با توجه (۲۴)، (۲۵)، (۲۶)و جایگذاری در :
به طور مشابه ، اگر یک نقطه ی مینیمم سراسری تابع باشد، آن گاه داریم:
اگر معادلات (۲۷) و (۲۸) برای همه ی تابع های برقرار باشند و با توجه به این که در اصل ماکزیمم صدق می کند، به دست می آوریم:
همان طور که در (۲۷) و (۲۸) مشاهده شد، از مشتقات استفاده کردیم در صورتی که از مشتقات استفاده نشد و فقط پیوستگی آن لازم بود. این عقیده به مفهوم جواب های ویسکوزیته منجر شد و توسط کراندال[۷۰] و لیونز[۷۱] معرفی گردید[۲۸]. در ادامه به یک سری تعاریف مقدماتی برای تعریف مناسب جواب ویسکوزیته نیاز داریم ، که به آن خواهیم پرداخت. ۳-۴-۲ تعریف(تابع نیمه پیوسته ی بالا[۷۲]): یک تابع به طور موضعی کراندار را نیمه پیوسته ی بالا گویند، اگر [۲۴].
۳-۴-۳ تعریف(تابع نیمه پیوسته ی پایین[۷۳]): یک تابع به طور موضعی کراندار را نیمه پیوسته ی پایین گویند، اگر [۲۴].
۳-۴-۴ گزاره : اگر تابع هم نیمه پیوسته ی بالا و هم نیمه پیوسته ی پایین باشد، آن گاه پیوسته است.[۲۴]
۳-۴-۵ تعریف: کلاس توابع نیمه پیوسته ی بالا(متناظراً نیمه پیوسته ی پایین ) را با (متناظراً ) نمایش می دهند.[۲۴]
۳-۴-۶ تعریف: را مجموعه ای از توابع اندازه پذیر روی ، با چند جمله ای رشد از درجه در + ، و کراندار روی، می نامند. یا به عبارت دیگر
[۲۴].
می توان را برای به صورت
تعریف کرد، وقتی که . اولین عبارت انتگرالی در معادله ی (۳۰)، برای خوش تعریف است، زیرا برای ،
و اگر برای ،
باشد، آن گاه دومین عبارت انتگرالی در (۳۰) نیز خوش تعریف است و همچنین اپراتور برای هر خوش تعریف است. در واقع برای تعریف جواب ویسکوزیته نیاز به خوش تعریف بودن است که در بالا به آن اشاره شد و این معادل است با همواری (خوش تعریف بودن آن شرایط کافی را روی ارائه می دهد: ). شرط (۳۱)معادل است، با وجود گشتاور مرتبه -ام فرایند لوی که در این جا را برابر با ۲ در نظر می گیریم.
۳-۴-۷ تعریف (مسأله ی ارزش گذاری کراندار به صورت ): مسأله ی ارزش گذاری با شرایط اولیه و کرانداری را روی به صورت زیر تعریف می کنند:
که یک بازه ی باز ( کران های بازه ی می باشند ) و یک تابع پیوسته و می باشند[۲۴].
۳-۴-۸ تعریف(زیر جواب ویسکوزیته[۷۴]): تابع را یک زیر جواب ویسکوزیته ، از مسأله ی ارزش گذاری در تعریف ۳-۴-۷ گویند ، اگر برای هر و هر نقطه ی ماکزیمم سراسری از تابع ، در شرایط زیر صدق کند: اگر
[۲۴].
۳-۴-۹ تعریف(زبر جواب ویسکوزیته[۷۵]): تابع را یک زبر جواب ویسکوزیته ، از مسأله ی ارزش گذاری در تعریف ۳-۴-۷ گویند ، اگر برای هر و هر نقطه ی مینیمم سراسری از تابع ، در شرایط زیر صدق کند: اگر
[۲۴].
۳-۴-۱۰ تعریف (جواب ویسکوزیته): تابع را یک جواب ویسکوزیته گویند، اگر هم یک زیر جواب ویسکوزیته و هم یک زبر جواب ویسکوزیته باشد.[۲۴]
۳-۴-۱۱ گزاره: اگر یک جواب ویسکوزیته باشد ، آن گاه روی پیوسته است.[۲۴]
می توان وجود و یکتایی جواب های ویسکوزیته را در [۱۲]، برای مسأله ی ارزش گذاری، جستجو کرد. در واقع یکی از ابزارهای اصلی برای نشان دادن یکتایی این گونه جواب ها اصل مقایسه ای[۷۶] است یا به طور معادل اگر و جواب های ویسکوزیته باشند و ، آن گاه برای همه ی ،
۳-۴-۱۲ قضیه (اصل مقایسه ای برای جواب های نیمه پیوسته): گیریم یک زیر حل و یک زبر حل از مسأله ی ارزش گذاری تعریف ۷-۴-۳ باشند و همچنین یک تابع پیوسته باشد، آن گاه
[۲۴]. در ادبیات مالی ، اصول مقایسه به راحتی به نامساوی آربیتراز برگردانده می شوند : اگر جبرانی نهایی یک اختیار معامله ی اروپایی ، جبرانی نهایی اختیار معامله ی اروپای دیگری را در تسلط خود داشته باشد، در این صورت ارزش آن ها باید در همان نامساوی (نامساوی آربیتراژ) صدق کند.[۲۴]
در ادامه به ذکر یک قضیه خواهیم پرداخت که ارزش های اختیار معامله های اروپایی و توأم با مانع را می توان به صورت جواب های ویسکوزیته از مسأله ی ارزش گذاری تعریف ۳-۴-۷، بیان کرد .
۳-۴-۱۳ قضیه(ارزش گذاری اختیار معاملات به عنوان جواب های ویسکوزیته): گیریم تابع جبرانیه ی در شرط لیپشیتز صدق کند:
و همچنین اگر ، که در شرط صدق می کند، الف) ارزش روبه جلو[۷۷] یک اختیار معامله ی اروپایی تعریف شده در (۱۵) ، یک جواب ویسکوزیتهی منحصربه فرد از مسأله ی کوشی
است. ب) اگر ارزش رو به جلو از یک اختیار معامله ی توأم بامانع (منفرد یا مضاعف) تعریف شده در (۲۳)، پیوسته باشد، آن گاه یک جواب ویسکوزیته ی منحصر به فرد از مسأله ی ارزش گذاری تعریف ۳-۴-۷ می باشد .
اثبات:[۲۷].
فصل چهارم
حل معادلات با بهره گرفتن از روش های تفاضل متناهی
همان طور که در بخش قبل گفته شد ، خاصیت مارکوف این اجازه را به ما میدهد، که ارزش اختیار معاملات اروپایی و توأم بامانع را به صورت جواب های معادلات بیان کنیم. اخیراً مطالعات زیادی برای حل معادلات (برای مسألههای مشتقات مالی) صورت گرفته است که از جملهی آن میتوان به روش های عددی اشاره کرد، که در [۷و۳۱و۴۲و۵۲] به آن پرداخته شده است. در واقع در بسیاری از موارد، به صورت تحلیلی نمیتوان مسألهی را حل نمود. بنابراین مجبور هستیم به سراغ روش های عددی برویم. روش های عددی دارای گونههای مختلف میباشند. یکی از این روش ها، روش های تفاضل متناهی است که در [۷و۳۱و۵۱] پیشنهاد شده است. اما در این مقالات به تحلیل همگرایی، سازگاری و پایداری روش ارائه شده ، پرداخته نشده است. در این بخش به ارائه یک روش تفاضل متناهی خواهیم پرداخت و همچنین همگرایی، سازگاری و پایداری این روش را نیز بررسی خواهیم کرد و در پایان یک نرخ همگرایی برای روش ارائه شده به دست خواهیم آورد.
۴-۱ روش های تفاضل متناهی برای معادلات : روش های تفاضل متناهی، روش های تقریبی برای معادلات دیفرانسیل جزئی هستند که اساس آنها با جایگزینی مشتقات جزئی با تفاضلات متناهی در معادلهی ارزش گذاری است. در معادلات یک عبارت انتگرالی نیز وجود دارد که میتوان آن را با مجموعهای ریمان تخمین زد. مسألهی ارزش گذاری ، تعریف شده در ۳-۴-۷ را در نظر میگیریم:
که در آن
و به طوری که یا . در ساختار یک روش تفاضل متناهی برای معادلات سه مرحله ی اصلی وجود دارد:
۱٫موضعی سازی[۷۸] اگر معادله ی روی یک دامنه ی بی کران باشد آن را با یک برش، به یک دامنه ی کراندار تبدیل می کنیم. در مساًله ی ارزش گذاری اختیار معاملات اروپایی که بایستی را با یک بازه ی کراندار برش دهیم اما در مساله ارزش گذاری اختیار معاملات توام بامانع شرایط کرانداری به طور طبیعی وجود دارد(یعنی خارج از بازه ی مورد نظر تابع جبرانیه صفر است) همچنین در عبارت انتگرالی معادله ی باید بازه ی انتگرال را برش داد(موضعی سازی کرد). که هر دوی این برش ها یا موضعی سازی منجر به یک خطا می شوند که با انتخاب مناسب برش می توان عبارت های در را تخمین و کنترل کرد.
۲٫تقریب پرش های کوچک[۷۹] هنگامی که اندازه ی لوی (فرایند لوی) در صفر واگرا باشد یا به عبارت دیگر، فرایند لوی با فعالیت متناهی باشد می توان پرش های کوچک فرایند لوی را به وسیله ی یک حرکت براونی تقریب زد(بخش۲-۳).
۳٫گسسته سازی[۸۰] برای حل معادلات ، بازه های پیوسته ی به حالت گسسته تبدیل می شوند در واقع یک شبکه ساخته می شود بدین صورت که: الف) گسسته سازی فضا: دامنه ی مکانی مسأله ی را با یک شبکه ی گسسته و اپراتور را با یک ماتریس جایگزین می کنند در واقع بردار
متناظر با نقاط شبکه است (معادل با جواب های مسأله ی) بنابراین
ب)گسسته سازی زمان: مشتق نسبت به زمان را با یک تفاضل متناهی جایگزین می کنند(برای این کار چندین انتخاب وجود دارد.).
حال هریک از موارد بالا را به طور مفصل تر بررسی خواهیم کرد.
۴-۱-۱ موضعی سازی به یک دامنه ی کراندار محاسبات عددی فقط روی دامنه های متناهی عمل می کنند، بنابراین در اولین گام برای حل مسأله ی ارزش گذاری ، دامنه ی آن را به یک دامنه ی کراندار کاهش می دهیم (در واقع دامنه را برش می دهیم.) در مسأله ی (۳۲) بازه ی را به یک بازه ی کراندار، ، برش می دهیم. همچنین فرض می کنیم جواب مسأله ی موضعی سازی شده باشد، پس مسأله ی در (۳۲) به صورت زیر تعریف می شود:
که در آن و یا هستند. موضعی سازی دامنه یا برش آن منجر به یک خطا می شود که در قضیه ی زیر آن را به دست خواهیم آورد. قبل از بیان قضیه نیاز به مقدماتی است که در ادامه به آن پرداخته می شود.
۴-۱-۲ تعریف: تابع روی زیرضربی است ، اگر و تنها اگر، نامنفی باشد و به طوری که
[۴۷].
۴-۱-۳ قضیه: اگر یک فرایند لوی روی باشد و
همچنین یک تابع پیوسته ی زیرضربی نامنفی روی باشد. اگر هنگامی که ، ، آن گاه چهار حالت زیر معادل اند: الف) برای حداقل یک ، . ب) برای هر ، . پ) برای حداقل یک ، . ت) برای هر ، . اثبات: (قضیه ی ۲۵٫۱۸ [۴۷]). ۴-۱-۴ قضیه(نامساوی چبیشف): اگر متغیری تصادفی و تابعی نامنفی با قلمرو اعداد حقیقی باشد ، آن گاه
۴-۱-۵ قضیه: اگر (تابع جبرانیه) کراندار باشد و
شکل۲-۱ ……………………………………………………………………………………………………………………۵۴
شکل ۳-۱٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫۵۹
شکل ۴-۱ …………………………………………………………………………………………………………………..۶۰
شکل ۴-۲٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫۶۰
شکل ۴-۳٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫۶۳
شکل ۴-۴٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫۶۴
شکل ۴-۵٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫۶۶
شکل ۴-۶٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫۶۶
شکل ۴-۷٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫۶۷
شکل ۴-۸٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫۶۸
شکل ۴-۹٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫۶۹
شکل ۴-۱۰٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫۷۰
شکل ۴-۱۱٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫۷۱
شکل ۴-۱۲ ………………………………………………………………………………………………………………..۷۲
شکل ۴-۱۳٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫۷۲
شکل ۴-۱۴٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫۷۳
فهرست جداول
جدول۲-۱٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫۴۶
جدول ۳-۱٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫۵۷
جدول ۳-۲٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫۵۷
جدول ۳-۳٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫۵۸
جدول ۳-۴٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫۵۹
جدول ۴-۱٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫۶۱
جدول ۴-۲ …………………………………………………………………………………………………………………۶۱
فصل اول
مقدمه
۱-۱ مقدمه
کنجد (Sesamum indicum L.) گیاه یکساله، خودگشن با دیرینه زراعی طولانی که به علت دارا بودن درصد زیاد روغن و مقدار مناسب پروتئین بهعنوان یک منبع تغذیهای محسوب میشود (نصر، ۱۳۸۲). سطح زیر کشت جهانی کنجد در سال ۲۰۱۰ میلادی، در میان ۱۰ کشور عمده تولیدکننده کنجد در جهان، کشور میانمار با تولید ۰۰۰/۷۲۰ تن در رتبه اول تولید قرار دارد. کشور هند با تولید ۰۰۰/۶۲۰ تن در رتبه دوم و چین با تولید ۰۰۰/۵۹۰ تن در رده سوم قرار دارد که در این بین ایران با تولید ۳۱۸۴۸ تن در رده دهم قرار دارد. متوسط عملکرد کنجد در جهان در این سال ۴۹۰ کیلوگرم در هکتار بوده است (فائو، ۲۰۱۰). مناطق اصلی کشت کنجد در کشور استانهای فارس، خوزستان، جیرفت، بوشهر، اردبیل (مغان)، خراسان شمالی میباشد. پنج استان فارس، خوزستان، جیرفت، خراسان رضوی و اردبیل همهساله ۸۰ درصد سطح زیر کشت کنجد کشور را به خود اختصاص دادهاند. در سال ۱۳۹۱ سطح زیر کشت کنجد در کشور به ۴۳۴۷۵ هکتار با تولید ۳۹۶۱۴ تن و عملکرد ۹۱۲ کیلوگرم در هکتار بوده است.
کنجد به اسامی Till, Simsim, Gingelly, Benni,Seed معروف است. کنجد از دانههای روغنی مناطق گرم و نیمهگرم است، ولی کشت ارقام جدید آن به مناطق معتدله نیز گسترشیافته است. این گیاه دارای ارقام محلی زیادی است و در اغلب کشورها توسط کشاورزان خردهمالک و بهصورت سنتی کشت و کار میشود (وایز، ۲۰۰۰). مقدار روغن در زمان رسیدگی فیزیولوژیکی به سطح ثابتی میرسد و تا زمان رسیدگی بذر نوسان اندکی دارد (فلوئر و داونی، ۱۹۷۰). آبیاری میتواند موجب افزایش مقدار روغن شود، درصورتیکه تنش خشکی (میلر و رایتن، ۱۹۸۷) موجب کاهش آن میشود و بهطورکلی عوامل محیطی اثرات معکوس بر مقدار روغن و پروتئین دارند. ازنظر درصد روغن و عملکرد روغن دانه ارقام مقاوم به تنش موفقتر عمل مینمایند (اسمیت، ۱۹۹۰). کشور ایران ازنظر اقلیمی در منطقه خشک نیمه خشک دنیا قرار دارد، ازاینرو خشکی یکی از مشکلات پیش روی زراعت کشور ماست. خشکی سبب تغییرات مورفولوژیکی، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی متعددی در گیاهان میشود ضمن اینکه تحمل به خشکی در گیاهان نیز خصوصیتی ثابت نبوده و ممکن است در مراحل مختلف رشد هرگونه، متفاوت باشد (سایرام،۲۰۰۱). بهطورکلی گیاهان، طیف وسیعی از تنشهای محیطی را که نهایت منجر به بروز تنش اکسیداتیو میشود، درک میکنند. مکانیسم مقاومت در برخی از تنشها بهصورت یک ارتباط درونی و نتیجه یک برنامهریزی هماهنگ و پیچیده است. در شرایط تنش عدم توازن بین فرایند جذب انرژی و مصرف آن توسط اندام فتوسنتزی باعث تولید انواع اکسیژن فعال (ROS) و ناتوانی گیاه در مهار آن میگردد که درنهایت منجر به بروز تنش در غشای سلول و بروز علائم ناشی از صدمات اکسیداتیو شود (بلوخینا و همکاران، ۲۰۰۳). افزایش میزان رادیکالهای فعال اکسیژن در گیاه باعث میشود که برای کاهش اثرات سمی تنش اکسیداتیو ناشی از تنش خشکی، مکانیسمهای متنوعی در گیاه فعال شود. در این شرایط میزان آنتیاکسیدانتها افزایشیافته و آنزیمهای مهارکننده ROSها در جهت کاهش اثرات سمی ناشی از تنش اکسیداتیو حاصل از تنش خشکی، افزایش پیدا میکنند (کافی و همکاران،۱۳۸۲). برای مقابله با تنش اکسیداتیو آنزیمهای آنتیاکسیدانت نظیر کاتالاز (CAT)، پراکسیداز (POD)، آسکوربات پراکسیداز (APX)، سوپراکسید دیسموتاز (SOD) و گلوتاتیون ردوکتاز (GR) باعث حذف و غیرفعال شدن گونه های فعال اکسیژن میشوند (دیرینک و مونتاگو،۲۰۰۲).
لذا بررسی اثرات تنش خشکی و الگوی رفتاری آنزیمهای آنتیاکسیدانت، میتواند به درک مکانیسمهای دخیل در القاء مقاومت یا تحمل به گیاه کمک نماید، چراکه همبستگی بالایی در تحمل به تنشهای محیطی و تغییرات غلظت آنزیمهای آنتیاکسیدانت در گیاهان فتوسنتز کننده وجود دارد. از سوی دیگر با عنایت به اینکه سنتز هر مادهای در سلول تحت کنترل ژنهای مسئول سنتز آن است انتقال این ژنها به گیاهان دیگر و تولید ارقام محتمل به خشکی دور از ذهن نخواهد بود.
اهداف تحقیق حاضر عبارتاند از:
۱- مقایسه الگوی بیان برخی ژنهای دخیل در تنش خشکی در سطح آنزیم شامل کاتالاز، سوپراکسید دیسموتاز و آسکوربات پراکسیداز و پراکسیداز در بافت برگ و ریشه
بررسی الگوی بیان برخی ژنهای دخیل در تنش خشکی در سطح ترانسکریپتوم
۱-۲ کلیات
۱-۲-۱ گیاهان و تنشهای محیطی
گیاهان در دوره حیاتشان با انواع تنشهای محیطی مواجه میشوند، این تنشها شانس نمو و بقای گیاهان را محدود میکنند. در بسیاری از نقاط کره خاکی شرایط مناسب رشد فقط برای مدت کوتاهی دوام دارد و گیاهان مجبورند که در همین زمان کم، مراحل اساسی رشد خود را انجام دهند در برخی نقاط هم که شرایط برای رشد مناسب است، افزایش تراکم و تعداد گیاهان عامل ایجاد رقابت برای گیاهان در به دست آوردن مواد غذایی، آب و نور است (لارچر و همکاران، ۲۰۰۱).
درمجموع تنش یعنی شرایط نامناسبی که حتماً مرگ آنی در پی نداشته و بهطور دائم یا موقت در یک محل اتفاق میافتد ولی بر عملکردهای حیاتی موجودات تاثیرداشته باشد (والتر و همکاران، ۱۹۸۵). از قوانین حرکت نیوتن چنین استنباط شده است که اگر هر موجودی تحت تاثیرعملی (تنش) قرارگیری عکسالعملی (واکنش) از خود نشان میدهد. واکنش میتواند برگشتپذیر یا برگشتناپذیر باشد. اگر واکنش از شدت کافی برخوردار باشد موجود زنده دچار یک تغییر پایدار یعنی صدمه یا مرگ میشود.
بههرحال دانشمندان علوم گیاهی تنش را با دو تعریف بومشناختی و بیوشیمیایی موردتوجه قرار میدهند. تنش در مفهوم بومشناختی: فشارهای زیستمحیطی است که نسبت تولید ماده خشک را در قسمتی از گیاه یا تمامی آن محدود میکند اما تنش ازنظر بیوشیمیایی به معنی اختلال در تولید طبیعی ترکیبات مختلف گیاهی است. امروزه تنش را به دو گروه طبقهبندی میکنند اول تنشهای زیستی[۱]: تنشهایی که حاصل حمله یک موجود زنده به موجود زنده دیگر است مانند آفتها، پاتوژنها و آللوپاتی؛ دوم تنشهای غیر زیستی[۲] شامل:
۱- باد، فشار، صدا، نیروهای مغناطیسی و الکتریکی
۲- شیمیایی، مثل شوری، یونی، علفکشها و…
۳- تشعشع، مثل پرتوهای A-B, UV- UV
۴-آب، مثل غرقابی و خشکی
۵- دما، مثل گرماو سرما
هر نوع از تنشها در وهله اول تنش اولیه محسوب شده و منجر به تغییراتی در سیستم زیستی میشود.
اگر مدتزمان تنش اولیه کوتاه باشد اثرات آن در حد چند ثانیه یا دقیقه مشاهده میشوند؛ اما اگر مدتزمان بروز تنش طولانی باشد تنش ثانویه پدید آمده و آسیب حاصل از آن غیرمستقیم خواهد بود. گیاهان نیزمانندجانوران برای مقابله با این شرایط ناسازگارو سخت با بهره گرفتن از مکانیسمهای متفاوت با تنش مقابله مینمایند که این مکانیزمها شامل سازش و مقاومت بوده که مقاومت خود شامل تحمل کردن، اجتناب و فرار میباشد (پارساد، ۱۹۹۶).
همه این تنشها، پاسخهای مشترکی را در گیاهان القا میکنند ولی در شروع سیگنال باهم تفاوت داشته و همچنین گیرندههای آنها متفاوت میباشند. این تنشها با بیان یک سری از ژنها گیاه را قادر به ترمیم آسیب ناشی از تنش کرده یا گیاه را در برابر تنشهای محیطی که آینده پیش خواهد آمد حمایت میکنند (باجوز و همکاران، ۲۰۰۸)؛ یعنی درواقع گیاه را با محیط سازگار کرده و بقای آن را بیشتر تأمین و تضمین میکنند و از این طریق بهنوعی با محیط خود سازش یافته یا تطابق مییابند. سازشها اعم از مورفولوژیکی، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی به نحوی انجام میگیرد که گیاه بتواند بهتر با محیط تطابق پیدا کند و از امکانات مادی محیط خود به گونه شایستهای استفاده کند. بهطور مثال سازش بیوشیمیایی در گیاهان شامل انواع تغییرات بیوشیمیایی در سلول است. این تغییرات شامل تکامل راه های متابولیکی جدید، تجمع متابولیکهای با وزن مولکول کم، سنتز پروتئینهای خاص، مکانیسمهای سمزدایی و تغییر در میزان فیتوهورمونها میباشند (باجوز و همکاران، ۲۰۰۸). در اغلب تنشهای محیطی، تغییرات ایجادشده گیاهان را در مواجهه با تنش کمک میکنند. یکی از عمدهترین تنشهای محیطی که اغلب گیاهان با آن مواجهند تنش خشکی میباشد.
۱-۲-۲ تنش خشکی
نیازسنجی برای تامین سخت افزار و نرم افزارهای لازم
راه اندازی و نگهداری تجهیزات سخت افزاری لازم برای ایجاد زیرساخت شبکه و تامین آنها
تهیه ونگهداری نسخه Back up از کلیه اطلاعات مهم و موجود در سرورهای سازمان
تهیه و نگهداری و مدیریت فایروال برای تامین امنیت شبکه سازمان
راه اندازی ، پشتیبانی و مدیریت خطوط ارتباطی شبکه سازمان ( اینترنت و اینترانت )
تهیه و مدیریت تجهیزات حافظه تحت شبکه (SAN)
مطالعه و بررسی آخرین راه حلهای امنیتی شبکه و تلاش برای بهبود امنیت شبکه
کنترل و نگهداری سیستم دوربین مداربسته مربوط به بخش فناوری اطلاعات
نگهداری سیستم ویدیو کنفرانس بین دو ساختمان
راه اندازی ، نگهداری و مدیریت سرورهای برنامه های کاربردی و بانکهای اطلاعاتی
راه اندازی ، نگهداری و مدیریت سرورهای نظارت و مانیتورینگ و امنیت شبکه
راه اندازی ، نگهداری و مدیریت سرویس دهنده های تحت اینترنت
بررسی مستمر راه حلهای سخت افزاری و نرم افزاری مورد نیاز برای بهینه سازی سرویس های موجود و ارائه سرویس های جدید
نصب و راه اندازی اتصالات شبکه (Cabeling , Switches)
طراحی و تغییرات در مسیر های شبکه داخلی و خارجی (Switching , Routing)
هماهنگی با مدیریت فناوری اطلاعات و انجام امور محوله از طرف این مدیریت
۴-۳-۲-۳- وظایف گروه معماری و طراحی
بررسی، طراحی و تولید نرمافزارهای کاربردی مورد نیاز در سطح سازمان
تهیه برنامه های رایانهای مورد نیاز سیستمهای اطلاعرسانی و اصلاح و تبدیل برنامه های تهیه شده بر اساس تغییرات حاصله به منظور استفاده بیشتر از رایانه
طراحی و پیادهسازی سیستمهای مکانیزه مورد نیاز واحدهای مختلف سازمان و مراکز استانی
ایجاد سازگاری بین نرمافزارهای تولیدی
تهیه معماری و طراحی کلان برای نرمافزارهایی که قرار است در این مدیریت تولید گردند.
مدیریت پروژه های نرم افزاری داخل سازمانی
چارت کلی استفاده از روشهای نوین در تولید نرمافزار
تولید مستندات مورد نیاز برای نگهداری و احتمالاً تغییر نرمافزارهای تولیدی در آینده و آرشیو آنها
مدیریت پیکربندی برای پروژه های در دست اجرا
تحقیق و توسعه در زمینه تکنولوژی های روز نرمافزاری
معماری و طراحی نرم افزارهایی که قرار است برای سازمان توسط شرکتهای دیگر انجام شود.
انجام وظایف محوله از سوی معاونت فناوری فناوری اطلاعات
نظارت بر گروه های تابعه و ارائه گزارش فعالیتهای انجام شده به مدیریت مربوطه
ایجاد محیط تولید برای پروژه های در دست اجرا
هماهنگی با مدیریت فناوری اطلاعات و انجام امور محوله از طرف این مدیریت
۴-۳-۲-۴- وظایف گروه نگهداری سیستم ها
نظارت بر نصب و راه اندازی سیستمها به طور دقیق و کامل
تماس دایمی با کلیه مجریان سیستمهای نرم افزاری در بیرون سازمان
انتقال نظرات کارفرما به مجری و پیگیری پیاده سازی آنها
آماده کردن زمینه های لازم و هماهنگی های مربوطه برای پیاده سازی یک سیستم از قبیل تماس با بدنه سازمان در صورت لزوم، آموزش پرسنل، آماده کردن زیر ساختهای لازم و …
یادگیری راه اندازی و Administration سیستمها در صورت لزوم به منظور انتقال اطلاعات به دبگر اداره های مربوطه مانند اداره امنیت شبکه و اداره خدمات رایانه
نگهداری کد نرم افزارهایی که برای سازمان تهیه شده اند و Source Code آنها به سازمان تعلق دارد.
تحویل سیستمها به اداره خدمات رایانه پس از نصب و راندازی آنها
پشتیبانی از سیستمها در دوره انتقال و قبل از واگذاری آن به اداره خدمات رایانه
گرفتن نقطه نظرات سازمان مبنی بر بهبود کارایی سیستمها و انتقال آن به مجری و پیگیری برای اجرایی شدن آنها
۴-۳-۳- فرایندهای اداره کل فناوری اطلاعات و ارتباطات
اداره کل فناوری اطلاعات و ارتباطات که وظیفه نصب، راه اندازی، نگهداری و پشتیبانی نرم افزار، سخت افزار و شبکه سازمان را به عهده دارد، در راستای پیاده سازی وظایف خود فرایندهای زیر را اجرا می کند:
بررسی و انتخاب ارائه کننده سیستم
تقاضا برای خرید
شکل ۴-۶: فرایند(۴۴۰۰۱-p) بررسی و انتخاب ارائه کننده سیستم
شکل ۴-۷: فرایند(۴۴۰۰۲-p) تقاضا برای خرید
۴-۴- مدل پیشنهادی طراحی سرویس ها برای سازمان های خدماتی
نتیجه بررسی و تحلیل نظرسنجی کارشناسان و خبرگان توسط تحقیق حاضر نشان داد بهترین رویکرد برای برنامه جامع فناوری اطلاعات در سازمان های خدماتی مثل کتابخانه ملی معماری سرویس گرا می باشد. از آنجا که در زمینه پیاده سازی معماری سرویس گرا مدل ها ی زیادی مطرح شده، از بین تمامی مدل ها با توجه به معیارهای جامعیت، وجود مستندات فنی و کیفی، قابلیت اطمینان و پویایی و انعطاف پذیری و نظرخواهی کارشناسان برای ارزیابی مدل، نهایتا مدل پیشنهادی شرکت IBM به عنوان مدل برتر انتخاب گردید. با بررسی مجدد مستندات موجود در این مدل دیدیم بسته معماری شرکت IBM شامل دو دسته عناصر کارکردها و عوامل کیفی سرویس می باشد که کارکردها شامل نقل و انتقال، پورتکل ارتباطی، توصیف سرویس، سرویس، فرایند کسب و کار، ثبت و بازخوانی سرویس است و عوامل کیفی سرویس نیز سیاست ها، امنیت، تراکنش و مدیریت سرویس ها را در بر می گیرد.
در راستای پیاده سازی مدل معماری سرویس گرا و طراحی سرویس ها برای یک سازمان باید ابتدا بر اساس ماموریت و هدف سازمان، کلیه فرایندهای موجود و مطلوب سازمان مربوطه را تهیه و لیست کرد سپس دیاگرام فرایندهای موجود را با بهره گرفتن از یک نرم افزار طراحی کنیم. بعد از طراحی دیاگرام فرایندها با توجه به ماموریت سازمان لیست تمام سرویس ها و شناسنامه های مورد نیاز آنها را تهیه کنیم و به دنبال آن دیاگرام سرویس ها را رسم کنیم و با توجه به لیست تمام سیستم های مورد نیاز، سیستم های core اصلی را شناسایی کنیم و سپس مدل نهایی برای کل سیستم های مورد نیاز سازمان و ارتباطات آنها را تهیه کنیم.
حال با استناد به نتایج بدست آمده از این تحقیق و بکارگیری متد مدرن کردن سیستم های موروثی و توجه به عناصر به کار رفته در چارچوب پشنهادی ساختار معماری سرویس گرا توسط شرکت IBM مدلی را پیشنهاد می دهیم که بتواند سیستم های مورد نیاز سازمان را پاسخگو باشد. دیاگرام زیر مدل پیشنهادی را نمایش می دهد که در آن تیم های طراحی، تولید و پشتیبانی ارتباط تنگاتنگی با هم دارند. همانگونه که قبلا بررسی شد ابتدا کلیه فرایندهای موجود را لیست کرده، از درون این فرایندها سرویس های مشترک و غیر مشترک را جداگانه لیست می کنیم. آنگاه فرم های مورد نیاز سرویس ها را طراحی کرده، بعد از طراحی فرم ها ابتدا ارتباط بین آنها را با مدل سرویس های مربوطه نشان می دهیم، سپس ارتباط بین این فرم ها را با فرایندهای سازمانی خود به نمایش در می آوریم. بعد از این مرحله با توجه به سرویس های هم نوا و هم خوان و ترکیب سرویس ها، سیستم های مورد نیاز سازمان را طراحی کرده، نصب و مستقر می کنیم. سپس به آموزش کاربران می پردازیم. در مرحله بعد ارزیابی عملکرد سرویس را انجام می دهیم تا در صورت نیاز تیم پشتیبانی نیازها یا تغییرات لازم را به تیم طراحی جهت پیاده سازی انتقال دهد.
طراحی سرویس های معماری سرویس گرا
-عهدنامه ۶ فوریه ۱۹۲۲ در زمینه تحدید سلاحهای دریایی و محدود نمودن تعداد کشتیهای جنگی و عدم استفاده از زیر دریایی.
-پروتکل ۲۷ ژوییه ۱۹۲۵ ژنو در زمینه منع استعمال گازهای خفقان آور، سمی و یا میکروبی.
-عهدنامه ۲۷ ژوییه ۱۹۲۹ ژنو در مورد رفتار با مجروحان یا بیماران و سرنوشت اسیران جنگی، که این عهدنامه مجددا عهدنامه ۱۸۶۴ ژنو را مورد تجدید نظر قرار داد.
-پروتکل ۲۲ آوریل ۱۹۳۰ لندن در زمینه قواعد جنگ دریایی.
-قرارداد ۱۵ آوریل ۱۹۳۵ واشنگتن در زمینه حفاظت از بناهای تاریخی و فرهنگی.
-پروتکل ۶ نوامبر ۱۹۳۶ لندن در خصوص ممنوعیت حمله به کشتیهای بازرگانی توسط زیردریایی ها.
-عهدنامه اول ژنو به تاریخ ۱۲ اوت ۱۹۴۹ ژنو در خصوص بهبود سرنوشت مجروحین و بیماران نیروهای مسلح در هنگام اردوکشی.
-عهدنامه دوم ژنو به تاریخ ۱۲ اوت ۱۹۴۹ ژنو در خصوص بهبود سرنوشت مجروحان و بیماران و غرق شدگان نیروهای مسلح در دریاها.
-عهدنامه سوم ژنو به تاریخ ۱۲ اوت ۱۹۴۹ ژنو در خصوص رفتار با اسیران جنگی. این عهد نامه جانشین عهدنامه ۲۷ ژوییه ۱۹۲۷ ژنو گردید.
-عهدنامه چهارم ژنو به تاریخ ۱۲ اوت ۱۹۴۹ ژنو در خصوص حمایت از افراد غیرنظامی در زمان جنگ.
-قرارداد ۱۴ مه ۱۹۵۴ لاهه در زمینه حفظ میراث فرهنگی در زمان جنگ.
-پروتکلهای ۱۰ ژوئن ۱۹۷۷ ژنو که به همت کمیته بینالمللی صلیب سرخ، به کنوانسیونهای چهارگانه ژنو الحاق گردید. پروتکل اول مربوط به نبردهای مسلحانه بینالمللی و پروتکل دوم در زمینه نبردهای مسلحانه غیربینالمللی میباشد.
-قرارداد ۱۸ ماه مه سال ۱۹۷۷ در زمینه منع استفاده خصمانه از تکنیکهای تغییر محیط زیست طبیعی.
-عهد نامه ۱۰ آوریل ۱۹۸۱ در خصوص منع و یا محدودیت استفاده از برخی سلاحهای کلاسیک که قادرند منجر به صدمات جبرن ناپذیر و یا آثار نا مشخص گردند. این عهدنامه متضمن سه پروتکل در زمینه تشعشعات هستهای در بدن انسان، کار گذاشتن مینها و تلههای انفجاری، و استفاده از سلاحهای آتش زا میباشد.
-قراردادهای مربوط به منع سلاحهای هستهای.
مبحث دوم : قابلیت اعمال حقوق بینالملل بشردوستانه
در این مبحث ابتدا مالیت دادههای رایانهای را از نظر حقوقی بررسی نموده و تخریب اینگونه دادهها را در حملات سایبری مورد ارزیابی قرار میدهیم و سپس سعی خواهیم کرد با کمک قواعد مندرج در کنوانسیونهای چهارگانه ژنو و پروتکلهای الحاقی، ابتدا محدوده قلمرو حاکمیت این اسناد را مستقل از ابزارها و شیوههای بهکار رفته تعیین و پس از آن، جایگاه حملات سایبری را بهعنوان یکی از شیوههای جنگی در این محدوده تعیین نماییم. و در نهایت قابلیت اعمال این اصول در حملات سایبری را محک بزنیم.
بند اول: تخریب و مالیت دادههای رایانهای
با توجه به رشد روزافزون استفاده از فناوری اطلاعات، بحث از مال بودن دادههای رایانهای و انطباق آن بر مبانی مال بودن اشیاء بسیار اهمیت دارد. مفهوم مال از جهات مختلفی مورد مداقه حقوقدانان قرار گرفته است مانند مثلی و قیمی بودن، کلی یا معین بودن و…
در این پژوهش لازم میباشد به منظور ارزیابی قابلیت کاربرد قواعد حقوق بینالملل بشردوستانه در مواجهه با حملات سایبری، ابتدا مالیت دادههای رایانهای مورد بررسی قرار گیرد.
الف : مبانی حقوقی مالیت دادههای رایانهای
در فرهنگ فارسی معین در تعریف مال آمده است: آنچه در ملک کسی باشد و آنچه ارزش مبادله داشته باشد “.[۳۳۶] در ترمینولوژی حقوق آمده است: ” مال از فعل ماضی مِیل است به معنی خواستن “.[۳۳۷]
در عرف نیز به هر چیزی که در تملک کسی باشد یا در تصرف و ید کسی باشد مال گفته می شود.[۳۳۸] بنابراین طبق تعاریف فوق، مال دارای مفهومی نسبی است و برحسب زمان، مکان و یا نوع استفاده، مفهوم آن متغیر خواهد بود.
به عنوان مثال به نظر برخی از حقوقدانان، به چیزی مال گفته می شود که دارای دو شرط اساسی باشد:
اول اینکه مفید باشد و نیازی برآورده نماید، خواه آن نیاز مادی باشد یا معنوی و دوم اینکه قابلیت اختصاص یافتن به شخص را داشته باشد.[۳۳۹] نتیجه اینکه در عالم حقوق، شاخصه هایی برای تشخیص مال بودن اشیاء تعیین گردیده که برخی از آنها به قرار ذیل می باشد:
۱٫داشتن ارزش اقتصادی؛
۲٫داشتن منافع حلال؛
۳٫برآوردن نیازها؛
۴٫پرداخت پول در مقابل آن؛
۵٫مبنای عرف و عقلا.
“برای تشخیص مالیت دادههای رایانهای لازم است که ویژگیهای این دادهها را بررسی نمائیم.
۱٫داشتن ارزش اقتصادی: این ویژگی از بدیهیات دادههای رایانهای می باشد.
-
- برآوردن نیازها: اکثر دادههای رایانهای به قصد رفع نیازهای مادی و معنوی تولید گردیدهاند.
۳٫قابلیت اختصاص داشتن: همین که می گوئیم “نرم افزار فروش محصولات ایران خودرو"، به این معناست که این نرم افزار اختصاص به شخص خاص و معینی دارد.
۴٫منقول بودن: از آنجاییکه دادههای رایانهای بدون ایجاد خسارت از مبدأ به محل دیگری قابل انتقال میباشند، بنابراین در حکم مال منقول محسوب می گردند.
۵٫عینیت داشتن: برخی بر این عقیده هستند که دادههای رایانهای در گروه حقوق قرار میگیرند نه اموال، اما با استناد به ” قانون مجازات پیشهوران و کسانی که کالای خود را مخفی میکنند یا گران میفروشند” مصوب ۱۳۲۲، می توان گفت که دادههای رایانهای نیز همانند نیروی برق، مال محسوب میگردد.
۶٫مبنای عرف وعقلا: دادههای رایانهای در نظر عرف و عقلا مالیت داشته و دارای ارزش اقتصادی هستند و معامله بر آنها صحیح است.”[۳۴۰]
ب : رویکرد حقوق بینالملل بشردوستانه در مواجهه با تخریب دادههای رایانهای
جرم تخریب دادههای رایانهای یکی از انواع مهم جرایم رایانهای است که به علت تفاوت قابل توجه آن با تخریب سنتی توانسته است به عنوان معضلی نوین توجه صاحبنظران عرصه حقوق را به خود جلب نماید و از آنجاییکه در این پژوهش در مبحث حقوق بینالملل بشردوستانه لازم است که تخریب دادهها را با تخریب فیزیکی مقایسه نمائیم لذا در اینجا به بررسی قوانین برخی کشورها در نحوه تجزیه و تحلیل جرایم تخریب دادههای رایانهای میپردازیم .
“تخریب مصدر باب تفعیل و به معنای ویران کردن و خراب کردن است و در اصطلاح حقوقی به معنای تباه نمودن ابنیه و خراب کردن اموال است”[۳۴۱]. در قانون جرایم رایانهای ایران نیز همین تعریف تکرار گردیده است .
البته در تبیین و تعریف جرم تخریب دادههای رایانهای، تفاوت هایی وجود دارد که در قوانین اکثر کشورهای خارجی به آن اشاره گردیده است .
شورای اروپا در توصیه نامه ۹(۸۹)R این جرم را بدین شرح تعریف نموده است : ” محو کردن، خسارت زدن، کم ارزش کردن یا متوقف کردن دادههای رایانهای به طور غیرقانونی “[۳۴۲]
کنوانسیون ۲۰۰۱ بوداپست نیز در ماده ۴ خود، جرم تخریب دادهها را به همین شکل تعریف کرده است.[۳۴۳]
قانون جرایم رایانه ای جمهوری اسلامی ایران، مصوب ۱۳۸۸نیز در ماده ٨ خود تخریب دادههای رایانهای را چنین تبیین نموده است:"هر کس به طورغیر مجاز دادههای دیگری را از سامانههای رایانهای یا مخابراتی یا حاملهای داده حذفیا تخریب یا مختل یا غیر قابل پردازش کند به حبس از شش ماه تا دو سال یا جزای نقدی از ده میلیون ریال تا چهل میلیون ریال یا هر دو مجازات محکوم خواهد شد.
حال ازآنجاییکه در قوانین اکثر کشورها از طرفی جرم تخریب را از انواع جرایم ملموس و فیزیکی دانستهاند و ازسوی دیگر تخریب دادههای رایانهای، ماهیتی ناملموس دارد لذا اجرای مقررات مربوط به تخریب دادهها در بسیاری از این کشورها دچار مشکل گردیده است.
“برای حل این چالش اکثر کشورهایی همچون اتریش، کانادا، آلمان،ایتالیا، انگلستان و نروژ خسارت عمدی به دادههای رایانهای را، خسارت به اموال و از نوع تخریب سنتی دانستهاند.[۳۴۴]
به نظر میرسد که امروزه اکثر کشورها به سمت روش تدریجی اصلاح قوانین روی آورده و چنین خسارت هایی را نیز مشمول تخریب فیزیکی دانستهاند.
بنابراین نتیجهای که ازاین بحث میتوان گرفت این است که:
همانگونه که در تعریف علت و معلول بیان شد، علیّت یک رابطۀ دو جانبه میان دو شیء است. فلاسفۀ پیش از صدرا، علت و معلول را از باب معقول ثانی فلسفی میگرفتند و برای اثبات و توضیح حقیقت علت و معلول از تبیین موضوع و محول در قضایا بهره میبردند. ابن سینا رابطۀ علّی و معلولی را از نوع رابطۀ وجودی و علّیت را نوعی ابداع و افاضه میدانست که مختص به حق تعالی و عقول کلی است و عبارت بود از صدور موجودات بر طبق نظام طولی علّی و معلولی از ذات حق. [۱۰۳] امّا از نظر وی رابطۀ علیّ – معلولی از باب اقتران وجودی دو امر متباین است که یکی به دیگری وابسته و وجودش را از و دریافت میکند.
صدرالمتألهین نیز در باب علّیت از الفاظی چون ایجاد، صدور، ابداع، فیض، تجلی و… استفاده کرده که این الفاظ در سیر تحوّل فکری وی نقش داشتند، ایشان رابطۀ علیّت را در ضمن توصیف رابطۀ حق تعالی با مخلوقات خود و در ضمن ابداع توضیح میدهد.
(ابداع) در نظر صدرا عبارت از فیضان وجود-که مسبوق به پیشینۀ مادی ودرقالب زمان نیست بخلاف خلق- است؛ امّا معنایی که جناب صدرا از افاضۀ وجودی ارائه داده با آنچه فلاسفۀ قبل از وی ارائه داده اند، متفاوت است؛ چرا که صدرا بر اساس نظریۀ تشکیک وجود، رابطۀ علّی و معلولی را در رابطۀ وجودی بین دو مرتبۀ وجودی ضعیف و قوی توضیح میدهد، به نظر وی معلول در واقع نوعی تعین وجودی است که هم واجد محدودیت وجودی است و هم کمال وجود را که در درجۀ علّت است، داراست. [۱۰۴]
از نظر جناب صدرا حقیقت علّیت در واقع همان وجود بخشی اوست و این ایجاد خارج از ذات علّت نیست. وی بیان میکند که:
«آنچه از شیئی ایجاد میشود در حقیقت افاضهای از جوهر ذات آن شیء و از سنخ حقیقت آن شیء است. به عبارت دیگر، ایجاد کنندۀ شیء در واقع، به حسب جوهر ذاتش و سنخ حقیقتش فیّاض است به طوری که آن جوهری که حقیقت آن را تشکیل میدهد همان عیناً فاعلیّت آن را تشکیل میدهد». [۱۰۵]
استاد جوادی در ذیل قاعدۀ الواحد، حقیقت علّیت را اینگونه تعیین میکنند:
«مراد از علیّت و صدور در قاعدۀ الواحد، متن ذات و واقعیت علّت و بودن آن است به گونهای که معلول از آن صادر میشود. برای واقعیت علت قبل از آن که معلول پدید آید و قبل از آن که مفهوم علّیت و معلولّیت درذهن ناظر شکل بگیرد، خصوصیّتی است که به لحاظ آن خصوصیّت، معلولی خاص و معیّن و نه غیر آن از او صادر میشود و آن خصوصیِّت مصدر حقیقی و واقعی است که از آن گاهی با لفظ صدور وگاهی با عنوان مصدریّت و یا بودن علّت به گونهای که معلول از آن صادر میشود، تعبیر میشود و این عبارات مختلف که اشاره به آن واقعیت عینی هستند، از باب تنگی تعبیر به کار رفته است….» [۱۰۶].
با این توصیف، (علت و معلول) از دیدگاه صدرا از باب معقولات ثانیه فلسفی است امّا نه اینکه رابطۀ بین آن دو حقیقتاً از باب رابطۀ مقولی و دو جانبه باشد، بلکه رابطهای یک طرف و از باب اضافۀ اشراقی است به گونهای که یک طرف – علت – اصیل و عین فاعلیّت بوده و جانب دیگر عین ایجاد، اشراق و تجلّی نور او باشد.
برای تبیین این حقیقت لازم است ابتدا معنای علت و معلول نزد حکمای پیش از صدرا مورد بررسی قرار گیرد تا مقصود صدرا از حقیقت علّیت روشن شود.
۲-۱-۴-۱-۱- وجود رابط و مستقل :
همانگونه که بیان شد تقسیم وجود به دو قسم (واجب و ممکن) بر اساس ملاک استقلال و غنی یا فقر و وابستگی موجودات بوده و بر این اساس وجود به دو قسم (وجود مستقل و روابط) تقسیم شد. این تقسیم از تقسیمهای اولیۀ فلسفی به شمار آمده که در آن ارتباط میان موجودات در خارج و همچنین ارتباط میان موضوع و محمول در قضای مورد بررسی قرار میگیرد. فارابی ( ۳۳۸-۲۵۷هـ.ق) نخستین بنیانگذار فلسفۀ اسلامی، از تقسیم وجود به مستقل و رابط در قضایا سخن به میان آورده و معتقد به این مسأله است که وجود محمولی یا رابطی مختص به قضایا نیست و اگر کسی نظر خود را در قالب طبیعت محصور نکرده و هستی را از دیدگاه منطقی مورد توجه قرا دهد به ناچار باید اعتراف کند که هستی محمول واقعی است و هر قضیهای که محمول آن وجود باشد از معتبرترین قضایا به شمار میآید. [۱۰۷] و[۱۰۸] تا قبل از میرداماد «وجود رابط و رابطی» در بیان فلاسفه به یک معنا به کار میرفت، و مراد آنها رابط در قضایا بود، امّا جناب میرداماد با تفکیک این دو اصطلاح (وجود رابط) را در باب قضایا و (وجود رابطی) را در مورد (موجودات غیری) به کار برد.[۱۰۹] جناب صدرا نیز در ابتدا به استاد خود اقتدا کرده و تفکیک بین (رابط) و (رابطی) را پذیرفت؛[۱۱۰] امّا در نهایت با تحلیل ابتکاری خود از رابطۀ علّیت، واژۀ (رابطی) را در مورد معلول چندان دقیق نمیداند، چرا که به نظر وی، معلول عین ربط به علت است نه منسوب به ربط، لذا به جای لفظ (رابطی)، واژۀ (رابط) را – با تحلیل جدید- به کار برد. رابط در این تحلیل به (وجود فی نفسه بغیره) معنا شده، هر چند جناب صدرا در برخی موارد لفظ (رابطی را به جای (رابط) به کار میبرد امّا در نهایت به این معنا اشاره دارد که مقصود ما (وجود رابط) است.[۱۱۱]
تمام فیلسوفان، حقیقت علت را وجود مستقلی میدانستند که هیچ نوع وابستگی به غیر ندارد، نه وابستگی صدوری مثل ممکنات که نیازمند به علّت باشند. و نه وابستگی حلولی مانند قیام شیء به قابلش و نه سایر انواع وابستگی ماند قیام مرکب به اجزاء یا وابستگی شیء به علل معده، بنابراین میتوان گفت وجود مستقل واقعیتی است که مطلقاً غیر مشروط است؛ به تعبیر فلسفی از جمیع جهات واجب بالذات و ضروری ازلی است. [۱۱۲]و[۱۱۳]
امّا بین نظر صدرا و پیشنیان از فلاسفه در حقیقت معلول اختلاف نظر بود، پیشینیان، با توجه به تعریفی که از علّیت کرده بودند، حقیقت معلول را وجود رابطی نسبت به علت میپنداشتند. با این تعبیر که همانگونه
هر قضیهای در ذهن به سه دستۀ مفاهیم موضوع و محمول و نسبت بین آن دو تحلیل میشوند و ظرف نسبت میان موضوع و محمول هم در ذهن است و این نسبت، عین موضوع یا محمول یا خارج از آن دو نیست و به گونهای هم نیست که بتوان این نسبت را بین موضوع و محمول دیگری برقرار کرد؛ به همین قیاس در خارج نیز موجودات به دو قسم مستقل و رابط تقسیم میشوند، وجود مستقل مثل موضوع و محمول دارای معنای مستقل و اسمی است و وجود رابط همانند معانی حرفی، لغیره است و به تنهایی مفهومی ندارد مگر اینکه نظر استقلالی به آن شود و از این جهت گفته میشود که وجود رابطی (وجود فی نفسه لغیره) است یعنی واقعیتی است که وابستگی و قیام ذاتی به علّت دارد به گونهای که اگر این وابستگی از او قطع شود، معدوم خواهد شد. امّا جنبۀ (فی نفسه) بودن آن از این جهت است که با نظر استقلالی به آن، از واقعیتی حکایت میکند و تعدد و تکثر موجودات نیز از همین جنبۀ (فی نفسه بودن) نشأت میگیرد چرا که فی نفسه بودن معلول، سبب تغایر آن با علت شده و میتوان با نظر استقلالی به آن نگاه کرد و آن را مباین با علّت در نظر گرفت هر چند در وجودش (لغیره) است و دائماً نیاز به علّت دارد. به تعبیری وجود فی نفسهاش عین وجود لغیرۀ آن است لکن معنایش از قبیل معنای اسمی و مستقل است و میتوان به صورت مفهوم اسم ماهوی و بدون در نظر گرفتن علّت، آن را تصوّر کرد. طبق این دیدگاه، علّیت منشأ کثرات موجود در عالم میشود. جناب صدرا این معنا از وجود رابطی معلول را اینگونه بیان میکند:
«إنّهم لمّا قالوا بالثانی فی الوجود أثبتوا للممکن وجوداً مغایراً للوجود الحق… لکن علی وجه یکون مرتبطاً إلی الحق و منسوباً الیه بحیث لا یمکن أن ینسلخ منه الانتساب الی المعبود الحق تعالی».[۱۱۴]
۲-۱-۴-۱-۲-وجود رابط از دیدگاه صدرا:
تقسیم وجود به دو قسم رابط و مستقل در فلسفۀ صدرایی، با آنچه که در فلسفههای پیشین آمده، متفاوت است، جناب صدرا در مورد تقسیم وجود به مستقل و رابط در اسفار، ابتدا حرف قوم را زده و از (وجود رابطی) معلولات سخن به میان آروده و پس از آن، نظر خود را در باب حقیقت معلول بیان داشته و بیان کرده که معلول جز ربط محض و صرف تعلق به علت نمیباشد، در واقع معلول عین ربط است نه اینکه مرتبط به علّت باشد و از این حقیقت به نام (وجود رابط) نام میبرد؛ چنانکه علامه در نهایه، معلولات و ماسوی را همچون معانی حرفی دانسته که هیچ نحو استقلالی نداشته و صرف ربط و فاقد جنبۀ فی نفسهاند. امّا کلام صدرا در باب حقیقت معلول متشتت است. [۱۱۵] چرا که گاهی معلول را دارای جنبۀ (فی نفسه) میداند و بیان میکند که معلول وجودی است عین ایجاد و عین تعلق به علّت. [۱۱۶] و گاهی به کلی منکر وجود (فی نفسه) برای معلول شده و آن را جز ایجاد علّت و جز حیثیت ربط به علّت نمیداند، به گونهای که حتی در ذهن نیز ممکن نیست آن را به ذات و ربطی مغایر ذات علت تحلیل کرد. [۱۱۷]
این دوگانگی در کلام صدرا شاید به خاطر اختلاف در دو مبنای ایشان که عبارتند از تشکیک خاصی و وحدت شخصی، باشد؛ چرا که طبق دیدگاه متوسط – تشکیک خاصی- وجود رابط قسمی از وجودات و دارای جنبۀ فی نفسه میباشد به گونهای که میتوان در تحلیل ذهنی، مفهومی مستقل برای آن در نظر گرفته و آن را قسیم وجود مستقل قرار داد هر چند در خارج عین ربط و تعلّق به علّت است و (لغیره) میباشد. همانگونه که علامه در نهایۀ الحکمه بیان میدارد که ما سوی وجود رابط است و به لحاظ وجود واقعی ماهیت نداشته و صرف ربط است، امّا انسان میتواند به لحاظ استقلالی به آنها نظر کرده و مفهوم ماهیتی از آنها انتزاع کند. و این مفهوم نیز مستقل نیستند؛ چرا که استقلال و عدم استقلال مفهومی که از وجودی انتزاع میشود، تابع وجود اوست. اگر وجود مستقل باشد مفهومی که از آن انتزاع میشود هم، مستقل است و الاّ نمیتوان مفهوم مستقلی برای آن در نظر گرفت مگر به اعتبار و تحلیل ذهنی و به نحو ابهام. [۱۱۸]
امّا با تحلیل وجود رابط طبق مبنای (وحدت شخصی) وجود رابط قسیم وجود مستقل و در مقابل آن نیست و نمیتوان حتی در ذهن، جهت (فینفسه) برای آن در نظر گرفت و مفهوم اسمی از آن انتزاع کرد بلکه هویت معلول همان هویت علت است در درجۀ معلول، و وجودی مباین با وجود علّت ندارد.
مطابق این دیدگاه است که جناب صدرا بیان میکند که وجود رابط و مستقل، متبایناند و اشتراک آنها تنها در لفظ است؛[۱۱۹] به گونهای که هیچ گونه جهت جامع و قدر مشترک در واقع نمیتوان بین آنها پیدا کرد و وجود رابط، که عین تعلّق به علت است هرگز این خصلت را از دست نداده و نمیتواند به عنوان یک هستی مستقل مورد توجه و التفات واقع شود، بنابراین اطلاق لفظ (وجود) بر این دو سنخ از هستی از باب اشتراک در لفظ انجام میگیرد نه چیز دیگر. و اگر به معلولات نیز (وجود رابط) گفته میشود از باب مجاز است نه حقیقت.
با توجه به این تحلیل است که جناب صدرا در اواخر بحث علّیت، به این معنا منتقل شده که بین واجب و ممکنات، رابطۀ علّی و معلولی متعارف فلسفی برقرار نیست، بلکه رابطۀ شأن و ذی شأن برقرار بوده و ما سوی به منزلۀ عکوس، ظلّ و آیینهای برای حق تعالی میباشند؛[۱۲۰] ایشان معتقد است که معلول مباین با علّت نبوده بلکه همان علّت به معنای شأن وظهور آن است و حقیقتی منحاز و مستقل از حقیقت علّت ندارد:
«إنّ هذا المسمّی بالمعلول لیست لحقیقته هویۀ مباینۀ لحقیقۀ العلّۀ المفیضۀ إیّاه حتی یکون للعقل أن یشیر إلی هویۀ ذات المعلول مع قطع النظر عن هویۀ موجدها فیکون هویتان مستقلتان فی التعقل، إحدیهما مفیضاً و الآخر مفاضاً».[۱۲۱]
به خاطر همین ویژگی (لغیره) بودن وجود رابط و فقدان جنبۀ (فینفسه) بودن آن است که جناب صدرا میفرمایند درک وجود رابط و یافتن حقیقت آن، جز از راه شهود و اشارۀ حضوری ممکن نیست».[۱۲۲] و شهود (وجود ربطی معلول) و علم حضوری به آن به معنای یافتن عین ربط بودن علت و شهود فی نفسۀ علّت است منتهی در حدّ و مرتبۀ معلول. از این جهت بیان میدارد که درک این ارتباط برای عقل ممکن نیست و نیاز به ذهن لطیف و دقت و لطافت دارد. [۱۲۳]
۲-۱-۴-۱-۳-امکان فقری:
با توجه به خصوصیاتی که برای (وجود رابط معلول) بیان شد به سادگی میتوان نظر صدرا را در باب حقیقت معلول فهمید، چرا که معلول در دستگاه وجودی صدرا، وجودی مستقل و جنبهای فینفسه، در قبال وجود علّت ندارد بلکه عین ربط و وابستگی و صرف نیاز و فقر است و همانگونه که بیان شد جهت نیازمندی معلول به علّت در همین جنبۀ فقر و ضعف وجودی او یافت میشود. استاد حائری یزدی در این باره مینویسد:
«ما سوی ا…. نه به صورت مستقل وجودند و نه موجود. تمام عالم امکان اگر وجود داشته باشد، وجود رابط دارد نه رابط به مقولۀ اضافی ارسطویی، بلکه رابط به معنای فقر و تعلق اشراقی. وقتی میفرمایند: «یا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُالْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ»[۱۲۴] معنای ظاهری این آیه این نیست که شما افرادی هستید که برای شما یعنی در شما، فقر است اگر چنین باشد، وجود فقر هم داخل در وجود و نسب و اضافات مقولی میشود. اگر اینگونه تفسیر شود، فقر عرضی است که عارض انسان میشود و انسان نیازمند به چیزی. امّا خود انسان یک موجود مستقل است که در معرض عارضه فقر واقع گردیده، در حالیکه معنای انتولوژیک آیه این است که شما خود فقر هستید نه فقیر، یعنی نفس ذات وجود شما جز فقر و تعلق به غیر نیست، پس اصل حقیقت وجود شما جز معنای ربط و وجود رابط بیشتر نیست».[۱۲۵]
ابتکار صدرا در معنای امکان، به معنای فقر وجودی سبب شد که بتواند کثرات موجود در عالم را توجیه کرده و بر اساس تشکیک خاصی به تبیین آن بپردازد؛ چرا که طبق این بیان، (وجود) واحد به وحدت تشکیکی است که در تمام مراتب هستی سریان دارد هم در واجب که به عنوان وجود مستقل از غیر و (وجود لنفسه بنفسه فینفسه) از آن تعبیر میشود و هم در بقیۀ مراتب وجودی که عین تعلق و ربط به واجباند؛ از این جهت است که وجود رابط را قسیم وجود مستقل دانستهاند.
حقیقت معلول، حقیقتی (لغیره) و فاقد جنبۀ (لنفسه) است بدین معنا که با تحلیل حقیقت معلول، ما غیر از فقر و نیاز و صرف ربط بودن به علّـت در ذات معلول، چیزی نمییابیم و این به خلاف آن چیزی است که فلاسفه پیش از صدرا با تحلیل علّیت به آن استناد کرده و میگفتند در رابطۀ علّی و معلولی، چهار امر متصوّر است. ذات علّت – ذات معلول – آنچه که علّت به معلول میدهد (وجود)- و نسبت علّت و معلول که هان ایجاد است؛ و از این جهت معلول را ذات مستقلی در قبال علّت دانسته که با او در ارتباط است و از آن تعبیر به (وجود رابط معلول) یا به تعبیر صدرایی (وجود رابطی) میکردند. امّا جناب صدرا با تحلیل معلول بیان داشت که حقیقت معلول جز ربط و وابستگی به علّت نیست، یعنی اینگونه نیست که معلول واقعیتی باشد که علّت به او وجود بخشد و به تعبیری او را ایجاد کند، اصلاً علّیت به معنای ایجاد است و حقیقت معلول عین همین ایجاد میباشد. استاد مطهری حقیقت معلول را اینگونه بیان میکند.
«تحقیقی که صدرالمتألهین در باب (اصالت حقیقت وجود در تحقق و در جعل) کرد منتهی به این مطلب شد که اینکه در باب علّیت حقیقی چنین فرض کنیم که گیرندهای و دهندهای و اضافه و نسبتی میان آن دو به عنوان یک امر سوم وجود دارد خطای محض است. این کثرت را ذهن ما میسازد. در حقیقت در باب علِّیت، گیرنده و داده شده و نسبت میان گیرنده و دهنده که از آن به اضافه تعبیر میشود، یک چیز بیشتر نیست و بنابراین حقیقت وجود معلول، عین ایجاد معلول است و فیض عین افاضه و مضاف عین اضافه و اشراق شده عین اشراق است؛ یعنی چنین نیست که معلول چیزی است و اضافۀ میان آن و علّت چیز دیگر، بلکه حقیقت معلول عین اضافه به علّت است….». [۱۲۶]
۲-۱-۴-۲.رابطه علت و معلول :
پس از آنچه که در باب (حقیقت معلول) بیان شد، مشخص میشود که رابطۀ علّت و معلول از نوع رابطه و اضافۀ بین موضوع و محمول در قضایا و یا از نوع رابطه بین فواعل طبیعی و مفعولشان که قائم به دو طرف باشد، نیست؛ آنچنان که پیش از صدرا اینگونه میپنداشتند و اضافۀ بین آنها را از باب (اضافۀ مقولی) میگرفتند. بلکه ربط بین علت و معلول، ربط یک طرفه و اضافۀ آن از باب اضافۀ اشراقی است، در حقیقت معلول بیان شد معلول، حقیقتی ندارد جز ربط و ایجاد و اشراق، وجودش عین ایجاد و پیوسته قائم به وجود علت است. با این بیان طرفی برای علّت باقی نمیماند که بخواهد به او عطا کند بلکه عطا و فیض علّت، عین وجود بخشی و تحقق معلول است، بنابراین در این نوع رابطه، دو طرف اضافه یکی علّت است و طرف دیگر افاضه و ایجاد علّت. از این نوع رابطه و اضافه تحت عنوان (اضافۀ اشراقیه) یاد شده است. بیان صدرا در این باره چنین است:
«هرگاه علّت را از هر آنچه در علّیت و تأثیر او دخالت دارد، تجرید کرده و (بما هو علت) در نظر بگیریم و معلول را نیز از هر چیزی که در قوام معلولیت او دخالتی ندارد مجرد کنیم، آشکار میشود که هر علّتی به سبب ذات و حقیقت خودش علّت است و هر معلولی به واسطۀ ذات و حقیقت خود معلول است. از همین جاست که محقق میشود معلول نظر به ذات و حقیقتش، هویتی مباین با حقیقت علّت مفیض ندارد. آن گونه که عقل بتواند با قطع نظر از هویّت علت به هویت و ذات معلول اشاره نماید، چون اگر چنین باشد لازم میآید که برای معلول ذاتی غیر از معنای معلول بودن وجود داشته باشد تا این که بتواند بدون تعقل علتش و بدون اضافه به علتش تعقل شود و حال آنکه معلول بما هو معلول، تعقل نمیشود مگر در حال مضاف به علّت». [۱۲۷]
به تعبیری، علّت همان معلول است در درجۀ معلول و معلول همان علّت میباشد در درجۀ علّت. و این همان چیزی است که تحت عنوان (حمل حقیقه و رقیقۀ) از آن یاد میشود و در باب علّت و معلول، علّت را حقیقت ذات معلول و معلول را رقیقۀ علّت میپندارند. و اگر غیر از این باشد که علّت در درجۀ معلول حضور نیاید، معلول هویت خود را از دست خواهد داد. به خصوص اگر علّت تامّه که وجودی تام و فوق تمام و جامع من جمیع الجهات است و تمام کمالات معلولات را داراست، باشد، تامه بودن او اقتضا میکند که در درجۀ معلول نیز حضور داشته باشد.
۲-۱-۵. فاعلیت حق تعالی :
فاعلیت حق تعالی همواره مورد بحث متکلمین و فلاسفه از مشاء و اشراق و حکماء متعالیه بوده است، و از این جهت در کتب ایشان از انواع فاعلیتها سخن به میان آمده سپس فاعلیت حق تعالی مورد بحث قرار گرفته است، در این بخش ابتدا انواع فاعلیت را به اختصار توضیح داده و سپس به دیدگاه صدرا در باب فاعلّیت حق تعالی، با توجه به نظریۀ (امکان فقری معلول) میپردازیم.
۲-۱-۵-۱-اقسام علت فاعلی[۱۲۸]
۱- فاعل بالطبع: در صورتی که فاعل بدون علم و آگاهی نسبت به ذات و فعل خود، عملی را انجام دهد که ملایم باطبع او باشد، تأثیر و فاعلیتش در فعل، طبیعی خواهد بود؛ همانند حرکت نزولی سنگ به واسطۀ ثقل طبیعی یا احتراق آتش.
۲- فاعل بالقسر: این نوع فاعل هم مانند فاعل بالطبع، علم به ذات و فعل خود دارد امّا فعلش ملایم با طبعش نیست و به قسر قاسر فعل را انجام میدهد. مانند حرکت صعودی سنگ.
۳- فاعل بالجبر: فاعلی است که علم به ذات و فعل خود دارد امّا فعل را بدون اراده و در اثر اجبار فاعل دیگری انجام میدهد و فعل نیز ملایم با ذات فاعل و استکمال ذات نباشد.
۴- فاعل بالقصد: فاعلی که علاوه بر علم به ذات و فعل خود، غرضی غیر ذات در فعلش در نظر گرفته که سبب آن به کمال برسد، پس فعل او همراه با علم و اراده است، همچون فعل حیوانات و همۀ فواعل بشری، در این قسم، علّت فاعلی، غیر از علّت غایی است (مقصود علت فاعلی از فعل، نیل به هدف و استمکال ذات است). متکلمین فاعلّیت حضرت حق نسبت به ما سوی و هر فاعل مختاری را از این نوع میپندارند. [۱۲۹]
۵- فاعل بالتسخیر: فاعلی است که در ذات و فعل خود مسخّر و تحت ارادۀ قاهر مسخّری است و در واقع همان فاعل بالطبع و فاعل بالقصد است، امّا به حیث مسخّر بودن تحت فاعل برتر، به آن فاعل بالتسخیر گفته میشود. همچون قوا که مسخّر نفساند و علل کونی که مسخّر و تحت سیطرۀ ذات باری تعالی میباشند.
امّا فرق فاعل بالطبع با فاعل بالتسخیر این است که در فاعل بالطبع، فعل ملایم طبع فاعل است و لی در فاعل بالتسخیر ملایم با طبع و ذات او نیست لذا اگر فاعلی او را مسخّر خویش نسازد، فعل را انجام نمیدهد؛ و فرق فاعل بالتسخیر با فاعل بالقصد نیز در این است که فاعل بالتسخیر هم از علم و اراده خالی است و هم از قصد و اختیار. ممکن است تصور شود که فاعل بالتسخیر همان فاعل بالقسر است؛ امّا در حقیقت با فاعل بالقسر نیز متفاوت میباشد چرا که در فاعل بالقسر، فعل بر خلاف اقتضای طبع فاعل است، همچون بالا رفتن سنگ با قسرقاسر، امّا در فاعل بالتسخیر، هر چند فعل مقتضای ذات فاعل نیست امّا مخالف آن نیز نمیباشد.
۶- فاعل بالرضا: این نوع فاعل با علم به ذات و فعل خویش، فعل را انجام میدهد و در واقع، از طریق علم به ذات به فعل خویش نیز عالم است و منشأ صدور فعل، همین علم به فعل میباشد، امّا علم به فعل، قبل از فعل به نحو اجمالی است نه تفصیلی.
اشراقیون، فاعلّیت حق تعالی را از نوع فاعلّیت بالرضا دانسته و معتقدند خداوند قبل از فعل خود، علم تفصیلی به فعل ندارد بلکه علم اجمالی دارد در عین حال که علم تفصیلیاش عین فعل است، لذا بیان میکنند صفحۀ اعیان علم تفصیلی حق است و علم وی به معلولات که علّت فعل و عین ذات اوست، علم اجمالی است. [۱۳۰]
۷- فاعل بالعنایۀ: در این قسم، فاعل علاوه بر اینکه نسبت به ذات خود علم دارد، همین علم به ذات منشأ فاعلیت و انگیزۀ فعل فاعل میشود و قبل از انجام فعل نیز علم تفصیلی به فعل خود داشته، امّا علم او زائد بر ذاتش و به صور مرتسمه میباشد، همچون سقوط از بلندی به مجّرد تصور سقوط.
مشائیان مثل فارابی، ابن سینا و اتباع ایشان، فاعلیت ذات باری تعالی را از این قسم دانسته و معتقدند علم خدا، علتِ معلول و منشأ فعلیت آن در خارج به نحو تفصیلی است، امّا این علم عین ذات نیست بلکه به صور مرتسمه و زاید است. و این حرف با مبنای ایشان که موجودات متباین به تمام حقیقتاند، سازگار است؛ چه اینکه به تصور ایشان اگر علم تفصیلی به موجودات عین ذات باشد موجب عینیت ذات علت با معلول شده و حال آنکه علت و معلول دو حقیقت متبایناند. [۱۳۱]
۷- فاعل بالتجلّی: قائل به این قسم از فاعلّیت برای حق تعالی، جناب صدرالمتألهین است که کاملترین نوع فاعلیت را بیان کرده که هم علم فاعل عین ذات است و هم انگیزه زائد بر ذات در انجام فعل وجود ندارد و علم وی به تمام موجودات نیز در مقام ذات به نحو تفصیلی است.
ایشان قائلند به اینکه فاعل علم تفصیلی به فعل خود، قبل از فعل دارد و این علم عین ذات اوست که اجمال در عین تفصیل است؛ بدین معنا که در عین حال که علم او به معلولات علم اجمالی است و از راه علم به ذات و در مرتبۀ ذات است، کشف تفصیلی به همۀ اشیاء در همان مرتبه دارد. به تعبیری وی به (علم اجمالی در عین کشف تفصیلی) قائل است. در این نوع فاعلّیت، غرض و داعی خارج از ذات در انجام فعل وجود نداشته بلکه علم حضرت حق به نظام احسن، سبب خلق عالم شده است. [۱۳۲]