۲-۳-۱ شناخت منافع مدیریت یکپارچه شهری ( شناسایی بیماری مدیریت شهری )
استقرار سیستم مدیریت واحد شهری می تواند منجر به موارد ذیل شود :
با توجه به استقرار ۷۰ درصد جمعیت کشور در شهرها و به طور ویژه کلان شهرها اهمیت ژئو اکونومیک وژئو استراتژیک آنها بسیار بالا ست و از طرفی آنها را به نقاط آسیب پذیر سیاسی و اجتماعی بدل کرده است ، لذا برای جلوگیری از آسیب به این نقاط حساس و استراتژیک عملکرد یکپارچه ، هماهنگ و فارغ از هرگونه تداخل بلکه همراه با تعامل بسیار حیاتی است که در سایه مدیریت یکپارچه شهری به بهترین شکل نمود خواهد یافت.
رفاه شهروندی و ارائه خدمات مطلوب شهری از جمله مهمترین دستاوردهای مدیریت یکپارچه شهری است ، چرا که با متمرکز شدن خدمات شهری شهروندان می توانند با صرفه جویی در وقت و هزینه به خدمات مورد نیازشان دست یابند. به عنوان مثال یک واحد مسکونی یا تجاری که مجوز احداث آن توسط شهرداری صادر می شود برای انشعاب آب باید از شرکت آب و فاضلاب مجوز لازم را بگیرد، برای اشتراک برق باید از اداره برق، برای نصب کنتور گاز از شرکت گاز و برای صدور پایان کار از شهرداری، برای اجازه کار (در واحد تجاری) از اتحادیه مربوطه، برای بحث بهداشت از اداره بهداشت، برای موضوع پارکینگ و ترافیک از اداره راهنمایی و رانندگی، برای دریافت خط تلفن از اداره مخابرات و برای بعضی دیگر از مجوزها باید از اداره بازرگانی، اداره میراث فرهنگی، اداره دارایی، نیروی انتظامی و بسیاری دیگر از ادارات باید مجوز گرفت و طی شدن این مراحل سخت هم اکنون به یکی از معضلات اصلی شهرها تبدیل شده است .(ابطحی ، ۱۳۸۸)
تخصصی شدن فعالیتهای سازمانها نیز از دیگر دستاوردهای تحقق مدیریت یکپارچه شهری است چرا که با خروج خدمات عریض و طویل شهری از شرح خدمات سازمانها امکان برنامه ریزی و فعالیت بیشتر و بهتر برای سازمانها میسر می شود.
مدیریت بحران و مدیریت ریسک بهتر در امور شهری از دیگر مزایای استقرار این سیستم می باشد ، با متمرکز شدن خدمات شهری ، شهرداری می تواند به طور دقیق تر و با یک نگاه کل نگر به شناسایی و مدیریت ریسکهای موجود در شهر اقدام نماید و در بحرانهای شهری نیز با مدیریت متمرکز از خدمات ناهمگون و متداخل که بعضاً باعث شدیدتر شدن بحران نیز می شود جلوگیری کند. (الوندی ، ۱۳۸۸)
۲-۳-۲- تامین زیر ساختها ( تامین تجهیزات برای عمل )
تجربه چندین ساله کشور در اجرای تصمیمات مختلف موید آن است که هر زمان قبل از اجرای یک طرح تمامی جوانب آن بررسی شده است و امکانات ، تجهیزات ، سخت افزار و نرم افزار آن تهیه شده و اطلاع رسانی درست به مجریان و ذی نفعان انجام پذیرفته است اجرای طرح با کمترین مشکل مواجه بوده است.
برای استقرار سیستم مدیریت یکپارچه شهری مراحل و زیر ساختهای لازم بایستی فراهم گردد تا اجرای طرح با کمترین مشکل میسر شود. اهم زیر ساختهای لازم برای اجرای این سیستم عبارتند از :
انجام طرحهای پژوهشی در خصوص ابعاد مختلف این طرح ( قانونی ، سیاسی ، مالی ، اجتماعی و فرهنگی)
دستیابی به حداکثر تعریف قانونی برای اجرای سیستم
اطلاع رسانی به سازمانها ، مردم و پرسنل در خصوص مزایای سیستم
بررسی ابعاد مالی اجرای سیستم و تامین منابع آن
تجهیز امکانات سخت افزاری برای اجرای سیستم
تهیه سیستمهای مدیریتی اداری
تهیه نرم افزار های مورد نیاز سیستم
تعریف نحوه نظارت ، کنترل و اعمال دستور
اجرای نمونه موردی به صورت آزمایشی و گردآوری اطلاعات
پایش و پیرایش طرح بر اساس اطلاعات نمونه آزمایشی (دلاوری ، ۱۳۸۸)
۲-۴- اجرای سیستم مدیریت یکپارچه شهری ( انجام جراحی مدیریت شهری )
در خصوص طیف شهرهایی که نیاز مبرم به اجرای این سیستم دارند نظرهای مختلفی وجود دارد برخی معتقدند این سیستم برای همه شهرداری ها باید اجرا شود چراکه مزایای اجرای این سیستم عمومی است وبه جمعیت شهر ، گستردگی شهر ، توان مالی شهرداری …. بستگی چندانی ندارد اما در مقابل برخی دیگر براین اعتقادند ما عادت کرده ایم قانونی واحد را در همه شهرهای ایران که دارای خصوصیات متفاوت هستند به اجرا در آوریم و این کار درستی نیست ما می خواهیم از شهری ۱۰ هزار نفری که بیشتر شبیه یک روستاست تا یک شهر ۱۰ میلیون نفری قانون وروش یکسانی به کار ببریم که در بسیاری از موارد جوابگوی نیازها نیست.(ابطحی ، ۱۳۸۸)
اما واقعیت این است که برای اجرای این سیستم باید تمامی ملاحضات سیاسی ( قومی ، قبیله ای ، قدرتهای محلی ، ملی ) ، مالی ( توان مالی شهرداری ، مدیریت مالی شهرداری و… ) فرهنگی ، ژئوپولوتیک و جمعیت شناختی مورد توجه قرار گیردتا اجرای طرح به بهترین نحو ممکن انجام شود.
۲-۵- ضرورت استفاده از مدیریت یکپارچه شهری:
یکى از این الگوهاى مدیریتى که همواره به عنوان الگویى مطلوب و ارزان، مد نظر برنامه ریزان، قانونگذاران و مدیران شهرى بوده الگوى مدیریت شهرى یکپارچه مى باشد که اگرچه هیچ گاه در ایران جنبه عملى به خود نگرفته است اما همواره به عنوان الگویى آرمانى مدنظر گرفته است.مدیریت یکپارچه شهرى به عنوان یکى از ضرورت هاى امروزى در مدیریت شهرهاست، زیرا مسائل شهرها به صورت سیستماتیک و مرتبط هستند و مدیریت آنها نیز باید در اختیار یک سازمان یا ارگان خاص )همکارى هاى سایر سازمان هاى مرتبط و درگیر( باشد. با ایجاد مدیریت یکپارچه، برنامه ها و طرح ها به صورت یک دست و منظم انجام مى شود، یعنى هم در وقت و هزینه ها صرفه جویى مى شود و هم طرح ها با کیفیت و صحیح انجام مى شود. در ایران چون مدیریت شهرى در اختیار حدود ۲۵ ارگان است، ساختار شهرها نامناسب و مسائل هر روز پیچیده تر و بر مشکلات شهرها افزوده مى شود. زیرا هر ارگان یا سازمانى با توجه به امکانات و بعد کارى خود به مسائل شهرى نگاه مى کند و دیدى جامع وجود ندارد. این سازمان ها نیز ارتباطات زیادى با هم ندارند و در مسائل با هم مشورت و مشارکت ندارند.شهردارى به عنوان یکى ازمتولیان مدیریت شهرى مى تواند یکى از گزینه هاى اصلى براى به عهده گرفتن سکان هدایت شهرها باشد. زیرا شهردارى بیش از تمامى ارگان هابا مردم و مسائل شهر درگیر و با آن دست و پنجه نرم مى کند. پس با ایجاد یک دفتر یا مرکزى به عنوان هماهنگ کننده و… در شهردارى مى توان از برنامه هاى عمرانى، اقتصادى، اجتماعی نابسامانى هاى موجود در شهرها کاست. (ابراهیم زاده ، ۱۳۸۹)
برنامه ریزی شهری هر کشوری تابع نظام برنامه ریزی آن کشور است و لذا متاثر از سطوح بالاتر برنامه ریزی است. از آنجایی که نظام برنامه ریزی کشور ایران بصورت متمرکز و از بالا به پایین است، به نوعی برنامه ها و سیاست گذاری های محله ای نیز تحت تاثیر آن قرار می گیرد.
مدیریت واحد شهری به معنی برنامه ریزی ، اجرای و نظارت بر کلیه امور شهری از قبیل خدمات و زیر ساخت های شهری از طریق یک مرجع (شهرداری) می باشد. در مدیریت واحد شهری، شهرداری پس از تصویب برنامه های شهری توسط انجمن و یا شورای شهر، برای کلیه امور شهری از قبیل آموزش، بهداشت، ورزش، آب، برق، فاضلاب، پلیس و … که تماما زیر نظر اوست،بر اساس اولویت بندی برنامه ریزی نموده و بر اساس بودجه مصوب نسبت به اجرای پروژه ها در مناطق شهری مشخص شده ، اقدام می نماید.(ابطحی ، ۱۳۸۸)
۲-۶- مزایای مدیریت یکپارچه شهری:
اجرای مدیریت یکپارچه شهری می تواند فواید و پیامدهای مثبت متنابهی داشته باشد که از ان میان به موارد زیر اشاره نمود:
برنامه ریزی برای اجرای کلیه پروژه های شهری در شهر توسط شهرداری،
جلوگیری از اتلاف منابع و سرمایه های شهری
اجرای پروژه های شهری بر اساس اولویت و اهمیت ( زیر ساخت های شهری و سپس روساخت ها)
ایجاد نظام سلسله مراتبی در تصمیم سازی، تصمیم گیری و اجرا
تاکید بر مدیریت شهری توام با مشارکت مردمی
ممانعت از اتخاذ تصمیمات فردی در خصوص امور شهری (لشگری ، ۱۳۸۸)
در مدیریت واحد شهری، هماهنگی و یکپارچهکردن اقدامات در چارچوب بخشهای دولتی، سازمانهای عمومی، و گروه های ذینفع برای ارائه خدمات بهتر و مناسبتر به شهروندان و ایجاد شرایطی مناسب در شهر صورت می گیرد. پس می توان گفت مدیریت یکپارچه تنها منحصر به شهرداری و شورای شهر نیست، بلکه مردم و سازمان های غیر دولتی نیز نقش انکار ناپذیر دارند..
در حال حاضر در شهرهای ما مدیریت شهری چند گانه ای وجود دارد و سازمان های خدمات رسانی شهری بدلیل حاکمیت برنامه ریزی بخشی ،فاقد هماهنگی لازم و کافی با یکدیگر بوده و هر کدام بر اساس سیاست گذاری سازمانی اقدام به برنامه ریزی در خصوص خدمات شهری نظیر آب، برق، گاز، تلفن، فاضلاب و … نموده و مشکلات عدیده ای را برای شهرداری بوجود می آورند. تجارب دیگر کشورها حاکی از آن است که مدیریت شهر بایستی در دستان متولی آن یعنی شهرداری باشد و دیگر بخش های خدماتی زیر مجموعه شهرداری محسوب می گردند. در چنین وضعیتی شهرداری متولی حمل و نقل، آب، برق ، پلیس، گاز، جمع آوری و دفع زباله و دیگر خدمات شهری است. نتیجه اینکه دستیابی به مدیریت واحد شهری درنیازمند واگذاری اختیارات لازم به مدیریت شهری است. در ضمن بایستی اقدامات لازم در خصوص مشارکت شهروندان صورت گیرد تابا برنامه ریزی مشارکتی درحوزه شهری به عنوان یک اصل انکار ناپذیر بتوان نسبت به حل مسایل و مشکلات شهری فایق آمد.
۲-۷- چالش های شوراهای شهردر مواجه با مدیریت یکپارچه:
بنظر می رسید روی کار آمدن شوراهای اسلامی شهر و روستا در دهه گذشته گامی مثبت در جهت تحقق مدیریت واحد شهری باشد اما مسایل و مشکلات زیادی مانع از تحقق این موضوع شده است که مهمترین آنها عبارتند از:
بخشی بودن وظایف و بودجه های سازمان های مرتبط با خدمات شهری،
سطح پایین تحصیلات اعضای شورای شهر برخی شهرها
ترکیب نامتناسب شورا
فقدان تخصص لازم و مرتبط اعضای شوراها با وظایف شوراها
تاکید بسیاری از شورا ها تنها برروی یکی از وظایف شوراها (انتخاب شهردار)
عدم همکاری برخی سازمان های شهری با شوراها با توجه به محدویت های سازمانی(اکبری زاده ، ۱۳۸۸)
مسایل فوق و نوپا بودن شوراها باعث گردیده همواره حاشیه هایی در اطراف این نهاد مردمی مشاهده گردد. مشکل دیگر این است که اعضای شورای هر شهر منتخب مناطق خاص شهری نیستند و انتخابات بصورت شهری برگزار می شود در حالی که انتخابات بایستی بصورت محله ای و ناحیه ای صورت گیرد و منتخبان نواحی بر اساس جمعیت شهر به عضویت شورای شهر در آیند. این فرایند موجب می گردد عضو شورای شهر که از ناحیه ای خاص به شورا راه یافته تا پایان دوره مسولیت خود در حوزه انتخابیه ساکن بوده و به وظایف خود در قبال مسایل و مشکلات آن ناحیه با همکاری دستگاه های ذیربط عمل نماید.
۲-۸- مداخله ها و حوزه های فعالیتمدیریت یکپارچه شهری :
مداخله ها و حوزه های فعالیت مدیریت یکپارچه شهری را می توان به چهار دسته عمده تقسیم کرد. این چهار دسته شامل موارد زیر می باشند:
مداخله نوگرایانه :
این نوع مداخله متاثر از نظریه های شهرسازان قرن نونزدهم نظیر اوئن ، فوریه ، ریچاردسون ، کابه و پرودون است . هدف از این نوع مداخله ، ارتقای سطح بهداشت و سلامت ، افزایش کارایی و بالا بردن زیبایی در سطح شهر است . این نوع مداخله سعید در رفع مسائل و مشکلاتی نظیر : وجود آشفتگی در فعالیت های شهری ، نبود نظم در شهر ، وجود تراکم های بیش از حد بخصوص در بافت کهن شهر ، عدم برخورداری از نور کافی و فضای سبز و نبود زیبایی در مناظر شهری دارد . (حبیبی ، احمد پور ومشکینی ، ۱۳۸۶ )
یکی از جنبه های اعجازآمیز دین مبین اسلام که هر مسلمان فهمیده و دانشمندی از آن احساس غرور و افتخار می کند این است که اسلام برای احتیاجات ثابت، قوانین ثابت و برای احتیاجات متغیر، وضع ناثابت ومتغیردر نظر گرفته است.پارهای از احتیاجات چه در زمینه فردی و شخصی و چه در زمینه های عمومی و اجتماعی که وضع ثابتی دارد؛ در همه زمانها یکسان است.آن نظامی که بشر باید به غرائز خود بدهد و آن نظامی که باید به اجتماع خود بدهد از نظر اصول، کلیات در همه زمانها یکسان است.
قسمتی دیگر از احتیاجات بشر احتیاجات متغیری است و قوانین متغیرو ناثابتی را ایجاب می کند، اسلام درباره این احتیاجات متغییر وضع متغیری در نظرگرفته است از این راه که اوضاع متغیر را با اصول ثابتی مربوط کرده است و آن اصول ثابت در هر وضع متغیری قانون فرعی خاصی را به وجود می آورد.
«قرآن جامعه اسلامی را به گیاهی که در حال رشد است تشبیه می کند .قوانین دنیوی ادیان باید حالت نرمش و انعطاف داشته و با پیشرفت علم و دانش وتوسعه تمدن هماهنگ و سازگار باشد و این قبیل نرمشها وانعطاف و قابل تطبیق به اقتضای زمان بودن نه تنها بر خلاف تعالیم عالیه اسلام نیست بلکه مطابق روح آن
میباشد».[۱۵۸]
چون مقتضای زمان درحال تغییرو دگرگونی است و هرزمانی قانون نوینی را ایجاب می کند وقوانین مدنی و اجتماعی اسلام متناسب است با زندگی ساده عرب جاهلیت و غالبا عین رسوم و عادات عرب جاهلی است و با زمان حاضر تطبیق نمیکند، پس امروزه باید قوانین دیگری به جای آنها وضع شود .
اقتضای زمان، یعنی: پیش آمدها وپدیدها و امور رایج زمان تبعیت انسان از این مقتضیات به این معناست که در هر زمانی هر چه که پیدا شد، چون پدیده قرن است ونسبت به گذشته جدید میباشد باید از آن پیروی کرد و این معنای تجدد و پیشرفت است.[۱۵۹] این انسان است که به مصداق «و خلق الانسان ضعیفا” ” زندگیش از صفرشروع شده و بسوی بینهایت پیش میرود.برای حیوانات، مقتضیات همیشه یک جور است.اقتضاهای زمان زندگی .برای آنها تجدد و نوپرستی معنی ندارد. علم برای آنها هر روز کشف تازهای نمیکند و اوضاع آنها را دگرگون نمیسازد چون با غریزه زندگی می کنند نه با عقل، اما انسان: زندگی اجتماعی انسان دائما دستخوش تغییر و تحول است.ودر هر قرنی دنیا برای انسان عوض می شود.راز اشرف مخلوقات بودن انسان هم در همین جاست.زیرا او با عقل زندگی می کند نه با غریزه.[۱۶۰]
۳-۶- انطباق دین اسلام بر همه زمانها
دین اسلام، به عنوان آخرین وکاملترین دین الهی، از سوی خداوند برای هدایت انسان و تربیت او و تأمین نیازهای مادی و معنوی وی نازل گشت؛ قرآن کریم در این رابطه، میگوید«امروز دین شما رابرایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم و اسلام را برای شما )به عنوان( آیینی برگزیدم»[۱۶۱]
این دین کامل و جاودانه، باید پاسخگوی همه نیازهای بشر در همه اعصار و امصار تا روز قیامت باشد و چنین هست.روشن است که لازمه دین جاودانه، این است که احکام آن ثابت بماند و با گذشت زمان و در اقوام مختلف تغییر بر او راه نیابد؛ چراکه ثابت نماندن آن در همه احوال، بدین معناست که توانایی تامین نیازهای انسان را در شرایط جدید ندارد و این، بر خلاف فرض جاودانگی آن است.این ثبات احکام درروایات نیز، مورد تأکید قرارگرفته است؛ حضرت امام صادق علیهالسلام میفرماید: «حلال محمدصلی الله علیه واله وسلم»همواره تا روز قیامت حلال است و حرام وی، همواره تا روز قیامت حرام است، نه غیر او می آید و نه تغییر می کند.»[۱۶۲]
از سوی دیگر، انسانها در مناطق و مکانهای مختلف، فرهنگها و شرایط زندگی متفاوتی دارند و از طرفی فرهنگ و شرایط زندگی هر قوم و ملتی در طول زمان و حتی یک عصر، تغییر و تحول مییابد.تفاوت و تغییر در زندگی انسان از یک طرف و ثبات احکام اسلام از طرف دیگر، این سوال را پدید می آورد که چگونه دین ثابت می تواند برای دنیای متغییر و نیازهای مختلف،جاودان بماند؟ در پاسخ به این سوال دو روش را میتوان پیمود:
الف- ثبات احکام با تغییر در شئون زندگی انسان، تضاد دارد و از اینرو، طبق این نظریه، احکام اسلام فقط شامل امور ثابت زندگی می شود و امور متغیّر، خارج از موضوع احکام دین است.
ب - میان ثبات احکام دین و تغییر زندگی بشر، تضاد نیست و شئون متغیر زندگی با لحاظ حیثیت متغیر بودنش، مشمول احکام ثابت می شود.البته، این پرسش پیش می آید که چگونه احکام دین، در عین ثبات و جهان شمولی، توانایی اداره امور متغیّر حیات انسان را دارد؟ پاسخی که به اجمال میتوان گفت، این است که وجود سیلان و انعطاف و نیز وجود قوانین عام در احکام دین، این اشکال را برطرف می کند.[۱۶۳]
بر اساس مبانی عدلیه، احکام و فروعات فقهی دارای حسن وقبح است؛ به این معنا که افعال و متعلقات آن، با قطع نظر از حکم شارع، دارای ارزش ذاتی و دارای صفت خوبی و یا بدی هستند و عقل می تواند خوبی و نیکویی آنها، یا بدی آنها را به دست بیاورد و به همین جهت، دلیل عقل را در کنار قرآن، سنّت و اجماع، از ادلّه اربعه قرار دادهاند درتعریف این دلیل گفته شده: دلیل عقل، حکم عقلی است.در پرتو حسن و قبح افعال واشیائی که به وسیله آن به حکم شرعی برسند و از علم به حکم عقلی در پناه ملازمه،علم به حکم شرعی پیدا شود.
از این تعریف بدست می آید که عقل، می تواند نخست خوبی و نیکویی یک کار یا چیز، یا بدی و زشتی آن را درک کند و بر پایه این درک عقلی، به حکمی مناسب، مثلا وجوب یا حرمت و استحباب یا کراهت و حتی اباحه دست یابد و با توجه به قانون ملازمه میان عقل و شرع- که آن را از روایات گرفتهاند و اجماع همه علمای عدلیه بر اعتبار آن منعقد گردیده است- به حکم شرعی دسترسی پیدا کند.[۱۶۴]
حُسن و قبح به معنای مدح و ذم را، اکثر علمای اصول فقه، دارای معنای وسیعی میدانند که شامل ثواب و عقاب اخروی می شود و به همین جهت، آنها قایل به ملازمه میان حکم عقل و شرع شده اند.به هر حال،آنچه در این نکته مورد توجه است این که،عقل انسان به عنوان حجت باطنی وی و ملاک تشخیص او قدرت درک خوبی و بدی اشیا را دارد و اکثریت قریب به اتفاق علما و اندیشمندان، قایل به ملازمه بین حکم عقل وشرع هستند؛ بنابراین، قاعده ملازمه بین حکم عقل و شرع، قاعدهای پذیرفته شده نزداکثر قریب به اتفاق علمای امامیه است.
«اسلام دین کامل, جامع و جهان شمول بوده و برای اداره جهان به عنوان آخرین دین, اختصاص به زمان یا منطقه معین ندارد و مربوط به همه زمانها و مکانها است.[۱۶۵] بسیاری از دانشمندان و نویسندگان خارجی، اسلام را از نظر قوانین اجتماعی و مدنی مورد مطالعه قرار دادهاند و قوانین اسلامی را بعنوان یک سلسله قوانین مترقی ستایش کرده و خاصیت زنده و جاوید بودن این دین و قابلیت انطباق قوانین آن را با پیشرفتهای زمان مورد توجه و تمجید قرار دادهاند.به عنوان مثال: «برناردشاو» نویسنده معروف و آزاداندیش انگلیسی گفته است: «من همیشه نسبت به دین محمد به واسطه خاصیت زنده بودن عجیبش، نهایت احترام را داشتهام. به نظر من اسلام تنها مذهبی است که استعداد توافق و تسلط بر حالتهای گوناگون و صور متغیر زندگی و مواجهه با قرون مختلف را دارد. همچنین دکتر«شبلیشمیل» یک عرب لبنانی مادی مسلک است.وی با آنکه ماتریالیست است از اعجاز و تحسین نسبت به اسلام و عظمتآورنده آن خودداری نمیکند و همواره اسلام را بعنوان یک آیین زنده و قابل انطباق با زمان ستایش می کند».[۱۶۶]
یکی دیگر از جهاتی که به این دین خاصیت تحرک و انطباق بخشیده و آن را زنده و جاوید نگه میدارد این است که یک سلسله قواعد و قوانین در خور این دین وضع شده که کار آنها کنترل و تعدیل قوانین دیگر است .فقها این قواعد را قواعد “حاکمه ” مینامند. مانند قاعده” اهم و مهم ” قاعده ” لاحرج ” وقاعده ” لاضرر” که بر سراسر فقه حکومت می کنند کار این سلسله قواعد، کنترل و تعدیل قوانین دیگر است و بر تمام قوانین و احکام دیگر این دین حاکم و ناظر است.در حقیقت اسلام برای این قاعدهها نسبت به سایرقوانین و مقررات حق ” وتو ” قائل شده است.[۱۶۷]
۳-۷- معارف سه گانه اسلامی
«پیش از بررسی مساله یاد شده لازم است مجموعه معارف اسلامی را دسته بندی کنیم تا آن دسته از معارف که با گذشت زمان در ارتباط وسازگاری آن با مقتضیات زمان لازم و ضروری است معین گردد در یک طبقه بندی، همه معارف اسلامی را به سه دسته میتوان تقسیم کرد:
۱-مسائل اعتقادی .یعنی ایمان به مبدا و معاد، ضرورت رسالت انبیاء و متعلقات آنها که به دلیل تقدم آنها بر اقسام دیگر معارف عنوان اصول به آنها داده شده است .
۲-مسائل اخلاقی .برخورد وگفتار افراد جامعه با یکدیگر مانند: راستگویی،صداقت، امانتداری …
۳- احکام وقوانین عملی .آئین و قانونی که جهت حیات اجتماعی و همزیستی سالم جامعه لازم است و شامل تمام ارتباطات مالی و اقتصادی و حقوقی افراد جامعه میگردد و یا فقه به معنای اصطلاحی آن، مانند کسب تجارت قراردادها، مانند مضاربه،مضارعه، تشکیلخانواده(احوال شخصیه)، عقود، ایقاعات، بانکداری،
وام و دیگر روابط مالی و داد و ستدهای که تضمینکننده زندگی دنیای و مادی افراد جامعه است».
از میان معارف یاد شده آنچه بیشتر با زمان و مقتضیات آن و تحول وترقی انسان در ارتباط است قسم سوم یعنی احکام وقوانین عملی است زیرا مسائل عقیدتی و ایمان به مبدا معاد و توحید و دیگر باورها، جنبه فردی و درونی دارد و گرچه اساس و زیر بنای احکام عملی است ولی ارتباط جمعی و ویژگیهای اقتصادی در آن مطرح نیست به بیان دیگر تحول زمان و کشفیات و اختراعات انسان در خداشناسی موحدین اثری چندان نخواهد داشت.
بخش دوم از معارف قرآنی یعنی«ارزشهای اخلاقی»نامتغیر است و تابع زمان و مکان و مقتضیات آنها نمی باشد.به عبارت دیگر صفات نیک، مانند صداقت، امانت و …از ازل مورد ستایش بوده و تا ابد مطلوب خواهد بود و صفات زشت نیز مانند دروغگویی، حسد و دیگر خصال زشت از دیر باز حتی پیش از ظهور اسلام مذموم شمرده شده است.
خلاصه آنکه اخلاق نیک برای همیشه نیک، و اخلاق ناپسند همیشه ناپسند بوده و هست مسائل اخلاقی نیز با گذشت زمان، نیازی به سازگاری با مقتضیاتی که پیش می آید نخواهد داشت.بنابراین روشن است که مسئله سازگاری با مقتضیات زمان و تحول فرهنگ و تمدن انسان و جامعه انسانی درحیطهی احکام فقهی و قوانین عملی مطرح است.[۱۶۸]
.برای انطباق اسلام با مقتضیات زمان و مکان در درجه اول تقاضای زمان و مکان بوسیله آموزهها و اهتمامات معارف اسلامی به دقت مورد ارزیابی قرار میگیرد.اگر این تقاضا از نظر اسلام مشروع و بر اساس مصالح و مفاسد انسان و اهداف خلقت بود با بهره گرفتن از روشها و ابزارهای فقهی که زمینه ساز پویایی اجتهاد در اسلام است حکمی هم جهت و هم سو با تقاضای زمان و مکان صادر می شود.لکن در صورتی که تقاضای زمان و مکان تقاضای نامشروعی بود نه تنها هیچ حکم همسویی در رابطه با آن نخواهد بود بلکه بیشک شاهد مبارزه و تعامل منفی اسلام و احکام اسلامی با این تقاضای نامشروع خواهیم بود.
منظور از پویایی دین نیز در همین نحوه عملکرد و تعامل با مقتضیات زمان و مکان است در غیر این صورت، اگر قرار بود اسلام با همه تقاضاهای زمان و مکان همسو و هم جهت باشد دیگر چیزی از ارزش اسلامی باقی نمیماند.[۱۶۹]
۳-۸- ضرورت سازگاری احکام فقهی با مقتضیات زمان
عوامل ضرورت سازگاری احکام فقهی با مقتضیات زمان را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
۱-تردیدی نیست که اسلام آئینی فراگیر و عام است و این آیه کریمه موید این مطلب است: «وما ارسلناک الاکافه للناس بشیرا ونذیرا (سباء /۲۸ )ای پیامبر ما تو را نفرستادیم مگر برای جمله خلایق، اعم از عرب، عجم، ترک وهند،بنابر آیه فوق وآیات دیگر بشریت از هر نژاد و هر سرزمین و متعلق به هر دوره و عصرتاریخی که میباشد به پیروی از این آیین فراخوانده شده است، خواه از فرهنگ و تمدن بالا برخوردار باشد و خواه فاقد فرهنگ و تمدن.
۲- آئین اسلام آئینی جاوید، ماندگار و پایان بخش همه ادیان وکتب آسمانی، چنانچه فرمود: انت منی منزله هارون من موسی الاانه لا نبی بعدی
۳-انسان آفریده ای ست متفکر، متعلم، جستجوگر، نوآور و پیوسته کاشف نهفتهها، مخترع صنایع و ابزار جدید است .قرآن نیز به این ویژگیها تصریح کرده و در مقایسه انسان با فرشتگان، انسان را فراگیر و آموزنده و متغیر ولی فرشتگان را ثابت و غیر متغیر معرفی کرده است.
لازمه چنین آفریدهای آن است که محیط حیات و زندگی خویش را از نظر علمی و فکری تحت تاثیر قرار
داده و پیوسته فرهنگ و تمدن خود را متحول و متعالی سازد.بنابر این آئین و قوانینی که برای انسان وضع می شود باید با محیط، فرهنگ و جامعه او متناسب باشد قوانین و احکام عملی اسلام از ناحیه حکیمی آگاه تشریع گردیده است،حکیمی که نسبت به تحول وضع انسان اگاه است و میداند که اگر انسان در عصر تشریع،زندگی خود را با وسائل ابتدایی تامین میکرد …شارع مقدس میداند که بر مخاطبان او روزی خواهد رسید که پیرامون کره زمین را با وسائل برآمده از فکرو دانش او، در کوتاهترین زمان، سیر وبا قدرت علمی و فکری او فضا وکرات آسمانی را نیز تسخیر خواهند کرد .
برای اداره زندگی و حیات اجتماعی ودنیائی انسان، قانون و احکام میباید تشریع شود که با تمام مراحل حیات او سازگار باشد ….احکام و قوانین اسلام،احکامی است یکسان ولی پیروان و عاملان آن در اعصار وقرون مختلف، متفاوت و مقتضیات عصر علم و تمدن با مقتضیات عصر تشریع نیز متفاوت است.
و همین تفاوتها اهل تحقیق و نیکاندیشان را به جستجوی مبانی و معیار سازگار ساختن احکام با مقتضیات زمان وا میدارد.در قران کریم و سنت نبوی نشانهها و اسنادی دیده می شود که شارع مقدس در طول رسالت و قانونگزاری پیوسته مصالح جامعه و سازگاری احکام با جامعه آن روز را مدنظر داشته است و از طرفی آثاری دیده می شود که جواز سازگاری ساختن احکام با مقتضیات را از آنها میتوان استنباط کرد.[۱۷۰]
۳-۹- مقتضیات زمان و مکان از دیدگاه قرآن
«اسلام دینی است پیش رو و پیش برنده، قرآن کریم برای اینکه مسلمانان را متوجه کند که همواره باید در پرتو اسلام در حال رشد و نمو وتکامل باشند، مثلی می آورد، میگوید:
پیروان محمد مثل دانهای است که در زمین کاشته شود .آن دانه ابتدا به صورت برگ نازکی از زمین میدمد، پس خود را نیرومند میسازد .پس روی ساقه خویش میایستد این مثلی است از جامعهای که منظور قرآن است، نموداری است از آنچه آرزوی قران است .قرآن اجتماعی را پی ریزی می کند که دائما در حال رشد و توسعه وانبساط وگسترش باشد.»
تاریخ صدر اسلام نشان داد که اسلام چقدر برای اینکه اجتماعی را از نوع بسازد و پیش ببرد تواناست، اما دیروز که به زن ارث نمیدادند حق مالکیت برایش قائل نبودند اراده و عقیده اش را محترم نمیشمردند.[۱۷۱]
قرآن کریم دارای افقهای بیانتهایی است که به تدریج یکی پس از دیگری آشکار میشوند.قرآن به گونه ای است که امام رضا(ع)در پاسخ فردی که پرسید: چرا هر چه قرآن نشر و تدریس می شود بر لطافت آن افزوده می شود؟
حضرت در پاسخ فرمود: «ان الله تعالی لم یجعله لزمان دون زمان و لا لناس دون ناس فهو فی کل زمان جدید و عند کل قوم غض الی یوم القیامه» خداوند قرآن را برای زمان و یا مردم خاصی قرار نداده است.از این رو قرآن در هر زمانی جدیدوتا روز قیامت برای هر قومی دارای لطافت است همچنان که ملاحضه، می شود امام رضا(ع)در این حدیث فقط به موضوع جاودانگی قرآن اشاره نکرده بلکه به رمز جاودانگی و لطافت دائمی آن که هیچ گاه غبار کهنگی و پژمردگی روی آن نمینشیند نیز اشاره کرده است.[۱۷۲]
پیامبر اسلام(ص)اولین کسی است که اندیشه بشر را به این ویژگی توجه داد و بیان کرد که این ویژگی از مهمترین ویژگیهای قرآن است.آنجا که در وصف قرآن کریم میفرماید: «قرآن، هم ظاهر دارد و هم باطن.ظاهر آن فرمان و باطن آن علم است.ظاهر آن زیبا و باطن آن عمیق است وعمق آن نیز عمق دارد(لایه های عمیق و متعددی از معارف در آن پنهان است)
شگفتیهای آن قابل شمارش نیست و تازگیهای آن کهنه نمی شود.در آن چراغ های هدایت و نور حکمت است.[۱۷۳]
۳-۱۰- قانون و قانونگزاری یا تشریع احکام و روش پیامبر اکرم (ص)در آن
قانونگزاری یا تشریع عمدتا پس از مهاجرت پیامبر از مکه به مدینه آغاز گردید .مجموعه آیاتی که متضمن احکام عملی است،آیات و احکام، حدود چهارصد آیه از کل قرآن است .این آیات به صورت تدریجی وبر مبنای مصالح و مقتضیات زمان فرود آمد و چنانچه اگر سازگاری قوانین و احکام و تشریع آنها با مقتضیات زمان ارتباطی نداشت، پس از تثبیت عقاید، به صورت یکجا فرود می آید.
ولی چنانچه کتب اسباب نزول و تاریخ تشریع و کیفیت آن، نشان می دهند هر یک از احکام و قوانین همراه با تناسب وضع گرویدگان اولیه یا حوادثی که رخ میدهد، فرود میآمد .یکی از نشانهای رعایت مقتضیات زمان، وجود احکام امضایی واحکامی است که در چند نوبت و متناسب با حال و هوای موجود تشریع گردید .مانند: حکم تحریم شرب خمردر چند نوبت که نخست در هنگام برگزاری نمازمورد نهی واقع شد وفرمودند: یا ایها الذین آمنو لا تقربوا الصلات وانتم سکاری حتی تعلمون ها تقربون[۱۷۴] وسپس به طور کلی حرام گردید: یا ایها الذین آمنو نما الخمر و المیسر …رجس من عمل الشیطان فاجتنبوه[۱۷۵]و نیز برخی از آیات فقهی متضمن قانونی است که عمل به آن در بین اعراب یا مسلمانان اولیه معمول بود ولی ابطال آن با زمان سازگار نبود نخست مورد تایید و امضا قرار گرفت، مانند: والذین یتوفون ویذرون ازواجا وصیه لازواجهم متاعا الی الحول[۱۷۶] که زنانی که همسرشان وفات میکرد یک سال عده نگه میداشتند، اسلام نیز آن رسم را نخست مورد امضا و تائید قرار داد ولی چون هنگام تغییر آن فرا رسید حکمی که امروز به آن عمل می شود جایگزین آن گردید.[۱۷۷]
از مطالب ذکر شده میتوان نتیجه گرفت که پاسخگویی به نیازهای متغیر و موضوعات جدید، در چارچوب فقه سنتی و معیارهای آن باید با ملاحظه نقش زمان و مکان انجام گیرد .
انسان موجودى سیّال و متحرک بوده، ابعاد و مظاهر متعدد زندگى او هیچ گاه چهره ثابتى نداشته است.هر مکتبى که به فکر سامان دادن به زندگى متغیّر انسان بوده اما به تغییرات او اهمیتی نداده است، پس از مدت کوتاهى از سر راه قافله بشر عقب زده شده و جز نامى از آن در تاریخ نمانده است.
از سوى دیگر تعالیم و قوانین اسلام ثابت و جاودانه است.از این رو یکى از مباحث قابل تأمل براى دین شناسان در مبحث خاتمیّت مشکل هماهنگ سازى میان دین ثابت و احوال متغیّر انسان است.اگر انسان همواره در تغییر است و باید قالبهاى نوینى براى زندگىاش ارائه شود ختم نبوت و توقف وحى چگونه تفسیر مىشود؟[۱۷۸]
قانونگزاری اسلام براساس فطرت آدمی استوار است و فطرت از امور ثابت و لایتغیّر است ؛ و لذا تضادی بین دین و خلقت انسان(فطرت اوّلیه)وجود ندارد.بر این اساس شبهه تضاد ثابت ومتغیّر دفع می شود.فطرت دستخوش تغییر و تبدیل نمیگردد تا مثلاً در زمان ما دین و مقرراتی نوین بطلبد.عمل به همان دین نیاز وی را برمیآورد.
مرحوم علامه طباطبایی در پاسخ به این سؤال که آیا اسلام می تواند جهان بشریت را با وضع حاضر اداره کند با تکیه بر فطرت و وضعیت قانونگذاری اسلام و توجه آن به واقعیات این دین را برای همه زمانها قابل اجرا دانسته و میفرماید:«اسلام یعنی راه فطرت و طبیعت؛ همیشه راه حقیقی انسان در زندگیاش است و با این وضع و آن وضع تغییر نمیکند.»
تفاوت اساسی میان قوانین بشری و قوانین الهی همین نکته است.قوانین بشری )برخلاف مکتب اسلام( طبق خواست اکثریت و میل و احساسات و عواطف زودگذر تدوین یافته است و از این رو هیچ یک از قوانین بشری دائمی یا طولانی مدت نیست.اما قوانین الهی ریشه در نهاد و فطرت آدمی دارد و همواره ثابت و جاوید است و نیازهای اصیل انسان را برمیآورد.اموری مانند نحوهخوراک،پوشاک، مسکن، نیازهای ناپدیدار و متغیرند اما اصل نیاز بر خوراک و مایحتاج ضروری همواره ثابت است.همچنین اموری مانند عدالت مساوات، اخلاق، نیاز به قانون و نظم، هیچ گاه کهنه شدنی نیست و اسلام همیشه روی همین نیازهای ثابت مهر زده است.اما نیازهای متغیّر را تابع قوانین ثابت قرار داده است و این از اعجاز دین مقدس اسلام است برخی از قوانین مطابق فطرت که همواره ثابت بوده و هیچ گاه تغییر نمییابد از این قرار است:
چو او را گندمی بی صد بلا نیست
کجا بودی جوی غم مردمی را
زبهر گندمی خون ریخت بر خاک
به یک گندم هدف شد صد بلا را
ترا هم لقمهای بی غم روا نیست
اسرارنامه، ص ۱۸۰
***
که آدم هشت جنّت، جمله پر نور
به دو گندم بداد، از پیش من دور
همان، ۱۴۷
عطّار در تذکرهالاولیاء تأویل دیگری از آیه پذیرفته است: «[ابوعطا] گفت: چون آوازه و عَصی آدم برآمد، جمله چیزها بر آدم بگریستند مگر سیم و زر، حق تعالی به ایشان وحی کرد که: چرا بر آدم نگریستید؟ گفتند: ما بر کسی که بر تو عاصی شود نگرییم! حق تعالی فرمود که به عزّت و جلال من که قیمت همه چیز به شما آشکار کنم و فرزند آدم را خادم شما گردانم.»(تذکرهالاولیاء، ص۴۳۱)
از قول ابوالقاسم نصرآبادی میگوید: «و گفت: به صفت آدم ـ علیهالسلام ـ خبر دادند، گفتند: و عَصی آدم و چون به فضل خویش خبر دادند، گفتند: ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَیْهِ وَهَدَى.
ـ تحلیل نهایی
داستان خلقت آدم و حوّا و نقش ابلیس، از گستردهترین داستانهای قابل بحث در متون تاریخی، تفسیری و مذهبی بوده و اسرائیلیات زیادی وارد آن شده که سرچشمهی اصلی آنها را بایستی در متون کتب مقدّس و راویان و قصّاصان روایات مجعول و اسرائیلیات جست.
در موضوع خلقت آدم، آفرینش، خلقت حوا و فرزندان آنها و خطای آن دو به وسوسهی شیطان، جعلیّات فراوان وارد شده و البته عطّار نیشابوری به نسبت ادیبان هم دوره و قبل از خود، کمتر از اسرائیلیات استفاده کرده است، هر چند که تمثیل و حکایات و قصهگویی از مهمترین ترفندهای ادبی وی بوده و تسلیم باورهای به تمامی خرافی جامعهی خویش نبوده است از جمله تحقیر حوّا و سرزنش زن به طور کلی و خرافات هابیل و قابیل و خلقت آدم.
بخش دوم:
روایات مجعول و اسرائیلیات در داستان ادریس(ع)
ـ ادریس(ع) در قرآن
ادریس یکی از پیامبران الهی است که نامش فقط دوبار در قرآن آمده و در چهار آیه به داستان وی اشاره شده است.[۲۲۳]
الف) وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِدْرِیسَ إِنَّهُ کَانَ صِدِّیقًا نَبِیًّا (۵۶) وَرَفَعْنَاهُ مَکَانًا عَلِیًّا (۵۷) (مریم، ۵۷-۵۶) ؛ و در این کتاب از ادریس (نیز) یاد کن، او بسیار راستگو، و پیامبر(بزرگی) بود و ما او را به مقام والایی رساندیم.[۲۲۴]
ب) وَإِسْمَاعِیلَ وَإِدْرِیسَ وَذَا الْکِفْلِ کُلٌّ مِنَ الصَّابِرِینَ(۸۵)وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِیرَحْمَتِنَا إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِینَ(الانبیاء، ۸۶-۸۵)؛ و اسماعیل و ادریس و ذاالکفل را (به یاد آور) که جملگی از شکیبایان بودند و ما آنان را غرق رحمت خود کردیم چرا که ایشان از زمرهی شایستگان وبایستگان (بندگان ما) بودند.[۲۲۵]
چنان که مشاهده میشود در قرآن فقط اشارهای کوتاه به چند ویژگی شخصیتی ادریس (ع) شده است: پیامبری بزرگ، راستگو، صبور و دارای مقامی والا.
ـ ادریس(ع) در کتب مقدّس
ادریس در عهدین همان «خنوخ» است. خَنوخ در کتب مقدّس به عنوان هفتمین نسل آدم شهرت دارد و در سفر پیدایش عهد عتیق آیهی ۴ و ۵ و در عهد جدید در عبرانیان (۱۱: ۵ و ۱۳) و نامه یهودا آیهی ۱۴ و ۱۵ از نبوت، نسب، سلوک با خدا، عدم چشیدن ذائقه مرگ و عروج او به نزد خدا و… بحث میشود.
«خنوخ» پسر یارد و پدر متوشالح، نسل هفتم آدم و پدربزرگ نوح است او شصت و پنج سال داشت که متوشالح به دنیا آمد و بعد ۳۰۰ سال عمر کرد و رابطه نزدیکی با خدا داشت.
بعد از آن با خدا سلوک نمود و خدا او را با خود برد بدون اینکه طعم مرگ را بچشد[۲۲۶] و «او به خدا ایمان داشت و بدون چشیدن طعم مرگ، خدا او را از این جهان به جهان دیگر منتقل کرد و ازو خشنود بود و به واسطه ایمانش منجی موعود معروفی بود.»[۲۲۷]
«خنوخ از وضع افراد آگاه بود، پیشگو و پیامبر و منجی آینده بود که زشتیها را اصلاح میکند.»[۲۲۸]
کتاب «رازهای خنوخ» یکی از کتابهای الهامی دانشمندان یهود است که ترجمه فارسی آن هم موجد است. در گزارش خنوخ آمده است: «اکنون ای فرزندانم! من همه چیزها را میدانم زیرا این از لبهای خداست…. همه چیز را در کتابهایم نوشتم… من جمع بیشماری از ستارگان را اندازهگیری و وصف کردهام…»[۲۲۹]
ادریس در ادب فارسی مظهر علم و حکمت و ستارهشناسی و تدریس و علوّ مقام و جاودانگی است چنان که به خواب دیدنش را نماد رفعت و درازی عمر دانستهاند.[۲۳۰]
ـ ادریس در تفاسیر و تحلیلها
یکی از داستانهای شگفت انگیز در تفسیرها، داستان خنوخ یا ادریس است که لفظ ادریس را با صفت درس و تدریس او قرین هم داشتهاند.
در تفسیر سور آبادی، ذیل آیهی مربوط به ادریس رفعت و بلندی مقام وی را چنین توجیه میکند: « وقتی که هنگام مرگش فرا رسید و عزرائیل برای قبض روح ایشان آمد از عزرائیل خواست پس از مرگش و زنده کردنش، بهشت و جهنم را به او نشان دهد. هنگامی که وارد بهشت شد و بیرون آمد به رضوان بهشت گفت: کفشهایش را جا گذاشته است دوباره وارد بهشت شد و دیگر بیرون نیامد. وقتی که از او خواستند که بیرون آید؛ گفت: سختی مرگ و دوزخ را دیده و درک کردهام و میتوانم در بهشت بمانم…»[۲۳۱]
در تفسیر طبری آمده است: «دو پیامبر بوده که جاویدانند و شب و روز برای بندگان دعا میکنند و آمرزش میخواهند: عیسی و ادریس.
جهودان خواستند عیسی را بکشند، خدا او را به آسمان نزد خودش برد و زمان دجال، برای هدایت بر میگردد. دیگر ادریس که زنده و در بهشت است و علت آن است که به علت ایمان و عبادت زیاد، ملکالموت از او خواست هر گونه حاجتی دارد برایش برآورده سازد. ادریس درخواست رفتن به آسمان کرد و عجایبها دید و علم نجوم آموخت. پس از مدتها، باز از عزرائیل خواست دوزخ و بهشت را به او نشان دهد. به اذن خدا، دوزخ را و سپس بهشت را به او نشان داد. ادریس از بهشت بیرون نیامد گفت: «وعدهی این بهشت جاویدان است.»[۲۳۲]
اسرائیلیات مذکور پیرامون ادریس در اغلب کتب تفسیر مشهور آمده است: محمّد وهیب علّام که اسرائیلیات تفسیر قرطبی را بررسی نموده هیچ اشارهای به روایتهای اسرائیلی ادریس(ع) نکرده است.[۲۳۳] امّا رمزی نعناعه ـ در مقدمات گفتیم تا امروز کاملترین کتاب در زمینه بررسی اسرائیلیات است ـ در بررسی و معرّفی اسرائیلیات تفسیر قرطبی، موضع مفسرّ در آیه ۵۷ سوره مریم را نقل میکند: وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِدْرِیسَ إِنَّهُ کَانَ صِدِّیقًا نَبِیًّا (۵۶) وَرَفَعْنَاهُ مَکَانًا عَلِیًّا (۵۷)
روی عن وهب بن منبه انّه قال: کان یرفع لِادریس کل یوم من العباده… فادریس تاره یرتفع الی الجنه، وتاره یعبد الله تعالی مع الملائکه فی السماء.»[۲۳۴]
رمزی نعناعه پس از ذکر روایت قرطبی از وهب بن منبّه ـ که خلاصه آن قبلاً ذکر شد ـ با ارائه نظر ابن کثیر، نتیجهگیری میکند که این موضوع از اسرائیلیات و خصمانه و نفرت برانگیز است: «وَ قَد رَوی ابن کثیر خبراً قریباً من هذا عن کعب الاحبار، و علق علیه بقوله؛[۲۳۵] «علامه طباطبائی پس از نقل روایات یاد شده از الدّرالمنثور سیوطی میگوید: «هیچ نقّاد یا بصیرتی در این روایات با هیچ یک از موازین علمی و اصول مسلم و دینی سازگاری ندارد.»[۲۳۶] هم او روایاتی را از قمی و کلینی نقل نموده و به دلیل ضعف سند و متن آنها را مردود میشمارد.[۲۳۷]
در «اعلام قرآن» بحثهای مفصّلی دربارهی ادریس نوشته شده است، بر اساس روایات غیر قرآنی و غیراسلامی: «اولین کسی است که خط نوشته و لباس دوخته و لباس پوشیده و نخستین کسی است که شهر بنا کرده و علم نجوم و تقویم به وسیله او شروع شده و برای اینکه اسرار الهی کشف نشود کتب علمی ادریس در دریا افکنده شد.»[۲۳۸]
-
-
- علیرضا ظهیرالدین و سیدمهدی صمیمی اردستانی و محمد اربابی (۱۳۸۳)، در مقالهای تحت عنوان «رواندرمانی موفقیتآمیز چهار مورد اختلال هویت جنسی» پدیده تبدیلخواهی جنسی را مورد بررسی قرار می دهند. در این گزارش رواندرمانی موفقیتآمیز چهار مورد اختلال هویت جنسی گزارش شده است. مورد اول نوجوان ۱۶ سالهای است که رفتارهای جنس مونث و تمایل به تغییر جنسیت داشت که بعد از ۶ ماه درمان، طی جلسات هفتگی اختلال وی برطرف شده است. مورد دوم مرد ۱۹ سالهای است که خود را مونث میدانست و تمایل به برقراری روابط جنسی با جنس مذکر در نقش جنس مونث داشت که بعد از ۱۲ جلسه درمان هفتگی شکایات وی برطرف شده است. مورد سوم دختر ۱۸ سالهای است که از پنج سال قبل خود را پسر میدانست و برای انجام جراحی تغییر جنسیت مراجعه نموده بود که بعد از ۶ ماه رواندرمانی هفتگی اظهار می کند که دختر است و تمایل به ازدواج با یک مرد را دارد.
-
نتایجی که ازین مقاله بهدست آمده است این را نشان میدهد که درمان غیرهورمونی و غیرجراحی در بیماران اختلال هویت جنسی موثر میباشد و باعث تثبیت هویت جنسی مشابه با ساختار ژنتیکی و جسمی آنها میگردد. از طرفی همانطور که مارکس و همکاران (۲۰۰۰) گزارش کرده اند، اختلال هویت جنسی طی گذشت زمان شدت و ضعف پیدا می کند و این شدت و ضعف متاثر از آسیبشناسی روانی همراه و در پاسخ به تجربیات جنسی و حوادث زندگی تغییر مییابد. حتی گزارشهایی از بهبودی خودبخود در بالغین مبتلا به اختلال هویت جنسی ذکر شده است. میتوان با روشهای درمانی ذکر شده به تخفیف علایم، حصول بهبودی و نیز درمان آسیبهای روانی همراه کمک کرد. علاوه بر رواندرمانی انجام آزمون زندگی واقعی (زندگی در نقش جنس مخالف) نیز در تصمیم گیری بهتر پیرامون این بیماران کمک خواهد کرد. میزان انصراف از تبدیل به جنس مخالف بعد از آزمون زندگی واقعی و هرمون درمانی ۵۰ درصد ذکر می شود که این امر نیز درمان زودهنگام جراحی را زیر سوال میبرد (ظهیرالدین و دیگران: ۱۳۸۳).
-
- سیدمهدی صابری، سعیده سادات مصطفوی و مریم دلاوری (۱۳۸۹)، در یک مقاله پژوهشی تحت عنوان «بررسی مقایسه ای روند متقاضیان به عمل جراحی تغییر جنسیت به کمیسیون پزشکی قانونی تهران با توجه به استانداردهای بین المللی» به بررسی مقایسه ای روند متقاضیان به عمل جراحی تغییرجنسیت پرداختهاند. هدف از این مقاله، بررسی روند ارجاع متقاضیان عمل جراحی تغییر جنسیت به کمیسیون پزشکی قانونی با توجه به استانداردهای بین المللی است. این مطالعه در قالب طراحی پژوهشی و در طی یک سال در سازمان پزشکی قانونی تهران صورت گرفته است.
روش این پژوهش توصیفی- مقطعی است. تعداد ۱۲۹ مورد از پرونده های موجود در پزشکی قانونی تهران که در سالهای ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۷ برای مجوز عمل جراحی تغییر جنسیت صادر شده بود، با توجه به چکلیستی محقق ساخته بر پایه پژوهشهای بنیادین پیرامون اختلال هویت جنسی و باا ستفاده از ملاکهای تشخیصی DSM_IV_TR و ملاکهای موسسهی بین المللی ملال جنسی هری بنجامین برای اختلال هویت جنسی و همچنین با مجوز کمیته اخلاقی تحقیقات سازمان پزشکی قانونی کشورمبنی بر محرمانه بودن اطلاعات بیماران مورد بررسی قرار گرفت.
نتیجهها نشان میدهد که تعداد افراد متقاضی تغییر جنسیت از زن به مرد (FtM)، ۷/۵۲% از متقاضیان را شامل می شود که این یافته با نتایج مطالعات خارجی متفاوت بوده است. با توجه به متغیرهای اصلی پژوهش (وضعیت تشخیصی مراجعین، انجام دوره های رواندرمانی، زندگی در قالب نقش جنسی مقابل و بررسی وضعیت هورمونی) نتایج توصیفی بهدستآمده نشان داد که تنها ۱۳/۲۷% از پرونده ها با مراحل و استانداردهای بین المللی روند درمان تطابق کامل دارند. بنابراین فرضیه این پژوهش مبنی بر عدم تطابق کلیه پرونده ها با استاندارد بین المللی تایید گردید ( ۰۱/۰% p<). با توجه به میزان اندک تطابق روند درمان بیماران با استانداردهای بین المللی و نواقص موجود در شرایط زندگی همه جانبه در قالب نقش جنسی مقابل برای بیماران مبتلا به اختلال هویت جنسی در کشورمان اهمیت توجه به تمامی مراحل درمان این بیماران ضروری به نظر میرسد. البته محدودیت در اجرای این مرحله از درمان (زندگی در نقش مقابل) تا حد زیادی به موانع فرهنگی- اجتماعی و خانوادگی در ارتباط با پذیرش این بیماران، بهخصوص متقاضیات تغییر جنسیت از مرد به زن، ارتباط دارد که نیازمند بسترسازی گسترده فرهنگی و اجتماعی جهت فراهم کردن شرایط مطلوب است (صابری و دیگران: ۱۳۸۹).
-
- امیرحسین جلالی، کاوه علوی، سعید پاکدل، مسعود احمدزاده اصل و مهرداد افتخار (۱۳۹۰)، در مقالهای تحت عنوان «آگاهی و نگرش افراد مبتلا به اختلال هویت جنسی مراجعه کننده به انستیتو روانپزشکی تهران نسبت به ایدز» پدیده تبدیلخواهی جنسی و رابطه آن را با بیماری ایدز مورد بررسی قرار دادهاند. هدف از این پژوهش، بررسی میزان آگاهی و نگرش بیماران مبتلا به اختلال هویت جنسی(GID) مراجعه کننده به انستیتو روانپزشکی تهران نسبت به ایدز بود.
در این پژوهش با روش توصیفی- مقطعی، ۵۸ بیمار مبتلا به اختلال هویت جنسی (۴۱تبدلخواه زن به مرد و ۱۷تبدلخواه مرد به زن) به روش نمونه گیری دردسترس، به پرسشنامهای پاسخ دادند که تغییر یافته پرسشنامه پیشنهادی موسسه سلامت خانواده (گروه توسعه بین المللی، ۲۰۰۰) برای سامانه مراقبت رفتاری ارتباط جنسی با همجنس بود. این پرسشنامه به وسیله افتخار و همکاران، روی گروهی از افراد همجنسگرای ایرانی به کار رفته و شامل دو قسمت است: خودایفا (۷۹گویه، شامل یافتههای جمعیتشناختی، سابقه مصرف الکل و مواد خودکشی و تاریخچه رفتارهای جنسی) و مصاحبهای (۳۶گویه، درباره آگاهی نسبت به بیماریهای آمیزشی، ایدز و انگ اجتماعی ایدز). از ۵۸ آزمودنی، ۱۷ نفر(۳/۲۹%) تبدلخواه جنسی مرد به زن و ۴۱ نفر(۷/۷۰%) تبدلخواهی جنسی زن به مرد بودند. میانگین سنی (و انحراف معیار) کل آزمودنیها ۱/۲۷ (۲۳/۷) سال بود و در دامنه ۴۸-۱۷ سال قرار داشت. میانگین سنی (و انحراف معیار) مردان زیستی و زنان زیستی بهترتیب ۴/۲۶(۸/۰) و ۴/۲۷(۷/۰) سال بود. دیپلم با درصد فراوانی ۹/۳۷، نما و میانه تحصیلات بود. محل سکونت ۷/۸۹% و ۴/۷% افراد بهترتیب ثابت و موقت گزارش شد. دو نفر نیز سابقه ازدواج داشتند.
نتایجی که ازین پژوهش بهدست آمده به صورت زیر است: با وجود اینکه بیش از سهچهارم آزمودنیها ابراز کردند درباره بیماریهای آمیزشی مطالبی را شنیدهاند، بیشتر آنها در بیان نشانهها ناتوان بودند، همچنین برخی نشانه های نامبرده شده به صورت کامل با پرسش ارتیاط نداشت، یا با سایر بیماریها مشترک بود (سوزش ادرار، تغییرشکل لثه و شل شدن اسفنکتر مقعد). بنابراین کفایت آگاهی در مورد نشانه های بیماریهای آمیزشی در شرکت کنندگان محل تردید بوده است. ارتباط نداشتن نشانه های تجربه شده با نشانه های نامبرده شده نشان میدهد آگاهی از نشانه های عفونتهای آمیزشی، که از عوامل خطرساز آلودگی HIV است، در میان آزمودنیها سطح مناسبی ندارد. بیشتر آزمودنیها تنها یک یا دو راه از راههای انتقال HIV را نام بردند و این نکته مهم است که در نظر نگرفتن راهی بهعنوان راهی پرخطر، ممکن است بهمعنای بیخطر دانستن آن باشد. زنان تبدیلخواه جنسی بیشتر از مردان، به تماس جنسی مقعدی یا واژینال بدون کاندوم، بهعنوان یک راه پرخطر برای انتقال HIV اشاره کردند و در سایر موارد میان زنان و مردان تفاوت آماری معناداری دیده نشد. از سوی دیگر، هیچ فردی به روابط جنسی بیخطر اشاره نکرد. آگاهی نادرست در این مورد ممکن است سبب محدودیت غیرضروری زندگی یا تشویش بیمورد فرد شود (کیم و همکاران: ۲۰۰۶).
در میان روشهای پیشگیری، بالاترین میزان به شناخت از سلامت شرکا بود (۱/۴۳%)، این در حالی است که نوع رابطه جنسی، بهعنوان یک متغیر بسیار مهم در انتقال HIV، تنها به وسیله دو نفر بیان شد. با وجود آنکه آمیزش مقعدی عامل خطر مهمتری در انتقال HIV است (وئلر، ۱۹۹۱)، بیش از دوسوم آزمودنیها فکر میکردند خطر انتقال HIV در تماس مقعدی کمتر از تماس واژینال است. در هیچیک از این موارد نیز ارتباط معناداری با تحصیلات دیده نشد. بهطورکلی این بررسی نشان میدهد که سطح آگاهی آزمودنیها درباره ایدز و بیماریهای انتقالیافته از را راه رابطه جنسی نامطلوب است. بنابراین با توجه به رواج رفتارهای پرخطر در این بیماران، پیشنهاد می شود تمامی مبتلایان به اختلالهای هویت جنسی در ارزیابیهای روانشناختی پیش از عمل اطلاعات کافی در مورد ایدز و عفونتهای آمیزشی دریافت کنند (جلالی و دیگران:۱۳۹۰).
-
- حمیدرضا عطار و مریم رسولیان (۱۳۸۲)، در مقالهای تحت عنوان «تشخیص اولیه اختلال هویت جنسی: گزارش موردی» به بررسی پدیده تبدیلخواهی جنسی میپردازند. این گزارش با هدف معرفی موردی از تشخیص اولیه اختلال هویت جنسی و تغییر جنسیت نگاشته شده است.
این بررسی یک مطالعه تکموردی به روش کیفی است. مورد، زنی ۴۰ ساله، مطلقه و دارای ۲ فرزند بوده و برای تغییر جنسیت تاکنون ۶ عمل جراحی را پشتسر گذاشته است. پس از یک ماه زندگی در نقش مرد، با هدف برگشت به جنسیت نخستین خود یعنی داشتن نقش جنسی زن به کمک عمل جراحی و ازدواج دوباره با همسر پیشین و برعهده گرفتن سرپرستی فرزندانش در نقش مادر به پزشک مراجعه نموده است. پزشکی قانونی به درخواست وی او را برای اظهارنظر به درمانگاه انستیتو روانپزشکی تهران ارجاع نموده است. او در این درمانگاه بارها مورد مصاحبه های روانپزشکی و ارزیابیهای روانشناختی قرار گرفته و سپس اعلام شده است که انجام هرگونه اقدامی که وی را به وضعیت پیش از عمل جراحی برگرداند، پذیرفتنی است و از آن حمایت می شود. نتایجی که از این مطالعه بهدست می آید به صورت زیر است: برای مطرح ساختن تشخیص GID براساس DSM-IV باید هر دو ملاک زیر وجود داشته باشد:
ملاک الف: همانندسازس قوی و پیوسته با جنس مخالف، یعنی تمایل به جنس مخالف بودن یا پافشاری براینکه از جنس مخالف است. این همانندسازی با جنس مخالف نباید تنها نوعی تمایل برای کسب برتریهای فرهنگی آن جنس باشد.
ملاک ب: فرد باید از جنس خود به طور مداوم ناراحت باشد یا آن نقش جنسی را برای خود نامناسب بداند.
در این بررسی چنین گرایش در مراجع دیده نمی شود، بلکه میل به تغییر جنسیت در دوران مختلف با شدت و ضعف متفاوتی بروز نموده و پیوسته در حال تغییر بوده است. از سوی دیگر برخی برتریهای جنس مرد تمایل او را برای تغییر جنسیت تشدید نموده است. بنابراین معیارهای تشخیصی DSM-IV در مورد او صدق نمیکند. اگرچه درمان جراحی در بیماران با تشخیص اولیه اختلال هویت جنسی موثرترین شیوه درمانی میباشد، برپایهی بازنگری شرح حال این مراجع، پذیرش پیشنهاد تغییر جنسیت نیاز به بازبینی دقیق معیارهای تشخیصی دارد (عطار و رسولیان: ۱۳۸۲).
-
- فاطمه جواهری و مرتضی حسینزاده (۱۳۹۱)، در مقالهای تحت عنوان «پیامدهای اجتماعی اختلال هویت جنسی: سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی تغییر جنسخواهان در ایران» پیامدهای اجتماعی اختلال هویت جنسی را مرد بررسی قرار دادهاند. این مقاله با تکیه بر دیدگاه لین که معتقد است کیفیت زندگی نوعی بازگشت سرمایه اجتماعی است، ابتدا میزان سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی جوانان تغییر جنسخواه ایرانی را توصیف می کند، سپس با الهام از دیدگاه لین رابطه میان سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی آنها را تحلیل مینماید.
این پژوهش با روش پیمایش انجام شده و از پرسشنامه پژوهشگر ساخته برای گردآوری اطلاعات استفاده شده است. جمعیت تحقیق شامل کلیه تغییرجنسخواهان (زن و مردی است که یا در آستانه جراحی تغییر جنس بوده اند یا این مرحله را به اتمام رساندهاند) و در سال ۱۳۸۷ در یکی از واحدهای تابعه سازمان بهزیستی پرونده داشته اند. به علت تعداد محدود افراد دارای پرونده که بالغ بر ۵۸۱ نفر میشدند، به جای نمونه گیری از روش تمامشماری استفاده شد.
نتیجهای که از این مقاله بدست آمده به صورت زیر است: افراد تغییرجنسخواه با نوعی اختلال هویتی متولد میشوند، اما شرایط اجتماعیای که در آن بهسر میبرند بر پیچیدگی و شدت مشکلاتشان میافزاید. اطلاعات این تحقیق نشان داد که میانگین شاخص کل سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی و مولفههای آن در بین تغییرجنسخواهان در سطح پایینی قرار دارد. این بدان معناست که این افراد در قلمرو فردی و اجتماعی با شرایط دشواری روبرو هستند. نکته جالب توجه این است که در شرع اسلام تغییر جنسیت گناه و جرم نیست و جراحی برای تغییر جنس از نظر قانونی مجاز است (کریمی، ۱۳۷۹). اما عموم مردم با نوعی تردید و بدگمانی با این پدیده مواجه میشوند. این نشان میدهد که نظام فرهنگی جامعه همپای نظام حقوقی و قضایی حرکت نکرده و در این مورد خلا وجود دارد. همین وضعیت موجب عدم پذیرش و مقبولیت اجتماعی تغییرجنسخواهان و در نهایت باعث ضعف سرمایه اجتماعی آنها شده است. نکته شایان توجه دیگر این است که از آنجا که اشکال مختلف سرمایه قابل تبدیل به یکدیگر هستند (لین، ۲۰۰۳)، نازل بودن میزان سرمایه اجتماعی تغییرجنسخواهان امکان دستیابی آنان را کاهش میدهد. به این ترتیب، اختلال هویت جنسی احتمال دستیابی به منابع و بسیج آن را در جهت اهداف موردنظر تضعیف می کند و وجود نابرابری اولیه موجب به وجود آمدن نابرابری ثانویه می شود. بر این مبنا میتوان گفت تغییرجنسخواهان در اغلب موارد قربانی شرایطی هستند که خود مسئول به وجود آمدن آن نبودهاند. یافتههای این مطالعه دیدگاه لین مبنی بر رابطه میان سرمایه اجتماعی و بازگشت اظهاری آن یعنی کیفیت زندگی تایید می کند.
از بین سه مفهوم مرتبط با سرمایه اجتماعی (رابطه، اعتماد و حمایت اجتماعی)، رابطه اجتماعی بیشتریت تاثیر را بر تغییرات کیفیت زندگی داشته است، اعتماد اجتماعی با فاصله زیاد و سهمی کمتر در مرتبه دوم قرار دارد و اثر متغیر حمایت اجتماعی در پرتو دو متغیر دیگر ناپدید شده است. در واقع، کیفیت خوب زندگی تا حد زیادی تحت تاثیر گستردگی و و عمق روابط اجتماعی هر فرد با دیگران است. این واقعیت یک نکته مهم را خاطرنشان میسازد. چنانچه مدیران اجتماعی برای بهبود کیفیت زندگی تغییرجنسخواهان مصمم باشند، در این صورت لازم است در جهت اصلاح نوع و کیفیت رابطه اجتماعی آنها با اعضای جامعه گام بردارند ( جواهری و حسینزاده:۱۳۹۱).
-
- سهیلا رضایی (۱۳۷۲)، در پایان نامه خود تحت عنوان «برررسی اختلال هویت جنسی در دختران» به بررسی پدیده اختلال هویت جنسی پرداخته است. در این رساله، شکل گیری و تحول هویت جنسی و یافتن نشانه های اختلال هویت جنسی در دختران قبل از بلوغ بررسی شده است. به منظور بررسی سوالات مطروحه، ۱۶۸ کودک دختر ۴-۱۱ ساله مهدکودکها و مدارس ابتدایی و راهنمایی شهر تهران به صورت تصادفی انتخاب شدند.
به منظور وارسی سوالات، از روش فرافکنی از طریق نقاشی یک شخص، پاسخ به پرسشنامه مک هوور، روش مشاهده . مولفههای نشانگان اختلال هویت جنسی در دختران بر حسب مجموعه سوم بازنگری تشخیصی و آماری انجمن روانپزشکی آمریکا و روش مصاحبه انجام شده است. پس از بکار بستن روشهای مذکور درباره هر یک از آزمودنیها، به استخراج نتایج کیفی و کمی مبادرت گردید و برای پردازش داده ها از آزمون مجذور کای در طرحهای دومتغیری، تحلیل واریانس و مولفههای متعامد در آزمون روندها استفاده شده است. نتایج نهایی به شکل زیر حاصل گردید:
-
- سن بر شکل گیری و تحول هویت جنسی تاثیر دارد.
-
- دختران در کلیه سنین، قبل از بلوغ جنس مونث را ارزندهسازی می کنند.
-
- در کلیه سنین تعداد افرادی که هریک از نشانه های اختلال هویت جنسی را داشته اند کمتر از تعداد افرادی است که این نشانهها ار نداشتهاند.
-
- بین جنس شکل اول ترسیم شده و نشانگان اختلال هویت جنسی ارتباطی وجود ندارد (رضایی: ۱۳۷۲).
-
- بهنام اوحدی (۱۳۸۶)، در مقالهای تحت عنوان «ویژگیهای تصویربرداری مغز افراد دچار اختلال هویت جنسی در مقایسه با افراد سالم» ویژگیهای تصویربرداری مغز بیماران دچار اختلال هویت جنسی با افراد سالم مورد بررسی قرار داده است. این مطالعه به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده و برای هر یک از دو گروه بیمار و شاهد ۳۰ نفر که واحد معیارهای ورود و فاقد فاقد معیارهای خروج بودند به روش غیرتصادفی از بین بیماران مراجعهکننده به بیمارستان روزبه، سازمان بهزیستی و پزشکی قانونی تهران انتخاب شدند. اطلاعات جمعیتشناختی شامل قد و وزن و دورسر و اندکس تودهی بدن گردآوری و MRI به روش FSE T2 3D انجام شد. داده های MRI مغز به وسیله نرمافزار حجمسنجی ارزیابی گردید. حجم هسته قرمز، حجم پارانشیم مغز، حجم اینتردورال، حجم مایع مغزی نخاعی و مساحت کورپوس کالوزوم با به کارگیری آزمونهای آماری و ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها از این قرار بود که حجم هسته قرمز در گروه بیمار کمتر از گروه شاهد بود (p<0.01). حجم هسته قرمز و حجم اینتردورال و پارانشیم مغز زنان و مردان تفاوت معناداری داشت. بین حجم هسته قرمز بیماران مرد و زن طبیعی تفاوت معنیداری دیده نشد، ولی حجم هسته قرمز بیماران زن کمتر از مردان نرمال بود (p<0.01). در واقع نتیجهای که میتوان گرفت بدینگونه است که بین ساختار آناتومیک مغز افراد دچار اختلال هویت جنسی و افراد سالم تفاوتهایی مشاهده شد. در مراحل رشد و تمایز سامانه عصبی مرکزی، ممکن است ساختار آناتومی مغز این بیماران دچار تغییراتی شده و از مسیر معمول و طبیعی هماهنگ و همراستا با جنسیت فرد پیروی نکرده باشد ( اوحدی: ۱۳۸۶).
-
- محمدرضا ابراهیمی (۱۳۸۴)، در مقالهای تحت عنوان «پژوهش در ایجاد اختلال هویت جنسی در فضای ارتباطات درونخانوادگی» به بررسی پدیده تبدیلخواهی جنسی می پردازد. تاکید اصلی این مقاله بر روابط درونخانوادگی و فضای ارتباطات اعضا خانواده با یکدیگر و در طی دوران کودکی و سالهای اولیه رشد و عوامل مساعدساز بعدی میباشد. در مبتلایان به این اختلال، تجربیات اولیه هیجانی و عاطفی بهعنوان زمینه ساز اصلی در نظر گرفته می شود. با ارائه یک مورد بالینی در این پژوهش، تصویر واضحی از این درگیریهای هیجانی و عاطفی در رابطه با دیگر اعضا خانواده ارائه شده و عوامل گوناگون که با قرار گرفتن در کنار یکدیگر به تشکیل فضایی بیمارگونه، که منجر به وقوع این اختلال میگردد بررسی شده است.
نتایج حاصله از بررسی این موردها نشان میدهد که اختلال هویت جنسی نشات گرفته از ارتباطات درون خانواده با یکدیگر و همچنین چهارچوب و کیفیت ابراز این ارتباطات در فضای روابط درون خانوادگی و در طی سالهای رشد میباشد. افراد مبتلا به اختلال هویت جنسی همچون آینهای به انعکاس تصویر ویژه دروندادها و درونفکنیها و علائم شناور در فضای تعاملات با دیگران در جریان زندگی و در دوران کودکی و نوجوانی خود میپردازند. در واقع پژوهش نشان میدهد که در این اختلال درونفکنی انزجار از مرد بودن یا زن بودن به شکل بروننمایی علائم اختلال هویت جنسی نمودار میگردد. در طی جلسات رواندرمانی با مبتلایان به این اختلال پیگیری یک علامت ارگانیک بیهوده است. در واقع هویت جنسی کودک در دوران حساس اولیه رشد و در ارتباط با افراد خانواده از جنسهای مختلف شکل میگیرد. نارضایتی فر از جنسیت خود در حقیقت درونفکنی انزجار از مرد بودن یا زن بودن است که در فضای ارتباطات اعضا خانواده شکل گرفته و به شکل بروننمایی علائم اختلال هویت جنسی نمودار میگردد. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که سیستم ارتباطی اعضا خانواده افراد مبتا به این اختلال تفاوت اساسی با سیستم ارتباطی اعضا خانواده بهنجار دارد. مهمترین این تفاوتها به شرح زیر میباشد:
سن پدران معمولا بالا میباشد. پیری پدر، تعاملات و کنشهای عاطفی و هیجانی ضروری برای رشد بهنجار را به حداقل میرساند.
اغلب مطالب در این تحقیق به صورت ترکیبی (کتابخانهای و میدانی) جمعآوری خواهد شد و برهمین اساس برای متغیر اقتصاد با توجه به سؤالات پژوهش و هدف تعریف شده، گویه های متناسب با پرسشهای پژوهش و هدف و به صورت پرسشنامه در آورده شد.
۱-۷ معرفی جامعه آماری نمونهها
در پژوهش شناخت مؤلفه های تاثیر گذر بر رونق اقتصادی به سه جامعه آماری میپردازیم. جامعه خریدارن، فروشندگان و تولیدکنندگان صنایع دستی و تاکید بر کسانی است که در حوزه مینای نقاشی فعالیت می کنند. که این سه جامعه آماری به لحاظ فعالیت در بخش صنایع دستی مورد توجه قرار گرفتند اما به دلیل دسترسی جهت این پژوهش، تهران و خیابان ویلا(نجات اللهی) را در نظر داشته ایم، زیرا به جامعه پژوهش نزدیک بودند و در حوزه فروش صنایع فلزی دستی نیز فعالیت داشتند. از آنجا که در بین صنایع دستی فلزی به صنایع دستی مینای نقاشی کمتر پرداخته شده بود، و گرایش تحصیلی نیز فلز بود، این گروه ها در تهران جهت مصاحبه و مشاهده و پرسشنامه استفاده شدند. در تهران خیابان ویلا یا همان استاد نجات اللهی را بیشتر ایرانی ها با صنایع دستیاش می شناسند و البته اگر کسی به چم و خم بازارهای صنایع دستی آشنا باشد، نام میدان ولیعصر هم برای خرید این کالاها معروف بود. پس از آن بازار تهران است که بخشی از آن به فروش صنایع دستی تعلق دارد. در این میان صنایع دستی بازار تهران از صنایع دستی فروشگاه های خیابان ویلا ارزان تر است.از سه جامعه آماری تولید کنندگان مینای نقاشی که غالبا در اصفهان هستند و از اصفهان به تهران توزیع مینمایند، فروشندگان مینای نقاشی در بازار شهر تهران و خریداران که در این پژوهش، مورد نظر کسانی هستند که به خیابان ویلا مراجعت کرده و خرید مینمایند. اما باید بیان نمود که به طور شاخص تنها اصفهان تولیدکننده مینای نقاشی است، لذا برای بدست آوردن اطلاعات در بخش تولید به اصفهان سفر کرده و با آنان مصاحبه انجام گرفت و از طریق پرسشنامه به جمع آوری اطلاعات پرداخته شد.اصفهان مهد صنایع دستی است اما با بازار صنایع دستی استان اصفهان امروزه در تسخیر تولیدات محصولات غیر ایرانی است. این معضل در اندازهایی رخ نمایی میکند که در بسیاری از زمینهها ابتکار را از پنجههای طلایی هنرمندان این منطقه ربوده است. امروزه ورود این محصولات به بازارهای صنایع دستی کشور به حدی است که ورشکستگی تعداد زیادی از هنرمندان این صنعت را به دنبال داشته و دل هنر دوستان ایرانی را به درد آورده است. با نگاهی گذرا به بازار سنتی مثل بازار اصفهان، میتوان اهمیت حفظ ارزشهای صنایع دستی در ایران را دریافت.بدتر از همه فروشندگان و کاسب کارانی هستند که ترجیح میدهند به هر قیمت شده از این شغل امرار معاش کنند و کالاهای وارداتی را با مارک وطنی به مشتریان و توریستهای داخلی و خارجی بفروشند. در سالهای اخیر محصولات غیر ایرانی در کنار صنایع دستی بومی که تولید هر یک حاصل دسترنج چند ماهه استاد کاران است، قرار گرفته و بازار صنایع دستی اصفهان را به عنوان مهد صنایع دستی تحت الشعاع قرار داده است.
۱-۸ ابزارهای گردآوری دادهها و اطلاعات
یکی از اصلی تر ین بخشهای هر کار پژوهشی را جمع آوری اطلاعات تشکیل میدهد. چنانچه این کار به شکل منظم وصحیح صورت پذیرد کار تجزیه و تحلیل و نتیجه گیری از داده ها با سرعت و دقت خوبی انجام خواهد شد. روشهای گردآوری اطلاعات پژوهش به دو دسته کتابخانهای و میدانی تقسیم میشود. در خصوص گردآوری اطلاعات مربوط به ادبیات موضوع و پیشینه پژوهش از روشهای کتابخانهای و جهت جمع آوری اطلاعات، برای تایید یا رد فرضیههای پژوهش از روش میدانی استفاده میشود. برای جمع آوری اطلاعات در کارهای پژوهشی چهار روش عمده را مورد استفاده قرار می دهند. با مطالعه این بخش میتوانید روش منتخب برای جمع آوری داده ها در تحقیق خود را تشخیص دهید و با انتخاب شیوه مناسب از سوگیری در تحقیق خود پیشگیری کنید.
پیش از گردآوری داده ها باید طرح مشخص برای اینکاردر نظر گرفت. پاسخ به سوالات زیر می تواند راهگشا باشد.
داده ها چگونه توصیف و تفسیر می شوند ؟
چه مقدار هزینه برای گردآوری داده ها و تفسیر آنها لازم است ؟
داده ها چگونه گزارش می شوند ؟
۱-۸-۱ استفاده از اطلاعات و مدارک موجود
در این پژوهش، تحقیقات و اطلاعاتی را که باید به عنوان داده مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داد که از پیش آماده هستند. بدین صورت که در این بخش، بدنبال اطلاعات جدید نبوده بلکه نسبت به جمع آوری اطلاعاتی که از قبل تهیه شده و موجود است اقدام شده است.
مزایا در این روش آنکه، به واسطه موجود بودن اطلاعات ارزان است. در وقت صرفه جویی می شود. مهمترین مزیت آن امکان ارزیابی روند موضوع مورد بررسی در گذشته است که در مطالعات گذشته نگر بسیار حائز اهمیت است و معایبش ناقص بودن و دردسترس نبودن اطلاعات از اشکالات عمده این روش است. برخی ملاحظات مانع از دستیابی به اطلاعات مورد نظر می باشد. قدیمی و کهنه بودن اطلاعات هم ممکن است در برخی موارد مطرح باشد.
۱-۸-۲ مشاهده
مشاهده از روش های جمع آوری اطلاعات در این پژوهش است که در آن رفتار فروشندگان و پدیده های موثر بر عرضه و تقاضا، با بهره گرفتن از ویژگی های گوناگون آنها ملاحظه و ثبت می گردد. منظور از مشاهده ثبت دقیق تمام جوانب بروز رفتار و گفتار فرد یا افراد از راه حواس و یا سایر راه های ادراکی ( کمک گرفتن از ابزار خاص ) می باشد. (هوشیار،افتخاری راد،۱۳۹۱).
مشاهده منظم در تحقیق ضروری است. بنابراین مشاهده باید به هدف تحقیق مربوط باشد و برنامه و نحوه عمل آن از قبل مشخص و تنظیم شده باشد. به طور دقیق و منظم ثبت شود. میزان اعتبار و صحت انجام آن قابل سنجش و بررسی باشد.
مزایای این روش در پژوهش رونق اقتصادی، امکان بررسی جزئیات موضوع وجود دارد. می توان صحت اطلاعات جمع آوری شده را با وسائل دیگر آزمایش کرد. برای جمع آوری اطلاعات زمینه ای پژوهش مناسب است. در زمان کوتاه اطلاعات زیادی بدست می آید و اعتبار علمی اطلاعات بالاست معایبش حضور مشاهده گر می تواند بر روند فعالیت مورد مشاهده تاثیر گذار باشد. تمایلات شخصی مشاهده گر و میزان توانائی او در مشاهده و ثبت دقیق فعالیت مورد مشاهده ممکن است تاثیر گذار باشد ولی سعی بر آن بود تا آنچه دیده میشود نگاشته شود و حضور پژوهشگر، مانع تاثیر گذاری باشد. عوامل محیطی بر نوع و روش گرد آوری اطلاعات موثر است. در این روش استاندارد کردن و طبقه بندی اطلاعات مشکل است ( بویژه در ثبت رفتار انسانی ). برای نمونه های زیاد وقت گیر و پر هزینه است.
۱-۸-۳مصاحبه
مصاحبه یکی دیگر از روش های جمع آوری اطلاعات این پژوهش است که در آن به صورت حضوری از افراد یا گروهایی چون تولیدکنندگان، فروشندگان، مصرف کنندگان پرسش شد. نکته مهم آن است که سوالات مصاحبه، از پیش اندیشیده شده و تعیین شده است. آنچه مصاحبه را به صورت های مختلف طبقه بندی می کند میزان انعطاف پذیری آن و یا نحوه اجرای آن است. مصاحبه را یکی ازروشهائی دانسته اند که امکان دریافت پاسخ در آن بیش از روش های دیگر است، زیرا در هنگام مصاحبه امکان تحریک آزمودنی برای دادن پاسخ وجود دارد و نیز می توان در صورت ابهام با توضیح موضوع را روشن ساخت.( هوشیار،افتخاری راد،۱۳۹۱)
درپژوهش شناخت مؤلفه های هنری تاثیرگذار از انواع مختلف مصاحبه بنا به شرایط پاسخگویی استفاده شد. مصاحبه انعطاف پذیر یا آزاد، در این پژوهش صورت پذیرفت، نوع چارچوب و حدود پرسشها مشخص ولی زمان و توالی پرسش به شرایط پاسخدهی افراد بستگی داشت.دراین مصاحبه رفتار، طبیعیتر است و اطلاعات واقعی تری بدست می آید. سوالات اضافی نیز در زمان مصاحبه طرح شد. مصاحبه با انعطاف پذیری متوسط یا منظم : در این نوع مصاحبه ، مصاحبه گر از پرسشنامه ای با پرسشهای مشخص و با توالی ثابت استفاده می کند ، اما معمولا پرسش ها به صورت باز هستند. در این جا جمع آوری اطلاعات کمی و سطحی است که از این روش استفاده نشد. مصاحبه با انعطاف ناپذیریا پرسشنامه همراه با مصاحبه : مصاحبه گر از پرسش نامه ای با پرسش های مشخص و با توالی استاندارد استفاده می کند. پاسخها ثابت و از قبل پیش بینی و طبقه بندی شده اند و معمولا پرسش ها به صورت بسته هستند. این روش در مطالعات بزرگ و زمانی که پژوهشگر از تنوع پاسخ ها اطلاع دارد بکار می رود.
سعی بر آن بود تا نکات مهم در مورد انجام مصاحبه لحاظ شود از قبیل: تکلم با زبان شخص مصاحبه شونده زیرا در برخی موارد جامعه آماری ما کم سواد بودند و یا به دلیل سن بالا قادر به خواندن نبودند، دخالت ندادن تمایلات شخصی،کسب اجاره درهنگام استفاه از دستگاه ضبط صدا، رعایت مقام وموقعیت اجتماعی افراد، بیان توضیحات کافی قبل از شروع مصاحبه انجام میشد.
۱-۸-۴ پرسشنامه
پرسشنامه به عنوان یکی از متداول ترین ابزار جمع آوری اطلاعات در تحقیقات پیمایشی مورد استفاده قرار میگیرد و عبارت است از مجموعهای از پرسشهای هدف دار که با بهره گیری از مقیاسهای گوناگون نظر، دیدگاه و بینش یک فرد پاسخگو را مورد سنجش قرار می دهد.
پرسشنامه در این پژوهش، شامل دسته ای از پرسش هاست که برطبق اصول رسیدن به پاسخ سوالات و اهداف پژوهش تدوین گردیده است و به صورت کتبی به افراد ارائه می شود و پاسخگو بر اساس تشخیص را خود جواب ها رادر آن می نویسد. هدف از ارائه پرسشنامه، کسب اطلاعات معین در مورد موضوع پژوهش است. بزرگ بودن گروه یا جامعه مورد مطالعه، یکی از دلایل مهم برای استفاده از پرسش نامه است چه امکان مطالعه نمونه های بزرگ را فراهم می آورد. کیفیت تنظیم پرسشنامه در بدست آمدن اطلاعات صحیح و درست و قابل تعمیم بسیار با اهمیت است.
بر اساس نحوه اجرای پرسش نامه و نیز نوع سوالات پرسشنامه می توان آنرا به دسته های متفاوت تقسیم نمود.
پرسشنامه باز
در این نوع پرسشنامه با سوالات باز روبرو هستیم.در اینجا پاسخگو می تواند بدون محدودیت هرپاسخی را که مد نظرش باشد در مورد آن پرسش بنویسد و یا در آن زمینه توضیح دهد. در اینگونه سوالات ، اطلاعات دقیق تر، کامل تر و دارای ارزش بیشتر هستند ولی طبقه بندی و نتیجه گیری از آنها مشکل تر و له تجربه زیاد نیازمند است.
پرسشنامه بسته
پرسشهای بسته در این پژوهش، نوع پرسشنامه بسته ارائه می شود. برای هر پرسش تعدادی گزینه و پاسخ انتخاب شده است که فرد پاسخ دهنده باید یکی از آنها رابه عنوان پاسخ بگزیند. هریک از پاسخ ها به گونه ای تنظیم شده است که در عین منطقی بودن برای آن سوال از پاسخ مربوط به دیگر سوالات مجزاست. در اینجا پاسخ ها را می توان به سرعت نوشت و تجزیه و تحلیل و طبقه بندی پاسخ ها نیز ساده تر است اما اطلاعات به دقت و کاملی پرسش نامه باز نیست. با توجه به اینکه در پاسخ به سولات پژوهش، گاهی خود فرد پاسخ دهنده به توضیح سوالات و مواردی دیگر می پرداخت که بسیار راهگشا و کارآمد بود.
طبقه بندی بر اساس نحوه اجرا
در این پژوهش، پرسشنامه همراه با مصاحبه که به صورت حضوری پرسش ها از افراد پرسیده می شود و پاسخ ها را پرسشگر در برگه پرسشنامه وارد میشد.
پرسشنامه الکترونیک نیز مورد استفاده بوده است ، با بهره گرفتن از شبکه های اطلاع رسانی و اینترنت ، اقدام به ارسال پرسشنامه الکترونیک برای افراد شد و افراد پاسخ ها را در همان پرسشنامه وارد و با پست الکترونیک برای محقق باز گرداندند
نکات مهم در طراحی پرسشنامه
نوشتن یک مقدمه رسا ، واضح در ابتدای پرسشنامه برای معرفی پرسشگر، وجود پرسش های قابل فهم و خالی از ابهام، قرار دادن پرسش های حساس و مهم در پایان پرسش نامه، استفاده از پرسش های باز و بسته به همراه هم، در هنگام نوشتن پرسشنامه باید دقت نمود تا ابتدا از پرسش های زمینه ای استفاده گردد و سپس به پرسش هائی که در زمینه موضوع طراحی شده اند، رسید. منصفانه: دلالت بر معنا و مفهوم خاصی ننماید و آزمدنی را به موضع خاص نکشاند بی آزار : به مسائل خصوصی افراد وارد نشود مگر با اجازه قبلی خود آنها :خصوصیات یک پرسش .
۱-۹ محدودیتهای پژوهش
در زمینه رونق اقتصادی هنر میناکاری پژوهشنامه و پایان نامه های از دانشگاه های مختلف وجود ندارد. اما در بخش مینا و میناکاری، پایان نامه خانم مهدیزاده از دانشگاه الزهرا با عنوان «بررسی هنر میناکاری با تاکید بر روشهای ساخت آن» و پژوهشنامه خانم اشرف دقت با عنوان «هنر میناکاری ایران» مورد استفاده قرار گرفته، اما این مطالب در حوزه اقتصاد و عوامل اقتصادی مؤثر بر مینای نقاشی نبوده است.
با اطلاعاتی که از مینای منقوش با مطالعه مقالات و کتابها به دست آورده شده بود، به اصفهان سفر کرده و به مصاحبه و مشاهده عینی پرداخته و بعد از این سفر در کارگاه مینای میراث فرهنگی، با راهنمایی سرکار خانم اسدیانی استاد راهنمای عملی، مینای نقاشی را شروع کرده و بعد از آن در طی دوسفر بعدی پس از تهیه رنگ و بوم مینای نقاشی از اصفهان به اجرای مینای منقوش در کارگاه مینا در میراث فرهنگی در تهران اقدام کرده و تجربیاتی را در حین کار عملی به دست آورده شد.
مینای نقاشی کار هنری پر از تکنیک برای یادگیری است و عوامل بسیاری در بدست آوردن یک مینای بدون اشکال دخالت دارند. همچون درجه کوره، مواد مورد استفاده از قبیل مس، رنگ، بوم و … که در تمامی مراحل ساخت با کوچکترین موردی نتیجه بدست آمده مورد تأیید نبوده و میبایست از ابتدا ساخته شود.
عدم همکاری فروشندگان، تولیدکنندگان، خریدارن، که جامعه آماری را تشکیل می دهند، در پر کردن پرسشنامه و انجام مصاحبه از محدودیتهای خاص این پژوهش محسوب می شود. از سوی دیگر بعضی از افراد به علت کمی تحصیلات و یا سن بالا، توانایی خواندن پرسشنامه را نداشتن و مجبور به خواندن پرسشنامه و حتی توضیح در مورد سوالاتی حتی ساده شدیم.
فصل دوم
مبانی، مباحث نظری و داده های اولیه پژوهش
۲-۱ معرفی جامع واژگان
۲-۱هنر
هنر زبان مشترک همه انسانها میباشد و الفبای آن برای همه کم و بیش شناخته شدهاست. هرکس به فراخور مقدار شناختی که از این الفبا دارد از زبان هنر بهرهمند می شود. شاید رمز و راز جذابیت آثار هنری نیز در همین نکته نهفته است، چرا که هنر ظاهری دارد و باطنی. «جهان آفرینش همواره مملو از ناگفتهها و نادیدههاست، ناگفتههایی که هیچ زبانی جز زبان هنر قادر به بازگویی آن نیست و نادیدههایی که هیچ چشمی جز چشم تیزبین هنر قادر به دیدن و بازنمایی آن نخواهد بود» (یعقوبی جبلی، ۱۳۸۵، ۱۷).
«خلق هر اثر هنری، بازتاب احساسات و ادرکات انسان هنرمند از محیط پیرامون و زمینه های مورد علاقهاش بوده و آثاری که هنرمند با الهام گرفتن از طبیعت و اعتقادات و ذهنیاتش به وجود می آورد، مظهر فرهنگ و تمدن و پدیده های حاکم بر زندگی اوست. اما از آنجا که در عرصه هنر هیچ قاعده و قانونی مطلق، قطعی و غیرقابل تغییر نیست و هنر مستقیما با جریانات روحی و فکری انسان مرتبط است که آن نیز همواره دستخوش تغییر و تحول است، لذا شاید نتوان تعریفی کاملا دقیق و مورد قبول همه صاحبنظران از هنر ارائه داد». (یاوری، ۱۳۸۹، ۲۳۲).
هنر دنیایی به گستردگی تاریخ علم را در خود جای داده است، ودیعه ای است الهی که با رویکردهای طبیعی، مادی و انسانی که تاکنون بشر به آنها پرداخت بنیادی داشته. به تعبیر بسیاری از عرفا، حکما و فلاسفه شرق و غرب تجانس و نزدیکی ذاتی آن با حقیقت مطلق جنبه ای است که روحی معنوی و ساختاری ماورائی به آن بخشیده است. این هنرمند است که می کوشد اشیا را چنان بازنماید که نسبت آنها را با خداوند، یا مبدا آنها، بیشتر بیان کند و «بدین سان هنر یکسره به کمال میگراید، کمالی که در آن عناصر تصویری و عناصر صوری نه فقط با یکدیگر ائتلاف و سازش مییابند، بلکه سراسر عین هم میشوند. در این مقام بعید ولی تقریبا همواره حاضر، همه وجوب و ضرورت هنر از میان میرود. متکلمان مسلمان در این دعوی کاملا حق دارند که یگانه هنرمند حقیقی (مصور) خداوند است. (کومارا سوامی، ۱۳۸۴)
۲-۲هنرهای سنتی
یکی از هنرهایی که بخصوص در سالهای اخیر به آن توجه بسیاری شده است هنرهای سنتی میباشد. هنرهایی که با آداب و رسوم و فرهنگ هر منطقه عجین بوده و با حفظ جنبه های هنری آن جنبه های کاربردی خوبی را نیز در اختیار مصرف کنندگان گذاشته است. در حقیقت میتوان چنین گفت که «یکی از عوامل بسیار مهمی که همواره در شکل گیری هنر جوامع نقش غیرقابل انکاری داشته، فرهنگ جامعه است. یکی از معانی فرهنگ را میتوان مجموعه باورها و سنتهای مشترک جامعه دانست براین اساس هنگامی که صحبت از هنر به میان می آید نمی توان فرهنگ را نادیده گرفت در واقع فرهنگ یکی از مهمترین بنیانهای اصلی هنر است.
ایران به عنوان یکی از قدیمیترین تمدنهای شناخته شده جهانی دارای فرهنگ غنی و سرشار است. این فرهنگ برگرفته از اسطورهها، باورها و سنتهای کهن این سرزمین است. سنتها ریشه در پیدایش آئینها دارند. برای مثال در طراحی نقوش فرش تطابق طرحهای ادوار مختلف تاریخی دیده می شود که ارتباط تنگاتنگی با نقوش بکار رفته در تذهیب، کاشی، جلدسازی، پارچهبافی، سفالگری و قلمزنی در هر عصر بوده است. هنرمند شرقی برای رسیدن به زیبایی و کشف آن، معمولا از قدرت لایزال الهی که بخشی از آن در وجود آدمی به ودیعه نهاده شده است مدد میگیرد گاه برای دستیابی به قدرت مذکور مسیر عرفان را کوتاهترین و مؤثرترین راه میشناسند. برای او زیبایی مطلق، خداوند است و هرآنچه نشانی از زیبایی دارد، لاجرم باید رگههایی از قدرت خداوند را در آن جست و جو کرد. چون خداوند جمال مطلق است و این جمال در ذات اوست پس آفریدههای او نیز ذاتا زیبا هستند. (یعقوبی جبلی، ۱۳۸۵).
اما در همین راستا صاحب نظران زیادی تعاریفی را از هنرهای سنتی ارائه دادهاند؛ بورکهارت معتقد است: هنر مقدس، هم به لحاظ صورت و هم معنا و هم سبک، از بیانی خاص برخوردار است که هنرهای صناعی یکی از حوزه های توانا در ابلاغ این صورت و معناست. کوماراسوامی، متفکر هندی، همانند بسیاری از متفکران که خاستگاه هنر سنتی و قدسی را واحد و حتی گاه هنر سنتی و قدسی را یکی میدانند، ضمن دفاع از هنر سنتی که در صورت بیان رمز و نماد متجلی می شود، هنر قدسی را هنری سنتی تلقی می کند. (یاوری، ۱۳۸۹).
۲-۳صنایع دستی