جکسون(۱۹۶۸)، نیز برنامه درسی پنهان را یادگیری ساکت منتظر ماندن، سعی و تلاش، انجام تکلیف، اعمال محدودیت، مشغول بودن، همکاری، اظهار وفاداری به معلمان و همسالان، مرتب و وقت شناس بودن و رفتار مودبانه شخصی تعریف کرده است. ژیرو[۲۸](۱۹۸۳)، برنامه درسی پنهان را به عنوان آن دسته از هنجارها، ارزشها و باورهای بیان نشده جاسازی شده و انتقالی به دانشآموزان از طریق قواعد اساسی که روابط اجتماعی و روزمره در مدرسه و کلاس درس را تشکیل میدهد تعریف مینماید.
علاوه بر این دریبین[۲۹](۱۹۶۹) برنامه درسی پنهان باعث می شود که دانش آموزان روابط اجتماعی ناپایدار و هویت شخصی نامشخص داشته باشند و مشروعیت رفتار قالبی را بپذیرند بیان می کند. از سوی دیگر برنامه درسی پنهان، از یادگیریهایی حکایت می کند که در چهارچوب اجرای برنامه های درسی تصریح شده و به دلیل حضور در بطن و متن فرهنگ حاکم بر نظام آموزشی، دانش آموزان تجربه می کنند. تجربه های یادگیری که بدین وسیله حاصل می شود عمدتا در قالب مجموعه ای از انتظارات و ارزشها تبلور مییابد و کمتر معطوف به حوزه دانستنیها یا شناخت مربوط دانسته شده است. ارزشگذاری ترجیحی برای مواد و موضوعهای درسی مختلف، به دلیل جایگاهی که این مواد در برنامه هفتگی اشغال می کنند، یکی از مثالهای یادگیری ناشی از برنامه درسی پنهان مدارس معرفی شده است؛ مثلا اینکه دانش آموزان، مواد درسی مانند هنر و تربیت بدنی را دارای ارزش و مرتبه درجه دوم یا فاقد اهمیت در مقایسه با مواد و موضوعی مانند ریاضی و علوم تجربی ارزیابی کنند. ایجاد یا تقویت روحیه رقابت به جای رفاقت، همکاری و تشریک مساعی در سایه نظام ارزشیابی آموزش حاکم بر مدرسه، ایجاد و تقویت روحیه اطاعت و انقیاد به جای روحیه ابتکاری و نوآوری در سایه روشهای به کارگرفته شده تدریس، از مصادیق و نمونههای دیگری است که در منابع درسی به عنوان مولفههای برنامه درسی پنهان معرفی شده است(مهرمحمدی،۱۳۸۸،۴۶۷).
پورتلی معتقد است مفاهیم مختلفی را که در برنامه درسی پنهان میتوان یافت به چهار دسته تقسیم می کند که آنها را در ذیل بیان میکنیم:
الف- برنامه درسی پنهان، به عنوان انتظارات غیر رسمی یا پیامهای غیر صریح اما مورد انتظار؛
ب- برنامه درسی پنهان، به عنوان پیامها یا نتایج قصد نشده یادگیری؛
ج- برنامه درسی پنهان، به عنوان پیامهای غیر صریح ناشی از ساختار نظام آموزشی؛
د- برنامه درسی پنهان؛ به عنوان آنچه که دانش آموزان خلق می کنند(سعیدی رضوانی و کیانی نژاد،۱۳۷۹).
اسکلتون[۳۰] برنامه درسی پنهان را مجموعهای از پیامهای ضمنی مرتبط با دانش[۳۱]، ارزشها، هنجارهای رفتاری، و نگرشهایی میداند که یادگیرندهها از طریق فرایندهای آموزشی تجربه نموده اند. وی این پیامهای [ضمنی] را پیامهایی میداند که میتوانند به گونه ای متناقض، غیرخطی، و یا قطعه قطعه شده ارائه و یادگیرنده آنها را بر اساس واسطه وجودی خود دریافت نماید. میگوئل[۳۲] و بالبوآ[۳۳](۱۹۹۳) به تعریف دادس[۳۴] از برنامه درسی پنهان اشاره نموده و آن را منحصر به جنبهها و ارزشهای آموخته شده نمیدانند، بلکه قائل به آن هستند که به جنبهها و ارزشهایی که آگاهانه یا ناآگاهانه حذف می شود، نیز اشاره دارد. به زعم دادس، برنامه درسی پنهان اشاره به تمامی پیامهای ضمنی و قواعد روزمرهای دارد که پنهانی و پشت پرده عمل نموده و بیش از محتوای دروس و مواد درسی روزانه عمل مینماید. همچنین میگوئل و بالبوآ به تعریف اپل از این برنامه اشاره نموده که این نوع برنامه را برنامهای میداند که یادگیرندهها به طور ضمنی یاد گرفته و از طریق آن، هنجارها و ارزشهایی “مهم” را درونی نموده که در واقع علایق مستور گروه های مسلط در اجتماع است(مهرام،۱۳۸۸).
آسبروکس[۳۵] (۲۰۰۰) نیز برنامه درسی پنهان را در قالب پیامهای ضمنی موجود در جو اجتماعی اماکن آموزشی تعریف نموده که اگر چه نانوشته است، لیکن توسط همگان دریافت می شود. وی این نوع برنامه را بدنه دانشی میداند که یادگیرندهها از طریق حضور هر روزه در محیط آموزشی، هضم نموده و ((محیط یادگیری)) را ایجاد مینماید.
با توجه به مطالب ذکر شده میتوان برنامه درسی پنهان را چنین تعریف کرد:
یادگیرهای واقعی دانش آموزان که با عنوان اهداف برنامه، اعلام نشده؛ چه قبلا توسط برنامهریز قصد شده باشد و چه در عمل رخ داده باشد، یعنی نتایج پیش بینی نشده یادگیری باشد.و یک سری عوامل که تشکیل دهنده برنامه های برنامه درسی پنهان است. این عوامل می تواند شامل تمام یا برخی از عواملی که در تعاریف مختلف برنامه درسی پنهان به آنها اشاره شده است. نظیر ساختار نظام آموزشی، محیط فیزیکی و روانی مدرسه، مقررات مدرسه، تعاملهای معلم- شاگردی و شاگرد – شاگردی، نوع برنامه درسی آشکار از لحاظ طرح برنامه درسی و ساختار و نوع محتوای آموزشها و پیشینه دانش آموزان از لحاظ خانوادگی و حتی تاریخ و تحولات نظام آموزشی باشند.
۲-۳-۳-۱- مولفههای برنامه درسی پنهان
۱- معماری و کیفیت ساختمان: با توجه به دستاوردهای مفید «علم ارتباطات» صاحبنظران این رشته معتقدند آموزشهای غیر کلامی و رفتار غیربیانی بیش از سایر عوامل در انتقال پیام به فراگیران نقش دارند. بر همین اساس او وارد تیهال یکی از صاحبنظران حوزه ارتباطات در نظریه خود به نام زبان «صامت» معتقد است « فضا سخن میگوید» (نوید، ۱۳۷۳،۲) و «زبان حرف میزند» پس عبارت مراکز آموزشی و عناصر تشکیلدهنده آن مانند رنگ، نور، صدا، تجهیزات حیاط، راهروهای تنگ و طولانی همه و همه اثرات آموزشی و تربیتی دارند. حیاط زیبا و سرسبز، نشاط و شادان را به ارمغان آورده، یادگیری را آسان میکند و برعکس مراکز آموزشی تنگ و کوچک به کلاسهای کم نور، تخته فرسوده و صندلیهای شکسته رغبت به درس و بحث و یادگیری را شاید برای همیشه از بین ببرد.
۲ـ ساختار اجتماعی و اداری: دایرهالمعارف برنامه درسی اشاره شده است که برنامه درسی رسمی مراکز آموزشی تنها فقط یک بخش از کل سازماندهی مراکز آموزشی است که بر آموزش اجتماعی فراگیران اثر میگذارد(لوی[۳۶]،۱۹۹۱، ص ۷۳۳). آیزنر معتقد است: سیستم پاداش، رفتار متواضعانه را پرورش میدهد. بعضی تحقیقات جالب دریافتهاند که پاداش خارجی انتظاراتی در فراگیران ایجاد میکند که علاقه آنها را برای فعالیتهای پاداش داده شده سرد میکند. سپس اضافه میکند با این پاداشها، سیستم پرداخت در مخدرهای پاداش را به وجود نمیآوریم؟ (همان منبع)
۳- ارتباط متقابل اعضاء: طرز تلقی و رفتار اعضای از عوامل بسیار مهم در تشکیل طرز تلقیها میباشد. اگر اعضا در کلاس درس، آزاد برخورد کند و فرصت کافی و مؤثر در اختیار دانش آموزان قرار دهد تلاش، توانایی و حس اعتماد به نفس را در او تقویت میکند. اگر امیال و خواستهها و نظرات خود را محور قرار دهد و با رویه سلطهگری برخورد نماید مانع بروز تواناییها میشود و در دانش آموزان گرایش سلطهگری به دیگران را پرورش میدهد. بعلاوه جهتگیری اقتصادی، طبقاتی و فرهنگی اعضا نیز در طراحی و اجرای تدریس و رابطه با دانش آموز مؤثر است. اعضا که امکانات مادی را ارزش مهم تلقی کند محورمان از امکانات مادی را محرومان از یک ارزش تلقی خواهد کرد و متناسب با آن عمل خواهد نمود (ملکی، ۱۳۸۹).
۴- روابط میان فردی افراد با یکدیگر: در درون مراکز آموزش عالی به صورت رسمی یا غیررسمی روابط انسانی متعدد شکل میگیرد و هر کدام آثار تربیتی خاص خود را دارند. یکی از این گونه روابط، روابط کارکنان و اعضا با دانشجویان و دانش آموزان میباشد. موضعگیری و طرز تفکر و نگرشهای افراد و اداره کننده مراکز آموزش در این زمینه بسیار قابل ملاحظه است. اگر کارکنان برداشتهای طبقاتی ویژهای داشته باشند نوع زندگی دانش آموزان در تصمیمگیریهای تربیتی تأثیر میکند. فرزندان طبقهای که نزد کارکنان مراکز آموزش عالی اهمیت بالاتری دارند از توجهات ویژه برخوردار خواهند شد و دانش آموزان طبقات دیگر از چنین توجهی محروم خواهند ماند.
۵- جو اجتماعی: گروه های مختلف اجتماعی ـ اقتصادی و نگرشهای متفاوتی که فرزندان افراد این گروه ها با خود به مدرسه، دبیرستان و دانشگاه میآورند، از طریق صحبتها و بحثهایی با یکدیگر و نحوه برخورد آنها با هم تأثیرات عمیق تربیتی را به وجود میآورد که در جامعه ما هنوز مطالعه دقیقی در مورد آنها انجام نگرفته است.
۶- قوانین و مقررات مدرسه: این عامل در ایجاد برنامه درسی پنهان بسیار موثر است. زیرا در مدرسه برای اداره امور مختلف مانند کلاسبندی، گروهبندی دانش آموزان، روشهای ارزشیابی(نوع آزمون، امتیازات، موفقیت در آزمون و…) مسائل انضباطی، روشهای تشویق و تنبیه، فعالیتهای فردی و گروهی دانش آموزان یا عدم مشارکت آنان در اداره امور مدرسه و عوامل مشابه مقرراتی وضع می شود. که هر یک از این قوانین و مقررات در شخصیت دانش آموز تاثیر می گذارد. به عنوان مثال، روش ارزشیابی در واکنش معلم نسبت به آثار و نتایج ارزشیابیها، یکی از عوامل است. اگر معلم دانش آموز ضعیف را مورد تحقیر و سرزنش قرار دهد طرز تلقی و نگرش منفی را در او تقویت می کند. و دانش آموز اعتماد خود را به تواناییها و جبران شکستها از دست میدهد. این تصورات منفی بخشی از برنامه درسی پنهان است. نوع فعالیت یادگیری(فردی یا جمعی) در آثار و نتایج فعالیتها موثر است. دانشآموزانی که به طور گروهی و جمعی فعالیت می کنند به صلاحیتها و تواناییهایی دست مییابند که در شکل فردی فعالیتها هرگز حاصل نمیشوند.
۷- رابطه تدریس با برنامه درسی پنهان: برنامه درسی پنهان، بعد غیرقابل پیش بینی یادگیری است. طراحی آموزشی بدون توجه به این بعد، غفلت از بخش مهم عواملی است که در یادگیری دانش آموز تاثیر فراوان دارند. معلمان به طور معمول در طراحی آموزشی به عوامل آشکار موثر در تدریس توجه می کنند و از عوامل پنهان غافل میمانند. بنابراین لازم است عوامل اساسی موثر در شکل گیری برنامه پنهان شناسایی و آشکار شوند و تا حدودی در طراحی و اجرا تحت ضابطه و کنترل در آیند. یکی از عواملی که در کم کردن فاصله بین برنامه درسی رسمی و پنهان تاثیر دارد مشارکت دانش آموزان در جریان آموزش است. در صورت مشارکت آنان در طراحی و اجرای تدریس، فعالیتهای یادگیری، را با اهمیت تلقی خواهند کرد و با علاقه و آگاهی برای یادگیری، و نایل شدن به هدفهای آموزشی، تلاش خواهند نمود. عامل دیگر، آگاهی برنامه ریزان و معلمان از عوامل غیر آشکاری است که در آموزش موثر است؛ برای مثال وقتی معلم بداند که نوع برخورد او در ارزشیابی از آموختههای دانش آموزان و آثار ارزشیابی موثر است، سعی می کند رفتار خود را به منظور تقویت ارزشها و گرایشهای مطلوب تنظیم نماید. یا وقتی که متوجه شد طرز تلقیهای او درباره رابطه معلم و دانش آموز در کلاس درس و یادگیری دانش آموز(منفعل یا فعال بودن) در شکل گیری طرز تلقیهای دانش آموزان اثر دارد، سعی می کند روابط آموزشی داخل کلاس ا به صورت مفید و ثمر بخش سازمان دهد. بنابراین، معلم باید عوامل موثر در برنامه درسی پنهان را شناسایی کند و با در نظر گرفتن آنها در طراحی و اجرای آموزش منطقیتر عمل نماید(ملکی،۱۳۸۹،۸۶،۸۷،۸۸).
۲-۳-۳-۲- ضرروت توجه به برنامه درسی پنهان
چرا برنامه درسی پنهان با وجود اینکه نه در جایی نوشته شده و نه هیچ مطلبی به طور رسمی آن را تدریس می کند این چنین اهمیت پیدا کرده است؟ چرا واژه این چنین مبهم تا این حد در میان حوزه علوم تربیتی رواج پیدا کرده و جا افتاده؟ چرا باید به برنامه درسی پنهان توجه کرد؟ بررسی نظرات صاحبنظران میتوانند هم پاسخ به این سوالات باشد، اهمیت و تاثیر برنامه درسی پنهان را در جریان تعلیم و تربیت روی دانش آموزان نشان دهد. بلوم در پاسخ به سوالات مطرح شده پاسخ زیر را مطرح کرده است برنامه درسی پنهان احتمالا در بسیاری از جنبهها از برنامه درسی آشکار موثرتر باشد و آموزههای آن سنت زمان بیشتری در حافظه باقی میماند. زیرا بسیاری از سالها را که دانش آموزان در مدرسه حضور مییابند بسیار فراگیرتر و منظمتر پوشش می دهند و آموزههای آن مدلها به نحوی پایدار میباشد. آسبروکس(۲۰۰۰) مهمترین محتوای آموزشی را که دانش آموزان در مدارس یاد میگیرند مربوط به برنامه درسی پنهان میماند. سیلور[۳۷] در مقالهای تحت عنوان ” اطلاع برنامه درسی پنهان” میگوید، مهمترین عاملی که دانش آموزان در مورد تواناییهای خود و شیوه انجام دادن کارها میآموزند مربوط به برنامه درسی پنهان است(سیتون[۳۸]،۲۰۰۲).
ماریانی[۳۹] (۲۰۰۰) برنامه درسی پنهان را به کوه یخ تشبیه کرده است که حدود دو سوم آن زیر سطح آب و یک سوم آن از آب بیرون است. او برنامه درسی آشکار و نتایج عینی نظام آموزشی را شبیه یک سوم کوه یخی شناور و برنامه درسی پنهان را ناظر بر کیفیتها و چگونگی فرایندهای یادگیری می داند که بر کل جریان آموزشی و محصول نظام آموزشی تاثیرگذار است و شبیه دو سوم کوه شناور یخی است که در زیر سطح آب قرار دارد. او با این تشبیه میخواهد گستردگی دامنه برنامه درسی پنهان را نسبت به برنامه درسی آشکار نشان دهد( علیخانی، مهرمحمدی،۱۳۸۴). به نظر میرسد توجه به برنامه درسی پنهان و جا افتادن آن در میان کارشناسان حوزه علوم تربیتی به این علت است که محققان احساس می کنند که برنامهی مذکور با جنبه های مهم، حساس و موثر زندگی دانش آموزان در ارتباط است و علیرغم دقیق نبودن و مبهم و غیر صریح بودنشان نمی توان آن را نادیده گرفت چرا که نادیده گرفتن این برنامه یعنی نادیده گرفتن بخش مهمی از عوامل تاثیر گذار بر فرایند تعلیم و تربیت و کشاندن جریان آموزشی به سمتی که به هیچ وجه مورد نظر و انتظار دست اندرکاران تربیتی نبوده است. بنابراین توجه به برنامه درسی پنهان و تلاش در جهت شناخت هر چه بیشتر آن ضرورتی اجتناب ناپذیر میباشد. چه اگر برنامه ریزان تعلیم و تربیت شناخت این برنامه را در محدوده مسئولیت خود بدانند، نگاه آنان به بسیاری از موارد و مراحل برنامه ریزی تغییر خواهد کرد( شیخی،۱۳۸۸).
۲-۳-۳-۳- ابعاد برنامه درسی پنهان
صاحبنظران هر یک از منظری ابعاد متفاوتی از برنامه درسی پنهان را مد نظر قرار دادند. اندرسون[۴۰](۲۰۰۰) سه بعد را برای برنامه درسی پنهان مد نظر قرار میدهد:
نوعی تلقین برای حفظ ویژگیهای اجتماعی است و یا این که دانش و شیوه های خاص را به همراه برنامه درسی تدریس شده و رسمی ارائه کند.
به تاثیرات هوشمندانه موقعیتی که آموزش رسمی در آن واقع می شود، اشاره دارد.
قوانین بیان نشدهای که برای تکمیل موفقیتآمیز مطالعات آموزشی رسمی ضروری است.
آهولا[۴۱] نیز چهار بعد اساسی برنامه درسی پنهان را عبارت میداند از :
یادگیری چگونه یاد گرفتن.
یادگیری حرفه.
یادگیری به منظور خبره شدن.
یادگیری بازی(اندرسون، ۲۰۰۱).
علیخانی ابعاد برنامه درسی پنهان را عبارت میداند از:
چگونگی ارتباط متقابل افراد در مدرسه.
ساختار سازمانی مدرسه.
ساختار فیزیکی مدرسه و کلاس درس(علیخانی، ۱۳۸۲).
واجارگاه و چوکده(۱۳۸۵) ابعاد برنامه درسی پنهان سیلور و الکساندر[۴۲] و لوئیس[۴۳]، به دلیل این که از جامعیت و عمق بیشتری برخوردار است به شرح ذیل ذکر می کنند:
الف- ساختار مدرسه: دیوانسالاری اداری مدرسه غالبا همراه با مجموعههای فشرده قوانین، مقررات، روشها و نظامهای مدیریت یک عنصر پر اهمیت” برنامه درسی غیر مدون” محسوب می شود. عناصری از این طبیعت که به سادگی قابل تشخیص است عبارتند از: تمام نظام طبقه بندی به خدمت گرفته شده در مدرسه، روشهای ارزشیابی، قوانین انضباطی، محدودیتها و روشهای تنبیه، محدودیتها و کنترل فعالیت فردی و گروهی، فعالیت کلوپها، کمیته های دانش آموزان و اقتدار طلبی کارکنان و کارکنان مدرسه.
ب- جو اجتماعی مدرسه: جو اجتماعی مدرسه اگر چه عاملی نافذ در مدرسه است ولی کمتر از طریق اعمال آشکار مشخص میگردد. معلمان در طرحریزی آموزش باید به این مجموعه کامل شرایط غیر رسمی و طبیعت ارتباطات میان فردی که بین دانش آموزان و هیئت آموزشی وجود دارد معرفت یابند. فرهنگ موجود بین همسالان به ویژه در سالهای بالای مدرسه عاملی پر اهمیت در تعلیم و تربیت جوانان محسوب می شود. یکی از موضوعات مورد توجه و جدی اثر جو مدرسه و فرایندهای اجتماعی شدن مدرسه در دانش آموزان خانوادههای عقب مانده از نظر فرهنگی و فقیر است. کارکنان مدارس ممکن است غالبا ناهشیارانه سعی در دگرگونی دانش آموزان بر اساس زندگی و تفکر خود نمایند. در نتیجه کودکان گروه های خرده فرهنگی متفاوت “مواجه با مشکلات در سازگاری میشوند". اثر جو اجتماعی مدرسه بر گروه های قومی و نژادی نیز مورد مطالعه قرار گرفته است.
ج- تعامل معلم و دانش آموز: تعامل معلمان و شاگردان در کلاس درس به وسیله ساختار مدرسه و سازمان اجتماعی تحت تاثیر قرار میگیرد. این گونه ارتباطات به نوبه خود اثری مستقیم بر بافت سازمانی و نحوه ارائه تکالیف یادگیری دارد.
گوردون(۱۹۸۵) پس از بررسی تحقیقات و پژوهشهای انجام شده درباره برنامه درسی پنهان تحلیل ذیل را از ابعاد برنامه درسی پنهان ارائه می کند:
* برنامه درسی پنهان به منزله نتیجه: یادگیریهای مدرسه به دو گروه یادگیریهای آکادمیک و یادگیریهای غیرآکادمیک تقسیم می شود، نقطه اشتراک همه این تعاریف در این دیدگاه این است که یادگیریهای غیر آکادمیک شامل: ارزشها، تمایلات، نگرشها و مهارت های اجتماعی به برنامه درسی پنهان مربوط می شود.
* برنامه درسی پنهان به منزله زمینه: در این بحث به محیط ((شناختی[۴۴]))، ((فیزیکی[۴۵]))و ((اجتماعی[۴۶])) مدرسه اشاره می شود که هر کدام با یک برنامه درسی پنهان همراه است.
* برنامه درسی به منزله فرایند: شیوه های انتقال پیام در برنامه درسی آشکار، آگاهانه و از قبل طراحی شده است، و در برنامه درسی پنهان انتقال پیام و تاثیر نفوذ آن، ناآگاهانه، قصد نشده و غیر عمدی است.
۲-۳-۳-۴- چارچوب و دیدگاه های برنامه درسی پنهان
قورچیان طی پژوهشی با بهره گرفتن از نگرشهای متاتئوریکی( ارائه یک نظریه در خصوص نظریه ها و یا به نظریه کشاندن مجموعه ای از نظریه ها در یک قالب موزون و منجسم با زبان حرفه رسم نظریه های برنامه درسی پنهان را پس از بررسی اکثر مجلات تربیتی، نشریات آموزشی، رسالهها و کتابهای بین المللی، بانکهای اطلاعاتی جهان در علوم تربیتی و مرکز منابع اطلاعاتی تربیتی موسوم به اریکEric شامل چهار نگرش همراه با نقاط قوت و ضعف آن معرفی کرده است.
جدول۱-۲- چهارچوب نظری جهت مطالعه و بررسی برنامه درسی پنهان
نظریه پردازان و محققان | نوع نگرش و نظریه | روشهای پرورشی | تبیین ماهیت برنامه درسی پنهان |
فیلیپ جکسون | کار غیر نظری |