(۳-۱۰-۳)
۳-۱۰-۳ آنتروپی
در گرانش اینشتین آنتروپی سیاهچالهها معمولا قانونی موسوم به قانون مساحت[۳۴] را برآورده می کنند. بر طبق این قانون آنتروپی سیاهچاله برابر است با یک چهارم مساحت افق [۵۴]
(۳-۱۰-۴)
در حضور گرانش مرتبههای[۳۵] بالاتر دیگر قانون مساحت، یعنی رابطه (۳-۱۰-۴) برقرار نیست و باید از سایر قوانین جهت محاسبهی آنتروپی استفاده کرد. والد نشان داد که آنتروپی سیاهچاله همیشه می تواند بهعنوان یک کمیت هندسی موضعی انتگرالگیری شده بر سراسر ناحیهی فضایی سطح مقطع افق رویداد بیان شود [۵۵ و۵۶]. آنتروپی والد بهشکل زیر معرفی می شود:
(۳-۱۰-۵)
که در آن لاگرانژی لاولاک، ابرسطح افق، دترمینان متریک در ابرسطح و بردار یکهای که از دو طرف یک سطح برآن عمود میباشد. با قراردادن لاگرانژی لاولاک در رابطه (۳-۱۰-۵)، شکل تعمیم یافته آنتروپی در ابعاد بالاتر بهدست می آید:
(۳-۱۰-۶)
که این انتگرال بر روی ابرسطح فضاگونه بعدی گرفته می شود. متریک القایی و دترمینان این متریک میباشد. در این رابطه معرف مراتب مختلف لاولاک میباشد. به ازای های مختلف داریم:
(۳-۱۰-۷)
که در آن و به ترتیب تانسورهای ریمان و ریچی و اسکالر ریچی برای متریک القایی بعدی هستند. برای مرتبهی اول لاولاک معادله (۳-۱۰-۷) به معادله (۳-۱۰-۴) تبدیل می شود. همچنین برای مرتبه دوم لاولاک ( )، یعنی آنتروپی والد در لاگرانژی گوس-بونه به صورت زیر ساده می شود:
(۳-۱۰-۸)
بهراحتی میتوان دریافت برای فضازمانهایی که ابرسطح فضاگونهی بعدی آن دارای اسکالر ریچی صفر باشد ، قانون مساحت برقرار خواهد بود.
۳-۱۰-۴ بار الکتریکی
برای محاسبهی بار الکتریکی بر واحد حجم (منظور از حجم همان ابر سطح و ثابت است)، ابتدا تانسور میدان الکترومغناطیس را بر روی یک ابرسطح بهدست میآوریم. سپس سطح فضاگونه در مرز و با متریک در نظر گرفته و متریک مرز را به شکل [۳۶]ADMبهصورت زیر مینویسیم:
(۳-۱۰-۹)
در رابطه فوق، متغیرهای زاویهای هستند که ابرسطوح ثابت حول مبدا را پارامتریزه می کنند. همچنین بردارهای عمود بر این ابرسطح به صورت زیر تعریف میکنیم:
(۳-۱۰-۱۰)
که در این روابط و بهترتیب توابع گذار[۳۷] و جا به جایی[۳۸] میباشند. با توجه به روابط فوق، میدان الکتریکی برابر است با:
(۳-۱۰-۱۱)
بنابراین بار الکتریکی کل بر واحد حجم را میتوان با محاسبهی شار میدان الکتریکی در بینهایت فضایی محاسبه نمود.
۳-۱۰-۵ پتانسیل الکتریکی
پتانسیل الکتریکی که توسط ناظر بینهایت نسبت به مرجع (افق رویداد) اندازه گیری می شود، با بهره گرفتن از رابطه زیر محاسبه میگردد:
(۳-۱۰-۱۲)
در این رابطه، پتانسیل برداری و مولد نول[۳۹] افق رویداد میباشند که این مولدهای نول یک ترکیب خطی از بردارهای کیلینگ هستند.
۳-۱۰-۶ سرعت زاویهای
برای محاسبهی سرعت زاویهای سیاهچاله روشهای متفاوتی وجود دارد. یکی از این روشها، استفاده از استمرار تحلیلی[۴۰] میباشد. برای استفاده از این روش ابتدا باید پارامترهای چرخش را و مختصههای متناظر را بنامیم، با قرار دادن و متریک را اقلیدسی کرده و همچنین برای خوشرفتاری فضازمان در افق رویداد، ها باید متناوب و خوشرفتار باشند. یعنی:
(۳-۱۰-۱۳)
که در آن و ها بهترتیب عکس دمای هاوکینگ و سرعتهای زاویهای افق رویداد هستند.
۳-۱۱ روش کانترترم در گرانش
در محاسبهی برخی از کمیتهای پایا نظیر جرم، هنگامی که مرز را به سمت بینهایت میل میدهیم درخواهیم یافت که مقادیر محاسبه شده نامحدود میشوند. برای بهدست آوردن مقادیر فیزیکی محدود بایستی جملههایی به کنش اولیه اضافه کنیم.
اولین بار براون و یورک برای بهدست آوردن کنش محدود و در نتیجه تانسور تنش محدود، مسالهی محدودسازی به روش کم کردن زمینه را مطرح کردند. در این روش مرز مورد نظر را در یک فضای زمینه غوطهور می کنند [۵۷]. با وجود اینکه این روش در حالتهایی جواب گو بود اما از چند نظر دچار اشکال بود. اول اینکه کمیتهای محاسبه شده نسبت به فضای زمینه سنجیده میشوند. یعنی ما از فضای زمینه بهعنوان فضای کمکی استفاده کردهایم و برای مرزهای مختلف فضاهای زمینه مختلف باید بهکار روند [۵۸]. دوم اینکه همیشه ممکن نیست که مرز دلخواهی با هندسهی ذاتی دلخواه را در یک فضایی زمینه غوطهور کرد [۵۹].
در سالهای اخیر برای حذف این واگراییها روشهای جدیدی ارائه شده است [۶۰، ۶۱ و ۶۲]. بیان یکی از این روشها اینگونه است که برای یک فضا با مرز، تنها راه محدود کردن مقدار کنش بدون اینکه در تقارن و معادلات میدان تغییری ایجاد شود، این است که کنشی که تابعی از ناورداهای فضازمان است را به کنش اصلی اضافه نماییم. این کنش که به کانترترم موسوم است، با از بین بردن واگراییهای موجود در کنش، آنرا محدود میسازد.
از آنجایی که هنوز کانترترم کلی در گرانش گوس- بونه برای هر مرز منحنی نوشته نشده است، فقط به بررسی جمله کانترترم برای مرز تخت میپردازیم. کنش کانترترم به صورت:
(۳-۱۱-۱)
ارائه می شود. در این کنش، فاکتور مقیاس طول بوده و تابعیت آن به و به شکلی است که در حالت حدی به کاهش مییابد.
در نهایت با توجه به مطالب فوق و قسمت مربط به کنش مرزی، (۲-۶)، میتوان کنش کلی محدود برای گرانش گوس- بونه را به این صورت معرفی نمود:
(۳-۱۱-۲)
با توجه به کنش، (۳-۱۱-۲)، و با کمک گرفتن از تعریف براون و یورک [۵۷] میتوان تانسور محدود انرژی- تکانه برای مرز تخت را اینگونه بهدست آورد [۶۳].
(۳-۱۱-۳)
برای محاسبهی کمیتهای پایا، سطح فضاگونهای مطابق متریک (۳-۱۰-۹) در نظر میگیریم. اگر روی مرز میدان برداری کیلینگ به شکل داشته باشیم، کمیتهای پایای متناظر با تانسور انرژی- تکانه، (۳-۱۱-۳)، را میتوان به فرم زیر نوشت]۶۰و۶۱[:
(۳-۱۱-۴)
که در آن دترمینان متریک و بردار واحد عمود بر میباشد.
بهعنوان مثال وجود بردارهای کیلینگ زمانگونه و دورانی بهترتیب متناظر با کمیتهای پایای جرم و تکانهی زاویهای به شکل زیر میباشد:
(۳-۱۱-۵)
(۳-۱۱-۶)
فصل چهارم
جوابهای لایهی سیاه گرانش گوس- بونه
در حضور دو کلاس جدید از الکترودینامیک
غیرخطی
پژوهش های کارشناسی ارشد درباره لایه های سیاه گرانش گوس- بونه در حضور دو ...