۲-۴-۲-۳-۱- آسیب بر فرزندان
نگرشها و رفتار والدین میتواند تسهیل کننده یا مانع جریان رشد طبیعی و سالم کودک و نوجوان باشد. وجود والدین پذیرا و فهمیده منبع امنیت و آرامش برای نوجوانان محسوب میشود. نقش والدین در آرامش و سلامت روانی فرزندان مورد تاکید همهی محققان و اندیشمندان تربیتی میباشد. کودک برای رشد سالم و کامل روانی و شخصیتی و بهرهمندی از روحیهی خوب و رشد پاینده نیاز دارد که دوران کودکی مناسبی داشته باشد و در زیر چتر محبت والدین و ارشادهای آنان، به شخصیت سالم دست یابد و برای زندگی اجتماعی آماده شود. بدیهی است غیبت والدین به هر علت که باشد، به ویژه در صورتی که زندان مطرح شود، چه آثار زیان بار، صد چندان میشود و کودک علاوه بر برخوردار نبون از محبت و توجّه به ارشادهای والدین، باید متحمل کنایهها، حرف و سخن ها باشد که به جرم والدین مرتبط است.
کودکی که یکی از والدینش در زندان به سر میبرد، از لحاظ پذیرش اجتماعی در بین همسالان هم مدرسه ای و سایر موقعیتهای اجتماعی با مشکلات عدیدهای رو به رو میشود و همواره یک احساس حقارت، شکست، سرخوردگی، خود کوچک بینی را با خود حمل میکند و تمامی روابط اجتماعی و انسانیاش را تحت تاثیر قرار میدهد[۴۷]. از جمله مسایل اجتماعی که برای فرد بروز میکند، ناسازگاری اجتماعی است. فرد ناسازگار، قادر و خواهان پذیرش مسئولیت متناسب با سن خود نیست. برای اشتباههای خود دلیل تراشی میکند و عذر و بهانه میآورد شخصی که دارای شخصیت سالم سازندهای است، دارای سازگاری اجتماعی مطلوبی میباشد و کودک یا نوجوان که به دور از محبت و توجّه والدین و تحت سرپرستی یکی از آنان بزرگ میشود، بالقوه آمادگی بیشتری برای ناسازگاری دارد.
۲-۴-۲-۳-۲- آسیب بر همسر
فرد به هر علتی که حبس شود و چه جرم سبک داشته باشد یا سنگین، بیگناه باشد یا گناهکار، عمد باشد یا غیر عمد، در مکانی قرار میگیرد که آثار سوء آن نه فقط به خود او، بلکه، شامل همسر او هم میشود. این عواقب و آثار سوء از متارکه یا طلاق گرفته تا گرایش به جرم و فساد، مشکلات روانی، اجتماعی، اقتصادی و… را شامل میشود. از جمله متداولترین آثار سوء طلاق در میان فرد زندانی و همسر اوست. البتّه بدیهی است که طلاق خود ممکن است به عنوان یک متغیر مستقل و اثر گذار بر زندانی شدن رخ دهد، چنین رابطهای قابل قبول خواهد بود. امّا، در موارد متعددی مشاهده شده است که پس از زندانی شدن فرد، به ویژه در مواردی، که سابقهی تخلّف و حبس وجود داشته یا مدت حبس طولانی بوده است همسر وی ممکن است بیشتر تمایل به طلاق پیدا کند. در خصوص گرایش به جرم و بزهکاری و به ویژه فساد و انحرافهای اخلاقی و جنسی برخی از همسران زندانی به تبع زندانی شدن فرد، مردانی که همسرانشان زندانی میشوند، علاوه بر گرایش به ازدواج مجدد، به ارتباط نامشروع نیز اقدام میکنند.
فصل سوم
۳- جایگزینهای کلاسیک قرار بازداشت موقت
از نظر لغوی، تأمین مصدر باب تفعیل و از ریشه امن- به معنای امنیت دادن- اطمینان دادن- امین کردن، امن کردن، آرام کردن، بی بیم کردن، حفظ کردن آمده است. جمع آن تأمینات میباشد که ادارهای است در شهربانی که به توسط ماموران خود تقصیرات قانونی را کشف میکند که اکنون اداره آگاهی میگویند[۴۸].
در مقررات قانونی ما تعریف خاصی از قرارهای تأمین کیفری به چشم نمیخورد و مقنن فقط در ماده ۱۳۲ ق. آ. د.ک. مصوب سال ۱۳۷۸ ضمن قید اهداف تأمین، پنج نوع تأمین کیفری را بر شمرده است. یکی از حقوق دانان قرارهای تأمینی را این چنین بیان نموده است.” قرار تأمین کیفری عبارت است از تصمیمی که در مرحله تحقیقات مقدماتی توسط مقام صالح قضایی در خصوص متهم اتخاذ و تا صدور حکم و اجرای آن ادامه مییابد[۴۹] قرار تأمین، یک تصمیم قضایی است که پرونده را وارد ماهیت دعوی میکند. ولی قاطع دعوی نیست که از طرف مقامات صالح قضایی در مورد متهم اتخاذ که برای حفظ و در دسترس داشتن متهم و جلوگیری از تضییع حقوق احتمالی شاکی و جامعه میباشد، تصمیم بر اخذ تأمین باید قانونی باشد و در حدود قانون محدود شود این تصمیم صرفاً در مورد متهمان اعمال میشود. البتّه در شرایط استثنایی در مورد محکومان هم امکان صادر شدن دارد(۲۵۶ ق. آ.د.ک. ) قرارهای تأمین در دادسرا به وسیله مقامات تحقیق (بازپرس، دادیار تحقیق، دادستان) و در دادگاه به وسیله قاضی و در دادگاه تجدید نظر نیز تحت شرایطی این دادگاه صلاحیت صدور قرارهای تأمین را دارد. ولی در دیوان عالی کشور صدور قرار تأمین منتفی است. ماده ۱۵۶ ق.آ.د.ک.
“هرگاه از حکم صادره درخواست تجدید نظر شود و از متهم تأمین اخذ نشده باشد و یا متناسب با جرم و ضرر و زیان شاکی خصوص نباشد دادگاه تجدید نظر با توجّه به دلایل موجود می تواند تأمین متناسب اخذ کند.”
قرارهای تأمین کیفری جزء قرارهای اعدادی هستند چون مقدمات انجام تحقیقات و بازجویی و بررسی دلایل و مدارک طرفین و دادرسی منصفانه را فراهم میکنند. دلایلی که موجب شد این قرارها در مبحثی جداگانهای بررسی شوند و به شرح ذیل میباشند.
۱- به دلیل وجود نقص قانونی در ماده ۱۳۲ ق.آ.د.ک که تمامی قرارهای تأمینی را به صورت متوالی بیان نموده است.
۲- به دلیل حصری بودن قرارهای تأمینی که منحصر به پنج قرار تأمینی و یک قرار انضمامی در ماده ۱۳۳ ق.آ.د.ک، در حالی که سایر قرارهای اعدادی به صورت تمثیلی میباشد.
۳- به دلیل اهداف ویژه قرارهای تأمینی از جمله:
الف) حمایت از حقوق بزه دیده و افراد جامعه در برابر بزهکاران.
ب) دسترسی به متهم و حضور به موقع وی
ج) جلوگیری از فرار و پنهان شدن متهم
د) جلوگیری از امحاء آثار و ادله جرم و تبانی با شهود.
۴- ضابطهمند بودن قرارهای تأمینی:
با توجّه به این که اصل برائت و آزادی انسانهاست، و قرارهای تأمینی کیفری به هر حال محدودیتهایی را برای افراد به وجود میآورند، بنابراین در استفاده و اصدار این قرارها باید به قدر متقین اکتفا نمود. به همین جهت مقنن برای حمایت از حقوق و آزادیهای افراد، اختیارات مقام قضایی را در انتخاب نوع تأمین محدود نموده و او را مقید به رعایت ضوابط و معیارهایی کرده است پس ملاحظه میشود که مقام قضایی اختیار مطلق ندارد، علیهذا قرار تأمینی که با رعایت ضوابط قانونی صادر میشود اصطلاحاً” قرار تأمین متناسب” نامیده میشود[۵۰].
قانون اصول محاکمات جزایی، مصوب۱۲۹۰ هجری شمسی، چهار نوع تأمین جایگزین بازداشت موقت پیشبینی کرده است. در عرف قضایی کشور ما این چهار نوع قرار تأمین شناخته شده و جایگاه خاصی دارد. در ماده ۱۲۹ قانون مذکور (اصلاحی بهمن ۱۳۳۵) آمده است: برای جلوگیری از فرار یا پنهان شدن متهم، بازپرس میتواند یکی از قرارهای تأمین ذیل را صادر نماید[۵۱].
۱- التزام عدم خروج از حوزه قضایی با قول شرف.
۲- التزام عدم خروج با تعیین وجه التزام تا ختم محاکمه و اجرای حکم.
۳- اخذ کفیل، در صورتی که متهم تقاضا نماید به جای کفیل وجه نقد یا مال منقول یا غیر منقول بدهد، بازپرس مکلف به قبول آن است.
۴- اخذ وثیقه( وثیقه اعم است از وجه نقد و مال منقول یا غیر منقول)
قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری نیز همانند قانون اصول محاکمه جزایی، نخست چهار نوع قرار تأمین جایگزین بازداشت موقت پیش بینی مینماید. این چهار نوع قرار در حقیقت همان قرارهای تأمین متداول و شناخته شدهای هستند که با مختصر تغییر عبارتی و به شرح زیر در ماده ۱۳۲ قانون جدید عنوان گردیده است. براساس ماده ۱۳۲ قانون آیین دادرسی کیفری به منظور دسترسی به متهم و حضور به موقع وی در موارد لزوم و جلوگیری از فرار و پنهان شدن یا تبانی با دیگران، قاضی مکلف است پس از تفهیم اتهام به وی یکی از قرارهای تأمین کیفری یاد شده را صادر نماید.
لازم به ذکر است قرارهای تأمین کیفری مندرج در ماده ۱۳۲ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۷۸ حصری بوده و با یکدیگر قابل جمع نیستند و مقام قضایی فقط از یکی از آنها میتواند استفاده کند مگر قرار عدم خروج از کشور که طبق صراحت ماده ۱۳۳ قانون مذکور امکان صدور این قرار علاوه بر یکی از قرارهای پیش گفته (یاد شده) وجود دارد که در مباحث آتی مورد بررسی قرار میگیرد با این وجود در این فصل به بررسی این قرارها که قلمرو جایگزینهای کلاسیک قرار بازداشت موقت را تشکیل میدهند به صورت تفصیلی میپردازیم.
۳-۱- قرار التزام به حضور با قول شرف
به طور کلی التزام به معنی ملتزم شدن، خود را به رعایت اموری ملزم دانستن است در قرار التزام به حضور با قول شرف، متهم با دادن قول شرف ملتزم می شود که در مواقع لزوم در دادگاه حاضر شود[۵۲].
۳-۱-۱- ماهیت و شرط آن
خفیفترین تأمینی که در قانون برای متهم، پیشبینی شده"التزام” حضور با قول شرف است. یعنی متهم قول شرف میدهد که هر گاه مقام قضایی او را احضار کرد حاضر گردد. این نوع تأمین گرچه از جهت روانی شخص را ماخوذ به حفظ قول و قرار مینماید ولی از جهت مادی هیچ گونه آثاری برای آن مترتب نیست. مضافاً این که قرار مزبور ضمانت اجرای خاصی ندارد و اگر متهم در مواقع احضار حضور نیابد، تنها یک عمل غیر اخلاقی مرتکب میشود و دلیل بر بدقولی او میباشد لذا این قرار را نباید درباره بزهکاران حرفه ای و افراد سابقهدار و یا در جرایم مهم صادر کرد. لیکن به کارگیری آن در جرایم سبک و به ویژه نسبت به متهمانی که از فرهنگ اجتماعی بالایی برخوردارند و به قول و شرف خود ارزش مینهند، موجه و مناسب به نظر میرسد. لازم به توضیح است مهمترین تغییری که در بند اول ماده ۱۳۲ قانون جدید نسبت به مقررات قبلی مشاهده میشود استفاده از عبارت ” التزام به حضور” است، زیرا در قوانین گذشته (قانون اصول محاکمات جزایی،۱۲۹۰) از عبارت ” التزام به خروج از حوزه قضایی” استفاده شده بود که موجب به وجود آمدن محدودیتهایی زیاد برای متهم میشد.[۵۳]
۳-۱-۲- ضمانت اجرا
قانونگذار در قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۷۸ ضمانت اجرای خاصی را برای عدم رعایت متهم در قبال تعهد خود در نظر نگرفته است و اینگونه میتوان از این قانون دریافت که اگر متهم تخلّف نماید مرتکب عمل غیر اخلاقی شده و بدقولی کرده است و لیکن از نظر قانونی، اثری بر آن مترتب نیست. البتّه این مربوط به وقتی است که متهم با امضاء قرار التزام (یا اثر انگشت) ملتزم به حضور در دادگاه میشود. بعضاً پس از صدور قرار التزام به حضور با قول شرف، متهم از دادن التزام استنکاف نموده و ملتزم به حضور نمیشود. در قانون تکلیف قضیه روشن نشده و هیچ صراحت قانونی در باب ضمانت اجرای عدم التزام نداریم[۵۴]. ملتزم نشدن متهم، نباید به طور مستقیم اقدام به بازداشت متهم شود و باید به ترتیب اولویت به سایر قرارهای تأمین کیفری توسل شود، زیرا اولاً تشخیص ابتدایی قاضی(بر حسب محتویات پرونده و شخصیت متهم) صدور قرار التزام به حضور با قول شرف بوده است و تبدیل آن به بازداشت موقت با تشخیص قاضی مغایرت دارد. ثانیاً در مورد قرار التزام به حضور با قول شرف در صورت صدور قرار و عدم تعهد از حضور مقنن ضمانت اجرایی را مشخص نکرده، و در حالت شک و تردید در مورد این که آیا در این قرار نیز مثل قرارهای کفالت و وثیقه متهم باید بازداشت شود یا خیر اصل بر عدم و منع تفسیر موسع و قیاس می باشد و بنابراین باید یکی دیگر از قرارهای ماده ۱۳۲ صادر شود و آزادی متهم نیز فاقد و جاهت قانونی است چرا که ماده ۱۳۲ ق.آ.د.ک. مصوب ۱۳۷۸ بعد از تفهیم اتهام، قاضی را مکلف به اصدار یکی از قرارهای تأمین کرده است. یعنی در حالت شک و تردید، اصل بر تفسیر مضیق و به نفع متهم میباشد. خوشبختانه تهیه کنندگان لایحه جدید آیین دادرسی کیفری به این رویکرد پاسخ داده است. و اینگونه بیان میدارد که در صورت عدم پذیرش قرار مذکور از سوی فرد متهم قرار التزام به حضور با تعیین وجه التزام جایگزین آن میشود[۵۵].
۳-۱-۳- موارد الغاء قرار
وفق ماده ۱۳۹ و ۱۴۴ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۷۸ که مقرر میدارد هرگاه متهم در مواعد مقرر حاضر شده و یا در بعد از آن حاضر شده و عذر موجه خود را ثابت نماید و قرار منع تعقیب، موقوفی تعقیب، برائت یا قرار تعلیق اجرای مجازات صادر و قطعی شود و همینطور در صورت اجرای حکم محکومیت، قرار صادر شده منتفی میگردد. علاوه بر آن در صورتی که متهم تحت قرار در مواقع احضار نشده و عذر موجه خود را ثابت ننماید قرار صادر شده لغو و عندالزوم تأمین متناسب دیگری از او اخذ خواهد شد پس در نتیجه موارد الغاء قرار التزام به حضور با قول شرف در صورت تحقق شرایط فوق امکان پذیر میباشد.
۳-۲- قرار التزام به حضور با تعیین وجه التزام
این قرار از قرار التزام با قول شرف شدیدتر میباشد؛ شدت آن هم به خاطر ضمانت اجرای آن است. در قرار التزام به حضور با قول شرف اگر متهم ملتزم شود و در مواردی که حضور او لازم است حاضر نشود طبق آیین دادرسی کیفری فعلی ضمانت اجرایی وجود ندارد اما در قرار دوم یعنی قرار التزام به حضور یا تعیین وجه التزام اگر ملتزم شد و نیامد وجه التزام از او اخذ و به نفع دولت ضبط میشود[۵۶].
پس متهم باید ملتزم شود تا در مواقعی که احضار میشود به موقع حضور یابد و الا باید وجه التزام را پرداخت کند. قرار صادره به متهم ابلاغ میشود و اگر ذیل قرار را امضاء کرد و آن را پذیرفت آزاد میشود و اگر حاضر نشد چنین التزامی بدهد مقام قضایی قرار را تبدیل به وجه الکفاله میکنند، با تبدیل قرار به قرار کفالت، متهم با ضمانت اجرای جدیدی رو به رو میگردد. حال سوال این است آیا در صورت عدم پذیرش قرار التزام و تبدیل آن به قرار کفالت، میتواند قرار التزام را بپذیرد به نظر میرسد اگر در وضع او تغییری حاصل نشده باشد که تأمین شدیدتر را ایجاب نماید پاسخ مثبت میباشد زیرا از ابتدا به نظر مقام قضایی تأمین التزام متناسب بوده است.
۳-۲-۱- ماهیت قرار
در خصوص ماهیت حقوقی قرار التزام و وجه التزام بین علمای حقوق اختلاف نظر وجود دارد. به نظر برخی وجه التزام قراردادی است که بین قاضی تحقیق و متهم تنظیم میشود و به موجب آن متهم به طور کتبی متعهد میگردد که از دستورات مقام قضایی تبعیت کند و در صورت تخلّف بدون عذر موجه، وجه التزامی را که تعهد نموده به صندوق دولت پرداخت کند[۵۷].
عدهای دیگر معتقدند:
“قرار التزام عقد نیست و یک تصمیم قضایی و آمرانه مقام قضایی است که به صورت یک طرفه صادر میشود و متهم مجبور به تمکین است و اراده متهم در صحت آن اثری ندارد، زیرا به محض استنکاف متهم، قرار صادره به کفالت تبدیل و چه بسا متهم بازداشت شود و بنابراین ملاحظه میشود که متهم مجبور است و کسی را نمیتوان مجبور به انعقاد عقدی کرد[۵۸].
بنابراین مشاهده میشود که این دو نظر کاملاً متضاد با یکدیگر هستند و هر کدام در مورد ماهیت قرار التزام مطلبی را بیان میکنند.
” اما به نظر میرسد هر دو عقیده صحیح و هر یک ناظر به قسمتی از آیین صدور قرار و نه تمامی آن است اگر چه اصدار قرار التزام از سوی قاضی یک اقدام قضایی است و یک طرفه، اما از این امر عقد نبون توافقی که بین قاضی و متهم به عمل میآید، منتج نمیشود، چه در عقد کفالت نیز که اشد از وجه التزام است، قاضی تحقیق آمرانه نظر خود را نسبت به پذیرش کفیل یا تعیین وجه الکفاله اعلام میدارد، اما این امر مانع از آن نیست که متهم از معرفی کفیل امتناع کند. لیکن در صورت معرفی کفیل، قراردادی بین وی و قاضی امضاء میشود که در آن کفیل ایجاب و قاضی تحقیق قبول میکند که متهم در ازای وجه الکفاله آزاد شود. در قرار وجه التزام نیز وضعیت همین گونه است، توسل به آن و تعیین مبلغ وجه التزام از اختیارات قاضی تحقیق است و متهم در این موارد نیز میتواند از پذیرش آن امتناع کند که در این صورت بایستی ضمانت اجرای این قرار مشخص شود[۵۹].
۳-۲-۲- ضمانت اجرا
اول: هنگامی که متهم از بدو صدور قرار، حاضر به قبول التزام نشده و ملتزم نمیشود، که در این صورت طبق صراحت بند ۲ ماده ۱۳۲ ق.آ.د.ک. و تبصره یک ماده ۲۱۷ قرار التزام به قرار کفالت و وجه التزام به وجه الکفاله تبدیل میشود.
دوم: هنگامی که متهم پس از صدور قرار التزام، ملتزم میشود( و این قبولی را با درجه امضاء ذیل قرار یا اثر انگشت نشان میدهد). لیکن از انجام تعهدات خود، در حضور دادگاه امتناع نموده و عذر موجه خود را نیز ثابت نمینماید که در این صورت به دستور مقام قضایی وجه التزام از اموال متهم و قرار تأمین متناسب دیگر که معمولاً شدیدتر از قرار اول باید باشد، صادر خواهد شد، م۱۴۰ ق.آ.د.ک مصوب ۱۳۷۸.
۳-۲-۳- موارد الغاء قرار
موارد الغاء قرار التزام به حضور با تعیین وجه التزام عبارتند از:
” ۱- در صورت صدور قرار التزام و استنکاف متهم از التزام، قرار صادره لغو و به قرار کفالت تبدیل خواهد شد. البتّه عده ای معتقدند که تا وقتی که متهم ملتزم نشده است ارکان قرار التزام هنوز تحقق نیافته و قرار هنوز کامل نشده است ولی با توجّه به آمره بودن قرار التزام و وابستگی آن به اراده مقام قضایی(بدون دخالت متهم) به نظر میرسد که به محض صدور قرار توسط مقام قضایی، قرار التزام محقق شده و نیازی به قبول یا عدم قبول التزام از ناحیه متهم نمیباشد.
۲- هرگاه متهم در مواعد مقرر حاضر یا در صورت عدم حضور، عذر موجه خود را ثابت نماید و قرار منع تعقیب، موقوفی تعقیب یا حکم برائت متهم صادر یا قرار تعلیق اجرای مجازات صادر و قطعی شود یا به هر علتی پرونده مختومه شود، قرار صادره ملغی الاثر خواهد شد[۶۰].
۳-۳- قرار اخذ کفیل با وجه الکفاله
تفاوت این قرار با التزام به حضور با تعیین وجه التزام آن ست که در قرار التزام به حضور خود متهم ملتزم میگردد که اولاً حاضر گردد و ثانیاً در صورت عدم حضور مبلغ را خودش بپردازد در حالی که در قرار کفالت پس از معرفی کفیل توسط متهم، کفیل ملتزم میگردد اولاً متهم را حاضر کند ثانیاً اگر متهم را حاضر نکرد وجه الکفاله را بپردازد.
دوره سوم: این دوره از ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۷ بود. سود صنایع نفتی و بخشهای اقتصادی افزایش چشمگیری داشت و جمعیت شهری افزایش یافت. در این زمان ساخت وساز شهرکهای صنعتی مستقل جدید و شهرکهای اقماری- صنعتی در حاشیه شهرهای بزرگ رونق گرفت. هدف از این ساخت و سازها در این دوره؛ ایجاد مراکز جدید برای بهرهبردای از امکانات بالقوهی منطقه و جذب جمعیت مازاد یا سرریز شهرهای بزرگ و اقامت جمعیت مهاجر بود (همان، ۴۱۶).
بعد از انقلاب
به منظور مدیریت رشد سریع و بینظم شهرهای بزرگ در ایران، شورای وزیران استراتژی شهرهای جدید را در سال ۱۹۸۵ به تصویب رساند. این استراتژی توسعه شهرهای جدید را در اطراف شهرهای بزرگ مانند تهران، اصفهان، مشهد، شیراز و تبریز را به منظور هدایت سرریز جمعیت و فعالیتهای اقتصادی این شهرهای بزرگ به شهرهای جدید اطراف آنها، پیشنهاد داد. در این استراتژی توصیه شد شهرهای جدید نباید به عنوان شهرهایی خوابگاهی سازماندهی شوند بلکه باید شهرهایی متعادل و مستقل باشند که فرصتهای شغلی متنوعی را برای حداقل ۵۰ درصد از نیروی کار خود فراهم می کند. علاوه بر تأمین مسکن، بتواند سایر کاربریها مانند خردهفروشی، خدمات فرهنگی، فضای سبز، و تفریح و سرگرمی برای ساکنین خود را فراهم کند ( آتش[۱۹]، شیرازی[۲۰]، ۱۹۹۸: ۲).
از جمله مهمترین دلایل ایجاد شهرهای جدید پس از انقلاب اسلامی:- جلوگیری از انهدام باغها و مزارع اطراف کلانشهرها به دلیل رشد جمعیت کشور؛ - حل مشکل مسکن شهری و نارساییهای امور زیربنایی و هرج و مرج و نابسامانی کالبدی شهرها؛ - تمرکززدایی از شهرهای بزرگ و جذب سرریز جمعیتی آنها، جلوگیری از توسعه بیرویهی شهرهای بزرگ، ایجاد تعادل رشد اقتصادی و اجتماعی، کنترل حرکات مهاجرتی و اشباع امکانات شهرهای بزرگ در جذب جمعیت مهاجر است (زیاری، ۱۳۷۹: ۹۵). در تأسیس شهرهای جدید اهداف خاصی دنبال میشد.
اهداف عمده شهرهای جدید عبارت بودند از:- جلوگیری از توسعه بیرویهی و کلان شهر شدن شهر مادر؛ - انتقال کارگاهها و صنایع مزاحم از شهر مادر به شهر جدید و پالایش شهر اصلی؛ - جلوگیری از ایجاد حاشیهنشینی در شهرهای بزرگ؛ - استفاده از اراضی غیر زراعی برای ایجاد شهرهای جدید و جلوگیری از تخریب اراضی کشاورزی؛ - جذب سرریز جمعیت و ایجاد اشتغال در شهر جدید؛ - احداث شهر از پیشبرنامه ریزی شده و متناسب با نیاز واقعی جامعه (وزارت مسکن و شهرسازی، ۱۳۶۷: ۱۲-۱۱).
با دلایل ذکر شده و برای رسیدن به اهداف مورد نظر، مطالعات آغازین تأسیس ۱۸ شهر جدید که در زیر فهرستی از ویژگیهای آن ذکر شده است؛ در دستور کار وزارت مسکن و شهرسازی قرار گرفت. از مجموعه شهرهای جدید در جدول (۱-۱) در این پژوهش، دو نمونه از شهرهای جدید یعنی صدرا و عالیشهر برای انجام مطالعه ای تطبیقی انتخاب شده است.
جدول شماره (۱-۱): شهرهای جدید ایران
شهر جدید | شهر مادر | فاصله از شهر مادر | مساحت به هکتار | جمعیت پیش بینی شده در افق طرح | جمعیت موجود (۱۳۹۰) | سال تاسیس شرکت عمران | سال تصویب طرح جامع |
پرند | تهران | ۴۰ | ۱۷۰۰ | ۱۵۰۰۰۰ | ۵۷۹۱ | ۱۳۶۹ | ۱۳۷۷ |
هشتگرد | تهران | ۶۵ | ۴۰۰۰ | ۵۰۰۰۰۰ | ۱۵۶۱۹ | ۱۳۶۹ | ۱۳۷۲ |
پردیس | تهران | ۲۵ | ۳۸۱۴ | ۲۰۰۰۰۰ | ۲۵۳۶۰ | ۱۳۷۰ | ۱۳۷۴ |
انعطاف پذیری Flexibility
همه جانبه نگری Holistic Approach
خطرپذیری Risk ability
(۷۲)
مزایای تحقیق عملکردی:
درگیر بودن مشارکت کنندگان در فرایند تحقیق
همزمانی تحقیق و عمل
ارائه راه حل برای مشکلات عملی خاص
احساس تعهد در بکار گیری نتایج تحقیق (افزایش روحیه همکاری)
انعطاف پذیری فرایند تحقیق
بهبود عملکرد
ایجاد دانش کاربردی
کمک به ایجاد و پذیرش تغییر در جامعه (۷۳)
محدودیتهای تحقیق عملکردی:
قابلیت پیش بینی و تعمیم پذیری زیادی ندارد.
نیازمند همکاری و پذیرش تغییر میباشد، در غیر این صورت با شکست مواجه می شود.
عملکرد مشارکت کنندگان تحت نظر است لذا ممکن است عدهای از مشارکت کنندگان از ادامه همکاری منصرف شوند.
تفسیر پیشامدهای آن قابل پیش بینی نیست.
وقت گیر و انرژی بر است.
فقدان گروه کنترل وکنترل مستمر متغیرها نیز به نظر عدهای محدودیت به حساب می آید تعارضات و مقاومت ها: اعمال تغییر در شیوه های جاری و متداول انجام امور در یک سیستم جا افتاده همواره با مقاومت هایی روبرو خواهد شد (۷۴).
کاربرد تحقیق عملکردی:
تغییر روش های آموزشی
تغییر روش های ارزیابی
اصلاح ارزشها و طرز تلقی ها
تغییر شیوه مدیریت و اصلاح ساختار
تشخیص و حل مشکلات خاص موقعیتی (۷۵)
۲-۳ جامعه پژوهش:
اولین قدم در نمونه گیری، داشتن تعریف روشن از جامعه مورد مطالعه و خصوصیات آن است. در این مطالعه جامعه پژوهش شامل کلیه موارد ترانسفوزیون خون و مراقبتهای مربوطه انجام شده توسط پرستاران برای کودکان مبتلا به تالاسمی در بیمارستان کودکان میباشد.
۳-۳ نمونه پژوهش:
گروه های مورد مطالعه در این مطالعه شامل موارد انجام ترانسفوزیون خون و فرآورده های خونی برای کودکان تالاسمی بستری در بخش و درمانگاه خون مرکز آموزشی درمانی کودکان تبریز، توسط پرستارانی میباشد که در زمان انجام پژوهش در این مرکز ترانسفوزیون خون و فرآورده های آن را برای کودکان تالاسمی انجام می دهند.
۴-۳ حجم نمونه:
با بهره گرفتن از نرم افزار online sample size calculator و با ۹۵% اطمینان و فاصله اطمینان ۱۰، حجم نمونه ۹۶ مورد ترانسفوزیون خون تعیین شد که با احتمال ۱۰% ریزش در نمونه ها، به ۱۰۶ مورد افزایش یافت.
۵-۳ روش نمونه گیری:
روش نمونه گیری به صورت هدفمند و آسان بود. روش کار به این صورت میباشد که بعد از گرفتن معرفی نامه از دانشکده پرستاری و مامایی تبریز با هماهنگی با مسئولین بیمارستان، پژوهشگر خود را به بخش و درمانگاه خون مرکز آموزشی درمانی کودکان تبریز معرفی کرد و پس از چند روز حضور در آن واحد، جهت عادی شدن حضور در بخش و پس از کسب اجازه، فرایند ترانسفوزیون خون انجام شده برای بیماران مبتلا به تالاسمی به روش نمونه گیری در دسترس یا آسان انتخاب شد. گردآوری داده ها بر اساس فرم تزریق خون و دفاتر چارت راند و چک لیست و بررسی پرونده بیماران با توجه به استاندارد های اعتبار بخشی و حاکمیت بالینی و استاندارد های ارزیابی بیمار طبق «چک لیست نحوه ارزیابی استقرار نظام مراقبت از خون (هموویژلانس)» صورت گرفت. در این چک لیست، وظایف پرستار در قبل، حین و بعد از ترانسفوزیون که بر اساس گایدلاین معتبر وزارت بهداشت ملزم به رعایت آنها بودند، گنجانده شده بود.
۶-۳ محیط پژوهش:
محیط پژوهش در این تحقیق بیمارستان کودکان تبریز بود.
۷-۳ معیارهای ورود:
در این پژوهش مشخصات افراد مورد پژوهش به قرار زیر میباشند:
انجام ترانسفوزیون خون و مشتقات آن در کودکانی که طبق تشخیص پزشک، مبتلا به تالاسمی بوده و در زمان انجام مطالعه در بخش و درمانگاه خون تحت ترانسفوزیون قرار دارند و کمتر از ۱۸ سال سن داشتند.
انجام ترانسفوزیون خون توسط پرستارانی که حداقل ۳ ماه سابقه کار بالینی در بیمارستان کودکان داشته باشند.
۸-۳ معیارهای خروج:
انصراف پرستاران پس از مشاهده عملکرد آنها
۹-۳ ابزار جمع آوری داده ها:
در این مطالعه از پرسشنامه دو قسمتی برای ثبت مشخصات دموگرافیک کودکان تحت ترانسفوزیون خون و پرستاران انجام دهنده ترانسفوزیون خون و چک لیستی جهت بررسی وضعیت موجود ترانسفوزیون خون و مراقبتهای مربوط به آن در بیماران بستری در بخش و درمانگاه خون مرکز آموزشی درمانی کودکان تبریز استفاده شد، که مشخصات دموگرافیک پرستاران شامل سوالاتی در مورد جنس، وضعیت تأهل، سابقه کار، سمت، میزان تحصیلات، بخش محل خدمت، گذراندن دوره آموزشی در زمینه ترانسفوزیون خون و مدت آموزش بود و مشخصات دموگرافیک کودکان مبتلا به تالاسمی تحت ترانسفوزیون خون شامل سوالاتی در مورد جنس، سن، سابقه بستری در بخش خون و میزان هموگلوبین قبل از ترانسفوزیون خون بود.
بخش دوم شامل چک لیست استاندارد عملکرد پرستاران برگرفته از چک لیست نحوه ارزیابی استقرار نظام مراقبت از خون (هموویژلانس) جهت بررسی وضعیت موجود ترانسفوزیون خون و مراقبتهای مربوط به آن در بیماران بستری در بخش و درمانگاه خون مرکز آموزشی درمانی کودکان تبریز بود. در این چک لیست، وظایف پرستار در فرایند ترانسفوزیون خون بر اساس راهنمای معتبر وزارت بهداشت در ۳۳ معیار مورد مشاهده جهت بررسی عملکرد پرستاران گنجانده شده است. رعایت استاندارد در حیطه امکانات بخش در ۷ سوال و در حیطه بانک خون در ۶ سوال گنجانده شده است.
۱۰-۳ اعتبار علمی ( روایی ) ابزار:
در این مطالعه برای رسیدن به اعتبار علمی پرسشنامه و چک لیست، ابزار گردآوری داده ها توسط ده نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تبریز از نظر روایی محتوا[۹] و صوری مورد بررسی قرار گرفت و بر مبنای نظرات ارائه شده با نظرات اساتید راهنما و مشاور تغییرات لازم در پرسشنامه و چک لیست داده شد.
۱۱-۳ اعتماد علمی ( پایایی ) ابزار:
پایایی پرسشنامه اخیر با بهره گرفتن از ضریب آلفای کرونباخ (۸۳/۰α=) تعیین گردید.
۱۲-۳ روش جمعآوری داده ها:
۴-۳- شرایط نقد در قرآن
الف. در قرآن نقد و انتقاد باید آگاهانه باشد نه جاهلانه مبتنی بر شایعات و توهمات نیز نباید باشد. چنانکه قرآن کریم میفرماید: اینکه چیزی را شریک او قرار دهید، و به او مطلبی نسبت میدهید که نمیدانید «أتَقُولُونَ عَلی اللهِ مَا لاتَعْلَمُونَ» حرام کرده است (اعراف/ ۲۸).
و از کسانی که جاهلانه نقد و انتقاد میکنند، شدیداً انتقاد نموده است. آنجا که میفرماید: «وَلَولَآ أَذ سَمِعتُمُوهُ قُلتُم مَّایَکُونُ لَنَا أن نَّتَکَلَّمَ بِهَذا سُبحَانَکَ هَذَا بُهتَانٌ عَظِیمُ»؛ و با دهان خود سخنی میگفتید که به آن علم و یقین نداشتید و آن را کوچک میپنداشتید در حالی که نزد خدا بزرگ است (نور/ ۱۶).
ب. نقد باید عاقلانه باشد.
«سَیَقُولُ السُّفَهَاءُ مِنَ النَّاسِ مَا وَلَّئهُم عَن قِبلَتِهِمُ الَّتِی کانُوا عَلَیهَا قُل لِلَّهِ المَشرِقُ والمَغربُ یَهدِی مَن یَشَاءُ إِلَی صِرَاطٍ مُستَقِیمٍ»؛ بزودی سبک مغزان از مردم میگویند چه چیز آنها را از قبلههای که بر آن بودند بازگردانید؟ ! بگو مشرق و مغرب از آن خدا است (بقره/ ۱۴۲).
ج. نقد باید مستدل و منطقی باشد
و با آنها به روشی که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن. «ادعُ إِلَی َسبیلِ رَبِّکَ بِالحِکمَه وَالمَوعِظَۀ الحَسَنَۀِ و جَادِلهُم…» (نحل/ ۱۲۵). حتی نقد و انتقاد از مخالفین، و غیر مسلمانان هم باید منطقی و مستدل باشد، چنان که میفرماید:«وَلا تُجَادِلُوا أَهلَ الکِتابِ إِلا بِالَّتِی هِیَ أَحسَنُ…»؛با اهل کتاب جز به روشی که از همه نیکوتر است مجادله نکنید (عنکبوت/ ۴۶).
د. انگیزه نقد و انتقاد، ارشاد، و رسیدن به حرف نیکو «احسن» و بهترین سخن باید الهی باشد نه خلاف اخلاق، حسادت و سوء ظن، خیانت، خباثت و تهمت. «وَ یَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَستَ مُرسَلاً قُل کَفَی بِاللهِ شَهِیدَا بِینِی وَ بَینَکُم وَ مَن عِندَهُ عِلمُ الکِتابِ» (رعد / ۴۳).
هـ. نقد و انتقاد غیر از انتقام است
در نقد صفا و صمیمیت حاکم است نه کینه توزی و همچنین انتقادها و نقدها به تجسس کشیده نشود و در زندگی خصوصی افراد، و در سخنان پنهانی آنها راه پیدا نکند. «وَإِن طَائِفَتَانِ مِنَ المُومِنیِنَ اقتَتَلُوا فَأصلِحُوا بَینَهُمَا فَإِن بَغَت إِحدَئهُمَا عَلَی الأُخرَی فَقَتِلوُا الَّتِی تَبغِی حَتَّی تَفِیءَ إِلَی أَمرِاللَّهِ…» (حجرات/۹).
و همچنین در انتقاد و نقد از توهین به دیگران باید پرهیز شود و احترام افراد، یا مکتب را باید نگهداریم، از نقد و انتقاد نرنجیم، نقد دیگران را با آغوش باز بپذیریم.
۴-۴- گروههای مورد خطاب نقدی در قرآن کریم
الف) یهود و نصاری: در قرآن کریم حدود هشت بار کلمه «الیهود»، ذکر شده است و همچنین سه بار نیز از کلمه «هودا ً» استفاده شده، امّا پرشمارترین کلمه نام «بنی اسرائیل» میباشد که حدوداً چهل و یک بار در قرآن آمده است. این موارد غیر از اشارههایی است که قرآن نسبت به حضرت موسی، یوشع، جالوت، داوود، سلیمان و سایر پیامبران بنی اسرائیل دارد و همچنین غیر از مواردی است که به کتابهای مقدس یهود و احبار و بزرگان این قوم اشاره میکند. دین یهود و نصاری که توسط حضرت موسی و عیسی (علیهم السلام) آورده شده است، از دیدگاه اسلام و قرآن یک دین الهی است ولی بعد از رحلت حضرت موسی و عروج حضرت عیسی به آسمان مردم لجوج یهود و نصارا کتاب مقدسشان را به میل خودشان تحریف کردند (طباطبایی ۱۳۸۵).
قرآن کریم اخلاق و عملکرد بیمارگونه و گنهکارانه بنی اسرائیل را با ملتهای دیگر و با انبیا و خودشان مطرح میکند، تا آنجا که سخنان نفرت آوری را بر زبان جاری، و خداوند قادر و توانا را به ضعف و ناتوانی متهم کردند، لذا قرآن کریم این گفتار و کردار آنان را به عنوان جرم کافرانه علیه آنان به ثبت رساند: «وَ قالَتِ الیَهُودُ یَدُ اللهِ مَغلُولَهٌ غُلَّت اَیدیهِم وَ لُعِنُوا بِما قالُوا. بَل یَداهُ مَبسُوطَتانِ یُنفِقُ کَیفَ یَشاءُ، وَ لَیَزیدَنَّ کَثیراً مِنهُم ما اُنزِلَ ِالَیکَ مِن رَبِّکَ طُغیاناً وَ کُفراً وَ اَلقَینا بَینَهُمُ العَداوَهَ وَ البَغضاءُ اِلی یَومِ القِیامَهِ، کُلَّما اَوقَدُوا ناراً لِلحَربِ اَطفَاها اللهُ. وَ یَسعَونَ فی الاَرضِ فَساداً وَ اللهُ لا یُحِبُّ المُفسِدینَ» یهودیان گفتند: که دست خدا بسته است، دست خود آنها بسته باد! و آنان به خاطر آنچه گفتند، لعنت شدند، و بلکه دستان خدا باز است و هرگونه که اراده کند، انفاق میکند و میبخشد، و همانا قرآنی که برتو نازل شد، بر کفر و طغیان بسیاری از مردم بیفزود و ما در بین آنان (بنی اسرائیل) دشمنی و کینه توزی را تا روز قیامت قرار دادیم، و هرگاه برای جنگ با مسلمانان آتشی را برافروختند، خداوند آن را خاموش کرد، اما آنان در زمین به فساد و تباهی میکوشند، و خداوند قوم فاسد و مفسد را دوست ندارد» (مائده /۶۴).
این گفته زشت، گنهکارانه و پلید آنان بود که خداوند متعال را با این اوصاف که نشان از عقب ماندگی فکری و خبائث ذات و روانشان دارد، خطاب میکنند؛ چرا که گفته بودند: «خداوند فقیر و تهیدست است و ما غنی و ثروتمند». این پاسخ را زمانی مطرح کردند که از آنها خواسته شده بود که از اموال خود انفاق کنند! و نیز گفتند که دست خدا بسته است، که پاسخ آنان از طرف خداوند اینگونه آمده که همین صفت «بخل» را برای خود آنها به اثبات میرساند. از این رو خداوند آنها را مورد لعن و نفرین قرار داده و از رحمت و رأفت خود دور کرده است، و این عقوبتی است که برای آنها که جسارت کردند و گفتند: «یَدُ الله مَغلوله!».
خداوند متعال پس از این «تجاسر» و «گستاخی» این تصور غلط، بیمارگونه و فاسد آنان را تصحیح میکند و به آنان یادآوری میکند که دست خود آنها بسته است: «غُلَّت ایدِیهم»، بلکه فیض نعمتهای الهی بر سر بندگان خود همیشه جاری است (سید قطب ۱۹۷۱، ۷۹۱). «بَل یَداهُ مَبسُوطَتانِ، یُنفِقُ کَیفَ یَشاءُ» آن گاه نوبت خطاب باری تعالی با حبیب خود، حضرت محمد (صلی الله علیه و آله میرسد) که میفرماید:
«وَ لیَزیدَنَّ کَثیراً مِنهُم مَا اُنزِلَ الَیکَ مِن رَبِّکَ طُغیاناً وَ کُفراً»، البته آیه یاد شده حکایت از بیماریها و رنجهای روانی یهود دارد چرا که وقتی مطلع میشوند آیات خدا نازل شده به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ابلاغ شده است، کفر، طغیان و ظلم و ستمشان بیشتر میشود؛ آنان یقین داشتند که آن سخنان، همان وحی مُنزل خداوند است که در نهایت رازهای خبیثانه، پیچیدگیهای روانی، انحرافهای فکری، کینه توزی و دشمنیشان را نسبت به مسلمانان آشکار خواهد کرد، لذا قرآن کریم با این نگاه روحیات یهودیان را مورد تجزیه و تحلیل صادقانه قرار میدهد تا نفوس مریض و افکار پلید مغزها و سینههای آنان را که مذبوحانه در تلاشند تا آنها را مخفی کنند، به آنان بشناساند.
و اینگونه است که هرگاه آیات جدیدی به سمعشان میرسید، غضبشان و کینه توزی و خشمشان نسبت به قرآن کریم و پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) بیشتر میشد: «وَ اَلقَینا بَینَهُم العَداوَهَ وَ البَغضاءَ اِلی یَومِ القِیامَهِ»، آری این حقیقت قرآنی، با بیان و گزارشی روشن و واضح از سلوک ناهنجار، بحرانی و رفتار آشفته و پریشان اجتماعی یهود است؛ چرا که رقابت جنون آمیز و حذفی بین گروه ها، قبایل و طوایف مختلف یهودیان همواره و در هر زمان و مکان وجود داشته و تا روز قیامت ادامه خواهد داشت (الخالدی ۱۹۹۹، ۶۲).
لذا قرآن کریم میفرماید: «کُلَّما اَو قَدُوا ناَرَاً، اطفَاَها اللهُ» و این خود حقیقت دیگری است که قرآن از آن پرده بر میدارد و تحلیل صادقی را از شخصیت عجیب یهودیان در زمینه جنگها و درگیریها نقد میکند و ثابت میکند که این قوم عاشق جنگ و ستیزهگری هستند و به قتل و کشتار و نبرد پیوسته عشق میورزند و همیشه در پی توطئه چینی برای بر افروختن جنگ هستند. اما با این وصف، یهودیان دلاور و قهرمان نیستند و نمیتوان آنان را شجاع و جنگاور شمرد، بلکه در طول تاریخ خود همواره به ترس و بُزدلی معروف بودند؛ چرا که این ترس و جُبن در سرشت آنان نهفته است. اما قرآن کریم در بیان اعجاز انگیز خود و با بلاغت و فصاحت منحصر به فرد و دقیق، طریقه مشارکت یهودیان در جنگها و نزاعها وکشمکشها را به درستی مشخص کرده، و آن را «اَوقَدوا ناراً» میداند، یعنی به وسیله «آتش افروزی» نه اینکه خود قهرمانانه در جنگها مشارکت داشته باشند، بلکه سعی بر این داشتند، طرفهای نزاع را از طریق اختلاف افکنی و دشمنی آفرینی، تحریک و آتش جنگ را شعله ورتر کنند.
از این گذشته، قرآن کریم در ارتباط با شخصیت بنی اسرائیل میفرماید: «بَأسُهُم بَینَهُم، شدیدٌ، تَحسَبُهُم جَمیعاً وَ قُلُوبُهُم شَتَّی…» (حشر/۱۴) «نیرویشان بین خودشان شدید است و لذا شما میپندارید که آنان متحد هستند، در حالی که دلهایشان متفرق میباشد». در اینجا قرآن کریم یک بار دیگر بر اخلاق بد، رفتار ناهنجار و مشخصه دشمنی، کینه ورزی و تفرقه افکنی گروههای مختلف یهود، تأکید میکند؛ چرا که اینان دائم، هم با خود در نزاع و کشمکشند و هم با همسایگانشان در جنگ و درگیری هستند، زیرا این رفتار ستیزه جویانه از آغاز پیدایش تاکنون، در سرشت و طبیعت آنها نهفته بوده است.
البته منظورمان از «ستیزه جویی» آن اختلافاتی نیست که از تناقضهای مذهبی و عقیدتی آنان ناشی میشود و تاریخ یهودیت به آن شهره شده است و نیز مقصود، آن نزاعهای سیاسی نیست که آشکار است و در حیات ملتها تکرار میشود، بلکه توجه ما به آن پدیدهای معطوف است که پیوسته، مستمر و لاینقطع در تاریخ یهودیت دیده میشود، که خود درد و مرض ویژهای است که منحصراً یهودیان به آن متصف اند. از این رو، استاد عباس العقّاد، در کتاب خود (الصهیونیه و قضیه فلسطین)، همین موضوع را اینگونه نقد میکند که این دشمنی برخاسته از ساختار ناهنجار آنان در رفتارها و مؤلّفههای اجتماعی آنان است؛ چرا که این ساختار باید رشد میکرد و به مرور زمان، آنها را از یک سلوک قبیلهای بدوی خارج میکرد و به تولد یک «امت متمدن» میرساند. اما این سیر و حرکت به رغم پیشرفتهایی که در علم و مدنیت به دست آوردند، در فرهنگ و تمدن و سلوک و خلقیات از ساده به پیچیده، ناقص و متوقف و ابتر ماند، لذا نتوانستند با آن دید و افق محدود از آن روحیه تنگ و تاریک قبیلهای نجات پیدا کنند، بلکه همچنان بر ذهن، فکر، اندیشه، رفتار و تصمیم گیری هایشان حاکمیت دارد چرا که موضوع ایمان به «دیانت اسرائیلی» نزد آنان، حکم گوشت «و خون» تن و بدنشان را دارد و به عنوان «آزادی نژادپرستانه» به شمار میآید، نه این که این اعتقاد به یهودیت ناشی از موضوع هدایت بشری است که همه انسانها در آن مشترک و سهیم هستند (العقاد وسعدالدینی ۱۹۸۴، ۲۲۳).
از این عبارت استاد عباس العقّاد میفهمیم که دیانت یهودی توراتی منحرف، سمات و صفات ملل و اُمم دیگر را بر جامعه یهود حاکم نکرده است؛ یعنی همان ملتهایی که با دیگران رابطه دوستی و اُنس و اُلفت برقرار میکنند و نیز از طرف دیگران مورد محبت، دوستی و اُنس و اُلفت برقرار میکنند و نیز از طرف دیگران مورد محبت، دوستی و انس و اُلفت قرار میگیرند، اما چنین ساختار درون گرایانه و منزویانه در بین یهود، آنان را دچار عقدههای روحی و وضعیت فیزیولوژی منحرفانه و بسیار منحطّ میکند، که نه در بین خودشان به تفاهم و انسجام میرسند و نه با دیگر ملتها سازگاری پیدا میکنند. آن گاه «العقّاد» اضافه میکند که «همین حالت استثنایی و خارج از عرف بودن، آنان را در هر محیط و منطقهای که باشند، به گونهای روشن، شاذّ و منحرف نمایان میکند، تا آنجا که آنان، نه از قبایل بدوی محسوب میشوند، و نه به عنوان افرادی متمدن و با فرهنگ دنیا به شمار میآیند» (سعدالدینی ۱۹۸۴، ۲۲۴).
در یک نگاه کلی آیات مربوط به یهود و نصاری را میتوان به دو گروه تقسیم نمود: الف) عقاید و باورهای یهود و نصاری؛ ب) کارشکنیها و فعالیتهای تخریبی علیه مسلمانان.
الف) عقاید و باورهای یهود و نصاری
-
- دشمنی با مؤمنین:«لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النّاسِ عَداوَهً لِلَّذینَ آمَنُوا الْیهُودَ وَ الَّذینَ أَشْرَکُوا..» (مائده/۸۲).
به طور مسلّم (ای پیامبر) دشمنترین مردم نسبت به مؤمنان را، یهود و مشرکان خواهی یافت.
-
- اذیت و آزار مؤمنین: «لَتُبْلَوُنَّ فی أَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ مِنَ الَّذینَ أَشْرَکُوا أَذًی کَثیرًا وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ اْلأُمُور» (آل عمران/۱۸۶)
به یقین (همه شما) در اموال و جانهای خود، آزمایش میشوید و از کسانی (یهودیان) که پیش از شما به آنها کتاب (آسمانی) داده شده است و (همچنین) از مشرکان، سخنان آزار دهنده فراوان خواهید شنید و اگر استقامت کنید و تقوا پیشه سازید (شایستهتر است؛ زیرا) این از کارهای مهم و قابل اطمینان است.
-
- عقیده یهود در مورد خودشان:«وَ قالَتِ الْیهُودُ وَ النَّصاری نَحْنُ أَبْناءُ اللّهِ وَ أَحِبّاوُهُ». یهود و نصاری گفتند: ما فرزندان خدا و دوستان (خاص) او هستیم (مائده /۱۸).
-
- عقیده یهود درباره خداوند:«وَ قالَتِ الْیهُودُ یدُ اللّهِ مَغْلُولَهٌ غُلَّتْ ایدیهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا بَلْ یداهُ مَبْسُوطَتانِ»؛ و یهود گفتند: «دست خدا (با زنجیر) بسته است». دستهایشان بسته باد! بلکه هر دو دست (قدرت) او، گشاده است (مائده/۶۴).
-
- طغیان و سرکشی یهود: «وَ قَضَینا إِلی بَنی إِسْرائیلَ فِی الْکِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی اْلأَرْضِ مَرَّتَینِ وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبیرًا، فَإِذا جاءَ وَعْدُ أ ُولَهُمَا بَعَثْنا عَلَیکُمْ عِبادًا لَنا أُولی بَأْسٍ شَدیدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّیارِ وَ کانَ وَعْدًا مَفْعُولاً».
ما به بنی اسرائیل در کتاب (تورات) اعلام کردیم که دوبار در زمین فساد خواهید کرد و برتری جویی بزرگی خواهید نمود. هنگامی که نخستین وعده فرا رسد، گروهی از بندگان پیکارجوی خود را بر ضد شما بر میانگیزیم (تا شما را سخت در هم کوبند، حتی برای به دست آوردن مجرمان) خانهها را جست وجو میکنند واین وعدهای است قطعی (اسراء/۵-۴).
-
- قساوت و سنگدلی:«ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَهِی کَالْحِجارَهِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَه»؛ سپس دلهای شما (خطاب به یهود) بعد از واقعه سخت شد، همانند سنگ یا سختتر (بقره/۷۴).
-
- ایمان نداشتن به نبوت:«وَ إِذْ قُلْتُمْ یا مُوسی لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتّی نَرَی اللّهَ جَهْرَهً فَأَخَذَتْکُمُ الصّاعِقَهُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ». و (نیز به یاد آور) هنگامی را که گفتید: «ای موسی! هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد، مگر اینکه خدا را آشکار ببینیم». پس صاعقه شما را گرفت؛ در حالی که تماشا میکردید (بقره/۵۵).
-
- کفران نعمت:«وَ إِذْ قُلْتُمْ یا مُوسی لَنْ نَصْبِرَ عَلی طَعامٍ واحِدٍ فَادْعُ لَنا رَبَّکَ یخْرِجْ لَنا مِمّا تُنْبِتُ اْلأَرْضُ مِنْ بَقْلِها وَ قِثّائِها وَ فُومِها وَ عَدَسِها وَ بَصَلِها»؛ و (نیزای یهود! به خاطر آورید) زمانی را که گفتید: «ای موسی ! هرگز حاضر نیستیم به یک نوع غذا اکتفا کنیم. از خدای خود بخواه که از آنچه زمین میرویاند؛ از سبزیجات، خیار، سیر، عدس و پیازش برای ما فراهم سازد (بقره/۶۱).
-
- کشتار انبیا: «وَ ضُرِبَتْ عَلَیهِمُ الذِّلَّهُ وَ الْمَسْکَنَهُ وَبَآءُ و بِغَضَبٍ مِنَ اللّهِ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کانُوا یکْفُرُونَ بِایاتِ اللّهِ وَ یقْتُلُونَ النَّبِیینَ بِغَیرِ الْحَقِّ ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یعْتَدُونَ».
و مُهر ذلت و نیاز بر پیشانی آنها زده شد و باز گرفتار خشم خدایی شدند؛ چون آنان به آیات الهی، کفر میورزیدند و پیامبران را به ناحق میکشتند، اینها به خاطر آن بود که گناهکار و متجاوز بودند (بقره/۶۱).
- انداختن نارساییها و مشکلات به گردن رهبری:«وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیئَهٌ یطَّیرُوا بِمُوسی وَ مَنْ مَعَهُ».
۲-۴-۶-۲ - ارزشیابی ازبرنامه های درسی وموادآموزشی :گاهی به منظور تعیین اثربخشی برنامه درسی یا مواد آموزشی انجام میشود. و شامل ارزشیابی از عواملی همچون روش های آموزشی، کتابهای درسی، مواد دیداری شنیداری ، تدارکات فیزیکی، سازمانی است.
۲-۴- ۶-۳- ارزشیابی ازپروژه هاوبرنامه های آموزشی: علاوه بر برنامه های درسی و مواد آموزشی، برنامهها و پروژه های آموزشی نیز مورد ارزشیابی واقع میشوند. منظور از پروژه ها و برنامههای آموزشی ویژه که کوششهایی هستند موقعیتی که به عنوان بخشی از برنامههای معمول آموزشگاهها به حساب نمیآیند. آنها نوعا ماهیت نوآورانه دارند و طول مدت حضورشان به موفقیتشان وابسته است بنابراین در ارزشیابی از یک پروژه آموزشی ارزشیاب باید به دنبال پاسخ این پرسش باشد که آیا پروژه مورد نظر از جهاتی اثربخش بوده است یا نه اگر جواب مثبت باشد. آنگاه پروژه به صورت بخشی از برنامهها در خواهد آمد. در واقع برنامه یک رویکرد چند وجهی بر این حل مشکلات کلی آموزش و پرورش است و یک مشکل یا مساله را پاسخ میدهد(همان منبع)
۲-۴- ۶-۴ -ارزشیابی ازآموزشگاه:منظور از ارزشیابی از آموزشگاه این است که تعیین شود هدفهای پیش بینی شده برای آموزشگاه، به چه میزانی تحقق یافتهاند و نقاط قوت و ضعف کار کدامند. ارزشیابی از آموزشگاه در برگیرنده ارزشیابی از کل برنامه آموزشگاه و مستلزم گردآوری اطلاعات لازم درباره همه جنبه های آموزشگاه است. مانند سایر ارزشیابیهای آموزشی در ارزشیابی از آموزشگاه نیز پیشرفت تحصیلی دانشآموزان و دانشجویان مهمترین بخش برنامه آزمون و منبع کسب اطلاعات است با اهداف عمده هر آموزشگاهی افزایش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان یا دانشجویان آن است .
۲-۴-۶-۵- ارزشیابی ازکارکنان آموزشگاه : مقصود از ارزشیابی از کارکنان آموزشگاه؛ ارزشیابی از همه کسانی است که به طور مستقیم و غیرمستقیم مسئول بازده های آموزشی مدرسه هستند شاید پیچیدهترین نوع ارزشیابی از کار معلمان است. علت پیچیدگی این روش ارزشیابی کم اعتباری و بیدقتی وسایل روش های اندازه گیری و سنجش مورد استفاده در این نوع ارزشیابی است.(سیف ،۱۳۸۶)
۲-۴-۷- :ارزشیابی های وابسته به ملاک وهنجار
۱۲-۴-۷-۱- ارزشیابی وابسته به ملاک[۲۰]
درارزشیابی وابسته به ملاک یا ارزشیابی ملاکی، معیار یا ملاک ارزشیابی از پیش تعیین می شود و عملکرد یادگیرنده در آزمون با توجه به آن ملاک مورد قضاوت قرار میگیرد. در این ارزشیابی، نوعی ملاک مطلق که همان هدفهای آموزشی از پیشتعیین شده است مورد استفاده قرار میگیرد. همچنین این نوع ارزشیابی، از ارزشیابی از یادگیرندگان انتظار میرود که به هدفهای آموزشی معینی دست یابند یا به سطح بخصوصی از عملکرد برسند.در استفاده از ملاک مطلق در ارزشیابی پیشرفت تحصیلی، میزان یادگیری یاپیشرفت یادگیرنده یا توجه به آنچه آموزش داده شده است ارزشیابی میشود یعنی کسب موفقیت در آزمونهاییکه مبتنی بر ملاک مطلق هستند مستلزم یادگیری هدفهای آموزشی در سطحی است که معلم تعیین میکند این نوع ارزشیابی تشخیصمی دهد که آیا دانشآموزان یا دانشجویان مطالب و هدفهایی را که قرار بوده است بیاموزند به میزان دلخواه آموخته اند یا نه (سیف،۱۳۸۶)
۲-۴-۷-۲- ارزشیبای وابسته به هنجار[۲۱]
ارزشیابی وابسته به هنجار یا ارزشیابی هنجاری به آن نوع ارزشیابی گفته میشود که، به جای یک ملاک مطلق از پیش تعیین شده، برنوعی ملاک نسبی وابسته است در این ارزشیابی، اگر بخواهیم پیشرفت تحصیلیگروهی دانشآموز را ارزشیابی کنیم، عملکرد آنان را با یکدیگر مقایسه میکنیم نه با یک ملاک مشخص از پیش تعیین شده علت نامگذاری این نوع ارزشیابی به ارزشیابی هنجاری این است که در آن ملاک یا معیار ارزشیابی نوعی هنجار گروهی است، بنابراین، در این نوع ارزشیابی میتوان تعیین کرد که پیشرفت یک دانشآموز نسبت به دانشآموزان دیگر چه وضعی دارد، اما نمی توان مشخص کرد که پیشرفت یک دانشآموز نسبت به دانشآموز نسبت به هدفهای آموزشی یا آنچه آموزش داده شده چگونه است (سیف،۱۳۸۶)
۲-۴- ۸- مقایسه ارزشیابی وابسته به ملاک با ارزشیابی وابسته به هنجار
در ارزشیابی پیشرفت تحصیلی وابسته به هنجار یا هنجاری هدف عمده این است که تعیین شود یک دانش آموز یا دانشجو، در مقایسه با دانشآموزان یا دانشجویان دیگر، چه وضعی دارد، اما ارزشیابی پیشرفت تحصیلی وابسته به ملاک یا ملاکی منظور این است که مشخص شود یک دانش آموز یا دانشجو چه مقدار از آنچه را که قرار بوده بیاموزد آموخته است یا تا چه اندازه به انجام دادن وظیفهای که به او محول شده تواناست.
ارزشیابی هنجاری و آزمونهای مبتنی بر ملاک نسبی در سنجش هوش و استعداد و نیز در سنجش شخصیت و سایر جنبه های عاطفی به کار میروند در مقابل، ارزشیابی ملاکی و آزمونهای مبتنی بر ملاک مطلق به طور عمده در سنجش پیشرفت تحصیلی که به منظور تعیین میزان موفقیت یادگیرندگان در رسیدن به هدفهای آموزشی اجرا میشود مورد استفاده قرار میگیرند(سیف،۱۳۸۶).
۲-۴-۹- گونه دیگردستهبندی هایا سنجشهای آموزشی با توجه به زمان و هدف استفاده از آنهاست.
سیف(۱۳۸۶) این دسته از ارزشیابیها را به چهار دسته ارزشیابی آغازین، ارزشیابی تکوینی، ارزشیابی تشخیصی، و ارزشیابی تراکمی تقسیم می کند:
۱۲-۴-۹-۱- ارزشیابی آغازین[۲۲] :
نخستین اقدام معلم از بابت ارزشیابی دانشآموزان است و معمولا به دو منظور یعنی برای پاسخ دادن به دو پرسش زیر مورد استفاده قرار میگیرد.
آیایادگیرندگان از قبل بر دانشها و مهارتهای پیش نیاز درس تازه تسلط کسب کرده اند ؟
یادگیرندگان چه مقدار از هدفها و محتوای درس تازه را قبلا یاد گرفته اند؟
در مورد سوال، سنجش آغازین به منظور اندازه گیری رفتارهای ورودی یا مهارتها و دانشهای پیش نیازیادگیری درس تازه به کار میرود. از طریق سنجش رفتار ورودی معلوم میشود که یادگیرندگان برای یادگیری هدفها و محتوای درس تازه آمادگیهای لازم را قبلا کسب کرده اندیا نه.
در مورد سوال۲، به جای آزمون رفتارهای ورودی؛ از آزمون جایابی(آزمون پایه گزینی) استفاده می شود. آزمون جایابی یا پایه گزینی که به آن پیش آزمون نیز گفته می شود عمدتا همان آزمون نهایی شامل هدفهای یادگیری یا هدفهای آموزشی درس یا ترجیحا فوم موازی آن است.هدف از اجرای این آزمون تعیین میزان اطلاعات یادگیرندگان از مطالبی است که قرار است به آنان آموزش داده شود. (سیف،۱۳۸۶).
۲-۴-۹-۲- ارزشیابی تکوینی(مرحله ای)[۲۳]
هدف از ارزشیابی تکوینی آگاهی یافتن از میزان و نحوه یادگیری دانشآموزان و دانشجویان برای تعیین نقاط قوت و ضعف یادگیری آنان و نیز تشخیص مشکلات روش آموزشی معلم است. این ارزشیابی در طول دوره آموزشی یعنی زمانی که فعالیت آموزشی معلم نیز در جریان است و یادگیری دانشآموزان در حال تکوین یا شکلگیری است انجام می شود. به همین دلیل به آن نام ارزشیابی تکوینی داده اند.
بنابراین، معلم با بهره گرفتن از ارزشیابی تکوینی میتواند در زمانی که هنوز یادگیری در جریان است و امکان رفع مشکلات یادگیری دانشآموزان و بر طرفکردن نواقص روش آموزشی خود او میسر است به انجام چنین کاری اقدام کند.
در ارزشیابی تکوینی، در پایان هر واحد درسی، یک آزمون دقیق و مختصرکه حاوی هدفهای آموزشی آن واحد است اجرامی شود و براساس نتایج حاصل معلوم میگردد که یادگیرندگان کدام یک از هدفهای آموزشی را یاد گرفته و در یادگیری کدام یک از هدفهای آموزشی ناموفق ماندهاند؛ تا معلم پیش از پرداختن به واحد درسی بعدی به رفع نواقص یادگیری دانشآموزان بپردازد. ضمنا معلم با مراجعه به نتایج این آزمونها مشکلات روش آموزشی خود نیز مطلع میشود و پیش از آغاز آموزش واحد بعدی به رفع آن مشکلات اقدام میکند.
برای بهرهگیری کامل از نتایج ارزشیابی تکوینی، بیان هدفهای آموزشی به صورت دقیق و رفتاری ضروری است. برای اینکه معلم بتواند در جریان یادگیری توفیق دانشآموزان در رسیدن به هدفهای مشخص واحدهای متوالی درس را ارزشیابی کند، باید آن هدفها را به طور دقیق بیان نماید تا در موقع برخورد دانش آموزان با مشکل، به سادگی مشکل را تشخیص دهد و به رفع آن بکوشد.
بلوم و همکاران او در رابطه با بهره گرفتن از ارزشیابی تکوینی در کلاسهای درسی معمولی مراحل زیر را پیشنهاد کرده اند:
موضوع یا محتوای درس را به واحدهای کوچک درسی که آموزش هر یک از آنه ابه یکی دو هفته وقت بیشتر نیاز نداشته باشد تقسیم کنید.
بازدههاییادگیری هر یک از واحدهای درسی را برحسب انواع هدفهای آموزشی(دانستن،فهمیدن،کار بستن…) تعریف کنید.
به تهیه و اجرای آزمونهای تکوینی مختصر در پایان هر واحد درسی اقدام کنید، و تعیین نمایید که دانش آموزان در هر واحد درسی به چه حدی از تسلط رسیده اند.
نتایج آزمونهای تکوینی را تحلیل کنید تا مشکلات یادگیری هر یک از دانشآموزان را تشخیص دهید.
برای رفع مشکلات یادگیری دانشآموزان؛ آنان را به خواندن مطالب مشخص که در آن با مشکل مواجه شده اندو همچنین به استفاده از امکانات مختلف(کمک معلمان، آموزش برنامه ای، وسایل کمک آموزشی وجزاینها) هدایت کنید.
ازنتایج ارزشیابی تکوینی برای بهبود شرایط و روش های آموزشی استفاده کنید.
در ارزشیابیتکوینی؛ آزمونهاییکه مورد استفاده قرار میگیرند مختصرند و به یک موضوع معین و یک یا چند هدف دقیق آموزشی منحصر میشوند .
ازآنجاکهنتایج ارزشیابی تکوینی به طور عمده برای وارسی پیشرفت یادگیرندگان و تعیین نواقص روش آموزشی معلم به کار میروند، بهتر است از آنها به منظور نمره گذاری استفاده نشود. با اینحال، در شرایط بخصوص میتوان از نمره های این آزمونها در ارزشیابی نهایی از کار دانشآموزان و اثربخشی طرح آموزشی معلم استفاده کرد.
لازم به یادآوری است که آزمونهای مورد استفاده در ارزشیابی تکوینیآزمونهای ملاکی یا وابسته به ملاک مطلق هستند، زیرا این آزمونها برای اندازه گیری هدفهای دقیق آموزشی از پیش تعیینشده که همان هدفهای واحد درسی یا واحد آموزشی هستند تدوین میشوند. در ارزشیابی تکوینی هدف تعیین میزان توفیق یادگیرنده در رسیدن به تک تک هدفهای واحد درسی است و هیچ گونه مقایسه میان افراد مختلف مورد نظر نیست .(سیف، ۱۳۸۶)
۲-۴-۹-۳- ارزشیابی تشخیصی(اولیه)[۲۴]
نوع دیگر ارزشیابی که میتوان آن را گونهای از ارزشیابی تکوینی به حساب آورد ارزشیابی تشخیصی نام دارد. علت این نامگذاری آن است که این ارزشیابی با هدف تشخیص مشکلات یادگیری دانشآموزان در موضوعات مختلف درسی به کا رمی رود.
ارزشیابی تشخیصی که معمولا در جریان آموزش انجام میگیرد، علاوه بر تشخیص دادن مشکلات یادگیری دانش آموزان، باید بتواند روش های مناسب رفع مشکلات را نیز به معلمان نشان دهد.گفتن اینکه یک دانش آموز بخصوص در آزمون درس ریاضی ضعیف است، مشکلگشانیست. معلم درس ریاضی این دانشآموز به اطلاعات بیشتری نیاز دارد. دانش آموز در چه نوع سوالهایی با اشکال مواجه شده است؟ آیا این سوالها یک الگوی خاص را نشان میدهند؟ آیا این دانشآموز بیشتر در سوالهای مربوط به جمع مشکل دارد یا تفریق؟ آیا در عمل انتقال با مشکل مواجه می شود یا گرفتاری او در جای دیگری است.؟
آزمونهای مورد استفاده در ارزشیابی تشخیصی به طور عمده آزمونهای ملاکی یا وابسته به ملاک مطلق هستند؛ زیرا در این ارزشیابی هدف تشخیص مشکلات یادگیرندگان در یادگیری هدفهای دقیق آموزشی است. علاوه بر آن؛ از آزمونهای تشخیصی استاندارد شده تجاری نیز که آزمونهای وابسته به هنجار هستند میتوان استفاده کرد. در استفاده از نتایج این آزمونها؛ عملکرد دانشآموز در هر یک از آزمونهای اختصاصی با عملکرد نوعی گروه هنجار مقایسه میشود. با اینحال، برای تشخیص مشکلات یادگیری دانش آموزان، آزمونهای تشخیصی وابسته به ملاک کارسازتر از آزمونهای تشخیصی وابسته به هنجار هستند زیرا نتایج آزمونهای تشخیصی “باید نشان دهند که دانش آموزان چه میدانند نه اینکه در مقایسه با دانشآموزان دیگر چه وضعی دارند".(سیف، ۱۳۸۶ )
در رابطه با بهره گرفتن از ارزشیابی تشخیصی میگوید این نوع ارزشیابی زمانی به کار میرود که ارزشیابی تکوینی نمیتواند همه سوالهای مربوط به مشکلات دانشآموزان را در رابطه با برخی از هدفهای آموزشی جواب دهد . برای نمونه سوالهایی از این قبیل : چرا جمشید درخواندن بعضی حرفها را اشتباهی تشخیص میدهد؟ چرا احمد نمیتواند اعداد دو رقمی را برهم تقسیم کند؟ “ارزشیابی تشخیصی به دنبال علتهای زیربنایی مشکلات یادگیری میگردد تا یک نقشه مشخص برای اقدامات اصلاحی تدارک ببیند .ارزشیابی تشخیصی به ابزارهای تشخیصی خاص و فنون مشاهده نیاز دارد.(دمبو،۱۹۹۴،به نقل ازسیف ،۱۳۸۶)
آزمونهای مورد استفاده در ارزشیابی تشخیصی به توسط افراد متخصص اجرا میشوند. غالب این آزمونها به صورت انفرادی با دانشآموزان مورد استفاده قرار میگیرند و هدف آنها تشخیص مشکلات دانشآموزان در زمینه های گوناگون است. از جمله میتوان مشکلات ریاضیات، خواندن، تشخیص صداهای مختلف، یادآوری کلمات و جملات، جداسازی شکل از زمینه، بیان روابط، هماهنگی چشم و دست، دادن توضیحات شفاهی، ترکیب کردن کلمات و ساختن جملات را نام برد.(وولفولک،۱۹۹۵،به نقل از سیف،۱۳۸۶)
۲-۴-۹- ۴- ارزشیابی تراکمی [۲۵]
در ارزشیابی تراکمی تمامی آموختههای دانشآموزان در طول یک دوره آموزشی تعیین میشوند و هدف آن ثمره دادن به دانشآموزان و قضاوت درباره اثربخشی کارمعلم و برنامه درسی یا مقایسه برنامه های مختلف درسی با یکدیگر است. از آنجا به این نوع ارزشیابی تراکمی میگویند که به وسیله آن میتوان یادگیریهای متراکم دانش آموزان را در طول یک دوره آموزشی اندازه گیری کرد. این نوع ارزشیابی معمولا در پایان دوره آموزشی به عمل میآید و به همین سبب به آن ارزشیابی پایانی نیز میگویند. با این حال، میتوان از آن به دفعات بیشتر نیز در طول دوره آموزشی استفاده کرد. آزمونهایی که در ارزشیابی تراکمی مورد استفاده قرار میگیرند، بسیار جامع و مفصل اند. این آزمونها نمونه کاملی از محتوای درس و هدفهای آموزشی را در بر میگیرند.
هدف از ارزشیابی تراکمی هم نمره دادن و اتخاذ تصمیمهای مختلف(ارتقای دانشآموزان به کلاسهای بالاتر، دادن امتیازهای تحصیلی،اعزام به دوره های عالیتر تجصیلی، اعطای بورس تحصیلی،وغیره) و هم تعیین اثر بخشی کار معلم و میزان توفیق او در پیاده کردن مراحل مختلف طرحآموزشی است. بنابراین، آزمونهای مورد استفاده در ارزشیابی تراکمی هم آزمونهای هنجاری یا وابسته به ملاک نسبی هستند و هم آزمونهای ملاکی یا وابسته به ملاک مطلق.(سیف ،۱۳۸۶)
۲-۴- ۱۰- مقایسه ازشیابی تکوینی،تشخیصی،وتراکمی
سوالهایی مورد استفاده در آزمونهای تکوینی، تشخیصی، تراکمی کمابیش یکسان هستند. آنچه این آزمونها را از هم متمایز میکند، نوع سوالهایی به کار رفته در آنها نیست بلکه ترکیب این سوالها و قصد و منظوری است که از کاربرد این سوالها وجود دارد. چنان که قبلا گفته شد، آزمونهای تکوینی و تشخیصی از تعداد اندکی سوال که بر هدفهای خاصی متمرکزند تشکیل مییابند، در حالی که آزمونهای تراکمی از هر گروه سوال تعداد زیادی را مورد استفاده قرار میدهند و در یک زمان شمار بزرگی هدفهای آموزشی را میسنجند. افزون بر این، قصد آزمونهای تکوینی و تشخیصی تشخیص مشکلات یادگیری و آموزش در ضمن جریان یادگیری است، اما منظور آزمونهای تراکمی تعیین آموختههای کلی دانشآموزان در پایان دوره آموزشی و قضاوت درباره کل برنامه یا طرح آ موزشی معلم است.(سیف ،۱۳۸۶)
۲-۴-۱۱- انواع آزمونهای مورد استفاده درآموزش وپرورش
سنجشعملکرد یادگیرندگان عنصر مهم ارزشیابی پیشرفت تحصیلی است. یکی از ابزارهای مهم سنجش عملکرد آزمون است
۲-۴-۱۱- ۱- دسته بندی آزمونها با توجه به ویژگی مورد اندازه گیری