشان دادن خود مختاری، مقام خود را بهعنوان مدیر تثبیت کردن و قبول انتقال سازنده.<br /><strong>۲-۲-۲-۴- تعهد نسبت به افراد و گروه کاری:</strong><br />چهارمین تعهد مدیریت بر کار تیمی و فرد اعضای گروه تاکید دارد. مدیران نسبت به کسانی که برای آنها کار میکنند ایثار نشان میدهند، این عمل به استفاده مدیر از شیوه صحیح رهبری بهمنظور کمک به افراد در حصول توفیق در انجام وظایفشان اشاره دارد. تمایل مدیر به صرف وقت و انرژی و کار روزانه با زیر دستان نشان دهنده تعهد مثبت او نسبت به مردم است. به خصوص سه عمل حیاتی از اجزای تشکیل دهند این تعهد هستند. نشان دادن علاقه مندی مثبت و باز شناسی، دادن بازخورد پیشرفتی و ترغیب ایدههای نو آورانه.<br /><strong>۲-۲-۲-۵- تعهد نسبت به کار و وظیفه (تکلیف)</strong><br />پنجمین تعهد مدیریت بر وظایفی تاکید دارد که باید انجام گیرند. مدیران موفق به وظایفی که مردم انجام میدهند، معنا میبخشند. آنان برای زیر دستان کانون توجه و جهت را تعیین کرده، انجام موفقیت آمیز تکالیف را تضمین میکنند.<br />چنین تعهدی زمانی عملی است که هدف اصلی و صحیحی، سادگی و عمل گرایی آن حفظ شود و موحب مهم جلوه دادن تکلیف (وظیفه) شود. در صورتی که این پنج تعهد بهطور مستمر انجام گیرند کلید مؤثر مدیریت خواهند شد. مدیر حلقه اتصال اصلی میان هر یک از تعهدات است. مدیر ممتاز ضمن اعمال دیدگاههای خود، نباید این پنج تعهد را از نظر دور داشته باشد. مدیر ممتاز در مورد روند پیشرفت و حمایت از تعهدات، فرد اصل است. مدیر با قبول مسئولیت شخصی و عمل کردن در مقام نیروی مثبت میتواند قویاً در سازمان، مردم آن وظایف و مشتریان تأثیر گذارد، این مدیران ممتاز تشخیص میدهند که تکلیف خود آنان این است که نسبت به مشتری، سازمان، وظایف کلیدی مردم و خودشان تعهد ایجاد کنند. معنای این سخن آن است که برای هر تعهدی باید نگرشهای مناسب به وجود آورد و علاقه مثبت نشان داد. این کار وظیفه تک تک افراد میشود و نه وظیفه مدیر تنها. مدیر ممتاز خود باید به معیارهای این پنج تعهد نزدی کند و با هماهنگی دیگران برای ایجاد آنان به تلاش و کوشش بپردازد. به وجود آمدن تعهدات، به کمک فداکاری و خدمت انجام گیرد. وقتی مدیر ممتاز نسبت به زیر دستان خود بهطور واقعی وفادار باشد زیر دستان نیز نسبت به وظایف خود گذشت و تعهد نشان میدهند. (غفوری، ۱۳۸۸)<br /><strong>۲-۲-۳- تعاریف و مفاهیم تعهد سازمانی:</strong><br />در فرهنگ لغات آکسفورد تعهد الزامی است که آزادی عمل را محدود میسازد. تعهد سازمانی مانند مفاهیم دیگر رفتارسازمانی به شیوههای متفاوت تعریف شده است. معمولیترین شیوه برخورد با تعهد سازمانی آن است که تعهد سازمانی را نوعی وابستگی عاطفی به سازمان در نظر میگیرند. بر اساس این شیوه، فردی که به شدت متعهد است، هویت خود را از سازمان میگیرد، در سازمان مشارکت دارد و با آن در میآمیزد و از عضویت در آن لذت میبرد پورتو و همکارانش تعهد سازمانی را پذیرش ارزشهای سازمان و درگیر شدن در سازمان تعریف میکنند و معیارهای اندازهگیری آن را شامل انگیزه، تمایل برای ادامه کار و پذیرش ارزشهای سازمان میدانند. به نظر آنان، تعهد سازمانی حداقل از سه عامل زیر تشکیل شده است.<br />الف: قبول داشتن سازمان و پذیرش اهداف و ارزشهای آن.<br />ب: آمادگی برای بذل کوشش قابل توجه.<br />ج: علاقه مندی به حفظ عضویت در سازمان.<br />چاتمن و اورایلی (۱۹۸۶) «تعهدی سازمانی را به معنی حمایت و پیوستگی عاطفی با ارزشهای یک سازمان، به خاطر خود سازمان و دوری از ارزشهای ابزاری آن (وسیله ای برای دستیابی به اهداف دیگر) تعریف میکنند» (سیفی، ۱۳۸۵).<br />تعهد سازمانی عبارت از نگرشهای مثبت یا منفی افراد نسبت به کل سازمان (نه شغل) است که در آن مغول به کارند. در تعهد سازمانی شخص نسبت به سازمان احساس وفاداری قوی دارد و از طریقان سازمان خود را مورد شناسایی قرار میدهد.<br />استاد مطهری درباره تعهد چنین میگوید: «تعهد به معنی پایبندی به اصول و فلسفه یا قراردادهایی است که انسان به انها معتقد است و پایدار به آنها است» فرد متعهد کسی است که به عهد و پیمان خود وفادار باشد و اهدافی را که به خاطر آنها و برای حفظ و پیمان بسته است صیانت کند.<br />شلدون تعهد سازمانی را چنین تعریف میکند: «نگرش یا جهت گیری که هویت فرد را به سازمان مرتبط یا وابسته میکند». کانتر تعهد سازمانی را تمایل عاملان اجتماعی با اعطای نیرو و وفاداری خویش به سیستمهای اجتماعی میداند به عقیده سالانیسک تعهد حالتی است در انسان که در آن فرد با اعمال خود و از طریق این اعمال اعتقاد مییابد که به فعالیتها تداوم بخشد و مشارک مؤثر خویش را در انجام آنها حفظ کند و بوکانان تعهد را نوعی وابستگی عاطفی و تعصب آمیز به ارزشها و اهداف سازمانی میداند، وابستگی به نقش فرد در رابطه با ارزشها و اهداف و به سازمان فی نفسه جدای از ارزش ابزاری آن به نظر لوتانز ۱۹۹۲ و شاو، تعهد سازمانی بهعنوان یک نگرش اغلب اینگونه تعریف شده است:</p>