مسأله امنیت قضایی واحساس امنیت در شهر ، مقوله ای است که کم و بیش در تمامی کشورهای جهان مورد توجه قرار می گیرد .در حقیقت از آنجا که یکی از معیارها وعوامل مهم در مباحث مرتبط با جنبه های اجتماعی توسعه پایدار ، تشویق شهروندان برای حضور در فضاهای شهری وتقویت تعاملات اجتماعی در این عرصه هاست ،طبیعاً شناسایی و رفع موانع چنین حضوری ضروری می گردد. بررسی یافته های مطالعات متعدد به عمل آمده در نقاط مختلف جهان ، گویای این واقعیت است که یکی از مهم ترین موانع دست یابی به این هدف، احساس عدم امنیت در فضاهای شهری می باشد .اگر فضاهای موجود را به دو دسته فضاهای زیر سقفی ودر هوای آزاد تقسیم کنیم ، فضاهای داخلی وبه اصطلاح زیر سقفی ها ، باید ویژگی هایی نظیر لزوم حفظ خلوت و انزوا را داشته باشند وبرعکس فضاهای خارجی یا در هوای آزاد محلی برای تعاملات اجتماعی ، در معرض عموم قرار گرفتن و فضاهایی قابل تجربه وبطور مساوی برای همه در جهت سالم باشند والبته همانطور که یک خانه وهمه فضاهای داخلی آن پناهگاه امنی برای خانواده ومهمان های آن فراهم می کند ، شهر و فضاهای آن هم باید ایمنی و امنیت را بطور مشابه برای همه ساکنان وناظران فراهم بکند .
(Mtani, Lubuva, 2004, 23) برخی از فضای امن به فضای “فضای قابل دفاع “یاد می کنند که در واقع فضاهایی هستند که اشخاص بیشتر در آن فعالیت می کنند و احساس امنیت بیشتری از آن درک می شود وکمتر به فعالیت های مجرمانه اجازه وقوع داده می شود .لذا در این تحقیق سعی گردیده است تا با بررسی تأثیر هر یک از کاربری های شهری کرمانشاه بر احساس امنیت زنان ومیزان تردد آنها در فضاهای عمومی شهرکرمانشاه ، پیشنهاداتی جهت بهبود الگوی برنامه ریزی شهری مؤثر در ارتقاء امنیت ذهنی و عینی زنان ارائه شود .لازم به ذکر است که این پژوهش در نوع خود کاملاً بدیع بوده و سوابق مطالعات ومنابع موجود دراین زمینه ( بویژه در داخل کشور ) بسیار محدود هستند .
۲-۲)مفاهیم نظری
۲-۲-۱)تعریف امنیت شهری
پژوهشگران در چارچوب واقع بینانه ای امنیت را در واژه های سیاسی وانتظامی تعریف کرده اند و بطور کلی بیشتر آن را به معنی حمایت از ارزشها و مقابله با خطرها و دشمن می دانند(Brownlow,2005,586)
امنیت را می توان یک حق بنیادین وپیش نیازی برای ابقاء و ارتقاء رفاه وسلامت مردم دانست.امنیت احساس آرامش واطمینان از عدم تعرض به جان ومال وسایر حقوق انسان است این ارزش انحصاری ،یکی از ضرورتهای زندگی فردی واجتماعی ،در زمان های گذشته حصارهای اطراف شهرها وخندق های اطراف آنها حریم امنی را برای شهروساکنان آن ایجاد می کرد به این ترتیب شهر از تعرض بیگانگان مصون می شد ( کامیار۳۳:۱۳۸۲) براساس تئوری نیازها درهرم مازلو در ۱۹۶۸،امنیت یکی از نیازهای ضروری و پایه ای برای تعالی انسان تلقی می شود .درست شبیه به نیازهای فیزیولوژیک انسان که برای تداوم حیات ضرورت دارد و در مجموع ارتقای این مؤلفه برسلامت وسعادت انسان ها و در نتیجه جامعه تأثیر مستقیمی می گذارد (گزارش سازمان بهداشت جهانی ،۲۷۱،۱۹۹۸).جین جیکوب ،نظریه پرداز بزرگ شهری (۱۹۶۱)،در تبیین امنیت شهری به تعامل فضای فیزیکی و فرآیندهای اجتماعی که محیط را می سازند توجه نموده و بر فعال بودن فضا به عنوان عاملی در ایجاد یک محیط امن و موفق تأکید کرد.جیکوبز ایجاد حرکت ، استفاده های فعال از سطح خیابان و فعالیت های خیابانی و مراقبت های طبیعی از این فعالیت ها را به عنوان مؤلفه هایی در جهت ساختن یک محیط خوب شهری قلمداد می کند.اسکار نیومن (۱۹۷۲)نیز در باب فضاهای قابل دفاع عنوان می کند که مردم و طرح ها در یک شهر خشونت آمیز ،از رویکردهای مشابه در رفتارهای اجتماعی و در جهت توسعه یک محیط امن پیروی می کنند اخیراً کار تیم بیل هیلییر با بهره گرفتن از نرم افزار اسپیس سینتکس نیز در بعد کالبدی ،تجمع خیابانها و لایه های آن را به عنوان مؤلفه های کلیدی در ایجاد یک محیط امن شهری معرفی کرده اند .از نظر این گروه بهترین محیط های شهری آنهایی هستند که بخوبی با الگوهای شهر یکپارچه شده اند وامنیت عمومی را ترویج می کنند (Boyle etal,2004,566).
۲-۲-۲)معیارهای شهرسازی در تأمین امنیت یک فضا
البته بعضی از معیارهای شهرسازی در تامین امنیت یک فضا اختصاص به جنسیت وسن وغیره ندارند وبرای کل جامعه کاربرد خواهند داشت نظیر ملاک های طراحی یک فضای امن شهری ( روشناسی مناسب ،حس دیده شدن و شنیده شدن و مراقبت عمومی ،دسترسی به کمک و دیدکافی وخوانایی محیط ونگهداری و جلوگیری از تخریب و وندالیسم و …) اما در اینجا اولویت پژوهش در دستیابی به معیارهای خاص امنیت زنان در فضاهای شهری و بالنتجه حضور فعال تر آنان در سطح شهر می باشد نگرش جنسیتی به مساله امنیت نمی تواند تبعیض و خط کشی محسوب شود زیرا در صورت ا یجاد یک فضای امن برای زنان بطور متعاقب کودکان ومردان نیز احساس امنیت و آرامش خواهند داشت .همچنین از بعد عدالت اجتماعی و عدالت شهروندی ،زنان مانند مردان باید در فضای شهری که شهروند آن محسوب می شوند .احساس راحتی وامنیت داشته باشند و حضور آنان در شهر به دلیل ناامنی ناشی از ضعف های شهرسازی محدود نشده باشد والبته واضح است که در برنامه ریزی برای زنان باید از خود آنان نیز کمک گرفت.
بیست و پنجم نوامبر از سوی سازمان ملل متحد به عنوان روز جهانی منع خشونت علیه زنان اعلام شده است. سازمان ملل متحد در شرح دلیل انتخاب این روز، خشونت علیه زنان را تخطی از حقوق بشر تلقی کرده و آن را نتیجه تبعیض علیه زنان در قانون و نیز در عرصه عمل دانسته است. فضاهای شهری از مهم ترین عرصه هایی است که قابلیت تولید خشونت علیه زنان را دارند و از این رو حضور زنان در این فضاها را با چالش مواجه می کنند. چنین چالشی در جامعه سنتی مان در گذشته از موضوعیت چندانی برخوردار نبود. زنان سنتی عمدتا در قلمروی خصوصی خانه فعالیت های روزمره خویش را انجام می دادند، و تنها در صورت لزوم در فضاهای معدودی از شهر در بازه های زمانی خاصی از شبانه روز، چون حمام و بازار که ماهیت زنانه داشتند، حضور مییافتند.
۲-۲-۳)معیارهای شهرسازی در تأمین امنیت یک فضا با ورود مدرنیته
اما به تدریج با ورود مدرنیته به ایران این هویت سنتی و محصوریت درون قلمروی خصوصی خانه دچار دگرگونی شده است. «در دهه های اخیر در جامعه ما موقعیت، جایگاه و نقشهای زنان دستخوش تغییرات قابل توجهی بوده است. این تغییرات هم در زمینه ارزش ها و نگرش ها و هم در نقش های اجتماعی زنان پدیده آمده است و بخش مهمی از آن ناشی از حضور گسترده و فزاینده زنان در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی و نیز ورود آنها به عرصه های شغلی بوده است» (رفعت جاه، ۱۳۸۷: ۱۳۸). چنین تغییری در سبک زندگی زنان بی تردید سبب حضور هرروزه آن ها در فضاهای شهری و نیز فضاهای کاری، که ممکن است ماهیت مردانه داشته باشند، شده است. اما حضور در فضاهای شهری تنها مختص زنان شاغل یا دانشگاهی نیست. امروزه کارهای مرتبط با امور خانه داری نیز تماماً در قلمروی خانه صورت نمی پذیرد. بخش عمده وظایف زنانه چون خرید، امور مرتبط با تربیت فرزندان و غیره، پیوندی جدایی ناپذیری میان خانه و محله (محیط شهری پیرامون) برقرار کرده و حضور روزمره زنان در شهر را گریز ناپذیر می سازد. لذا چالش خشونت و ضرورت امنیت برای زنان در شهر یکی از محوری ترین مباحث مطالعات و برنامه ریزی شهری است.
بعد از چنین مقدمه ای، اولین سوالی که به ذهن متبادر می شود این است که: خشونت شهری علیه زنان چیست؟ و مصادیق این خشونت کدامند؟ آیا این خشونت به مفهوم آسیب رساندن به بدن زنان و آزار جسمانی آن هاست یا اینکه امری روانی و ذهنی است که بیشترین چالش و محدودیت را برای زنان ایجاد میکند؟ و یا می توان از سوی دیگر این سوال را مطرح کرد که امنیت از دیدگاه زنان چیست و آن ها برای ایجاد این امنیت برای خود در فضاهای شهر دست به چه کنش هایی می زنند؟
شاید بهتر باشد که از مفهوم لغوی امنیت آغاز کنیم امنیت به معنای در امان بودن (لغتنامه معین) و بی بیمی است (دهخدا). معادل انگلیسی آن (security) به معنای وضعیتی است که از خطر یا آسیب محافظت شود یا بالعکس سبب مخاطره، ریسک یا آسیب نشود. از سویی خشونت در زبان فارسی به معنای درشتخویی و تندخویی است (لغتنامه معین) و معادل آن در زبان انگلیسی (violence) در فرهنگ آکسفورد به معنای فشار جسمی یا حسی است. با تحلیل این مفاهیم در قلمروی فضاهای شهری، می توان به رابطه ای دست یافت مبنی بر اینکه فشاری که به واسطۀ خشونت بر زنان در فضای شهر وارد می شود می تواند هم آسیب جسمانی و هم فشار روحی (حاصل از احتمال چنین آسیبی) باشد؛ نمود چنین فشار روحی ای معمولاً “ترس” است. به بیان دیگر عدم امنیت، تجربه ترس در فضاهای شهری را مطرح می کند. می توان گفت احساس امنیت لزوماً به معنای تجربه کردن خشونت عینی و فیزیکی نیست، بلکه اغلب توسط درکی از یک خطر بالقوه ایجاد می شود. در واقع در این جا احساس خطر به جای واقعیت جرم می نشیند و بر ادراک فضایی زن تاثیر می گذارد. تانکیس در این باره می نویسد: «واقعیت جرم نه؛ که ادراکات خطر است که استراتژی های فضایی زنان را مشروط می کند» (تانکیس، ۱۳۹۰: ۱۶۳). چنین فشاری هم به دلیل بیولوژی زن یا بدن آسیب پذیر زنانه است و هم به دلیل نگاهی است که در اجتماع به زن به عنوان جنس دوم وجود دارد. به قولییک بدن زنانه می تواند «یک دردسر فضایی» (همان) باشد.
از این رو زنان برای آفریدن امنیت و واکنش به خشونت عینی یا ذهنی ای که از سوی فضا بر آن ها تحمیل می شود، دست به کنش هایی فضایی می زنند. به عبارتی استفاده از فضا از سوی افراد، من جمله زنان، با انفعال همراه نیست و آن ها در مقابل عدم امنیت احتمالی در فضا از طریق کنش های روزمرۀ خویش مقاومت نشان می دهند. زنان در عین اینکه از قلمروهای آزادی در شهرها بهره مند هستند، عرصه های خطر را نیز شناسایی کرده و رفتار فضایی خود را بر مبنای مرزبندی این قلمروها تنظیم می کنند. رفتاری که بعضاً از آن با عنوان جغرافیای ترس یا جغرافیای جنسیت نیزیاد می کنند. از چنین رفتار فضایی ای از سوی زنان می توان به استفاده خلاقانه از فضا تعبیر کرد و این استفاده می تواند از فرد به فرد متفاوت باشد. دوسرتو به طور کلی از چنین کنش هایی با عنوان «تاکتیک» در مقابل «استراتژی»یاد می کند. دوسرتو استراتژی را «نظامی از مناسبات مبتنی بر قدرت» (۱) می داند. اما تاکتیک ها، «به کار گیری اختراعی و ابداعی توان ها و فرصت ها در بطن موقعیت استراتژیک اند، و اساسا تاکتیک ها خارج از استراتژی هایی که با آن روبرو هستند عمل نمی کنند. بسیاری از کردارهای زندگی روزمره مانند صحبت کردن، قدم زدن، خرید کردن و آشپزی، تاکتیک هایی به این معنا هستند و در حقیقت شیوه عمل اند» (کاظمی، ۱۳۸۸: ۳۷). بر این مبنا اگر نظم فضایی موجود را که در قلمروهایی منطق خشونت را بر زنان تحمیل می کند. «استراتژی» فضایی از سوی نظم بالادست بدانیم، کنش های زنان برای ایجاد امنیت «تاکتیک» های فضایی شناخته می شود.
حال می توان پرسید که زنان برای ایجاد امنیت برای خود در برابر خشونت های عینی و ذهنی در فضا از چه تاکتیک هایی استفاده می کنند؟ پرهیز از حضور در فضاها یا مکان های خطرناک در زمان های خاص، نخستین و ابتدایی ترین تاکتیک هاست. چنان که بسیاری از فضاهای شهری چون پارک ها و مراکز خرید در طول روز مملو از حضور زنان است، ولی در شب این فضاها بیشتر از سوی مردان یا خانواده ها مورد استفاده قرار می گیرد. جایگزین نمودن مسیری به جای مسیر دیگر از تاکتیک های دیگری است که زنان در رفتارهای فضایی خویش استفاده می کنند. همچنین استفاده از تلفن همراه، گروهی جایی رفتن و همراه داشتن اسلحه در مکان های عمومی تاکتیک هایی هستند که زنان برای مقابله با ناامنی فضاها در کنش های روزمره خویش به کار می گیرند.
در پایان این مبحث می توان چنین گفت که مطالعه و بررسی این رفتارهای فضایی درکرمانشاه باید از سوی مطالعات و برنامه ریزی شهری، به منظور محدود نمودن شناسایی عرصه های خطر یا جغرافیای ترس برای زنان، صورت پذیرد. در واقع این امنیت نباید تنها از سوی زنان برای خویش، بلکه از سوی امکانات عینی در فضا نیز برای زنان فراهم شود. نبود فضاها و گوشه های خلوت و به دور از چشم ناظر، تنوع کاربری ها در فضاهای عمومی، وجود کاربری ها و فعالیت های شهری شبانه، نورپردازی مناسب و جنسیتی نکردن فضاها نیز از استراتژی هایی است که می تواند به بالا بردن امنیت در فضا در شهر کرمانشاه کمک کند. البته باید به این امر توجه داشت که برنامه ریزی کالبدی برای شهرکرمانشاه با هدف ارتقای امنیت باید همراه با برنامه های اجتماعی و فرهنگی به منظور کاهش آسیب های اجتماعی باشد، و بدون آن ها تحقق امنیت عملاً میسر نخواهد بود. تنها دیدگاهی جامع و چند بعدی است که می تواند به گسترده شدن هرچه بیشتر عرصه های آزادی و امنیت در شهر و محدود کردن قلمروهای خشونت و ترس در شهر بیانجامد.
۲-۳ فضای شهری
۲-۳-۱ )جایگاه جنسیت در احساس امنیت درک شده از فضاهای شهری
مشخصه های فردی در ادراک از امنیت ومیزان استفاده فرد از یک فضای شهری تأثیر دارند مثل موقعیت اجتماعی ، شخصیت ، نقش ها ( سن وطبقه اجتماعی ،پشتوانه خانوادگی ،دانشجو بودن ویاکارگر بودن و…)واین مسائل در تعیین راحتی این افراد وهمچنین در میزان درکی که از آسیب پذیری یک مکان دارند تأثیر گذار است .عموماً عوامل زیادی برای عکس العمل نشان دادن مردم به ترس وجود دارند ،اما برخی از این عوامل نقش بیشتری دارند از جمله : جنسیت ، سن، تجربه های گذشته درمورد جرم ، محیط و جغرافیا، قومیت و فرهنگ وسایر متغییرها ، اما جنسیت به عنوان مهم ترین عامل شخصیتی در درک امنیت محسوب می گردد .نوع جنایت وحس امنیت در مورد زنان و مردان متفاوت است .اما عموماً زنان ترس بیشتری راحس می کنند تا مردان گرچه ممکن است کمتر از مردان قربانی شوند (Howard,1999,219) و بطورکلی مردان احساس مثبت تری در مورد امنیت محیط خودشان نسبت به زنان دارند .هم مردان و هم زنان در تاریکی احساس ناامنی می کنند ولی درجه حس ناامنی در زنان بالاتر است ومثلاً در مورد وسایل نقلیه بیش از ۶۰درصد زنان در تاریکی احساس ناامنی دارند ( گزارش کنفرانس لندن ۲۰۰۵،۵)،اما ترس از جرم رفتار و حالات را در فضاهای شهری تغییر می دهند و این اثرات روی زنان و دیگر گروه های آسیب پذیر اجتماعی و اقتصادی شدیدتر است .اثراتی نظیر اینکه :حرکت های آنها را محدود می کند وبه ویژه بعد از تاریک شدن هوا موجب در خانه ماندن آنها می شود وفرصت های اجتماعی ،اقتصادی و فرهنگی آنها را کاهش می دهد.در این فرایند آنها از فعالیت های اقتصادی و اجتماعی نظیر کارکردن تا دیر وقت و یاشغل هایی که شفیتی هستند و یا کلاس های عصر گاهی ونظایر آن مستثنی می شوند و البته در این گونه موارد همواره زنان فقیر بیشتر قربانی جنایت و ترس از آن می شوند. Lubuva8 Mtani,2004,15)).
در مجموع باید گفت عدم امنیت زنان در فضاهای شهری کرمانشاه مشارکت کامل آنها را در اجتماعی محدود می کند وعلاوه بر آسیب های روانی فرد بر خانواده ها و در نهایت کل جامعه تأثیر گذار خواهد بود .همچنین ظرفیت اقتصادی زنان در سطوح شهری وابسته به امنیت آنهاست .فعالیت های اقتصادی زنان بعضاً در اقتصاد غیر رسمی ویا نزدیک به خانه آنها متمرکز شده است .آنها به تسهیلاتی برای اشتغال در محیط شهری و مسکونی خود نیاز دارند .امروزه برنامهریزی شهری در پاسخ به رهیافتهای گذشته که در تعریف، تفسیر و اقدام برای برنامهریزی، تجارب زنان را نادیده میگرفت، بهشدت به ابعاد جنسیتی حساسیت نشان میدهد. تجربه زنان از امنیت در نواحی شهری با تجربه مردان متفاوت است. مجموعههای شهری و شیوههای طراحی شده آن روی سطوح ترس و امنیت زنان تاثیر میگذارند. زنان بهطور مشخص نقشههای تفصیلی ذهنی از بخشهایی از مکانهای شهری ایمن ازنظر خودشان و همچنین مکانهایی را که باید از آنها دوری کنند، بر میسازند. ترس نقش مهمی از نحوه استفاده زنان از مکانهای عمومی دارد؛ بنابراین برای تضمین حضور برابر آنها در فضاهای عمومی، زنان باید در فرایند برنامهریزی و طراحی شهری مشارکت فعال داشته باشند.
۲-۳-۲) اهمیت ایمن سازی فضای عمومی برای زنان
ایمنسازی فضاهای عمومی ازآنرو برای زنان و دختران حیاتی است که ایجادکننده فرصتهای برابر برای استفاده از محیط شهری سالم، شاد و امن برای همه است. برنامهریزی و طراحی فضاهای عمومی ایمن نشاندهنده این واقعیت است که طراحی فیزیکی فضاهای شهری بر امکان استفاده کردن و لذت بردن زنان از عرصه عمومی، تاثیر به سزایی دارد. به روایتی دقیقتر فرایند ایمنسازی فضاهای عمومی برای زنان و دختران از اهمیت فراوانی برخوردار است، زیرا : این آگاهی را افزایش میدهد که فضا خنثی نیست. طراحی فضاها میتواند میزان استفاده، مناسب بودن و ایمنی آنها را برای زنان و دختران، کاهش یا افزایش دهد.نشان میدهدجنسیت و روابط جنسیتی بین زن و مرد بهعنوان عوامل کلیدی شکلگیری و توسعه فضاها هستند. شهرها از لحاظ فضایی دارای ویژگیهای اقتصادی، اجتماعی و تاریخی خاصی هستند که از لحاظ بومی برای زنان منحصربهفرد است. فضاها در شهر، بازتاب روابط قدرتی هستند که رفتارها و تفاوتهای بین زندگی زن و مرد را مشخص میکند. فضاهای عمومی در شهرها عمدتا بر مبنای مفهوم سنتی خانواده و تقسیمکار سنتی بین زن و مرد (مرد کارهای بیرون از خانه را انجام میدهد و زن وظیفه خانهداری و مراقبت از کودکان و سالمندان را در حوزه خصوصی به عهده دارد) طراحی شده است. بنابراین ایمنسازی فضاهای عمومی برای زنان و دختران، ابتکارات سازماندهی مجدد فضاها بر اساس نقشهای جدید جنسیتی در جامعه را ترویج میدهد. نشان میدهد ترسهای زنان بر اساس واقعیت است (رابطه بین احساس ترس و تجربه خشونت) و زنان میدانند کی و کجا احساس ناامنی داشته باشند. مشخص میکند زمانی که زنان به دلیل ناامنی از یک مکان استفاده نمیکنند، این مکان برای زنان و همه افراد دیگر ناامنتر میشود. بنابراین ایمنسازی فضاهای عمومی برای زنان و دختران، ابزاری مهم جهت بهبود کیفیت زندگی شهری و کاهش ترس و قربانی شدن برای همه افراد جامعه است. حق زنان و دختران را نسبت به شهر و شهروندی بهعنوان یک پیششرط برای داشتن شهری برابر و پایدار، ترویج و تثبیت می کند.
۲-۳-۳) مفهوم فضااز نظر دیدگاه های مختلف
در رابطه با تعریف فضا،نقطه نظرات گوناگونی ارائه شده است: در حالیکه ارسطو فضا را به عنوان ظرف تمام اشیاء توصیف کرد،لایبنیتس معتقد بود فضا صرفا متشکل از روابطی است میان چیزهای بدون حجم و ذهنی.استنباط های متفاوت از فضا را می توان ناشی از تفاوت دیدگاه ها و تفاوت رشته ها دانست.با توجه به این تعاریف گوناگون در رابطه بامفهوم فضا،به تبع آن فضای معماری نیز اینگونه است.به گفته وان در لان (۱۹۸۳) «فضای معماری با برافراشتن دو دیوارﭘا به عرصه وجود می نهد،فضایی جدید میان خود ﭘدید می آورند واز فضای طبیعیﭘیرامون آنها مجزا می شود». اما به گفته چومی تعریف فضا در معماری به این معناست : «تعیین محدوده ها در ماده ای با گسترش یکسان که باید به شیوه های مختلف به آن شکل داد»(مدنی پور،۱۹۹۶)با جمعبندی نقطه نظرات فوق آنجه که به عنوان فضا یاد می شود متشکل از دو بعد فیزیکی و اجتماعی است که هم شامل اشیا،احجام و ابعاد ذهنی بدون حجم بوده و بعد انسانی_اجتماعی نیز در دل دارد.به عبارت دیگر درتعریف فضا باید ابعاد فیزیکی ، اجتماعی و ارتباط میان این ابعاد را در نظر بگیریم.
بدیهی است پس از نیل به تعریفی مشخص از فضا به عنوان بستر محیط مصنوع که محیط شهر نیز جزوی از آن محسوب می شود، قدم بعدی بایستی در شناخت شهر و رسیدن به مفهومی معین از شهرکه فضاهای جمعی وپیاده راه ها را به عنوان ظرفی برای تعاملات اجتماعی در دل دارد،برداشته شود.
۲-۳-۴) مفهوم شهراز نظر دیدگاه های مختلف
ساوج و آلن وارد ۲۰۰۳ سه استراتژی را درباره درک ساختار تفاوت مفاهیم شهری مورد تحلیل داده اند.
رویکرد اول :رویکردی معماری که در آن تنوع معانی شهری به صور متفاوت معماری آنها نسبت داده می شود و روشی که با آن مردم سیمای شهر را بر اساس تجربیات خود تفسیر کنند مورد فراموشی قرار گرفته است.
نگرش معمارگرایانه به شهر یا به عبارت دیگر تاکید بیش از حد به فرم کالبدی که بیشتر بعدفیزیکی را دربر میگیرد علاوه بر اینکه نگاهی تک بعدی به شهر محسوب میشود،ابعاد دیگر شهر همچون تولیدات اجتماعی وامنیت زنان را نادیده گرفته و تعریفی ناقص از مفهوم واقعی شهر را بدست می دهد،بنابراین نمیتواند تعریف جامع و کاملی باشد.
رویکرد دوم: الهام گرفته ازنظریات هانری لوفوبر که در آن فضا، پدیده ای با ساختار اجتماعی تلقی می شود.در این دیدگاه تاکید می شود که فرآیندهای اجتماعی و فرهنگی مستقل از صورت ساختمانی شهر معنا می یابند.یعنی به توصیف انگاره های ذهنی - فرهنگی از مکانها توجه می کند واز مرتبط کردن معنای شهر با تجربه فردی ناتوان است.بر خلاف دیدگاه اول که تاکیدی افراط گونه بر مفهوم فرم(بعد فیزیکی) داشت،این دیدگاه نگرشی کاملا متناقض داشته و ساختار اجتماعی را که به تعبیری فرایند محسوب می شود مورد توجه قرار می دهد به طوریکه فرم یا شکل کالبدی شهر جایگاهی در این نگرش ندارد، حال آنکه تعریف شهر بدون پرداختن به ویژگی های کالبدی- فیزیکی آن نمیتواند تعریفی کامل باشد.
معنی شهر از دید مدنی پور:
محیط فیزیکی که خود متشکل از محیط طبیعی و محیط مصنوع است به همراه عامل اجتماعی یعنی انسان و فعالیت هایش ،شهر را شکل میدهند.بنا به گفته مدنی پور شکل شهر،هندسه یک پیوستگی اجتماعی_مکانی است.
رویکرد سوم :مربوط به نظریات والتر بنیامین در رابطه با جامعه شناسی شهری است; او معنای شهر را فصل مشترک بین خاطرات و تجربیات شخصی و ساختار تاریخی ارزشها و معانی مسلط (اجتماعی) می داند.از نظر وی شهر عرصه ظهور عینی وآشکار تضادهای فرهنگی ونقد فرهنگ های مسلط است.
تعمق در دیدگاه های متفاوت مذکور که رویکرد اول آن با دید معماری شهر را تعریف می کند و رویکرد دوم و سوم آن صرفا عامل انسانی را در نظر میگیرد ،اینطور می نمایاند که پرداختن به تنها قسمتی از ابعاد و عوامل موجود در شهر ما را در درک صحیح از مفهوم شهر ناتوان ساخته و منجر به دیدی صرفا تک بعدی و محدود می گردد،بنابراین ضروریست که این ابعاد به موازات یکدیگر مورد توجه قرار گیرد تا بتوانیم با تلفیق این دیدگاه ها مفهوم جامعی از شهر بدست آوریم.
آنچه که در این پایان نامه در رابطه با مفهوم شهر،مدنظر است تعریفی است که هم بعد فیزیکی و هم بعد انسانی-اجتماعی را در بر داشته باشد،به عبارت دیگر فرم ها و فرآیندها در کنار هم و به موازات هم مورد بررسی قرار می گیرند.
در این میان لازم است به دیدگاه مدنی پور در رابطه با مفهوم شهر بپردازیم ،مدنی پور۱۹۹۶در رابطه با ساختار شهر به دو دیدگاه اشاره میکند که این دو دیدگاه نیز همچون رویکردهای مطرح شده از طرف ساوج و وارد نگرشی تک بعدی به مفهوم شهر دارند ؛
دیدگاه اول نظریه پردازانی چون اسمایلز۱۹۵۵،ریکی۱۹۷۲شکل شهر را مجموعه ای ازساختمان و اشیا می بینند .در این دیدگاه که نگرشی صرفا فیزیکی به شهر است شهر را تنها در ابعاد مادی در نظر میگیرد در حالیکه شهر علاوه بر محیطی فیزیکی ،متشکل از مردم و فرهنگ های گوناگون است. با توجه به تعریف ممفورد۱۹۶۱ که شکل شهر را نمادی از بهم بافتگی روابط اجتماعی دانسته است،می توان به وجه تمایز محیط فیزیکی و شهر پی برد.
دیدگاه دوم برگرفته از نظریات راجرز۱۹۷۱ وبروتچی ۱۹۸۵شکل شهر را مقری برای روابط اجتماعی می داند. دید گاه دوم نیز نگرشی تک بعدی به شهر دارد زیرا که شهر علاوه بر شهروندان و روابط اجتماعی میان آنها بعد فیزیکی را نیز شامل می شود.همچنانکه تیبالدز ۱۹۹۲در زندگی یک شهر کاربریها و فعالیت ها را مهم تر دانسته است.
در حالیکه مدنی پور در مقابل این دو دیدگاه، دیدگاه سومی را مطرح می کند:دیدگاهی اجتماعی- مکانی مدنی پور به جای این دو دیدگاه متناقض مطرح می شود در اصل او حالتی بینابین را در نظر میگیرد. این دیدگاه به صورت بینابین هم نقش عامل فیزیکی_مکانی را در شکل شهر موثر دانسته و هم عوامل اجتماعی را دراین مقوله دخیل دانسته است.
با توجه به مطالب مذکورو مطالعه دیدگاه های مختلف اینطور میتوان نتیجه گرفت که پذیرفتن هر کدام از دو دیدگاه اول نمی تواند عاقلانه باشد زیرا که هر دو دارای نقص و نشان دهنده تنها قسمتی از واقعیت است.بنابر این دیدگاه سوم که از طرف مدنی پور ارائه گردیده نزدیک به واقعیت بوده و تاکیداین پایان نامه بر آن است،همچنانکه پایان نامه حاضر در راستای بررسی ارتقاءامنیت زنان با رویکرد مشارکتی میان شهروندان در فضاهای باز شهری است .
بنابراین لازم است که فضاهای شهری به عنوان جزوی از شهر مورد تحلیل قرار گرفته و تعریف شوند.
۲-۳-۵) مفهوم فضای شهری
فضای شهری صرفاً در ابعاد هندسی وزوایای گوناگون ساختمانی تعریف نمی شود ،زیرا این برداشت از فضا اصولاً در قلمروی معماری حاکم است ، وکیفیت های زیبا شناختی ، سهولت ارتباطات اجتماعی و رفتاری ومقیاس برتر است که به یک فضا ماهیت فضای شهری می بخشد (کریر، ۱۸:۱۹۷۷).فضای عمومی شامل قسمت هایی از محیط طبیعی ومصنوعی است که عموم مردم به راحتی به آن ها دسترسی دارند ، مانند خیابان ها، میدان ها و سایر مسیرهایی که دیگران حق عبور از آن ها را دارند (مجتبی رفیعیان،۱۶:۱۳۸۱).فضاهای عمومی به واسطه طیف وسیع مخاطبان خود که با انگیزه های بسیار متفاوت در آن حضور می یابند ، بستر وقوع زندگی جمعی اند .لذا فضاهای شهری تماس مستقیم با زندگی روزانه شهروندان دارد وبیش از سایر فضاها بر زندگی جمعی و فرهنگ آنان تأثیر می گذارد . دراین فضاهاست که کودک اولین تجربیات اجتماعی خود را کسب می کنند ، نوجوان باهنجارهای اجتماعی آشنا می شود و سالمند حرمت سن و تجربه خود را می چشد .فضاهای شهری عرصه های زندگی جمعی و تعاملات اجتماعی هستند (پاکزاد،۳۲:۱۳۷۶) . فضاهای شهری همچنین محفلی برای فعالیت های مختلف هستند . درتعریفی ساده فعالیت های بیرونی در فضاهای عمومی در سه دسته قرار می گیرند . این فعالیت ها عبارتند از : فعالیت های ضروری و اجباری ، فعالیت های انتخابی و فعالیت های اجتماعی ،دسته سوم ومهم ترین نوع فعالیت ، فعالیت های اجتماعی است .
بنابراین فضاهای عمومی شهری نه تنها باید پناسیل حضور گروه های مختلف اجتماعی را با هدف پاسخ گویی به نیاز ضروری را فراهم آورد،بلکه باید عرصه ای را برای برقراری روابط اجتماعی و لذت از حضور در فضا نیز فراهم کند ( رضازاده ؛محمدی ،۵۸:۱۳۸۷).
طبقه بندی مکانی فضاهای عمومی شهری برای ارتقاء امنیت زنان :در این بخش برای سهولت بررسی براساس ویژگی های اصلی ، فضاهای شهری به دو بخش فضاهای مسکونی و فضاهای عموی شهری که بیشتر شامل میادین ، خیابان ها و پارک ها و نظایر آنها میگردند، تقسیم شده اند .
الف – امنیت در بافت مسکونی :
بافت مسکونی محیطی است که در طول شبانه روز پذیرای عده زیادی از زنان است .لذا در این پژوهش امنیت این نوع محیط شهری به صورت ویژه بررسی شده است .بطوکلی با اتصال املاک به یکدیگر وایجاد ارتباط مناسب در بین آنها امنیت املاک وساکنان آنها بالاتر خواهند رفت .عموماً املاکی که دور افتاده تر هستند ومتروک شده اند احتمال وقوع جرم در اطراف آنها بالاتر می رود وفضاهای متراکم ساخته شده ریسک جرم را پایین می آورد (www.dacorum.gov.uk,2004) .همچنین برای افزایش ضریب امنیت زنان در مناطق مسکونی باید از امنیت زنانی که بیشتر تنها هستند (نظیر زنان خانه دار در طول روز که دیگران در اطرافشان نیستند ) باافزایش بیشتر مراقبت خیابان ها و کاهش دادن فرصت های مخفی شدن وفراهم آوردن خلوت مناسب و تشویق نکردن ورود مزاحمان ( نظیر موتور سوران و یا خودروهای عبوری از مناطق مسکونی ) اطمینان پیدا کرد (bell.1998,11) .بر اساس مطالعه ای که بروی خشونت در واحدهای همسایگی شهری در اواسط دهه ۱۹۹۰ انجام شد ونتایج نشان داد که نرخ خشونت کمتری در واحدهای همسایگی که روحیه جمعی دارند .اتفاق می افتد واین روحیه باعث نظارت در نگهداری و مراقبت از بچه ها یشان وابقای نظم عمومی می شود .(www.pps.or.2005) .
از سوی دیگر یکی از ابزارهای خلق واحد همسایگی امن تر، این است که آن فضای باز باید از دسترس نسبی مردم جوان آزاد باشد .در اینجا سوالی که قابل طرح است این است که چگونه تمرکز روی بازی وکارهای قابل انجام برای مردم جوان می تواند امنیت زنان را بهبود ببخشد؟ ( گزارش کنفرانس لندن،۲۰۰۵و۱۸) البته بازهای خیابانی کودکان در مواردی به عنوان عوامل تقویتی امنیت محیط ( بخصوص برای زنان ) نیز ذکر شده است .برای مثال به عقیده آقای جهانشاه پاکزاد : اگر کودکان بتوانند مثل سابق در کوچه ها بازی کنند ( امنیت داشته باشند ).زنان و سالخوردگان نیز می توانند در این فضاها با آرامش حضور پیدا کنند و با این کار نیاز به ایجاد پارک هایی جدید هم کم می شود و در هزینه های شهرداری نیز صرفه جویی می شود (علی آبادی ،۵،۱۳۸۱).البته این گونه بازی های خیابانی باید کاملا برنامه ریزی شده و پیش بینی شده باشند و نباید حریم معابر ( چنانچه در کوچه های سطوح مسکونی کشور ما بسیار دیده می شود ). را اشغال کند ویا موجب از بین رفتن خلوت و و آرامش ساکنان و عابران گردد .چنانچه در تجارب کشور فرانسه نیز مطرح گردیده است که حضور جوانان اسکیت سوار خود عاملی برای ایجاد حس اضطراب وناامنی از دیدگاه زنان ارزیابی شده بود ( www.dacorum.gov.uk,2004)
ب- فضاهای عمومی شهری :
تحقیقات اخیر در استرالیا ودیگر کشورها(۱۹۹۵) نشان داده اند که تفرجگاه ها ، بازارها و دیگر مراکز خرید عمومی در برابر جرم آسیب پذیر هستند و مؤلفه های مشخصه جرم در آنها عبارتند از :عناصری در مراکز شهری نظیر مغازه ها ، تئاتر، رستوران ها ، ایستگاه های حمل و نقل عمومی و غیره . اصولاً موقعیت های تجاری و تفریحی برجرم و رفتار مجرمانه در سطوح پیرامون خود تأثیر می گذارند ، همانطور که این سطوح قسمتی از پیاده رو ها و فضاهای خارجی خود را نیز همرنگ می کنند (bell,1998,11) .جرم هایی که عموماً در فضاهای عمومی شهر رخ می دهند ، شامل جیب بری ، کیف قاپی ، وندالیسم ( صدمه زدن های مجرمانه ) سرقت وسایل نقلیه ، حمله بدنی خفیف و ترساندن ونظایر آنها می شود .اما بیشتر رفتارها و اعمالی که گروهای زیادی از استفاده کنندگان را از مراکز شهری می ترساند ، اعمالی است گه گرچه بطور اصولی جرم نیست ، اما باعث بی نظمی عمومی می شود .جین جیکوب ۱۹۶۱، از آنها به عنوان بربریت ( وحشیگری ) خیابان یاد می کند . این اصطلاح زننده ای است که با مفهوم شهرها به عنوان مراکز تمدن تقابل دارد والبته بین تمدنی و خشونت اجتماعی با بی تمدنی فیزیکی تفاوت وجود دارد ، برای مثال حضور معتادان در یک فضای عمومی شهری بی تمدنی فیزیکی و بددهنی وناسزاگفتن او در این فضا بی تمدنی اجتماعی محسوب می شود (Tiesdell,1996,51) .لازم به ذکر است با توجه به تفاوتی که در ماهیت دو فضای شهری مذکور وجود دارد .در بخش مطالعاتی میدانی نیز سعی می گردد پهنه مسکونی بصورت جداگانه مورد بررسی قرار گیرد و احساس امنیت درک شده دراین بافت با فضاهای عمومی شهری مقایسه شود .
زوی(۱۹۵۷)فضای شهری را اینگونه تعریف می کند :« جایی که خیابان ها ،میادین،ﭘارکهاو زمین های بازی وباغ ها همگی فضاهایی خالی اند که محدود شده اند یا طوری تعریف شده اند که فضایی محصور را ﭘدید آورند.»
کولکوهن۱۹۸۹ فضای شهری را به دو گونه تعریف می کند: فضای اجتماعی و فضای ساخته شده و مصنوع.فضای اجتماعی ،تداعی های فضایی نهادهای اجتماعی است که مورد مطالعه جامعه شناسان وجغرافیدانان می باشد تمایل این دیدگاه دیدن ویژگی های فیزیکی محیط مصنوع به عنوان فراپدیده ای است ،از سوی دیگر،فضای مصنوع متوجه فضای فیزیکی ست بدین ترتیب آنچه که مورد توجه معماران است مورفولوژی فضاست،طریقی که فضا بر ادراک ما اثر می گذارد وشیوهی به کارگیری فضاو معنایی که از آن میتوان استخراج کرد. به گفته کولکوهن این دیدگاه به دو رویکرد می انجامد: آنکه فرم ها را مستقل از کارکرد می بیند و آنکه کاربردها را تعیین کننده فرم ها می داند و در ارتباط متقابل فرم و کارکرد است که دیدگاه دوم به رویکرد جغرافی دانان و جامعه شناسان نزدیک می شود اما برعکس معمار همواره عاقبت به فرم علاقه دارد به هر نحوی که این فرم ها تولید شوند.
درهرحال در رویکردی با توجهات اجتماعی به محیط شهری نه می توان شیوه تک بعدی و تنگ نظرانه معماری و برنامه ریزی مدرنیستی را در ترکیب فضاهای اجتماعی و فیزیکی قبول داشت و نه فرار از واقعیت سیاسی همراه با عدم توجه پست مدرنیستها به فضای اجتماعی را درهمین حال جدایی میان فضای اجتماعی و فیزیکی، شکاف میان معماری و علوم اجتماعی را با برداشتهای متفاوتشان ازفضا افزایش داده است.(مدنی پور،۱۹۹۶)
ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی با موضوع بررسی شاخصهای مؤثر در ارتقای امنیت زنان در فضاهای ...