۳- پایداری ، ترک هیدرولیکی و پدیده قوس زدگی
۳-۱ پایداری
مقدمه
هدف از تحلیل دینامیکی پاسخ به سه سوال زیر است :
وضعیت ایمنی سازه در برابر گسیختگی کلی یا جزئی چگونه است ؟
آیا تغییر شکل سازه در محدوده مجاز برای عملکرد و کارایی خود باقی خواهد بود ؟
نقش جنس مصالح برای مقابله با گسیختگی و تغییر شکل سازه سد چیست ؟
سدها بزرگترین سازه های ساخته شده به دست بشر هستند. طراحی آنها اغلب از طبیعت منحصر به فرد و پی آمد گسیختگی که مطمئنا بزرگتر از اثر فرو ریختن انواع دیگر سازه هاست ناشی می شود. پایداری سازه ای بدنه سد و پی به طرق گوناگونی قابل تحلیل و بررسی است. ساده ترین روش ، بررسی پتانسیل لغزش در طول یک مسیر بهینه از دیدگاه سطح انرژی است. به کمک کامپیوتر می توان مسیرهای متفاوتی را به صورت سطح های مختلف شکست کنترل و حالت بحرانی آن را انتخاب نمود.
شاخص های پر اهمیت در تحلیل پایداری عبارتند از :
ساختار و هندسه محتمل سطوح لغزش
شرایط احتمالی برای فشارهای آب در بدنه سد خاکی
مقاومت برشی بر پایه چسبندگی موثر و زاویه اصطکاک داخلی موثر
با توجه به وضعیت سنگ های پی و مقدار نفوذپذیری آنها، یک مقطع بحرانی برای بالادست و پایین دست سد در محلی با ارتفاع حداکثر از بدنه سد انتخاب شده و به عنوان مقطع معرف در طول سد جهت آنالیزهای تراوش و تنش – تغییر شکل و پایداری دو بعدی مورد استفاده قرار گرفته است.
تحلیل پایداری توسط تنش های کل در بارگذاری سریع و توسط تنش های موثر در بارگذاری های طولانی مدت پیشنهاد می شود. عموما محاسبات پایداری بر اساس نامساعدترین یا بحرانی ترین حالت ممکن برای عوامل موثر صورت می گیرد به عبارت دیگر کمترین مقدار برای پارامترهای مقاومت برشی و بیشترین میزان برای فشارهای آب منفذی ایجاد می شوند. از مدل نمودن لایه های زهکش و فیلتر به دلیل حجم کم معمولا خودداری می شود.
تحلیل مرحله ای ساخت سد روی تنش های درونی بدنه سد تاثیر چندانی ندارد یعنی تحلیل یک مرحله ای ساخت سد در مقایسه با تحلیل چند مرحله ای تغییر قابل توجهی در تنش های سد نمی گذارد ولی بر روی فشار منفذی تاثیر قابل توجهی دارد و از آنجایی که این فشار بر روی پایداری سد تاثیر می گذارد در نظر گرفتن تحلیل مرحله ای ساخت سد برای این امر ضروری است.
کمیته بین المللی سدهای بزرگ ICOLD (1987) توصیه کرده است که از مراحل لایه بندی ساخت سد در تحلیل متابعت شود (حدود ۸-۱۰ لایه توسط ایزنشتین پیشنهاد شده است)[۹].
۳-۲ برآورد تنش و تغییر شکل در بدنه سدهای خاکی
روش های مرسوم بررسی پایداری سدهای خاکی بر اساس محاسبه نیروی وارد بر یک توده لغزنده و نیروی برشی مقاوم در مقابل لغزش قرار داشته ، بدون آنکه در آنها به تغییر شکل های نسبی حاصل توجهی مبذول گردد. از آنجایی که نیروی مقاومت برشی بوجود آمده در یک توده خاک بستگی کامل به تغییر شکل های ایجاد شده دارد، یک محاسبه پایداری منطقی هنگامی امکان خواهد داشت که تغییر شکل های نسبی را با روش های تحلیلی بتوان تخمین زد. از این گذشته یک طرح خوب نه تنها به محاسبه ضرایب اطمینان در مقابل لغزش بلکه به برآورد تغییر شکل های نسبی و محدود نمودن آنها به حدودی مشخص نیز وابسته است. روش های تحلیلی متعددی بر اساس رفتار تنش-کرنش مصالح مورد استفاده در خاکریز در زیر ارائه شده است.
۳-۲-۱ روش های مبتنی بر تئوری الاستیسیته
اولین تلاش برای استفاده از تئوری الاستیسیته در سدهای خاکی بوسیله یورگنسن انجام گردید. وی راه حل کاملی برای توزیع تنش در پی الاستیک بوسیله انتگرال گیری معادله بوزینسک تحت اثر بارگذاری مثلثی شکل ارائه داد ولی این راه حل به علت عدم فرض وجود برش بین بدنه سد و پی از اهمیت عملی برخوردار نگردید.
میدل بروک به جای در نظر گرفتن بارگذاری مثلثی شکل ، مقطع سد را متشکل از لایه های افقی بر روی هم قرار گرفته در نظر گرفت. در روش وی نیز نقطه ضعف اصلی عبارت از آن بود که بر روی کناره های خارجی مقطع نیز تنش هایی بدست می آمد. بیشاپ ، راه حل عمومی تری برای تابع تنش آیری در حالت یک خاکریز متقارن با شیب های ۳H:1V بر روی پی کاملا چسبنده الاستیک ارائه نمود. گودمن و براون نیز روشی تحلیلی بر اساس تئوری الاستیسیته برای یک خاکریز بی نهایت ، ساخته شده از لایه های افقی روی هم قرار گرفته ، بدست آوردند.
به هر صورت علت نارسایی کلیه این روشها فرض همگنی و الاستیک خطی بودن مصالح تشکیل دهنده پی و خاکریز است که در عمل بندرت امکان وجود دارد. روابط تنش-کرنش برای خاک های مورد استفاده در خاکریز سد ،به غیر از تنش های بسیار کم ، عملا غیر خطی بوده و محدودیت های بسیاری برای استفاده از این روابط بوجود می آورد.
علاوه بر آن در روش های الاستیک که در آنها مرحله ای بودن ساختمان سد در نظر گرفته نمی شود تنش ها پس از پایان ساختمان حتی با وجود شرایط مرزی اولیه یکسان ، با واقعیت تفاوت عمده دارند. علت اصلی آن است که در ساختمان لایه به لایه ، سد تحت تاثیر کرنش های جانبی بوده و خاکریز بعدی به این لایه تحت تغییر شکل هایی قرار می گیرد که به آن افزوده می شود و پس از انجام خاکریز مرحله بعد و کوبیده شدن آن ، لایه اولیه با بقیه سد بصورت یکپارچه در می آید.
۳-۲-۲ روش های تعادل حدی و روش های عددی ( اجزاء محدود )
دو روش عمده تحلیل یک سد خاکی عبارتند از : روش تعادل حدی و روش اجزاء محدود.
تحلیل تنش و تغییر شکل بیانگر یک مسئله پیچیده مکانیک محیط های پیوسته است که عملا تا قبل از بوجود آمدن روش اجزاء محدود غیر قابل حل باقی مانده بود. از روش های دیگر می توان روش تفاضلات محدود را نام برد که با توسعه روش اجزاء محدود غیر قابل حل باقی مانده بود. از روش های دیگر می توان روش تفاضلات محدود را نام برد که با توسعه روش اجزاء محدود اینک به عنوان حالت خاصی از آن به شمار می آید ، زیرا ماتریس حاصله از ضرایب معادلات روش تفاضلات محدود در صورت استفاده از المان های ساده در روش اجزاء محدود ، با این روش یکسان است ولیکن در مورد مسایل تحکیم که در آن برای پارامتر زمان از تفاضلات محدود و برای تقسیم محیط از اجزاء محدود استفاده می شود [۲].
تا قبل از سال ۱۹۷۰ میلادی برای طرح سدهای خاکی منحصرا از روش تعادل حدی استفاده می گردید. هدف این روش ها یافتن عددی به عنوان ضریب اطمینان می باشد که به وسیله مرگنسترن و سانگری (۱۹۷۸) بصورت زیر تعریف شده است :
” ضریبی که پارامترهای مقاومتی خاک می توانند کاهش یابند به صورتی که شیب در حالت تعادل حدی در طول سطح مفروض قرار گیرد"[۵].
ضریب اطمینان نقش دوگانه ای ایفا می نماید :
الف- عدم اطمینان در تحلیل و برآورد پارامترهای مقاومت خاک ، فشار منفذی ، وزن خاک و هندسه سد را جبران می نماید.
ب- بطور غیر مستقیم تغییر شکل ها را کنترل و محدود می نماید.
به هر صورت این روشها اطلاعی راجع به مقدار تغییر شکل ها در حالت سرویس و یا آغاز گسیختگی و گسترش آن نمی دهند. حتی با وجود پارامترهای مقاومتی صحیح ، ضرایب اطمینان در این روش دست بالا یا دست پایین تخمین زده می شود و تنها در حالت های کمی خاص می تواند حلی دقیق ارائه دهد. اخیرا روش اجزاء محدود برای مدل نمودن نحوه گسترش گسیختگی و محاسبه ضریب اطمینان بکار گرفته شده است ولی این روش نسبتا گران می باشد. مبانی روش های تعادل حدی به قرار زیر می باشد :
الف) فرضیات راجع به شکل و موقعیت یک سطح سیستماتیکی لغزش محتمل در شیب های بالادست و پایین دست.
ب) اطلاعات راجع به پارامترهای مقاومتی خاک پی و خاک مورد استفاده در ساختمان سد.
ج) در صورت محاسبه بر اساس تنش موثر ، فرضیاتی راجع به مقدار و نحوه توزیع فشارهای منفذی.
د) فرضیاتی راجع به نحوه توزیع تنش ها در طول و بالای سطح لغزش مفروض.
ه) استفاده از تعادل استاتیکی به منظور بررسی تعادل توده لغزنده در طول سطح لغزش فرض شده.
روش های مختلف مورد استفاده در روش تعادل حدی اساسا در موارد زیر با یکدیگر اختلاف دارند :
الف) فرضیات راجع به سطح لغزش (دایره ای ، گوه ای ، نامشخص و غیره)
ب) استفاده آنها از تعادل دینامیکی
این روش ها اغلب به خاطر نارسایی های تئوریک آنها مورد انتقاد قرار گرفته اند. رایت و همکاران این انتقادات را در سه مورد زیر خلاصه نمودند [۷]:
الف) استفاده از فرضیات دلخواه به طوری که نحوه توزیع تنش های نرمال بر روی صفحه لغزش فقط از راه تعادل دینامیکی بدون توجه به مشخصات تنش – تغییر شکل خاک می توان بدست آید.
ب) بیشتر روش های حدی ضریب اطمینان را برای کلیه قطعات یکسان فرض می نمایند ، بدون آنکه دلیلی مبنی بر درستی آن ، به غیر از حالت گسیختگی ، وجود داشته باشد.
ج) بعضی از این روش ها (روش معمولی و اصلاح شده بیشاپ) کلیه شرایط تعادل دینامیکی را برآورده نمی سازند.
رابت و دیگران درستی انتقادات فوق الذکر را با مقایسه نتایج حاصل از روش بیشاپ اصلاح شده و اجزاء محدود برای یک سری شیب ساده مورد بررسی قرار دادند. توزیع تنش نرمال بر روی سطح لغزش برای دو روش ، خصوصا برای شیب های نسبتا مسطح و چسبندگی کم یکسان بودند. در این مطالعات فرض آنها همگن بودن بدنه سد بوده و نتایج آنها را نمی توان برای سدهای با مقطع مختلط صحیح دانست.
بوکای محقق برجسته فرانسوی، در خصوص تدوین کتب مقدس عبری می گوید: «آغاز تدوین عهد عتیق در دوران سلطنت اسراییلی در حدود قرن یازدهم قبل از میلاد صورت گرفته است. که در آغاز عبارت بود از آرای پیامبرگونه یعقوب و موسی، ده فرمان و متون قانونی. سپس حدود قرن دهم قبل از میلاد، متن موسوم به «یهویت» (که در آن نام یَهوَه ذکر شده است) یعنی چارچوب اسفار خمسه موسوی تدوین شد. بعداً به این مجموعه متون موسوم به «اِلهی» و متون موسوم به «رَبانی» را افزودند. در اواخر قرن نهم قبل از میلاد، در دوران پیامبری «اِلیاس»، متن الهی اسفار خمسه تکمیل گردید. البته هم چنین کتابهای «یُوشِع» و «داوران» نیز متعلق به این دوره است. در قرن نهم قبل از میلاد که قرن پیامبران نویسنده است، کتُب «عاموس» و «هوشِع» و «اَشعیِا» و «مِیکاه» پدید آمدند. در حدود سال هفتصد قبل از میلاد نیز کتاب «اَمثال» و تکمیل کتاب «تَثنِیه» صورت گرفت. در دوران سلطنت «یُوشِیا» در نیمه دوم قرن هفتم قبل از میلاد «اِرمیا»ی نبی ظهور مینماید، اما نگارش کتاب او تا یک قرن بعد طول میکشد. مواعظ «صَفنیا»، «نَاحوم» و «حِبقُوق» احتمالاً در حدود سال ۵۹۸ قبل از میلاد نگاشته شده است. کتاب «حَزقیال» نبی پس از مرگ وی در حدود سال ۵۴۰ قبل از میلاد، توسط پیروان او تدوین میگردد. در همین زمانها (دوران اسارت بابلی) کتاب «مَراثی» شکل میگیرد. پس از آزادی از «بابل» و بازگشت به «اورشلیم» . کتابهای پیامبرانی مانند «حِجی»، «زَکریا»، «اَشعِیای دوم» (مندرج در انتهای کتاب اشعیای نبی از باب ۴۰ به بعد)، «مِلاکِی»، «دانیال» پدید می آیند.
مجموعه کُتب «حِکمت» نیز در این دوران شکل می گیرند، چنانکه کتاب «اَمثال» به طور قطع حدود۴۸۰ قبل از میلاد و کتاب «اَیوب» در اواسط قرن پنجم قبل از میلاد و کتابهای «کُوهلِت» (جامعه)، «غَزلِ غَزلها» و دو کتاب «تاریخ ایام» و کتاب «عزراء» و «نَحمِیا» متعلق به قرن سوم قبل از میلاد هستند. کتاب «حِکمت سلیمان» و دو کتاب «مّقابین» یک قرن پیش از میلاد نوشته شده است. ولی کُتب «رُوت»، «اَستَر»، «یُونس»، به زحمت قابل تاریخ گذاری است. » (بوکای، ۱۳۶۴: ۲۲-۲۳).
-
-
-
-
-
- عهد جدید
-
-
-
-
عهد جدید در اصل یونانی به معنی «آخرین وصیت یا عهد و پیمان» است. که به صورت گزارش تاریخی ارائه شده است. عهد جدید عبارت است از ثبت برقراری رابطه جدید خدا با انسان به وسیله مسیح. عهد جدید شامل ۲۷ کتاب است که به وسیله ۹ نویسنده نوشته شده است. این مدارک در طول تقریباً نیم قرن یعنی حدود ۴۵ تا ۱۰۰م به رشته تحریر در آمده اند (سی. تنی، ۱۳۶۲: ۱۳۶-۱۳۵).
کتاب مقدس مسیحیان دو بخش دارد: عهد جدید و عهد عتیق. علت این نامگذاری آن است که مسیحیان معتقدند خدا با انسان دو پیمان بسته است: یکی پیمان کهن، به وسیله پیامبران پیش از عیسی مسیح. در این پیمان مرتبهای از نجات از طریق وعد، وعید، قانون و شریعت به دست میآید. دیگری پیمان نو، توسط خدای متجلی یعنی عیسی مسیح. در پیمان نو نجات از طریق محبت حاصل میشود. آن قسمت از کتاب مقدس که درباره پیمان کهن سخن میگوید عهد عتیق، و آن قسمت که درباره پیمان نو سخن میگوید عهد جدید نامیده میشود (توفیقی، ۱۳۸۱، ج ۲: ۱۱۰).
عهدجدید از چهار مجموعه تشکیل شده است: ۱٫ انجیل های چهارگانه: انجیل های متی، لوقا، مرقس و یوحنا، ۲٫ اعمال رسولان مسیح، ۳٫ نامه های رسولان مسیح (۲۱ نامه از رسولان مسیح به تازه مسیحیان قرن اول)، ۴٫ مکاشفات یوحنا.
-
- اناجیل اربعه
نام «اِنجِیل» واژهای «یُونانی» است که معنی آن «بِشارت»، «مُژده» و «نوید» میباشد. وجه تسمیه این کُتب به انجیل، بشارتی است که در آنها، به ظهور «مُنجی» (مسیح) موعود یهودیان داده شده است. بشارتی که به انسانهای مؤمن در بند آن زمان، قیام مسیح (منجی) آسمانی را که سالها ظهور نجات بخشش را چشم انتظار بودند، داده است. در این خصوص قاموس کتاب مقدس میگوید: از آنجا که این کتب حاوی بهترین مژدههایی است که می توان از آنها به انسان خبر داد (مانند ظهور، تبلیغ، حیات و فِدا شدن و زندگی مجدد یافتن عیسی مسیح، اقامه حکومت حقِّه آسمانی و … . ) آن را انجیل نامیدهاند (هاکس، ۱۳۸۳: ۱۱۱).
انجیل های چهارگانه حاوی هویت نهضت دینی عیسوی و ریشه های اصیل اعتقادی مسیحی می باشد. این بخش از عهد جدید، گزارشی از روند زندگی، دوران تبلیغ، مواعظ و معجز های عیسی (ع) است که توسط چهار تن از پیروان نخستین او نگاشته شده است. محتوای این اناجیل به قرار ذیل هستند:
۱) انجیل متی (Matthew) : متی فردی یهودی بود که برای رومیان باج و خراج میگرفت. این شغل نزد یهودیان مذموم بود . وقتی عیسی او را دعوت کرد او پذیرفت و از حواریون او شد. انجیل اول که غالب محققان برآنند که بین سالهای ۷۰ ۶۵ م. یعنی بیش از سی سال پس از حیات زمینی حضرت عیسی، نوشته شده به این حواری منسوب است. در این انجیل که با سنت یهودی مطابقت دارد و سخنی از الوهیت حضرت عیسی در آن نیست، نسب، تولد، کودکی، شروع به تبلیغ، موعظهها، معجزات، دستگیری، مصلوب شدن حضرت عیسی (ع) و سرانجام برخاستن او از میان مردگان، با تفصیل نسبی آمده است.
۲) انجیل مَرقُس (Mark) : این انجیل، که کوتاهترین و قدیمیترین اناجیل است و غالبا تاریخ آن را نیز به سالهای ۷۰ ۶۵ م. برمیگردانند، به مرقس منسوب است. مرقس از حواریون نبوده، بلکه شاگرد خاص پطرس حواری بوده است. گفته میشود که او مطالب این انجیل را از پطرس نقل میکند. این انجیل از نظر محتوا و سبک، مانند انجیل متی است، با این تفاوت که مختصرتر است و قسمتهایی از زندگی عیسی، مانند تولد و کودکی او را در بر ندارد. پژوهندگان کتاب مقدس برآنند که متی و لوقا از این انجیل استفاده کردهاند.
۳) انجیل لُوقا (Luke) : لوقا پزشکی غیر یهودی بود که پس از حضرت عیسی به دست پولس ایمان آورد و شاگرد و همراه او شد. انجیل سوم و نیز کتاب اعمال رسولان را وی برای فردی به نام تئوفیلوس نوشته است . با اینکه پولس مبدع الهیات عیسی خدایی است، ولی در دو کتاب منسوب به لوقا، که شاگرد خاص او بود، هیچ سخنی از الوهیت مسیح نیست و انجیل لوقا از نظر مطالب و سبک، شبیه دو انجیل قبل است. گفته میشود این انجیل همزمان با انجیل متی یا اندکی پس از آن نوشته شده است.
۴) انجیل یوحنّا (John) : این انجیل به یوحنا پسر زبدی منسوب است. یوحنا یکی از حواریون بود. وی در زمان حیات زمینی حضرت عیسی طفل خردسالی بود. در این انجیل هم، زندگی نامه و سخنان حضرت عیسی آمده است، ولی ویژگی بارز آن مسیح شناسی خاص آن است. در این انجیل، مسیح جنبه الوهی یافته و خدای متجسد گردیده است. غالب محققان امروزی تاریخ نگارش این انجیل را به پایان قرن اول، یعنی نزدیک به هفتاد سال پس از حضرت عیسی، برمیگردانند.
گزارشهای انجیلی این چهار تن که به نام خودشان در متن رسمی عهد جدید درج شده است، دارای اعتبار بالایی هستند. آنان همگی در قرن اول و مقارن با دوران ظهور عیسی ناصری (ع) میزیستهاند و چنانکه از طرز گزارش کردن آنها مشهود است، می توان نتیجه گرفت که در اکثر مواقع، خود شاهد یا لااقل نزدیک وقایعه گزارش شده بوده اند، با این وجود گزارش های آنها با هم دارای اختلاف های مشخصی است و این اختلاف بین سه انجیل اول با انجیل «یوحنّا» بیشتر است (ویر، ۱۳۷۴: ۶۷۵؛ کمیجانی، ۱۳۸۴: ۲۱۳). سه انجیل «مِرقُس»، «مَتّی»، «لُوقا» از لحاظ سبک و سیاق با هم شباهتهای بسیاری دارند، چنانکه محققین مسیحی آنها را به نام انجیل «ملَخَّص یا مجمل» می خوانند و این منظور را با عبارت synoptic که واژه «یُونانی» به معنی «همراه دیدن» است، بیان می نمایند. بنا بر اجماع علمای صاحب نظر مسیحی، متی به غیر از منابع مستقل خود، از مکتوب مرقس استفاده نمودهاند و لوقا نیز علاوه بر آن منابع مستقل خود، از مکتوب متی و مرقس بهره گرفته است (ویر، ۱۳۸۶: ۶۷۵). زیرا محتوای آنها با هم شبیه و بسیاری از مطالب و حتی گاه عبار های آنها با هم مشترک است. چنانکه حدود ۹۵ درصد از محتویات انجیل مرقس، تقریباً کلمه به کلمه در انجیل متی به چشم می خورد و نیز تقریباً ۶۰ درصد از متن انجیل مرقس کلمه به کلمه در انجیل لُوقا وجود دارد. لذا می توان انجیل مُرقس را به عنوان مأخذ و منع اصلی دو انجیل دیگر دانست (همان: ۶۷۶). در این انجیلها سبک بیان، بیشتر تاریخی و نقلی است و کمتر رنگ و بوی کلامی و فلسفی دارد، و غیر از برخی تعالیم کلی که از مواعظ عیسی بدست داده می شود، مطالب آنها بیشتر روند روایی دارند. اما بیان «انجیل یُوحنّا» نه تنها از لحاظ ترتیب زمانی وقایع و شرح جزئیات محلی با سه انجیل دیگر متفاوت است، بلکه تمرکز بیان آن بیشتر در تفسیر اهمیت مذهبی شخص حضرت عیسی (ع) می باشد. یوحنّا در عبار های خود به نکتههای فلسفی یونانی همچون «لُوگُوس» و «کلمه خدا» (که منظور عیسی است) اشاره نموده است، که قبل از آن، در انجیل دیگر اشاره ای به آن نشده بود. لذا محققان مسیحی انجیل یوحنا را که در اواخر قرن اول میلادی نگاشته شده است، منعکسکننده اصول نظری رو به رشد می دانند که از توسعه در اجتماع فکری و اعتقادی مسیحیان اولیه پدید آمده بود (ناس، ۱۳۷۷: ۶۲۵). بنابراین، اختلاف های موجود در این انجیلها، غیر از اختلاف زمانی، تا تا حد زیادی تحت تأثیر اعتقادات و افکار شخصی بوده است (هوشنگی، ۱۳۸۲: ۹۰).
-
- مکاشفات یوحنا، نامه ها و اعمال رسولان
پس از مدتی در اواخر قرن اول میلادی تعدادی رسالههای دینی به عنوان مکتوبات کتاب مقدس که دربردارندهی خطبهها و مواعظ عسیی مسیح بود، در جامعه مسیحیان در دست بود. در این بین برخی نامه ها و دستنوشته های متفرقه و مستقل رسولان (مبلّغان) نخستین مسیحی مانند پولس، نیز از اهمیت خاصی برخوردار شد. چنانکه به تدریج اکثر مسیحیان تعدادی از نامه های آنها را به عنوان مجموعه ای کامل از قوانین و مقررات مسیحی جمعآوری نموده و در بین خود دست به دست میگرداندند (ویر، ۱۳۷۴: ۷۱۱). لذا با اهمیت یافتن این گونه نامه ها و دست نوشتهها در بین مسیحیان، کتبی مانند «مکاشفات یوحنا» و یا «اعمال رسولان» و «نامه های رسول» که در مقام تبیین و تفسیر تعالیم و آیین مسیحی بودند، نیز جزء متون مقدس قلمداد شده و در ضمیمه اناجیل قرار گرفتند (کمیجانی، ۱۳۸۴: ۲۱۴). تفاسیر مزبور اغلب در چارچوب دینیهود، ادیان یونانیمآب و نوعی جهانبینی عرفانیـثنوی صورت گرفت (ایلخانی، ۱۳۷۴: ۱۹-۲۰).
در ذیل مختصری درباره محتوای کتب فوق توضیح داده خواهد شد:
۵) کتاب اعمال رسولان (Acts) : نویسنده این کتاب همان نویسنده انجیل سوم است و این امر از ابتدای کتاب مشخص است. پس این کتاب هم به شاگرد خاص پولس، یعنی لوقا، منسوب است. در هشت باب اول این کتاب، فعالیتها و تبلیغات حواریون حضرت عیسی، و در راس همه پطرس، مطرح شده است. در باب نهم سخن از ایمان آوردن ناگهانی پولس به میان میآید که تا قبل از آن یهودیای سختگیر و شکنجهگر مسیحیان بود. این کتاب از باب نهم به بعد، بیشتر به مسافرتها و تبلیغات پولس میپردازد و از حواریون کمتر سخن میگوید. این کتاب قطعا پس از انجیل سوم نوشته شده است.
۶) نامه پُولُس به رومیان (Romans) : در کتاب عهد جدید سیزده یا چهارده نامه به پولس منسوب است که محققان میگویند بین سالهای ۶۰ ۴۵ م. یعنی قبل از نگارش اناجیل، نگاشته شدهاند. در همه این نامهها الهیات خاص پولس، که الهیات عیسی خدایی است، دنبال شده است. نامه اول به مسیحیان روم است. در این نامه بر این نکته تاکید میشود که نجات، تنها با ایمان به مسیح، حاصل میشود، نه با عمل کردن به شریعت.
۷) نامه اول پولُس به قُرِنْتِیان (۱ Corinthians) : در این نامه پولس به سوالاتی که برای مسیحیان قرنتس پیش آمده پاسخ میدهد و مسائلی از قبیل اختلافات، فساد اخلاقی در کلیسا، ازدواج و روابط جنسی، نظام کلیسایی و رستاخیز را بیان میکند. او در پایان بر محبت تاکید میکند.
۸) نامه دوم پولس به قرنتیان (۲ Corinthians) : در این نامه پولس بیشتر مشکلاتی را که در راه تبلیغ مسیحیت برای وی پیش آمده، مطرح میکند . گویا میخواهد مسیحیان قرنتس را دلگرم کند.
۹) نامه پولُس به غَلاطیان (Galatians) : در این نامه پولس به مسیحیان غلاطیه گوشزد میکند که با عمل به شریعت به جایی نمیرسند، بلکه با ایمان نجات مییابند و آن هدیهای الهی است. گویا برخی از حواریون و یا فرستادگان آنها به غلاطیه رفته و از تعالیمی خلاف گفتههای پولس سخن گفته بودند.
۱۰) نامه پولس به اَفَسُسیان (Ephesians) : گویا بین مسیحیان افسس به خاطر تفاوتهای نژادی و زبانی اختلاف پیدا شده بود. پولس این نامه را از زندان برای حل اختلاف آنها میفرستد.
۱۱) نامه پولس به فیلپیان (Philippians) : در این نامه که باز در زندان نوشته شده، پولس به مسیحیان فیلپی گوشزد میکند که ایمان به مسیح چه شادیها و سعادتهایی نصیب انسان میکند.
۱۲) نامه پولس به کُولُسیان (Colossians) : برای مسیحیان کولسی درباره انسانیت و الوهیت مسیح سوالی پیش آمده بود. آنها فردی را نزد پولس به زندان میفرستند. پولس این نامه را مینویسد و بر جنبه الوهیت مسیح تاکید میکند. در ضمن مطالب دیگری هم گوشزد میکند.
۱۳) نامه اول پولس به تَسّالُونِیکِیان (۱ Thessalonians) : در این نامه، پولس مسیحیان شهر تسالونیکی را به ایمان و زندگی پاک همراه با صبر و تحمل دعوت میکند و از آنها میخواهد منتظر ظهور مسیح باشند.
۱۴) نامه دوم پولس به تسالونیکیان (۱ Thessalonians) : برخی از مسیحیان به بهانه انتظار مسیح دست از کار و زندگی شسته و به تنبلی روی آورده بودند. پولس در این نامه واقعیتهای زندگی را به آنها گوشزد میکند.
۱۵) نامه اول پولس به تِیمُوتائوس (Timothy 1) : تیموتائوس شاگرد پولس است که او را به رهبری کلیسای افسس گماشته بود. در این نامه برای او شرایط رهبری خوب را بیان میکند و از او میخواهد که تعالیمی را که درباره مسیح و انجیل به او آموخته است، از تحریف و تغییر حفظ کند.
۱۶) نامه دوم پولس به تیموتائوس (Timothy 2) : این نامه را پولس از زندان به عنوان وصیتنامه برای شاگرد خود تیموتائوس نوشته است و از او میخواهد که در راه مسیحیتی که او تعلیم داده است استقامت کند و زیر بار تعالیم دیگران نرود. پولس مشکلاتی را که در راه تبلیغ و بشارت تحمل کرده است، گوشزد میکند.
۱۷) نامه پولس به تِیطُس (Titus) : تیطس یکی از شاگردان پولس است که او را به رهبری کلیسای کریت گماشته بود. در این نامه، او وظیفه یک رهبر خوب را بیان میکند و از او میخواهد که مردم آن شهر را از گناه باز دارد.
۱۸) نامه پولس به فِلِیمُون (Philemon) : فلیمون از کسانی است که به دست پولس ایمان آورده است. غلام او از شهر کولسی میگریزد و به روم میرود. در آنجا به دست پولس ایمان میآورد. پولس او را به شهر کولسی میفرستد و در این نامه از فیلمون میخواهد که غلام خود را ببخشد و با او مثل برادر رفتار کند.
۱۹) نامه به عِبْرانِیان (Hebrews) : این نامه خطاب به مسیحیان یهودی الاصلی است که به شریعت یهودی پایبند بودند. نویسنده نامه به آنها میگوید: این شریعت و اعمال با آمدن مسیح باطل شده است و ایمان به مسیح انسان را نجات میدهد. نویسنده این نامه مشخص نیست، اما از آنجا که مطالب آن شبیه گفتههای پولس است، برخی، نویسنده آن را پولس میدانند.
۲۰) نامه یعقوب (James) : به گفته عهد جدید، یعقوب برادر حضرت عیسی بوده و به مقام اسقفی کلیسای اورشلیم رسیده است. در این نامه او بر خلاف گفتههای پولس به مسیحیان گوشزد میکند که ایمان تنها کافی نیست و باید به شریعت هم عمل کنند.
۲۱) نامه اول پِطرُس (Peter 1) : این نامه به پطرس حواری منسوب است؛ وی مسیحیان آسیای صغیر را که زیر فشار و شکنجه بودند، به صبر و بردباری توصیه میکند و از آنها میخواهد که ایمان خود را از دست ندهند.
۲۲) نامه دوم پطرس (Peter 2) : در این نامه که باز به پطرس منسوب است، مسیحیان به صبر و بردباری دعوت شدهاند و حقایقی درباره ایمان مسیحی به آنها گوشزد شده است.
۲۳) نامه اول یوحنا (John 1) : در این نامه که به یوحنا، نویسنده انجیل چهارم، منسوب است، نویسنده مطالبی شبیه گفتههای پولس بیان میکند و نیز خطر کسانی را گوشزد میکند که مطالبی خلاف مسیحشناسی پولس تعلیم میدهند.
۲-۲-۳-۲- بودجهبندی تبلیغ
دومین M که دربحث تبلیغ مورد بررسی قرار میگیرد، پول تخصیص یافته یا بودجه است. تصمیم در مورد این که چه مبلغی را برای تبلیغ تخصیص دهیم یک تصمیم دشوار، مهم و در عین حال تجاری است. علت اهمیت فوق العاده آن، این است که میتوان گفت بودجه تبلیغات، تمامی فعالیتهای تبلیغاتی را تحت الشعاع خود قرار میدهد و در مقیاس وسیعتر میتوان گفت که بر فعالیتهای ارتباطی بازاریابی نیز تاثیر بسزایی دارد. در ساده ترین شکل میتوان اظهار داشت صرف مبلغ کم بر روی تبلیغات منجر میشود که شرکت، بخشی از مخاطبان و مشتریان خود را که ممکن است خریدار محصولش باشند، از دست بدهد و آنها را از محصول، یا هدف تبلیغاتی، بی خبر بگذارد و یا برعکس، صرف مبلغ هنگفت بر روی تبلیغات- بیش از آن چه باید صرف شود- موجب میشود که سود شرکت تقلیل یابد و برخی از مبالغ کسبشده شرکت به هدر رود. از این رو دقت در تنظیم و تدوین بودجهای مناسب برای امور تبلیغاتی حایز اهمیت فراوانی است که باید به شکل نظام مند و با مطالعه انجام گیرد. (محمدیان، ۱۳۸۸)
متخصصان بازاریابی و تبلیغات چند روش عمده را برای تعیین بودجه برای تبلیغات مورد مطالعه قرار دادهاند که در زیر آورده شدهاند.
روش در حد استطاعت[۱۲]
روش درصدی از فروش[۱۳]
روش برابری با رقبا[۱۴]
روش رتبه بندی[۱۵]
روش هدف و انجام کار[۱۶]
دقت سه روش اول نسبتا پایین، دقت روش چهارم میانه، و دقت روش پنجم بالاست و توصیه میشود که جهت تخصیص بوجه برای تبلیغات بیشتر از این روش اخیر بهره گیری شود. (محمدیان، ۱۳۸۸)
۲-۲-۳-۳- پیام تبلیغ
پس از این که مشخص شد هدف از تبلیغی که قصد شروع آن را داریم چیست و با ارائه آن چه منظوری را دنبال میکنیم و بعد از این که تعیین کردیم چه مقدار بودجه برای تبلیغ در اختیار داریم و بودجه با تمام آن تفاصیلی که گفته شد تعیین گردید، نوبت به دو M دیگر یعنی پیام و رسانه میرسد. پیام و رسانه دو موضوع مجزای از هم نیستند و تصمیم گیری در مورد آنها کاملا به یکدیگر وابسته است.
اولین قدم برای تهیه آگهی جمع آوری اطلاعات لازم برای نوشتن متن آگهی است. از این رو در این مرحله این سوال پیش میآید که چه نوع اطلاعاتی را نویسنده آگهی باید جستجو کند، پاسخ این سوال بستگی به نوع کالایی که آگهی میشود و همچنین نوع خود آگهی دارد. فرد معمولا باید ابتدا آگاهی یابد که این کالا چه عملی برای کسانی که میخرند انجام میدهد. او باید اطلاعاتی درباره کسانی که محصول را میخرند و یا امید میرود آن را مصرفکنند پیدا نماید. آیا آنها بانوان هستند یا آقایان؟ آیا خانمهای خانه دار هستند یا بانوان کارمند؟ کسانی که ممکن است مشتری شوند از طبقه ثروتمندان، متوسط و یا کسان که درآمد مختصر دارند، میباشند؟ چطور جنس را میخرند؟ به طور مرتب میخرند؟ به طور تصادفی میخرند؟ و یا بعد از فکر و نقشه میخرند؟ (محمدیان، ۱۳۸۸)
۲-۲-۳-۴- انتخاب رسانه
رسانههای مختلف به دلیل تاثیرات منحصر به فردی که بر روی مخاطب میگذارد، واکنشهای متفاوتی را نیز منجر میگردد. مهمترین تمایزی که بین انواع گوناگون رسانه میتوانیم قایل شویم تمایز بین رسانههای پخشی (رادیو و تلویزیون) و رسانههای چاپی (روزنامه و مجلهها) است. برای انتقال نمادها و تصورات، رسانههای پخشی نظیر رادیو و تلویزیون مناسب تر به نظر میرسد، اما در ارائه اطلاعات تفصیلی و دقیق این دو رسانه به اندازه رسانههای چاپی مناسب نیستند. بنابراین میتوان این گونه نتیجه گیری کرد که برای ایجاد یک فضا و روحیه در مخاطب و یا به وجود آوردن یک احساس مثبت، تلویزیون اثربخش تر به نظر میرسد. این در حالی است که برای ارائه اطلاعات دقیق و تفصیلی تر، رسانههای چاپی مناسب تر است. (محمدیان، ۱۳۸۸)
مهمترین گامها برای انتخاب رسانه عبارت است از:
تعیین سطح پوشش[۱۷]، فراوانی رویت پیام[۱۸] و نحوه تاثیر[۱۹]
انتخاب در میان انواع رسانههای مختلف عمده
انتخاب وسیله خاص ناقل پیام[۲۰]
تصمیم درباره زمانبندی رسانه[۲۱]
متاسفانه از آن جایی که ساخت بسیاری از تبلیغات تلویزیونی و رادیویی کشور ما زیر نظر متخصصان بازاریابی انجام نمیگیرد، از این رو استراتژی تبلیغات شرکتها که در تمامی شرکتهای معتبر دنیا در راستای استراتژیهای بازاریابی شرکت است، در کشور ما هم جهت با استراتژیهای بازاریابی نیست و در ساخت پیامهای تبلیغاتی هیچ گونه توجهی به استراتژی بازاریابی شرکت نمیشود. این موضوع موجب ملال آور شدن تبلیغات و نیز مبهم و نارسا بودن بسیاری از آنها شدهاست و بدیهی است که در برابر تعداد روزافزون یک چنین تبلیغاتی، واکنش مثبت و مناسب از سوی مخاطبان را نباید انتظار داشت. (محمدیان، ۱۳۸۸)
۲-۲-۳-۵- ارزیابی تبلیغ
از آن جایی که این تحقیق در مبحث ارزیابی تبلیغات جای میگیرد، بهتر است این مبحث را به طور مفصل مورد بررسی قرار دهیم؛ از این رو، عنوانی مجزا برای این مبحث در نظر گرفته ایم که در ادامه به بررسی آن پرداخته ایم.
۲-۲-۴- رسانههای (ابزار) تبلیغاتی
یک برنامه رسانه ای[۲۲] راهی است برای رساندن پیام به بازار. هدف اصلی این برنامه دستیابی به یک رسانه برای برقراری ارتباط با مشتری است و این ارتباط باید با کمترین هزینه و بیشترین اثربخشی صورت پذیرد. (Belch & Belch, 2002)
تبلیغات در واقع ارتباطی است بین مشتری (یا افراد جامعه) و تبلیغکننده که نماینده معرفی کالا، خدمات، ایده و… است. برای ایجاد یک ارتباط، وجود رسانه یا کانال امری لازم است. در امر تبلیغات چاپی نیز تعدادی رسانه یا ابزار تبلیغات وجود دارد.
در این بخش مهمترین رسانههای تبلیغاتی را به طور اختصار توضیح میدهیم.
۲-۲-۴-۱- تلویزیون
تبلیغات تلویزیونی امکان دست یابی به تعداد زیادی بیننده را برای ما فراهم میکند، همه افراد صرف نظر از سن، جنس، درآمد و ملیت به تلویزیون نگاه میکنند. طبق تحقیقات ۲۷۰ میلیون نفر جمعیت در سال ۲۰۰۲ در آمریکا زندگی میکنند و حدود ۷/۱۰۶ میلیون تلویزیون در این کشور وجود داشته است.
مزایای تبلیغات تلویزیونی:
آفریننده و اثرگذاری؛ به خاطر وجود تصویر و صدا به طور همزمان در این رسانه میتوان با ایجاد صحنههای عاطفی، عجیب، خانوادگی و… بر بینندگان اثرگذاری خوبی داشت.
پوشش بالا و هزینههای کارگر
جلب توجه زیاد
انعطاف پذیری
با این حال، تلویزیون دارای محدودیتهایی نیز هست:
هزینههای بالا
عدم امکان بخشبندی بازار
زودگذر بودن تبلیغات
درهم ریختگی
توجه کم بینندگان
بی اعتمادی و ارزیابی منفی از این رسانه. (اکبری، ۱۳۸۱)
۲-۲-۴-۲- رادیو
دومین رسانه تبلیغاتی رادیو است. رادیو، سالها قبل از تلویزیون وارد عرصه شد و به امر خبر رسانی و سرگرمی پرداخت. رادیو در صنعت تبلیغات به عنوان یک رسانه زنده مانده و رشد کرده است و آن هم به خاطر مزایایی است که در ارسال پیام به مشتریان بالقوه در خود دارد. با این که این رسانه، محدودیتهایی در ذات خود دارد اما نقش مهمی در استراتژی تعیین ابزار تبلیغاتی ایفامی کند.
اگرچه برای مدت طولانی نیست که رادیو به عنوان یک رسانه پاسخ دهی مستقیم مورد توجه قرار گرفته است اما اخیرا توجه خاصی به رادیو به عنوان ابزار مستقیم بازاریابی شدهاست. رادیو میتواند به راحتی به بازار هدف خود دست یابد و در زمانی کوتاه به هدفهای بالا برسد.
مزایای رادیو به عنوان یک رسانه تبلیغات:
هزینههای پایین و اثربخشی
انتخاب بازار هدف
۱-۶-۲ پیشینه داخلی تحقیق
محمدصادق فلاحت در رساله دکتری خود با عنوان نقش طرح کالبدی در حس مکان(مقایسه حس مکان پنج مسجد معاصر با طرح سنتی و نوآورانه در تهران) بیان کرده است که:
این پژوهش به بررسی نقش طرح کالبدی محیط در حس مکان کاربران می پردازد. حس مکان و احساس تعلق به آن، عواملی مهم در بهبود کیفیت فضاها، ارتباط بهتر افراد با محیط و حفظ مفاهیم محیط زندگی هستند. فرضیه های تحقیق عبارتند از:
طرح کالبدی عامل محیطی مؤثر در حس مکان و احساس تعلق کاربران آن است، این تاثیر جبری نبوده بلکه به صورت عاملی ادراکی در بستر فعالیتهای روزمره است که با ایجاد تصاویر ذهنی، تسهیل فعالیتها و رفتارهای خاص بروز مینماید.
طرح کالبدی مسجد می تواند با ایجاد زیبایی و هویت و با تسهیل فعالیتها و رضایتمندی کاربران در حس مکان مؤثر باشد.
متغیرهای فرم، تزئینات و روابط فضایی، مهمترین عوامل کالبدی ایجاد حس مکان در مسجد هستند. این مؤلفه ها مهمترین عوامل درک تفاوت میان مساجد معاصر با طرحهای نوآورانه و سنتی در خصوص حس مکان میباشند.
برای پژوهش مفهوم حس مکان علاوه بر بررسی متون، از تحقیق موردی استفاده شده که به مقایسه حس مردم از مساجد معاصر سنتی و نوآورانه شهر تهران می پردازد. مدل پژوهش موردی بر اساس روابط متقابل میان متغیرهای مستقل کالبدی و متغیرهای وابسته تصاویر ذهنی، فعالیتها و تعاملات اجتماعی، تدوین گردیده است. برای تحلیل و مقایسه نمونههای انتخاب شده، از مطالعه پیمایشی همراه با پرسشنامه استفاده شد و سؤالاتی درباره مفهوم مسجد، ارتباط نمازگزاران با مسجد، عوامل هویتمندی و زیبایی مسجد، فعالیتهای مردم و رضایتمندی آنها مطرح گردید. برای تامین اعتبار و روایی مطالعه موردی، مساجدی انتخاب شدند که حوزه، کارکرد، زمینه اجتماعی و موقعیتی تقریباً مشابه داشتند. پس از توزیع پرسشنامه، اطلاعات جمعآوری شده با نرم افزار(SPSS) تحلیل و مقایسه شدند. نتایج نشان میدهد:
متغیرهای جنسیت، میزان تحصیلات و سن نمازگزاران عوامل مهمی در تفاوت حس مکان در مساجد مورد مطالعه نبودند، ولی چگونگی ارتباط نمازگزاران با مسجد، هویت کالبدی و فضایی مسجد، چگونگی فعالیتهای مسجد و رضایتمندی، از عوامل مهم تاثیرگذار بر حس مردم نسبت به این مساجد است.
از نظر استفادهکنندگان، نشانه های کالبدی، طرح معماری و فعالیتها، شاخص های معرف مسجد بوده و طرح معماری به عنوان مهمترین عامل هویتی مسجد است. نشانه های کالبدی عامل ارتباط دهنده این سه شاخص و عامل تقویت حسمکان میباشند. با کاهش اختلاف میزان اهمیت این سه شاخص، حسمکان مسجد افزایش مییابد.
ابعاد و تناسبات، فرمها، بافت و روابط فضایی به عنوان مهمترین ویژگیهای کالبدی، عوامل مهمی در تشخّص مسجد هستند، مساجد سنتی با داشتن نشانه های آشنای بیشتر، معمولاً حسمکان عمیقتری نسبت به مساجد نوآورانه دارند. وجود کارکردها و امکانات مناسب در مساجد نوآورانه، رضایتمندی مردم را افزایش میدهد.
نتایج تحقیق نشان میدهد که طراحی مناسب مساجد از لحاظ ابعاد، فرم، بافت و روابط فضایی به عنوان مهمترین ویژگی کالبدی، تاثیر مهمی بر ذهنیت، ادراک استفادهکنندگان و احساس آنها نسبت به مسجد دارد. این امر می تواند چهارچوبی برای آگاهی طراحان نسبت به تاثیر طرح کالبدی بر حس مکان کاربران فراهم آورده و زمینه ساز پژوهشهای نظری و عملی دیگر شود.
جلال تبریزی در رساله دکتری خود با عنوان تاثیر نوسازی شهری بر ایجاد حس لامکانی(مطالعه موردی: پروژه نواب تهران) بیان کرده است که:
این رساله تاثیر نوسازی شهری فنگرا بر ایجاد حس لامکانی را با بهره گرفتن از نمونه موردی پروژه نواب تهران مطالعه می کند. نوسازی شهری فنگرا به نوعی نوسازی مدرنیستی اطلاق می شود که اساساً “از بالا به پایین، اقتداری و غیرمشارکتی” است و برنامهریز به عنوان فردی حرفه ای، ایجاد فضاهایی همانند و یکسان به جای واحدهای مسکونی قبلی را در آن برنامه ریزی و طراحی می کند. حس لامکانی به احساس عدم تعلق به مکان که ناشی از فقدان تنوع است، اشاره می کند. این رساله پس از مرور اجمالی تاریخ و تجربه نوسازی شهری، عناصر اصلی نوسازی شهری فنگرا را مشخص و تاکید بر این دارد که علیرغم فاصلهگیری نوسازی شهری در جهان خارج از گرایشهای اقتداری و فنگرا، در کشور ما کماکان این نوع برنامه ریزی ادامه دارد و برنامه ریزی شهری صورت گرفته در منطقه نواب مبیّن این نوع رفتار فنگرایانه است و بر ضرورت به رسمیت شناختن سهم و اعانت جغرافیای انسانگرا در برنامه ریزی شهری تاکید می کند. این رساله همچنین یک الگوی روایی و رئالیستی را از فرایند تولید حس لامکانی ارائه می کند که در آن رابطه و نقش برنامه ریزان فنگرا، ماشین سیاسی شهری و پیمانکاران ساختمانی در تولید حس لامکانی تبیین شده است.
نتایج این مطالعه نشان می دهند که رابطه معنیداری بین برنامه ریزی فنگرا و ایجاد حس لامکانی وجود دارد. چنانچه اگر برنامه ریزی صورت گرفته غیر فن سالارانه و مشارکتی بود، روابط و ارتباطات اجتماعی و محلی را تحکیم میکرد و مردم ساکن را به اقامتی بیش از ۵ سال ترغیب مینمود، میتوانست به عوض ایجاد حس لامکانی، محیطی مانوس و مطلوب فراهم آورد و حس تعلق مکانی را تقویت کند.
سید پرهام میردامادی در پایان نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ارتقاء کیفیت محیطهای شهری با تأکید بر رویکرد مکانی(مطالعه موردی: محله ولنجک تهران) بیان کرده است که:
رشد شتابان شهرها، افزایش تصاعدی جمعیت شهری و در پی آن رشد نامتناسب و ناهمساز کالبدی به علاوه نگاه کمّیگرایانه به برنامه ریزی شهری و محلات، پیآمدهایی نظیر تغییر فرهنگ محلات، مهاجرتهای بین محلهای و نارضایتی از کیفیت محیطهای شهری را در پی دارد، که با از دست دادن هویت و احساس تعلق ساکنان همراه است. برای مواجه با چنین روندی، رویکردی تحت عنوان “کیفیت مکان” با هدف ایجاد حیات مطلوب شهری مطرح شده است.
این رویکرد که توجه به ذهنیات شهروندان از مهمترین ارکانش میباشد، بر این باور است که مکانهای شهری نه تنها سازنده بخشی از هویت انسان هستند، بلکه نوعی پیوند عاطفی میان افراد و محیط پیرامونشان را نیز شکل می دهند. بنابراین کیفیت مکانی مطلوب شهری سبب بوجود آمدن حس تعلق و هویت در شهروندان می شود. بدین منظور، پژوهش حاضر با هدف سنجش میزان کیفیت مکانی و بنا به ضرورت، اتخاذ سیاستها و تدوین راهکارها، برای ارتقاء کیفیت محیط با تاکید بر کیفیت مکانی در محدوده مطالعاتی، که محله ولنجک واقع در منطقه یک تهران میباشد، انجام شده است.
سنجش رضایتمندی شهروندان از کیفیت ادراکی محلهاشان از روشهای سنجش کیفیت مکانی است. در این راستا سنجش رضایتمندی کیفیت محیط محله ولنجک با بررسی ۶ معیار و ۲۲ زیرمعیار ارزیابی گردیده است. این معیارها به ترتیب عبارتند از: آسایش، دسترسی، تجسم، محیط اجتماعی، فعالیتها و تسهیلات کالبدی. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی استفاده شده است. روایی و پایایی پرسشنامه ها با روش آلفای کرونباخ آزمون شد. نتایج حاصل از تحلیل عاملی نشان داد که مدل تجربی کیفیت مکانی مدل مناسبی برای سنجش کیفیت بوده است و تمامی معیارهای بررسی شده برای ارزیابی میزان کیفیت معنادار بوده اند.
نتایج پژوهش نشان میدهد که میزان کیفیت مکانی در محله ولنجک در آستانه متوسط برآورد شده و این کیفیت به طور مستقیم با سنجش رضایتمندی، قابل سنجش است و رضایتمندی نیز بر روی تعلق اهالی به محله، به طور مستقیم تاثیرگذار میباشد. همچنین بررسی تاثیر خصوصیات شخصی مخاطبان پژوهش نشان دهنده این مطلب بود که “مدت سکونت"، “وضعیت مالکیت” و “شکل سکونت” از مهمترین خصوصیات تاثیرگذار بر کیفیت مکانی میباشند.
معصومه جوادی در پایان نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان تأثیر فضاهای مجازی بر حس تعلق به مکان در کلانشهر مشهد، بیان کرده است که:
گسترش روزافزون اینترنت و همگانی شدن استفاده از آن در سالهای اخیر ابعاد فیزیکی و کالبدی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی شهرها را تحت تاثیر قرار داده و همچنین پیچیدگی ساختار شهرها اهمیت و ضرورت استفاده از فضای مجازی(اینترنت) را در فرایند برنامه ریزی و مدیریت شهری ضروری نموده است. فضای مجازی به سبب تنوع موضوعات و دسترسی، در ابعاد جهانی تاثیرات گوناگونی در پی داشته است. در روند توسعه مجازی و الکترونیکی شهر توجه به هویت مکانی، حس تعلق به مکان و جلوگیری از احساس لامکانی از ملزومات برنامه ریزی شهری میباشد. در نتیجه تاثیرات تکنولوژی بر تعاملات اجتماعی و احساس تعلق به مکان افراد به عنوان مهمترین مسئله و هدف این تحقیق مطرح میباشد، در این راستا وضعیت حس تعلق به مکان و ارتباط آن با میزان استفاده از اینترنت در سطح محلههای مناطق ۱، ۶ و۹ مشهد بر اساس وضعیتهای اجتماعی (سطح سواد، ابعاد خانواده و …) و اقتصادی(میزان درآمد، وضعیت شغلی و وضعیت مسکن) مورد بررسی و ارزیابی قرار میگیرد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانهای، اسنادی و مشاهدات میدانی میباشد. داده ها و اطلاعات محدودههای مورد مطالعه با بهره گرفتن از مصاحبه، پرسشنامه و بررسیهای میدانی بدست آمدند. تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات نیز با بهره گرفتن از نرم افزارهای آماری انجام شده است. همچنین برای ارزیابی و رتبه بندی مناطق در زمینه آشنایی با خدمات فضای مجازی از مدلهای APEC و CPSS استفاده گردید.
یافته ها نشان می دهند، استفاده فزاینده از اینترنت می تواند بر متغیرهای رفت و آمد در محله، همبستگی بین همسایگان، عدم اهمیت فضای محله، فقدان پیوند اجتماعی بین افراد محله، انزوای اجتماعی و کاهش دیدار افراد در مکانهای عمومی چون پارک و خیابان، ضعف تعلق اجتماعی افراد، کاهش پیادهروی و در نهایت کاهش حس تعلق و دلبستگی به مکان به عنوان پیامدهای اجتماعی استفاده از اینترنت تاثیرگذار باشد. با بهره گرفتن از مدل(APEC و CPSS) مشخص گردید که، وضعیت محلههای مورد بررسی شهر در زمینه آشنایی با فضای مجازی و سطح سواد الکترونیکی به اینگونه میباشد: در منطقه ۶ محله امیرآباد با میانگین(۶۱۶/۱) و محله کوی کارمندان با میانگین(۸۹۶/۱) در وضعیت نامطلوب، در منطقه ۱ محله آبکوه با میانگین(۱۲۶/۲) و محله بلوار سجاد با میانگین(۵۵۴/۲) تاحدی مطلوب و در منطقه ۹ محله هاشمیه با میانگین(۲۷۸/۲) و محله رضاشهر با میانگین(۲۷۳/۲) از وضعیت مطلوبتر برخوردار بوده است.
غلامرضا ابراهیمی در پایان نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان تحلیل و بررسی تعلق مکانی ساکنین ایرانی و افغانستانی در شهر مشهد(مطالعه موردی: شهرک گلشهر) بیان کرده است که:
تحقیق حاضر با هدف تحلیل و بررسی حس تعلق مکانی ساکنین ایرانی و مهاجرین افغانی شهرک گلشهر مشهد، انجام شده است. سالهاست که با وجود تصمیمات دولتِ ایران برای بازگرداندن مهاجرین افغان به کشورشان، هنوز مهاجرین افغان در حاشیه شهر مشهد زندگی میکنند. با توجه به همین وضعیت بیثبات اقامتی مهاجرین و همچنین ساکن شدن اغلب مهاجرین در مناطق محروم شهر مشهد، این پژوهش به بررسی تعلق مکانی ساکنین مهاجر گلشهر در مقایسه با ساکنین ایرانی و همچنین مقایسه درونگروهی تعلق مکانی نسل اول و نسل دوم مهاجرین افغان می پردازد.
این پژوهش به روش پیمایش، از طریق پرسشنامه و با ۳۸۰ نفر حجم نمونه از ساکنین شهرک گلشهر مشهد که به روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدهاند، انجام گرفته است. حجم نمونه با بهره گرفتن از فرمول کوکران و با توجه به جمعیت شهرک گلشهر ـ ناحیه ۳ شهرداری منطقه ۵ مشهد ـ طبق سرشماری سال ۱۳۸۵، به دست آمده است. آمار دقیقی از تعداد ساکنین مهاجر این شهرک در دست نیست. بعضی از آمارها حاکی از آن است که ۴۴ درصد جمعیت این شهرک مهاجر هستند و بعضی آمارها تا قریب به ۵۵ درصد را ذکر کردهاند. بر همین اساس، حجم نمونه بین ساکنین ایرانی و مهاجر به صورت مساوی تقسیم شد. همچنین با توجه به بُعد خانوار در این محدوده، تعداد ۷۴ پرسشنامه به نسل اول مهاجرین و ۱۱۶ پرسشنامه به نسل دوم مهاجرین اختصاص یافت. داده های جمعآوری شده از طریق پرسشنامه، با بهره گرفتن از نرمافزار SPSS و روشهای آماری تجزیه و تحلیل شده اند.
نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین حس تعلق مکانی ساکنین ایرانی و مهاجرین افغان ساکن در شهرک گلشهر تفاوت معناداری وجود ندارد(میانگین تعلق مکانی مهاجرین افغان نسبت به ساکنین ایرانی بیشتر است، اما این تفاوت معنیدار نیست). از سویی پژوهش حاضر نشان میدهد که میزان حس تعلق مکانی نسل اول مهاجرین نسبت به نسل دوم مهاجرین که اکثراً متولد ایران هستند، به شکل معنیداری تفاوت دارد و نسل اول نسبت به نسل دوم احساس تعلق مکانی بیشتری نسبت به شهرک گلشهر دارند. همچنین بین متغیرهای مستقل سن، مدت زمان سکونت و متغیر وابسته تعلق مکانی رابطه معنادار مستقیمی وجود دارد و حس تعلق مکانی مردها نسبت به زنان در این شهرک به طور معناداری بیشتر است. اما بین متغیرهای مستقل تحصیلات، نوع مالکیت مسکن، درآمد و متغیر وابسته تعلق مکانی رابطه معناداری به دست نیامد.
نرگس کریمی در پایان نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان تبیین جایگاه نشانهها در فضای شهری و بررسی تاثیرات آن بر حس تعلق به مکان(مطالعه موردی: خیابان ولیعصر) بیان کرده است که:
نشانهها نقاط عطف در شهر هستند و عوامل تشخیص قسمت های مختلف در شهر که ناظر به درون آنها راه پیدا نمیکند. مهمترین خصوصیت آن بینظیر بودن، منحصر به فرد بودن، فرمی واضح و روشن داشتن است. نشانهها دارای چهار نقش عمده در شهر هستند: از توده اطراف قابل تمییز هستند و به نظام شهری ثبات میبخشند، به طور نمادین عمل می کنند و به حافظه یاری می دهند، به فواصل موجود در اطراف خود نوعی پیوستگی می دهند و خوانایی شهر را افزایش داده به آن هویت میبخشند.
هویت یعنی حدی که یک شخص می تواند یک مکان را به عنوان مکانی متمایز از سایر مکانها مورد شناسایی قرار دهد به گونه ای که شخصیتی منحصر به فرد داشته باشد و هویت به همراه ویژگیهای دیگری نظیر ساختار، شفافیت، سازگاری و خوانایی عاملی است که معنی مکان را در نظر ناظر شکل می دهند. می توان دو کارکرد برای “هویت” قائل شد: ۱- به انسان قدرت تشخیص میدهد که بتواند شهر خود را بخواند و پیش بینی کند و به همین دلیل “هویت” از مهمترین کارکردهای “خوانایی” است. ۲- عملکرد عاطفی “هویت مکانی” است که حس ایمنی به فرد میدهد. هویت یا حس مکان می تواند احساس تعلق به همراه داشته باشد و میان مردم و مکانها ارتباط برقرار کند و وحدت به وجود آورد. شهرها باید برای مردم و درباره آنها باشد و فعالیت مردم را در خود جای دهد، بنابراین هر اندازه که تنوع و کارایی بیشتری داشته باشند وجود حس تعلق به مکان در آنها محتملتر خواهد بود. مهمترین هدفی که این تحقیق در جهت نیل به آن میباشد، هدفمند کردن طراحی نشانهها به منظور ارتقای کیفیت خوانایی در راستای ایجاد هویت مکانی و رسیدن به حس تعلق مکانی است و مهمترین سئوال تحقیق این است که: نشانه های شهری چه تاثیری در شکل گیری هویت مکانی، وابستگی مکانی و رسیدن به حس تعلق به مکان دارند؟
تحقیق حاضر از نوع تحقیقات کیفی، کاربردی و پژوهش موردی است که تدابیر مورد استفاده در مطالعه نمونه پژوهشی با توجه به عنوان آن “تبیینی” به صورت ساخت زنجیرهای منطقی از مدارک و ایجاد انسجام مفهومی/ نظری در تولید معنای خاص تحقیق، خواهد بود و از روشهای اسنادی و کتابخانهای، به همراه پرسشنامه و مصاحبه و مشاهده، و تکنیک تصویر ذهنی و نقشه ذهنی در آن بهره گرفته شده است. نتایج بدست آمده به این صورت قابل وصف هستند:
مکان زمانی معنا پیدا می کند که درکی حسی از آن صورت گرفته و تصویری ذهنی از خود به جای گذاشته باشد.
در تصاویر ذهنیِ نشانهها مواردی همچون بو، صدا، بنا، احساس غم و شادی، لذت و… وجود دارد و انسان با یادآوری آنها، بخشی از وجود خود را به یاد می آورد.
مکان توسط ساختار و فعالیتهایی که در آن صورت میپذیرد شناخته می شود. بالطبع هرچه قدر کیفیت مکان بالاتر باشد، حس تعلق به آن بیشتر خواهد بود. زیرا میزان مراجعه به آن و مسیل به بازگشت بیشتر صورت میگیرد.
در مجموع نشانه های واقع در مکان(کالبد و فعالیت) و تصویر ذهنی که از آن باقی میماند در شکل گیری تعلق مکانی از مؤثرترین عوامل هستند.
حمیدرضا وارثی و دیگران در مقالهای با عنوان تحلیل و ارزیابی احساس هویت ساکنین در شهرهای جدید(مطالعه موردی: شهر جدید فولادشهر) بیان کرده اند که:
شخصیت شهرها با مؤلفه های متفاوتی تعریف و توصیف میگردد. بر مبنای تفاوت شکل، محتوا و عملکرد مؤلفه ها، میتوان شهرها را در گروه های مختلفی جای داد. این مؤلفه ها که به نوعی ساختار ماهوی شهر را تشکیل می دهند، از شهری به شهر دیگر متفاوتند. بسیاری از اندیشمندان یکی از بزرگترین دلایل عدم موفقیت شهرهای جدید را در زمینه های مختلف، بیهویتی آنها میدانند، بحران در هویت پیامدهای ناگواری مثل مسئولیتگریزی، دلزدگی و بی تفاوتی را به دنبال خواهد داشت. در این راستا پژوهش حاضر با ۳۹۶ نفر حجم نمونه با بهره گرفتن از فرمول کوکران به منظور ارزیابی هویت ساکنین در شهر جدید فولادشهر صورت گرفته است. روش پژوهش توصیفی/ تحلیلی بوده و پرسشنامه ها در واحد محلات با بهره گرفتن از روش نمونه گیری طبقه بندی احتمالی توزیع گردید. داده های جمعآوری شده از طریق پرسشنامه، با بهره گرفتن از نرم افزار SPSS و همچنین روشهای آماری نظیر توزیع فراوانی، آزمون ANOVA، محاسبه میانگین هویت و ضریب همبستگی پیرسون، توصیف و تحلیل شده اند. روند پژوهش را سه فرضیه مطرح شده هدایت می کند که در پاسخ به سئوالات بیان شده ارائه گردیده است:
فرضیه اول، بیانگر این است که میان مدت زندگی در شهر جدید فولاد شهر و تعلق مکانی ساکنان رابطه معنیداری وجود دارد. بر اساس ضریب همبستگی پیرسون، رابطه معنادار(مثبت و مستقیم) بین مدت سکونت و تعلق مکانی در فولادشهر وجود دارد، یعنی هر چه مدت زمان زندگی در شهر بیشتر باشد، تعلق مکانی نیز افزایش مییابد.
فرضیه دوم، بیانگر این است که بین میزان تحصیلات ساکنین و حس تعلق مکانی ساکنین رابطه معنیداری وجود دارد، بر اساس ضریب همبستگی پیرسون، رابطه معناداری بین میزان تحصیلات و تعلق مکانی در فولادشهر وجود ندارد و فرضیه مطرح شده رد می شود.
فرضیه سوم، بیانگر این است که بین میزان رضایت ساکنین از دسترسی به خدمات شهری و تعلق مکانی ساکنین رابطه معنیداری وجود دارد. بر اساس ضریب همبستگی پیرسون، رابطه معنادار (مثبت و مستقیم) بین میزان رضایت ساکنین از دسترسی به خدمات شهری و تعلق مکانی در فولاد شهر وجود دارد، یعنی هر چه میزان رضایت از دسترسی به خدمات شهری بیشتر باشد، تعلق مکانی نیز افزایش مییابد.
درنهایت، مطالعات نشان میدهد که به علت کیفیت فضاهای بنا شده در محلات قدیمی فولادشهر، احساس هویت ساکنین در این محلات نسبت به محلات جدید پررنگتر بوده است و در میان ساکنین نوعی تمایل به سکونت در محلات قدیمی فولادشهر به چشم میخورد. همچنین با وجود رعایت کمّی استانداردهای شهری در ساختِ شهر جدید فولادشهر، به لحاظ کیفیت پایین این استانداردها، ضعف تعلق مکانی در بین ساکنین وجود دارد. به عبارتی توجه منفرد به استانداردهای کمّی شهرسازی و چشمپوشی از استانداردهای کیفی، مانع تقویت و شکل گیری حس تعلق مکانی شهروندان در فولادشهر شده است، که باید مورد توجه قرار گیرد.
حمیدرضا وارثی و دیگران در مقالهای با عنوان بررسی و تحلیل مؤلفههای هویت شهری و رابطه آن با میزان تعلق مکانی ساکنین شهرهای جدید(مطالعه موردی: شهر گلبهار) بیان کرده اند که:
یکی از مسائل شهرهای جدید، بحث هویت شهری در این گونه شهرها است. کم توجهی به ابعاد و عوامل هویتبخش در شهرهای جدید، باعث ایجاد محیطهایی مصنوع و تهی از هویت انسانی میگردد. از نتایج این امر، پایین بودن احساس تعلق مکانی، همبستگی و مشارکت اجتماعی؛ کاهش انگیزه ساکنان برای ادامه سکونت و تاثیر در عدم تحقق اهداف جمعیتی است. لذا شناخت مؤلفه های هویتبخش به نوشهرها، بررسی هر شهر جدید به لحاظ برخورداری از این عوامل، تحلیل رابطه بین فاکتورهای هویت شهری و میزان تعلق مکانی شهروندان، شناخت نقاط ضعف و قوت شهرها در این زمینه می تواند به حل بسیاری از مشکلات ناشی از بیهویتی این گونه شهرها کمک نماید. در این راستا، این پژوهش با حجم نمونه ۱۶۰ نفر، در شهر جدید گلبهار انجام گرفته است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و داده های جمعآوری شده از طریق پرسشنامه، با بهره گرفتن از نرم افزار SPSS و با به کارگیری روشهای آماری نظیر توزیع فراوانی، آزمون ناپارامتریک خیدو، ضرایب رابطه دو متغیره ترتیبی، ضریب همبستگی اسپیرمن به همراه نمودار پراکنش همبستگی توصیف و تحلیل شده اند.
در این پژوهش سعی گردیده است بر روی مهمترین مسئله حاضر شهرهای جدید- به گفته بسیاری از کارشناسان- یعنی بحث هویت شهری این شهرها و اثر آن بر تعلق مکانی ساکنان پرداخته شود. برای این منظور مؤلفه های مؤثر در هویتبخشی به شهر از دیدگاه ها و نظریات استخراج و در شهر مورد مطالعه بررسی گردید. نتایج حاکی از آن است که میزان وجود مؤلفه های هویت شهری در شهر گلبهار به اندازه ۳/۹۱ درصد متوسط به پایین است که این میزان نشان دهنده ضعف مؤلفه های هویتبخش شهری در شهر گلبهار است. سپس برای سنجش وجود رابطه بین مؤلفه های هویت شهری و تعلق مکانی شهروندان، ابتدا در یک فرضیه جداگانه و بر مبنای تئوری چند تن از دانشمندان که گذشت زمان را در ایجاد تعلق مکانی و علقههای محیطی مؤثر میدانند، به آزمون رابطه متغیر مدت زمان سکونت و تعلق مکانی ساکنان پرداخته شد. نتیجه آزمون نشان داد که علاوه بر تطبیق تئوری در شرایط خاص مکانی و زمانی نمونه مورد مطالعه، حدود ۱۲ درصد از تعلق مکانی شهروندان ناشی از مدت زمان سکونت است. به گونه ای که هر چه مدت زمان سکونت فرد در شهر بیشتر گردد، تعلق مکانی وی نیز افزایش مییابد. بعد از اثبات فرضیه اول، فرضیه دوم مورد تحلیل قرار گرفت. در فرضیه دوم به آزمون رابطه مؤلفه های هویتبخش شهری و تعلق مکانی ساکنان پرداخته شد. نتیجه آزمون نشان داد که همبستگی متوسط و مستقیمی بین دو متغیر(مؤلفه های هویت بخش شهری/ احساس تعلق مکانی) وجود دارد، به گونه ای که با افزایش مؤلفه های هویتبخش شهری، احساس تعلق مکانی نیز بالا خواهد رفت.
بنابراین نتایج نشان میدهد که، ضمن اثبات تاثیر گذر زمان بر هویتبخشی به ساکنان، تاثیر سایر مؤلفه های هویت شهری بر تعلق مکانی بیشتر بوده است. لذا با تدبیر راهکارهایی جهت شناخت و به کارگیری مؤلفه های مختلف هویت شهری در مراحل مختلف احداث و توسعه این شهرها، به هویتبخشی به این شهرها در مدت زمان کوتاهتری کمک نموده که گامی مؤثر در جهت ایجاد فضاهای شهری دارای ارزشهای هویتی، احساس تعلق مکانی بیشتر افراد و نتیجتاً به وجود آمدن “شهری برای زندگی” خواهد بود.
محمدرحیم رهنما و محمد محسن رضوی در مقالهای با عنوان بررسی تاثیر حس تعلق مکانی بر سرمایه اجتماعی و مشارکت در محلات شهر مشهد، بیان کرده اند که:
مکان علاوه بر بعد مادی، از بعد غیرمادی نیز برخوردار بوده و احساساتی در ساکنان خود ایجاد می کند. به واسطه این احساسات، نوعی تعلق به مکان در افراد ایجاد شده که منجر به شکل گیری هویت مکانی می شود که همگام با برنامه ریزی پست مدرن عمدتاً در سطح محلات شهری مطرح است. این حس تعلق مکانی بر مشارکت و سرمایه اجتماعی تاثیر می گذارد، که تحلیل این فرایند هدف این مقاله است و هدف دیگر معرفی کاربرد مدلهای ساختاری(به علت چند بعدی بودن ابعاد بررسی و وجود متغیرهای مکنون) در حوزه مطالعات شهری است. در این تحقیق تحلیلی و همبستگی، نمونه ای ۵۰۰ نفری از ساکنین محلات منطقه ۴ و ۱۱ شهر مشهد به عنوان نمونه انتخاب شده و هر یک از متغیرهای سه گانهی تحقیق، که عبارتند از حس تعلق مکانی، مشارکت و سرمایه اجتماعی، با بهره گرفتن از روش تحلیل عاملی اکتشافی مورد بررسی قرار گرفته و سپس چهار مدل از چگونگی روابط متفاوت میان متغیرها تهیه شده است. جدول زیر روابط علی اثبات شده این مدلها را به صورت خلاصه نشان میدهد. میتوان گفت؛ رابطه به صورت علی و غیرمستقیم میباشد، یعنی حس تعلق مکانی بر مشارکت و مشارکت بر اعتماد اجتماعی تاثیرگذار میباشد و یا بالعکس، حس تعلق مکانی بر سرمایه اجتماعی و سرمایه اجتماعی بر مشارکت تاثیرگذار میباشد.
جدول ۲- ۲ مدلهای تاثیرگذاری حس تعلق مکانی بر سرمایهاجتماعی و مشارکت
الف-متغیر مستقل
متغیر مستقل در پژوهش حاضر ” برنامه آموزشی مهارتهای هوش هیجانی” می باشد؛ که دختران نوجوان در دو گروه ” دریافتکننده برنامه آموزش مهارتهای هوش هیجانی” و گروه کنترل یا ” عدم دریافت برنامه آموزشی مهارتهای هوش هیجانی” قرار گرفتند.
ب- متغبر وابسته
متغیر وابسته این پژوهش استرس تحصیلی دختران نوجوان میباشد. استرس تحصیلی با پرسشنامه استرس تحصیلی[۱۷] گادزلا ۱۹۹۱، سنجیده میشود.
متغیر مداخلهگر
متغیرهای مداخلهگری که احتمال داده میشد بر نتایج تحقیق تاثیر داشته باشد و با استناد به مطالعات توصیفی در این زمینه درنظر گرفته شد، به دو روش ذیل کنترل شدند:
حذف کردن:
نوجوانانی که طی۶ ماه قبل و طی مطالعه روشهای دارویی یا غیر دارویی دیگری برای کنترل استرس استفاده مینمودند ، نوجوانی که طی ۲ سال تحصیلی گذشته سابقه مردود شدن یا تجدیدی را ذکر میکردند و یا طی ۶ ماه گذشته بروز بحران را تجربه کرده بودند.
تحت نظر گرفتن
متغیرهای فردی از جمله سن، تعداد فرزندان خانواده، رتبه تولد دانشآموز، تعداد اعضای خانواده، شغل و تحصیلات والدین، نوع زندگی، رشته و پایه تحصیلی، رضایت از رشته تحصیلی، رضایت از ارتباط با والدین، نوع انتخاب رشته توسط خود یا فرد دیگر، میزان علاقه به رشته تحصیلی و معدل، که میتوانند بر میزان استرس تحصیلی دانشآموزان تاثیر بگذارند، در فرم مشخصات واحدهای پژوهش مورد سنجش واقع شدند و به این وسیله تحت نظر قرار گرفتند. میزان تاثیر این متغیرها بر متغیر وابسته این پژوهش، در مرحله تجزیه و تحلیل دادهها بررسی شد. به این صورت که در ابتدا، گروه ها از لحاظ این متغیرها مقایسه شده و در صورتی که از این لحاظ همگن بودند، میتوان نتیجه گرفت که این متغیر تاثیر قابل توجهی نداشته است. ولی در صورتی که همگن نبودند توسط آزمونهای آماری، رابطه بین این متغیرها با متغیر وابسته مورد بررسی قرار گرفت و به این وسیله، متغیرهایی که احتمال داده میشد که مخدوشکننده باشند تحت نظر گرفته شدند.
جهت یکسان بودن فضا، محیط و امکانات آموزشی مدارس، مدارس گروه کنترل و مداخله از یک ناحیه آموزشی همسان انتخاب شدند. این نواحی هر کدام در یک طبقه آموزشی دستهبندی شده توسط پژوهشکده آموزش و پرورش عباسزادگان
مشهد قرار دارند. به عنوان مثال مدرسه الف و ب از ناحیه ۴ آموزش و پرورش که در طبقهبندی آموزش و پرورش جزء طبقه برخوردار از لحاظ امکانات آموزشی قرار میگیرند.
ابزار گردآوری دادهها
ابزار گردآوری دادهها در این پژوهش شامل موارد ذیل میگردد:
پرسشنامه اطلاعات فردی:
اطلاعات فردی مانند سن، پایه و رشته تحصیلی، میزان رضایت از رشته تحصیلی، انتخاب رشته تحصیلی براساس علاقه خود، تعداد اعضای خانواده و غیره که توسط خود دانشآموز تکمیل گردید.
پرسشنامه استرس تحصیلی :
به منظور سنجش میزان استرس تحصیلی دانشآموزان از پرسشنامه استرس تحصیلی گادزلا استفاده شد. گادزلا (۱۹۹۱) این ابزار را به منظور مطالعه عوامل استرسزای زندگی تحصیلی و واکنش نسبت به این عوامل طراحی کرد. این پرسشنامه یک ابزار خودگزارشی مداد و کاغذی است که از ۵۱ سوال در ۹ طبقه تشکیل شده است. این ابزار بر مدل نظری توصیف شده به وسیله
موریس (۱۹۹۰) مبتنی است. مدل مزبور پنج طبقه عامل استرسزا (ناکامیها، تعارضات، فشارها، تغییرات و استرس خود تحمیلی) و چهار نوع (بخش) واکنش نسبت به عوامل استرسزا (جسمانی، هیجانی، رفتاری و ارزیابی شناختی) را ارزیابی میکند. در هر خرده مقیاس برای بدست آوردن یک نمره کلی، سوالات با یکدیگر جمع میشوند. نمرات بالاتر به ترتیب نشاندهنده استرس تحصیلی بیشتر و واکنشهای بیشتر نسبت به استرس است.
در بخش عوامل استرسزای تحصیلی ، خرده مقیاس ناکامی شامل هفت سوال، تعارض سه سوال، تغییرات سه سوال، فشار چهار سوال و در نهایت استرس خود تحمیل شده شش سوال است. در بخش واکنش نسبت به عوامل استرسزا، چهار نوع واکنش نسبت به عوامل استرسزای تحصیلی شامل فیزیولوژیک ( ۱۴ سوال)، هیجانی( ۴ سوال)، رفتاری( هشت سوال) و شناختی (دو سوال) میباشد.
بعد از انتخاب تصادفی آزمودنیها، پرسشنامه استرس تحصیلی برای پاسخگویی در اختیار دانشآموزان قرار گرفت. در دستورالعمل این پرسشنامه ضمن ارائه راهنمائی لازم در خصوص نحوه پاسخدهی، به این نکته اشاره گردید که دانشآموزان نام و نام خانوادگی خود یا نام مستعار انتخاب را بر روی پرسشنامه درج نمایند. آزمودنیها پس از خواندن هر عبارت پاسخهای
خود را براساس ۵ گزینه زیر که بصورت مقیاس درجهبندی لیکرت تنظیم شده است انتخاب مینمایند: ۱٫ هرگز ۲ . بندرت ۳٫ گاه گاهی ۴٫ غالبا ۵٫ همیشه
میزان استرس دانشآموزان در سه طبقه خفیفٰ متوسط و شدید رتبهبندی میشود. نمرات کمتر از ۱۰۲به عنوان استرس خفیف ٰ
نمرات ۱۵۳-۱۰۳ متوسط و نمرات بیشتر از ۱۵۴ به عنوان استرس شدید در نظر گرفته شد.
روایی و پایایی ابزارهای گردآوری دادهها
مطالعات متعددی با بهره گرفتن از SLSI انجام گرفته است. برخی از این مطالعات روایی این ابزار را گزارش کردهاند. برای مثال روایی هم زمان SLSI به وسیله گادزلا از پاسخهای ۸۷ دانشجو و گادزلا و همکاران بر روی پاسخهای ۲۹۰ دانشآموز گزارش شده است. در مطالعه حاضر، برای تعیین روایی پرسشنامه استرس تحصیلی گادزلا از روش تعیین شاخص روایی محتوا استفاده شد. به این صورت که این ابزار در اختیار ده نفر از اساتید صاحب نظر دانشکده پرستاری و مامایی مشهد و دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه فردوسی قرار گرفت. اساتید، صاحب نظر در رشته روانپرستاری،ٰ علوم تربیتی و مشاوره بودند. سپس نظرات اصلاحی و پیشنهادی آنها گردآوری و اجرا گردید.
پایایی ابزار پژوهش
پرسشنامه اطلاعات فردی حاوی سوالاتی میباشد که به کرات در مطالعات مشابه استفاده شده اند، بنابراین از نظر پایایی مورد تایید است.
پایایی پرسشنامه استرس تحصیلی در مطالعات قبلی بررسی و گزارش شده است (گادزلا ۱۹۹۴، گادزلا و گینتر ۱۹۹۱، نقل از گادزلا و بالوگلو ۲۰۰۱). این ابزار ، توسط شکری و همکاران در سال ۱۳۸۵ به فارسی ترجمه و روایی (روایی محتوا و تطابق فرهنگی ) و پایایی (۰٫۸۰) آن نیز تایید شده است. در مطالعات داخل کشور نیز، پژوهشهای متعددی از این ابزار بهره بردهاند و پایایی آن را به تایید رساندهاند.
در پژوهش شکری ۱۳۸۵، ضریب پایایی پرسشنامه مورد نظر با روش آلفای کرونباخ محاسبه گردید و ضرایب برای خرده مقیاسهای ناکامیها، تعارضها، فشارها، تغییرات و استرس خود تحمیل شده به ترتیب ۷۴/۰، ۷۹/۰، ۷۰/۰، ۷۵/۰، ۷۷/۰ برای خرده مقیاسهای واکنشهای فیزیولوژیک، هیجانی، رفتاری و شناختی این ضرایب به ترتیب ۸۴/۰، ۸۰/۰، ۸۸/۰،۷۴/۰ و برای نمره کلی استرس، ۸۰/۰ به دست آمد.
در خصوص پایایی هر یک از خرده مقیاسها، میسرا و کاستیلو (۲۰۰۴) آلفای کرونباخ را برای خرده مقیاسهای ناکامیها، تعارضها، فشارها، تغییرات و استرس خودتحمیل شده به ترتیب ۶۵/.، ۶۳/.، ۷۱/.،۷۵/. و ۶۳/. و ضریب آلفای کرونباخ برای خرده مقیاسهای فیزیولوژیک ، هیجانی، رفتاری و شناختی را به ترتیب ۷۸/.،۸۱/.،۶۸/ و ۸۵/. گزارش کردهاند.
در مطالعه حاضر نیز مطالعهای مقدماتی بر روی ۱۵ دانشآموز دختر نوجوان انجام شد. سپس از آنجا که آزمون دارای ۹ خرده مقیاس بود از روش آلفای کرونباخ جهت سنجش پایایی ابزار استفاده شد که پایایی آن ۸۱/۰ بدست آمد.
روش گردآوری دادهها
پس از کسب موافقت از کمیته اخلاق دانشگاه ، پژوهشگر با دریافت معرفینامه از دانشکده پرستاری و مامایی و ارائه آن به اداره آموزش و پرورش کل استان خراسان رضوی، اقدام به جمع آوری اطلاعات نمود. سپس چهت بررسی و تایید پرسشنامه و پژوهش، به پژوهشکده آموزش و پرورش مشهد مراجعه شد و پس از دریافت تاییدیه جهت اجرای کار از آموزش و پرورش، معرفی نامه جهت ارائه به ادارات آموزش و پرورش انتخاب شده، دریافت گردید. جهت نمونهگیری ابتدا از هر طبقه نابرخوردارٰ برخوردار و نیمه برخوردار آموزش و پرورش یک ناحیه به شیوه تصادفی ساده انتخاب شد. ناحیه ۱ از طبقه نابرخوردارٰ ناحیه ۳ از طبقه نیمه برخوردار و ناحیه ۴ از طبقه برخوردار. سژس از هر ناحیه مجددا به روش تصادفی ساده ۲ دبیرستان دولتی دخترانه انتخاب و پس از کسب مجوز جهت اقدام به نمونهگیری به دبیرستانهای مربوطه مراجعه شد. تعداد مدارس انتخاب شده بطور کلی ۶ دبیرستان – ۳ دبیرستان برای گروه مدخله و ۳ دبیرستان گروه کنترل- بودند که یک نوبته ( شیفت صبح) دایر میشدند.
پس از مراجعه به دبیرستانهاٰ از بین هر پایه تحصیلی در هر مدرسه، یک کلاس به روش تصادفی ساده انتخاب شد. بعد از هماهنگی با دبیران و در حضور آنان- جهت حفظ نظم- و پس از بیان توضیحات لازم در رابطه با پژوهش و نحوه تکمیل پرسشنامهها به دانشآموزان، پرسشنامهها بین دانشآموزان پایه اول، دوم و سوم دبیرستان ( شیفت صبح ) توزیع شد. مدت زمان تکمیل پرسشنامه ۲۵ - ۲۰ دقیقه ( براساس مطالعات قبلی) بود.
در بخش توضیحات و نحوه پاسخدهی به پرسشنامه از دانشآموزان خواسته شد نام و نامخانوادگی خود را یادداشت نمایند و در صورتی که دانشآموزی تمایل به درج نام و نامخانوادگی خود نداشت از وی خواسته شد که نام مستعاری برای خود انتخاب و آن را بر روی برگه بنویسد. از دبیران خواسته شد در صورت به پایان رسیدن زمان و یا تکمیل پرسشنامه در محدوده زمانی تعیین شده، پرسشنامهها را جمع آوری نمایند. حین تکمیل پرسشنامه پژوهشگر در کلاسها حضور یافته و به سوالات و ابهامات دانشآموزان به صورت گروهی پاسخ داد. پس از جمع آوری و بررسی پرسشنامهها، افرادی که واجد معیار ورود به
پژوهش بودند، به عنوان واحد پژوهش انتخاب گردیدند. برای افراد گروه مداخله، جلسه توجیهی به مدت یک ساعت در مدرسه و در ساعت غیر درسی برگزار شده و در پایان فرم رضایت آگاهانه، جهت اخذ رضایت از دانشآموز در اختیار شرکتکنندگان قرار داده شد. همچنین فرم رضایت و توضیحات لازم در خصوص مطالعه، هدف، نحوه اجرا و تاثیرات احتمالی آن بصورت کتبی جهت اخذ رضایت از والدین، به دانشآموزان تحویل داده شد. مهلتی۴ روزه ( پنجشنبه تا یکشنبه) برای اعلام رضایت به آنان داده شد. شماره تلفن تماسی نیز جهت کسب اطلاعات از پژوهشگر در اختیار دانشآموزان و والدینشان قرار گرفت.
پیش از برگزاری جلسات آموزشی، از مشاوره مدرسه و مربی پرورشی خواسته شد جهت برگزاری و آموزش مهارتهای هوش هیجانی، با پژوهشگر همکاری نمایند. سپس ضمن تشکیل ۲ جلسه(۲ ساعته) سه نفره ( پژوهشگر، مشاوره مدرسه و مربی پرورشی)، در دفتر مشاور یکی از مدارس و در روزی معین، محتوای آموزشی مورد بررسی و بازبینی قرار گرفته و در محتوای آموزشی به تأیید مشاوره روانشناس مطالعه رسید. در این جلسه ابهامات مطرح شده جهت تدریس مهارتها و شیوه برگزاری و اداره جلسات مورد بررسی قرار گرفت تا بدین وسیله نحوه آموزش محتوا، در هر سه کلاس یکسان باشد و هر کدام از افراد
پژوهشگر، معلم پرورشی و مشاور مدرسه مسئولیت تدریس مهارتهای هوش هیجانی را در یک دبیرستان انتخاب شده برعهده گرفتند. سه روز پس از دریافت رضایتنامهها ( پنجشنبه ) از آزمودنیهای گروه مداخله، جلسات آموزشی به مدت ۶ جلسه ۹۰ دقیقهای – هفتهای دو جلسه - در ساعات غیر درسی ساعت ۳۰/۹ تا ۸ و ۱۰ تا ۱۱:۳۰ دقیقه صبح روزهای پنجشنبه ، در یکی از کلاسهای آموزشگاه بصورت گروهی و به شیوه سخنرانی ، پرسش و پاسخ و بحث گروهی و ایفای نقش برگزار شد. در هر جلسه محتوای آموزشی که توسط پژوهشگر تدوین و به تأیید مشاوره روانشناس رسیده بود، اجرا گردید. وسایل کمک آموزشی شامل تخته وایتبرد، تخته سیاه و ماژیک ، استفاده از تصاویر مرتبط برای شناسایی حالات هیجانی بودند.
برنامه آموزشی مهارتهای هوش هیجانی براساس الگوی هوش هیجانی مایر و سالووی تدوین شده بود. در پایان هر جلسه آموزشی، مباحت تدریس شده به همراه تمرینات متناسب با موضوع در اختیار دانشآموزان قرار گرفت و از آنها خواسته شد جلسه آینده، تمرینات انجام شده را با خود به همراه آورده و در کلاس با میل و انتخاب خود قرائت نمایند و سپس مورد تجزیه و تحلیل و بحث گروهی از سوی سایر دانشآموزان قرار میگرفت. جلسه آموزشی بدین قرار بودند:
جلسه اول: شناسایی حالات هیجانی: هوش هیجانی با شناسایی احساسات شروع میگردد . هرکس باید احساس و هیجان خود را بشناسد و بر آن نامی بگذارد.
جلسه دوم: درک هیجانی در خود و دیگران ؛ توانایی درک هیجانهای پیچیده و آگاهی از علل آنها و چگونگی تغییر هیجانها از یک حالت به حالت دیگر را درک هیجانهای مینامند.
جلسه سوم و چهارم : مدیریت هیجانی در خود و دیگران؛ مدیریت هیجانها، توانایی کنترل و اداره کردن هیجانها در خود و دیگران است
جلسه پنجم: آموزش نحوه بکارگیری و استفاده از هیجانات؛ کاربرد هیجانها، توانایی استفاده از هیجانها در کمک به کسب نتایج مطلوب و استفاده از فرصتهاس . فرد باید بتواند هیجانات خود را برای تسهیل فعالیتهای شناختی مانند تفکر و مسأله گشایی، مهار نماید (۱).
جلسه ششم: جمع بندی مطالب و ارائه تمامی مباحث تدریس شده بصورت کتبی، پاسخ به سوالات
حین و پایان هر جلسه اجازه آموزشی، اجازه بیان سوالات به دانشآموزان داده شد. به واحدهای پژوهش گفته شد در صورت نیاز و بروز سوال با شماره تلفن داده شده، تماس برقرار نمایند. پیشبینیشده بود در صورت عدم برگزاری جلسه آموزشی، به مدیران مدارس اطلاع داده شود و جلسه جبرانی با هماهنگی مدیر برگزار گردد.
طی مدت زمان برگزرای جلسات آموزشی جهت مدارس منتخب در گروه مداخله، هیچگونه مداخلهای برای مدارسد گروه کنترل اجرا نگردید و پس از ۲ هفته از برگزاری آخرین جلسه آموزشی، مجددا با حضور در دبیرستانها و توزیع پرسشنامه بین شرکتکنندگان، پس آزمون اجرا و نتایج با یکدیگر مقایسه گردید.
لازم به ذکر است طول مدت اجرای طرح، از زمان دریافت معرفینامه و شروع نمونهگیری، برگزاری جلسات توجیهی با دانشآموزان و مربی و مشاوره مدارس، دریافت رضایتنامه از والدین و دانشآموزان، اجرای جلسات آموزشی و برگزاری پسآزمون ، ۲ ماه طول کشید.
جلسه اول:
پژوهشگر ( کمک پژوهشگر) خود را به افراد شرکت کننده معرفی میکند.