«براساس مقدمـه و اصولی از قانون اساسی، دولت جمهوری اسلامی در قبال اعتقادات، گرایشات و رفتار فرهنگی و دینی مردم، مسؤول است و در حوزه امکانات و اختیارات خود موظف میباشد،برای نیل به اهداف مذکور در اصل دوم، همه توانمندی خود را به کار برد و محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی بر اساس ایمان تقوی را ایجاد کند و شخص رییس جمهور باید پاسدار حریم اسلامی و مروج دین باشد. زیرا بر این اساس، با توجه به انتظارات مردمی و بینالمللی از دین و لزوم سرمایهگذاری وسیع در به کارگیری ابزارهـا، شیوههـای پیچیده و پیشرفته و کاهش چشمگیر توان حمایتی بخش خصوصی و مردمی از فعالیتهای دینی و تغییر ساختار درآمدی وجوه دینی و منابع تأمین اعتبار کالاها و خدمات مذهبی، قوه مجریه وظیفه دارد، جایگاه مناسب و ارزشمندی را در بودجه و امکانات کشور ایجاد نموده و ساز و کار مناسب برای توسعه فرهنگ دینی و بهرهگیری از شیوهها و ابزار روزآمد و کارا را فراهم آورد.بنابراین، با توجه به وظیفهمندی دولت در قبال دین و فرهنگ، سیاستگذاری، برنامهریزی کلان، نظارت، هدایت و حمایت از فعالیتهای دینی و خدماترسانی مذهبی در حوزه حاکمیت دولت قرار میگیرد.مساعد سـازی محیط برای رشد فضایل اخلاقی، عـلاوه بر سیاستگـذاری و برنامه ریزی کلان، نیازمند به هدایت فعالیتها و حمایت و پشتیبانی از تولید و عرضه کالاها و خدمات دینی است.[۲۱۸]»
با این وجود، نوع رابطه فرهنگ و دولت به معنی خاص، هر چند در اصول و مفاد قانون اساسی به صراحت تبیین نشده است، ولی میتوان با بهرهگیری از قواعد کلی و اصول کلان قانون اساسی، نحوه رابطه و تعامل را تبیین و مشخص نمود. از مهمترین این وظایف، ایجاد محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی بر اساس ایمان و تقوی و مبارزه با کلیه مظاهر فساد و تباهی، پیریزی اقتصاد صحیح و عادلانه بر طبق ضوابط اسلامی، توسعه و تحکیم برادری اسلامی و تقویت روح بررسی و تتبع و ابتکار در تمام زمینههای علمی، فنی، فرهنگی و اسلامی از طریق تأسیس مراکز تحقیق و تشویق محققان است، که اصولاً هدف اول به نحو شفافی وظیفهمندی دولت جمهوری اسلامی، در قبال ارزشهای فرهنگی را در بر میگیرد و سایر اهداف فوقالذکر حلقههای ارتباطی آن خواهد بود.
فعالیتها و خدمات فرهنگی همانند سایر خدمات اجتماعی برای آن که پاسخگوی نیاز جامعه باشد و موجبات رشد فرهنگی جامعه را فراهم آورد، نیاز به سازماندهی و مدیریت دارد، ولی نحوه آن میتواند متناسب با شرایط فرهنگی جامعه متفاوت باشد و در این میان تعیین نقش دولت و مردم اهمیتی اساسی دارد. بر این اساس دولت تنها نقش حاکمیتی (سیاستگذاری و برنامـهریزی کلان، نظارت و پشتیبانی) خود را ایفاد مـیکند و کلیهی امور اجرایی در اختیار نهادهای مردمی خواهد بود. بنابراین مطابق با دیدگاه مجموعه صاحبنظران فرهنگی، دولت در عرصه فرهنگی کشور نقش حاکمیتی دارد و امور اجرایی را تا حد امکان باید به نهادهای مردمی واگذار کرد.
اگر قائل به آن باشیم، که دولت باید در مدیریت ستادی فعالیتهای فرهنگی کشور نقشی را به عهده داشته باشد؛ این نقش اعمال نظارت عالیه، سیاستگذاری و برنامهریزی کلان و حـمایت حقوقـی از خـدمات فرهنگی در سطوح کلان و ملی و انجـام سرمایهگذاریهای بالاسری، ظرفیتسازی و پشتیبانی کلان مالی در ابعاد ملی است.در صورتی که برای دولت قائل به نقش نظارتی در حوزه خدمات فرهنگی کشور باشیم، این نقش با اجرای تمهیدات در موارد تخطی از سیاستهای کلان نظام از طریق تدوین قوانین تشویقی مورد تأکید بوده است.در صورتی که قائل به آن باشیم، که دولت فراتر از نقش ستادی که دارد، باید از فعالیتهای فرهنگی در جامعه حمایت کند، نقش دولت در این عرصه منوط به اعطای تسهیلات قانونی و حقوقی، و ظرفیتسازی اقتصادی و حمایت مالی مستقیم از مناطق محروم و نقاط دارای اهمیت خاص سیاسی و فرهنگی است.
حکومت دینی باید در حوزه خدمات فرهنگی نقش حاکمیتی و ستادی داشته باشد و برای اجرای این وظیفه، اول گزینه شورای عالی انقلاب فرهنگی و سپس هیأت دولت و نهایتاً «شورایی متشکل از نهادهای اصلی فرهنگی کشور» است.
«در صورتی که دولت برای انجام فعالیتهای فرهنگی فراتر از اعمال حاکمیت نیاز به تصدی برخی از امور اجرایی داشته باشد، انجام وظایف به تناسب نوع مأموریتها و وظایف، توسط دستگاههای اداری کشور توصیه میشود. بنابراین سازماندهی جدید نیاز نیست و دوایر دولتی عهدهدار بخشهای فعالیتی مربوط به خود در حوزههای فرهنگی خواهند بود. اعمال سیاستگذاری، برنامهریزی جامـع، سازماندهـی، ایجاد هماهنگی و تنظیم اقدامات هدایتی و نظارتی کلان در حوزه ساماندهی امور کلان فعالیتهای فرهنگی و دینی کشور، نیاز به اعمال حاکمیت نظام دارد و جزو وظایف حاکمیتی دولت در این حوزه از خدمات است. ایفای این وظایف نیاز به ایجاد سازمانهای ستادی و صف ویژه دارد و تأمین مالی خدمات اینگونه سازمانها از محل اعتبارات مستقیم دولتی خواهد بود. ضمن آنکه شیوه سازماندهی امور باید منطبق با اصول کلی سازماندهی فعالیتها و هماهنگ با آن بوده و فاقد هر گونه تداخل وظایف و موازیکاری باشد.حوزه تصدی اجتناب ناپذیر دولت در حیطه فعالیت های فرهنگی، به عرضه خدمات فرهنگی در نقاط محروم، مناطق مرزی اختصاص دارد و دولت باید با سازمان دهی فعالیت های این گونه مناطق،مدیریت اجرایی عرضه ی کالاهای فرهنگی را در این گونه منلطق بر عهده داشته باشد و نمی توان آنها را به سازمان های فرهنگی غیر دولتی محول کرد.[۲۱۹]»
اصول کلی در راستای سامان دهی فعالیت های فرهنگی
می توان اصول کلی وضع مطلوب در خصوص حضور دولت در عرصه خدمات فرهنگی را به فهرست زیر مد نظر قرار داد:۱-«اعمال حاکمیت نظام: که مربوط به اعمال سیاست گذاری، برنامه ریزی جامع و سازمان دهی در حوزه فعالیت های فرهنگی و دینی کشور می گردد و جزو وظایف حاکمیتی دولت است.۲-تصدی های اجتناب ناپذیر: تصدی فعالیت های فرهنگی و دینی خارج از کشور و مناطق دارای حساسیت های حاد امنیتی و قومیتی و نیز تصدی برگزاری راهپیمایی ها بر عهده دولت است. همچنین تامین مالی امور فرهنگی نیز در مناطق محروم شهری و روستایی بر عهده دولت است.۳-واگذاری تصدی های غیر ضروری به بخش های خصوصی و جذب مشارکت های مردمی: هرگونه فعالیت فرهنگی خارج از حوزه تصدی های اجتناب ناپذیر دولت،جزو تصدی های قابل واگذاری به شمار می آید و باید به نهادهای مردمی واگذار گردد.۴-خدمات کلان ملی ، ظرفیت سازی و سرمایه گذاری های بالاسری: این بخش مربوط است به تامین مالی برخی امور فرهنگی مانند احداث و تجهیز کتابخانه های عمومی ، کانون های فرهنگی و مساجد و دانشگاه ها و دیگر موارد از این دست، که تامین منابع مالی آنها تنها از طریق اختصاص منابع مالی دولتی امکان می پذیرد.۵-خدمات محلی و حمایت مالی دولت:در صورتی که در آن بخش از فعالیت های فرهنگی که تهیه منابع مالی آن جزء وظایف مالی مردم است، عدم توانایی مالی مردم و یا موارد دیگری مانند پایین بودن درجه دینداری و …، مسئولیت های اجتناب ناپذیری را بر عهده دولت در زمینه تامین مالی این موارد می گذارد.۶- شیوه ی نظارت بر عملکرد نهادهای فرهنگی غیر دولتی کمک بگیر از دولت: با توجه به اینکه اینکه این گونه نهادها از اعتبارات دولتی استفاده می کنند، نظارت بر نحوه ی عملکرد آنها بر عهده ی دولت است و البته چنین نظارتی نباید منجر به نوعی دخالت و تعیین شیوه های فعالیت سازمان ها و نهادهای فرهنگی شود.۷-اجرای روش های هدایتی و ترویجی: در حالتی که مسئولان امور کلان فرهنگی کشور بر این باور باشند که نهادها و سازمان های فرهنگی از بالندگی و توانمندی کافی در رابطه با تعیین مجاری فعالیتی و یا نحوه ی اجرای اقدامات، برخوردار نیستند، باید بخشی از اعتبارات اختصاص یافته را به اقدام های هدایتی و ترویجی اختصاص دهند.[۲۲۰]»
نتیجه گیری
در مجموع باید گفت دولت بزرگترین سازمان و نهاد اجتماعی است که وظیفه تنظیم و تدوین امور اجتماعی را برعهده دارد. فرهنگ از جمله پدیدههای اجتماعی است که با همه افراد جامعه ارتباط دارد و هر یک از افراد جامعه حقی در بهرهمندی و استفاده از آن را دارا هستند.در خصوص نقش دولت در فرهنگ، تاریخ تفکر سیاسی را می توان به دو دسته ی اصلی تقسیم کرد: دسته ی نخست به پیروان کمال گرایی تعلق دارد که دولت را متعهد به مقوله ی خیر و سعادت جامعه دانسته اند و رسالت او را تلاش برای به کمال رساندن جامعه و کمک به آحاد اجتماع سیاسی، در جهت وصول به خیر و سعادت فردی ایشان می دانند. دسته ی دوم گروهی هستند که به ضد کمال گرایی باور دارند.از نظر آنان دولت، در قبال مقوله ی خیر و سعادت، باید بی طرف و خنثی باشد. مساله حقوق بر مساله خیر و کمال تقدم دارد. حقوق مردم ، تنها چیزی است که باید وجهه ی همت دولت قرار گیرد و مقوله ی کمال و خیر به تشخیص فردی افراد و حریم و حوزه ی خصوصی آنان واگذار شود.
لیبرال ها معتقدند که دولت نباید در فرهنگ دخالت کند و بر این امر تاکید دارند که فرهنگ ، امری نهادینه شده در جامعه است که جامعه خود به خود به آن شکل می دهد و هویتی مستقل و یکپارچه دارد. از این رو دولت در امور فرهنگی،چندان کاری نمی تواند انجام دهد و فاقد وجاهت اجتماعی است. آنها معتقدند که فضایل اخلاقی را به حکم قانون نمی توان پدید آورد،بلکه افراد باید آزاد باشند تا هر آنچه که خود می پسندند و می خواهند، البته با احترام به حقوق و آزادی های دیگران.
در مقابل نظریه ی لیبرالیستی،جنبش های توتالیتر،با پذیرش امکان مدیریت فرهنگ و تاکید بر ضرورت آن،به مدیریتی تمام عیار که با سلب آزادی و اختیار بشری نیز همراه است و با هدف هم سان سازی اجتماعی صورت می گیرد،اعتقاد پیدا کردند.دولت فراگیر بر آن است تا از طریق خشونت یا به طور عمده از
طریق یکسان کردن آموزش و نظارت شدید بر فعالیت های ادبی و هنری و با در دست گرفتن تمامی رسانه ها و مجراهای خبری، جامعه ای هم سان و در خدمت اهداف خود ایجاد کند.مطابق با نگرش های توتالیتر،دولت باید تمام حوزه های زندگی اعم از ،خصوصی،عمومی و دولتی را به نظم آورد.
از دیدگاه اسلامی چون دولت اسلامی تشکیل می شود تا احکام و آموزه های اسلامی را در جامعه پیاده کند،پس دولت اسلامی نمی تواند نسبت به فرهنگ و مسائل فرهنگی بی تفاوت باشد.بر اساس این دیدگاه حکومت ابزاری برای حرکت تکاملی انسان تلقی می شود و اهداف و وظایف آن نیز بر اساس همین دیدگاه تنظیم می شود.در نتیجه کمال انسانی،اولین و مهم ترین هدف حکومت را تشکیل می دهد و ساختن جامعه ای که در آن، فضایل اخلاقی و انسانی ،زیربنای روابط افراد را تشکیل دهد، وظیفه مهم حکومت اسلامی است.
اسلام با تز بی طرفی دولت،به شدت مخالف است و دولت مشروع و مطلوب را موظف به تعهد به دین و حدود شریعت و ترویج کمالات اخلاقی می داند.معنای این تعهد،تحمیل و دینداری و اجبار به پذیرش دین نیست؛ بلکه جهتگیری تصمیمات و تدابیر حاکمان جامعه ی اسلامی باید به گونه ای باشد که شرایط دین ورزی را فراهم کند و در عمل،روح دیانت و اخلاق را با رفع موانع فساد و تباهی در کالبد جامعه بدمد.از نظر اسلام،دولت نه حق انحصاری در مورد فعالیت های فرهنگی دارد و نه از آن سلب مسئولیت شده است.حق نظارت و کنترل فرهنگ و حفظ سلامت و خصوصیت مکتبی فرهنگ بر عهده ی همگان است،هم فرد و جامعه و هم دولت. دولت اسلامی چارچوب فعالیت های فرهنگی را مشخص می کند؛آنگاه در آن چارچوب،هم خود به طور مستقیم و هم همه ی جناح ها و محافل مردمی می توانند به فعالیت فرهنگی بپردازند.دیدگاه اسلام در خصوص نقش دولت در فرهنگ،یک نگاه معقول اسلامی بدون افراط و تفریط است که مقوله ی فرهنگ را نه مقوله ای غیر قابل اداره و غیر قابل مدیریت می داند که نباید در آن دخالت نمود و وارد حوزه آن شد و نه مقوله ای می داند که مانند نظام های توتالیتر، سخت گیری خشن و نظارت کنترل آمیز بسیار دقیق نسبت به آن صورت بگیرد.
تشکیل دولت جمهوری اسلامی در کشور بر مبنای دین بوده است و دولتی که در دین تشکیل می شود، بی شک باید دولتی دینی باشد. بر اساس شریعت اسلام،نظام دینی نظامی است که چارچوب کلی و سیاست گذاری اصلی آن را دین ترسیم کند و حاکمیت اصلی از آن خداوند باشد.حکومت اسلامی مکلف است ارزش های فرهنگی و معنوی اسلام را در جامعه محقق سازد و این مهم ترین و عالی ترین تکلیف حکومت اسلامی است. لذا دولت اسلامی باید نسبت به اشاعه ی فرهنگ اسلامی و مقابله با فرهنگ ها و خرده فرهنگ های ناسازگار با آن در جامعه اسلامی احساس مسئولیت و اقدام کند.بدین ترتیب،ایجاد نظم سیاسی مطلوب،برقراری روابط عادلانه و امکان سعادت و بهروزی انسان در حیات اجتماعی،مستلزم وجود نهاد دولت بر مبنای ارزش های اخلاقی است و بر این اساس نظریه ی دولت اخلاقی مطرح می شود که مراد از آن،حکومتی است که با هدف وصول انسان به سعادت،پیوند عمیقی میان فعل سیاسی و فعل اخلاقی خود برقرار کند.
با توجه به ماهیت دینی ، فرهنگی نظام جمهوری اسلامی،جایگاه رفیع اخلاق در قانون اساسی و وظایف دولت در عرصه ی فرهنگ در این قانون،نظریه ی دولت جمهوری اسلامی،دولتی اخلاقی است که براساس مقدمـه و اصولی از قانون اساسی،در قبال اعتقادات، گرایشات و رفتار فرهنگی و دینی مردم، مسؤول است و در حوزه امکانات و اختیارات خود موظف میباشد، برای نیل به اهداف مذکور در اصل دوم، همه توانمندی خود را به کار برد و محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی بر اساس ایمان تقوی را ایجاد کند. این دولت به تعبیری همان دولت هادی است که وظیفه اصلی اش هدایت انسان ها می باشد. از مهم ترین کارویژه های آن در قانون اساسی ، می توان ، دفاع از شریعت و ترویج آن،انسان سازی و معنا بخشی به حیات انسان ها،برپایی عدالت اجتماعی،امر به مهروف و نهی از منکر و انسجام و همبستگی اجتماعی را برشمرد.
در جمهوری اسلامی،وزارتخانه ها، نهادها و سازمان های مختلفی عهده دار امور فرهنگی هستند که سیاست گذاری های کلان فرهنگی، اجرای امور فرهنگی و نظارت بر فعالیت های فرهنگی توسط آنها صورت می گیرد که مهم ترین آنها، شورای عالی انقلاب فرهنگی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می باشد.
شورای عالی انقلاب فرهنگی نقش فعال و مؤثری را در عرصههای امور فرهنگی کشور بر عهده دارد. تأکید رهبر کبیر انقلاب و مقام معظم رهبری بر استمرار وجود نهادی که به طور دائم و به صورت مستمر و فعال موضوع فرهنگ و علم را طراحی و برنامهریزی کند، از اهمیت راهبردى این نهاد حکایت دارد. تدبیرى که موجب شده حجم زیادی از کارکردها در حوزه علم و فرهنگ و آنچه که مبنای عمل در حوزه علم، آموزش، تحقیق و پژوهش قرار میگیرد، براساس مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی باشد.شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان مرجع عالی سیاستگذاری، تعیین خط مشی،تصمیمگیری و هماهنگی و هدایت امور فرهنگی،آموزشی وپژوهشی کشور در چارچوب سیاستهای کلی نظام محسوب میشود و تصمیمات و مصوبات آن لازم الاجرا و در حکم قانون است.سیاست گذاری در حوزه های علم و فرهنگ،ترویج فرهنگ اسلامی،هنر،زنان و خانواده،چاپ و نشر کتاب و تدوین سیاست های رسانه ای، از اهم وظایف این شوراست.
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یکی از وزارتخانههای جمهوری اسلامی ایران است که مجری قوانین نظام جمهوری اسلامی ایران در حوزه ی فرهنگ و هنر و رسانه میباشد. مسؤول اصلی و کلان در زمینه رشد اخلاقی، اعتلای فرهنگی، هنری و از طرفی مصونیت فرهنگی جامعه و اعتلای آگاهیهای عمومی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میباشد. این وظیفه در دو بخش سیاستگذاری و اجرا خلاصه میشود . در بخش اول،تنظیم سیاستهای کلی فرهنگی و … کشور و ارائه آنها به مجلس شورای اسلامی جهت تصویب ودر بخش دوم،مسؤول اجرای سیاستهای رسمی نظام جمهوری اسلامی در زمینه فرهنگ عمومی است.اهم این وظایف ،شامل هنرهای نمایشی - تجسمی، موسیقی، امور سینمایی- سمعی- بصری، رسانه های دیجیتال، رسانه های خارجی، مطبوعات ، کتاب و…، می شود.
با توجه به وظایف فرهنگی گسترده ی وزارتخانه ها ، نهادها و سازمان ها ، قلمروی صلاحیت فرهنگی دولت جمهوری اسلامی ،تنها به اعمال حاکمیت محدود نشده و تصدی بسیاری از اقدامات اجـرایی و عملیاتـی بر عهده ی دولت است.بدین ترتیب قلمرو صلاحیت فرهنگی دولت جمهوری اسلامی بسیار گسترده است و تمامی فعالیت های فرهنگی در هر سه حوزه ی سیاست گذاری و تصمیم گیری،نظارت و اجرا توسط دولت،از طریق نهادها و سازمانهای مختلف صورت می گیرد.
دخالت دولت در تمام امور از سیاست گذاری تا متولی گری امور فرهنگی، از معضلات فرهنگ است که مانع عظیمی در راه پویایی فرهنگ کشور است و بهتر است دولت تنها به سیاست گذاری ، نظارت و کنترل در امور فرهنگی پرداخته و امور اجرایی را به نهادهای مدنی عمومی و خصوصی و مردم واگذار نماید تا به این ترتیب هم از موازی کاری دستگاه های متولی امر فرهنگ اجتناب شده و هم در جامعه رقابت فرهنگی ایجاد گشته که موجب پویایی فرهنگ کشور خواهد شد و در نتیجه توانایی مقابله در برابر فرهنگ های مهاجم و بیگانه به وجود خواهد آمد.
بنابراین دولت در زمینهی فرهنگی بهتر است که بیشتر نقش سیاستگذاری را ایفا کند و استراتژیها و خطوط کلان را تعیین نماید، ولی قوام و دوام سیاستها در سطح خرد نیازمند حضور مردم است. برای مثال، فرهنگ عمومی بدون مردم اصلاً شکل نمیگیرد، زیرا مواد اولیهی این فرهنگ،رفتار و حضور تودهی مردم است. لذا جهتگیریهای کلان دولت در این زمینه، بدون حضور مردم محقق نخواهد شد. حوزهی فرهنگ در مقام تحقق اهداف و اجرای برنامهها بسیار وسیع، کشدار و لایهلایه است. بنابراین دولت هرگز نمیتواند بهتنهایی به این اهداف برسد.
وضع مطلوب در خصوص حضور دولت در عرصه خدمات فرهنگی به این صورت است که اعمال حاکمیت نظام که مربوط به اعمال سیاست گذاری، برنامه ریزی جامع و سازمان دهی در حوزه فعالیت های فرهنگی و دینی کشور می گردد، جزو وظایف حاکمیتی دولت محسوب شود.تصدی های اجتناب ناپذیر که شامل تصدی فعالیت های فرهنگی و دینی خارج از کشور و مناطق دارای حساسیت های حاد امنیتی و قومیتی و نیز تصدی برگزاری راهپیمایی ها و تامین مالی امور فرهنگی در مناطق محروم شهری و روستایی می شود، بر عهده دولت باشد.اما مواردی که شامل هرگونه فعالیت فرهنگی خارج از حوزه تصدی های اجتناب ناپذیر دولت است،جزو تصدی های قابل واگذاری به شمار می آید و باید به نهادهای مردمی واگذار گردد .دولت فقط بر آنها نظارت و حمایت داشته باشد، البته حمایت و نظارتی که منجر به نوعی دخالت و تعیین شیوه های فعالیت سازمان ها و نهادهای فرهنگی نشود.
پیشنهادهایی در راستای سامان دهی فعالیت های فرهنگی
هدایت و حمایت از توسعه ی کمی و کیفی فعالیت های فرهنگی کشور توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از طریق تدوین مقررات ، ضوابط، استانداردها و شاخص های فرهنگی و فراهم نمودن تسهیلات اعتباری و قانونی برای توسعه ی مشارکت مردم و بخش غیر دولتی در انجام فعالیت های فرهنگی،نظارت و ارزیابی اجرای برنامه های فرهنگی در سطح کشور توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جهت حسن اجرا ، شناخت نقاط قوت و ضعف و تحقق برنامه های مصوب،برنامه ریزی منطقه ای و اجرایی امور فرهنگی در مناطق توسعه یافته بر عهده ی شهرداری ها و نهادهای فرهنگی غیر دولتی و در مناطق محروم بر عهده ی سازمان فرهنگ و ارشاد اسلامی استان قرار گیرد،نظارت و ارزیابی فعالیت های فرهنگی و صدور مجوزهای لازم در مناطق توسعه یافته به عهده ی شهرداری ها و نهادهای فرهنگی غیر دولتی و در مناطق محروم توسط سازمان فرهنگ و ارشاد اسلامی استان انجام می پذیرد،انجام فعالیت های فرهنگی نظیر آموزش،تبلیغ،تولید و ترویج محصولات فرهنگی(نظیر کتاب،نشریات، فیلم و…) و همچنین ادارهی مراکز فرهنگی(مانند سینما، تئاتر، کتابخانه، فرهنگ سرا)،به طور کلی بر عهده شهرداری ها، نهادهای فرهنگی غیر دولتی، صدا و سیما، دانشگاه ها، مدارس و مساجد خواهد بود. بدیهی است که حمایت از این گونه فعالیت ها در مناطق محروم به عهده ی اداره ی فرهنگ و ارشاد اسلامی استان می باشد.
منابع
کتب
قرآن کریم(۱۳۸۱).خط عثمان طه.مترجم. مهدی الهی قمشه ای. چاپ دوم. انتشارات اسوه.
آشوری،داریوش(۱۳۷۶).دانشنامه سیاسی.تهران: نشرمروارید.
احمدی،حسن(۱۳۷۰). روش برنامه ریزی در بخش فرهنگ. ناشر: سازمان برنامه و بودجه ی جمهوری اسلامی ایران.
اجلالی،پرویز(۱۳۷۹).سیاست گذاری و برنامه ریزی فرهنگی در ایران.تهران: نشر آن
بدیع،برتران(۱۳۷۶).فرهنگ و سیاست.تهران: مطبوعاتی کاویانی.
بشیریه،حسین(۱۳۷۹).نظریه های فرهنگ در قرن بیستم.تهران: موسسه فرهنگی آینده پویان.
بشیریه،حسین(۱۳۷۹).تاریخ اندیشه های سیاسی در قرن بیستم.تهران: نشر نی.
پور احمدی،حسین(۱۳۸۶).انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران در بازتاب جهانی
شدن،تهران:چاپ و نشر عروج.
پولادی،کمال(۱۳۸۳).تاریخ اندیشه سیاسی در غرب(قرن بیستم).تهران: نشر مرکز.
پهلوان،چنگیز(۱۳۷۴).سیاست گذاری و برنامه ریزی در فرهنگ و ارتباطات.جزوه ی درسی. چاپ اول.تهران: دانشگاه امام صادق(ع).
پهلوان،چنگیز(۱۳۵۸).فرهنگ و برنامه ریزی.تهران: پژوهشکده علوم ارتباطی و توسعه ایران.
جوادی آملی،عبدالله(۱۳۷۸).ولایت فقیه.قم: نشر اسرا
چاندوک،نیوا(۱۳۷۷).جامعه مدنی و دولت.ترجمه فریدون فاطمی و وحید بزرگی.تهران : نشر مرکز.
حسین لی،رسول(۱۳۷۹).اصول و مبانی سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی ایران .تهران: انتشارات آن.
خمینی،روح الله(۱۳۷۷). حکومت اسلامی(.ولایت فقیه).جلد چهارده.تهران: موسسه ی تنظیم ونشر آثار امام خمینی
داوری،محسن(۱۳۸۹).حقوق فرهنگی شهروندان (از نگاه اسلام و قانون اساسی). ناشر: دانشگاه امام صادق.
رضاییان،علی(۱۳۷۹).مبانی سازمان و مدیریت.تهران: سمت.
رنی،آستین(۱۳۷۴). حکومت،آشنایی با علم سیاست .ترجمه لیلا سازگار.تهران:مرکز نشردانشگاهی.
روح الامینی،محمود(۱۳۷۲).زمینه فرهنگ شناسی،پویایی و پذیرش.تهران: انتشارات عطار.
ژیرارد،آگوستین(۱۳۷۲).توسعه فرهنگی.ترجمه عبدالحمید زرین قلم.تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
ستاری،جلال(۱۳۶۶).در قلمرو فرهنگ.چاپ اول.تهران: نشر ویس.
سروش ،محمد(۱۳۷۸).دین و دولت در اندیشه اسلامی.قم: دفتر تبلیغات.
صالحی امیری، سید رضا(۱۳۹۱).نسبت دولت و فرهنگ.پژوهشکده تحقیقات راهبردی.
انتقال پذیری اشاره به سبط فرضیه ی کاری محقق وارد که می تواند در مفهوم دیگری بکار گرفته شود. فراهم آوردن یک شاخص انتقال پذیری وظیفه محقق نیست و تا اندازه ای او برای ایجاد مجموعه داده ها وتوضیحات، مسئول می باشد که به اندازه کافی ارزشمند می باشد، بنابراین دیگر محققان قادر به قضاوت کردن در مورد انتقال پذیری یافته ها برای موقعیت ها و محیط های متفاوت می باشند.
قابلیت اطمینان اشاره به پیوستگی فرایند داخلی و روشی که محقق برای تغییر شرایط در پدیده به خود اختصاص می دهد، دارد.
قابلیت تائید، اشاره به گسترش مشخصه های داده ها دارد همانگونه که توسط محقق ثابت نگه داشته شده است، می تواند بوسیله کسانی که نتایج تحقیق را می خوانند و باز بینی می کنند ، تائید شود.
تکنیک اصلی برای برقراری قابلیت اطمینان و قابلیت تائید از طریق رسیدگی فرایند ها و یافته های محقق می باشد. قابلیت اطمینان بوسیله ی بررسی کردن ثبات فرایند های مطالعه و قابلیت تائید توسط سنجیدن انسجام داخلی و درونی ما حصل تحقیق، یعنی، داده ها، یافته ها، تفاسیر و پیشنهاد ها صورت می گیرد. عناصری که می تواند در این رسیدگی ها مورد استفاده قرار گیرد شامل داده های خام، یادداشتهای دامنه، نکته های تئوری، راهنمای رمز گذاری، نکات فرایند و غیره می باشد. فرایند رسیدگی دارای ۵ مرحله است: پیش ثبت کردن، تعیین توانایی رسیدگی، توافق رسمی، اعتماد پذیری( قابلیت اطمینان و تائید ) و مذاکرات.
دراین پژوهش داده ها مورد بررسی و تجزیه و تحلیل دقیق قرار گرفته است . با نظر استاد راهنما شیوه مناسب برای انجام این تحقیق ، تحلیل محتوای کیفی همراه با قابلیت اعتماد (درمقابل اعتبار روایی که در پژوهش های کمی مورد اشاره است) در نظر گرفته شده و زیر نظر ایشان مراحل تحقیق به انجام رسید. روند پژوهش ، استفاده صحیح از روش تحقیق مورد استفاده و شیوه دستیابی به اطلاعات وهمچنین پیاده کردن یافته های تحقیق زیر نظر استاد محترم راهنما بدقت کنترل گردیده و صحت انجام کار و نتایج حاصله به تائید استاد راهنما رسیده است ..
فصل ۴
یافته های تحقیق
۱-۴ – مقدمه :
همانطور که در فصل سوم آمد، داده های این تحقیق با روش کیفی و از طریق مصاحبه عمیق به دست آمده است و برای بهتر خوانده شدن اطلاعات ، آن ها در جداول جداگانه، دسته بندی شده است.به این ترتیب که ابتدا پرسش مورد نظر آمده است و سپس داده های استخراج شده از پاسخ های مصاحبه شوندگان در جدولی که در زیر سوال قرار دارد قابل رویت است.در انتها نیز توضیحات تکمیلی جدول زیر آن آمده است.برای هر سوال یک کد و برای هر پاسخ گو نیز یک کد در نظر گرفته شده است.به این ترتیب در این تحقیق ۱۰ کد برای پرسش ها و ۸ کد برای مصاحبه شوندگان وجود دارد.هم چنین برای جواب های یک پاسخ گو در مورد یک سوال، کدهای متفاوتی در نظر گرفته شده است.مثلا در کد یک از پرسش ها ، ممکن است کارشناس مورد نظر به دو نکته اشاره کرده باشد به همین دلیل به هر نکته یک کد داده شده است. مثلا ۳-۱-۲ ، از سمت چپ یعنی “پاسخ گوی دوم ” به پرسش اول ، ” سومین نکته ” خود را بیان کرده است.
در مورد جدول ها نیز ابتدا شماره جدول به همراه پرسش به صورت کلمات کلیدی سوال در بالای آن آمده است و سپس داده ها به صورت اعداد در داخل جدول ها قرار داده شده است. به این ترتیب کل جدول پرسش ها مشخص شده اند.
هر جدول به ۴ ستون ثابت با عناوین ردیف ، گزاره، تعداد بیان شده و تکرار تقسیم شده است. “ردیف” منظور مشخص کردن تعداد گزاره های آمده در جدول است. ” گزاره” داده های به دست آمده از پاسخ به پرسش هاست. ” تعداد بیان شده” منظور تعداد مرتبه هایی که پاسخ گوها به مطلب مورد نظر اشاره کرده اند و “تکرار” نیز به تعداد اشاره هایی که ممکن است یک مصاحبه شونده به یک گزاره داشته است برمیگردد.مثلا اگر در زیر یک ستون آمده باشد ۳-۴ ، یعنی پاسخ گوی کد ۴ ، گزاره مورد نظر را ۳ بار تکرار و تاکید کرده است.
تعداد سطرهای آمده در هر جدول متغییر است. البته چهار ردیف ثابت دارد که شامل” عنوان جدول ” است و گزاره های مرتبط با آن در زیر آن قرار گرفته اند. مثلا ” هنجار در نگاه به جامعه” در پرسش اول عنوان جدول است با شش گزاره ی مرتبط با آن در زیرمجموعه ی آن آمده است.سطر دوم ، مربوط به تقسیم بندی جدول به ستون های مختلف است که در بالا توضیح آن آمد.سطرهای میانی مربوط به گزاره های مرتبط با عنوان جدول مورد نظر است که از دو سطر تا شش سطر متغییر است. ردیف بعدی مربوط به جمع کل است که ” تعداد کل گزاره های بیان شده ” به همراه ” عدد” مورد نظر است.
جدول کد گزاری مصاحبه شوندگان و پرسش ها در ادامه همین مقدمه آمده است. جدول اول مربوط به کارشناسان و کدهایی است که به آن داده شده است. و جدول دوم نیز مربوط به پرسش ها و کدهایی است که برای هر پرسش در نظر گرفته شده است.
در ابتدا اسامی کارشناسان به همراه کد و سمت آن ها و سپس در جدول بعدی سوالات به همراه کدهای آن آورده شده است.
همچنین قبل از جدول داده های استخراج شده از تحقیق ، توضیح کوتاهی در مورد گزاره ها آمده است و سپس در ادامه ی آن ، جدول داده ها آورده شده است.
الف : جدول کدگزاری مصاحبه شوندگان
پاسخ گو ها | ||
کد | نام و نام خانوادگی | سمت |
۱ | امیرعبدالرضا سپنجی | استاد دانشگاه |
۲ | سارا ابوطالب جولا | استاد دانشگاه |
۳ | علی رضا رحیمی | استاد دانشگاه |
۴ | مهدخت بروجردی | استاد دانشگاه |
۵ | محمد هادی همایون | استاد دانشگاه |
بنابراین در صورتی که فرضیه H0 رد نشود، روش اثرات تصادفی بر روش اثرات ثابت ترجیح داده می شود و به عنوان روش مناسب تر و کارا تر انتخاب می شود در غیر اینصورت، روش اثرات ثابت کارا خواهد بود. در واقع، فرضیه H0 در این آزمون به این معنی است که ارتباطی بین جزء اخلال مربوط به عرض از مبدأ و متغیر های توضیحی وجود ندارد و آنها از یکدیگر مستقل هستند. در حالی که فرضیه H0 به این معنی است که بین جزء اخلال مورد نظرو متغیر توضیحی همبستگی وجود دارد و چون به هنگام وجود خود همبستگی بین جزء اخلال و متغیر توضیحی همبستگی وجود دارد بین جزء اخلال و متغیر توضیحی مشکل تورش و ناسازگاری وجود خواهد داشت، بنابراین بهتر است در صورت رد H0 از روش اثرات ثابت استفاده شود (گجراتی،۱۳۸۳).
۳-۹-۵) آزمون دوربین – واتسون (DW)
یکی از مفروضاتی که در رگرسیون مد نظر قرار می گیرد ، استقلال خطا (تفاوت بین مقادیر واقعی و مقادیر پیش بینی شده توسط معادله رگرسیون ) از یکدیگر است . در صورتی که فرضیه استقلال خطاها رد شود و خطاها با یکدیگر همبستگی داشته باشند امکان استفاده از رگرسیون وجود ندارد (مومنی و قیومی،۱۳۸۹). به منظور بررسی استقلال خطاها از یکدیگر از آزمون دوربین –واتسون استفاده می شود که آماره آن به کمک فرمول زیر محاسبه می شود .
et = میزاناختلال یا خطا در دوره زمانی t
et-1= میزان اختلال یا خطا در دوره زمانی قبل t
اگرهمبستگی بین خطاها را با ρ نشان دهیم در این صورت آماره DW به کمک رابطه زیر محاسبه می شود .
مقدار آماره این آزمون در دامنه ۰ و +۴ قرار دارد زیرا :
اگر =۰ρ آنگاه DW=2 خواهد بود که نشان می دهد خطاها از یکدیگر مستقل هستند (عدم خود همبستگی).
اگر =۱ρ آنگاه DW=0 خواهد بود که نشان می دهد خطاها دارای خود همبستگی مثبت هستند.
اگر =-۱ρ آنگاه DW=4 خواهد بود که نشان می دهد خطاها دارای خود همبستگی منفی هستند.
نحوه داوری:
نحوه داوری بدین شکل است که اگر این آماره در بازه ۵/۱تا ۵/۲ قرار گیرد H0 آزمون (عدم همبستگی بین خطاها) پذیرفته می شود و در غیر این صورت H0 رد می شود (همبستگی بین خطاها وجود دارد) و مواقعی که فرض همبستگی بین خطاها رد می شودمی توان ازرگرسیون استفاده کرد (مومنی و قیومی ،۱۳۸۹).
۳-۹-۶) ضریب همبستگی پیرسون
ضریب همبستگی یکی از معیارهای مورد استفاده در تعیین همبستگی دو متغیر می باشد و شدت رابطه و همچنین نوع رابطه (مستقیم یا معکوس) را نشان می دهد. این ضریب بین ۱ تا ۱- است و در صورت عدم وجود رابطه بین دو متغیر برابر صفر می باشد.ضریب همبستگی پیرسون ، روشی پارامتری است و برای داده هایی با توزیع نرمال و یا تعداد داده های زیاد استفاده می شود( آذر و مومنی ،۱۳۸۳). این ضریب از رابطه زیر محاسبه می شود:
(۳-۸)
نحوه داوری :
اندازه شدت همبستگی نوع همبستگی
۰ تا ۲۵/. بسیار ضعیف مستقیم
۲۵/. تا۵۰/. نسبتاً قوی مستقیم
۵۰/. تا ۷۵/. قوی مستقیم
۷۵/. تا ۱ بسیار قوی مستقیم
۰ ندارد —–
۰ تا ۲۵/.- بسیار ضعیف معکوس
۲۵/.- تا۵۰/.- نسبتاً قوی معکوس
۵۰/. - تا ۷۵/.- قوی معکوس
۷۵/.- تا ۱- بسیار قوی معکوس
۳-۹-۷) مدلهای رگرسیون
مدلهای رگرسیون انواع مختلفی دارد که متداولترین آنها رگرسیون ساده و مرکب میباشند. رگرسیون ساده شامل ارتباط بین دو متغیر و رگرسیون چند متغیره، ارتباط یک متغیر را با دو یا چند متغیر بیشتر نشان میدهد. رگرسیون چندمتغیره رابطه بین متغیر وابسته را با یکی از متغیرهای مستقل، در شرایط ثابت بودن دیگر متغیرهای مستقل نشان میدهد.
در رگرسیون ساده (یک متغیر)، معادله معرف خط رگرسیون جامعه میباشد که با برآورد میشود. در رگرسیون خطی چندمتغیره معادله معرف رگرسیون جامعه به شرح زیر میباشد:
که برای برآورد معادله فوق از معادله زیر استفاده میکنیم:
که در آن
Y= متغیر وابسته
x= متغیر مستقل
b= ضریب رگرسیون
r= ضریب همبستگی بین x و y
Sy= انحراف استاندارد متغیر وابسته
Sx= انحراف استاندارد متغیر مستقل
= ضریبهای رگرسیون
= میانگین مشاهدات x و y میباشند.
۳-۹-۸) فرضهای اساسی رگرسیون
در صورتی پژوهشگرمیتواند از رگرسیون استفاده نماید که شرایط زیر محقق شده باشد:
موقعیتی
اقتصادی
شکل۹-۲- مدل مفهومی تحقیق (اقتباس از مدل باتلر، مدل دلبری و جمعبندی محقق)
مدل خلاصه شدۀ مدل دلبری (۱۳۸۶) و مدل باتلر(۱۹۸۰) میباشد، و با توجه به اینکه مقصد انتخاب شده یک مقصد نوظهور در نظر گرفته شده و با استنباط از مدل چرخۀ عمر مقصد باتلر در مراحل اولیه رشد میباشد؛ عوامل اقتصادی، اجتماعی فرهنگی، بازار، موقعیتی، جاذبهها، تسهیلات و خدمات گردشگری، زیرساختها و عناصر سازمانی به عنوان عوامل مؤثر بر توسعه گردشگری آن در نظر گرفته شده است.
۹-۲)آشنایی با شهر بوکان به عنوان مطالعه موردی تحقیق
۱-۹-۲) ویژگیهای جغرافیای تاریخی و وجه تسمیه شهر بوکان
شهرستان بوکان حدود ۳۰۰۰ سال قبل تحت نام ایزیرتو، پایتخت تمدن ماننایان بوده است. بوکان هویت تاریخی خود را از قلعه باستانی قلایچی در مجاورت روستای قلایچی در ۸ کیلومتری شمال شرقی بوکان به وام گرفته است که بازمانده یکی از مراکز بسیار مهم تمدن (ماناها) در هزاره اول پیش از میلاد مسیح در حوزه شمال غرب ایران است. آثار این تمدن بسیار قابل توجه بوده و نمونههایی از آثار به تاراج رفتهاش در موزههای جهان از قبیل موزه توکیو و موزه ارومیه دیده میشود. این تمدن در مناطق کردنشین در شمالغربی ایران سکنی داشتهاند. وجه بارز هنر ماننایی ظرافت و زیبایی وصف ناپذیر آن است که در تمدنهای معاصر آنها کم نظیر است. هنر معروف آنها ساخت آجرهای لعابدار بودهاست. آجرهایی با طرحهای رنگین که طرح آنها پس از گذشت حدود ۳۰۰۰ سال تقریباً سالم باقی ماندهاند. شهرستان بوکان به پادگان اشکانیان و ساسانیان نیز منتسب میباشد؛ زیرا، تپه های خاکستری نشانگر آتشکدههای عهد زرتشت میباشد.
بوکان در دوره ناصرالدین شاه آبادی کوچکی بیش نبوده است، به طوری که تعداد خانوارهای آن به بیش از ۱۴ خانوار نمیرسید و جمعیت آن حدود ۱۲۰ نفر بوده است. در آن زمان سردار عزیز خان مکری وزیر جنگ دوران صدارت امیر کبیر، بوکان را به مبلغ ۹۰۰ تومان از ایل خالکی خریداری نمود و بعد از آن سیف الدین خان مکری حکمرانی مناطق موکریانی را به دوش کشید. طبق روایات بعد از مرگ عزیز خان، پسرش سیف الدین خان، وضعیت مناسب شهر بوکان را پسندید و دلبستگی خاصی نسبت به این شهر و چشمه آن پیدا کرده است. شور این دلبستگی باعث شد که قلعه سردار را در جوار چشمه مشهور این شهرستان؛ یعنی، حوض بزرگ (حوضه گه وره) بنا نماید که به نماد شهری بوکان مبدل شد.
درباره واژه بوکان نظریه های بسیاری مطرح شده است و بیشتر پژوهشگران بر این باورند که این واژه کردی است. در لغت نامه دهخدا آمده است بوکان نعلی است آهنین که در برف در پای کنند. در تاریخ رشیدی نام یکی از خانوادههای مغول است. مهمترین تحلیل و نظریه علمی درباره شهر بوکان توسط انور سلطانی پژوهشگر و نویسنده کرد ارائه شده است که می تواند سرآغازی برای پژوهشهای علمی زبان شناسی باشد طبق این نظریه کلید این موضوع کلمه “بگ یا بغ” است بگ یا بغ خدای ملتهای باستانی بوده که پیش از آمدن زرتشت در سرتاسر سرزمین هند تا غرب ایران زیستهاند.
بعضیها بر این باورند که « بو » به معنی سرزمین و « کان » به معنی معدن است و بوکان به معنی سرزمین معدن است. اما باور غالب درباره نام این شهر این است که واژه بوکان از دو کلمه « بوک » به معنی عروس و «ان» علامت جمع تشکیل شده و بوکان به معنای « عروسان » میباشد. زیرا این شهر به دلیل دارا بودن آب و هوای مطبوع و باغهای زیبا، سرسبز و خرم، همانند عروسی زیبا در میان کوههای سر به فلک کشیده نمایان بوده است و همچنین بخاطر داشتن جایگاه سهراهی، بیشتر روستائیان پیرامون آن، هنگام عروسی که عروسشان را از یک آبادی به آبادی دیگر می بردهاند از میان بوکان می گذشتند و در پیرامون استخر آب آن به رقص و پایکوبی میپرداختهاند.
شهرستان بوکان از دیر باز محل سکونت اقوام ساکن در سلسله جبال زاگرس بوده و آثار فراوانی از آنان باقی مانده است. قدیمیترین آثاری که تاکنون باقی مانده و در این منطقه شناسایی شده بقایای مربوط به دوره های نئولتیک، دالما و کالکولتیک میباشد که آثار فوق در تپههای قرهگویز (دالما ۴۸۰۰ -۴۱۰۰ ق م )، تپه ترکمانکندی (نئولتیک، کالکولتیک)، تپه ناچیت و قره کند (عصر برنز)، گرده شین ( هخامنشی)، گرد تپه (اشکانی و ساسانی)، یافت شده است.
۲-۹-۲)موقعیت و ویژگیهای جاذبههای گردشگری و آثار باستانی شهر بوکان
شهرستان بوکان از کانونهای اصلی تمدن کهن ایرانی است که در این رهگذر آثار و بناهای تاریخی فراوانی از آنها به جای مانده است. در این راستا عمدهترین آثار با ارزش تاریخی موجود در حوزه نفوذ شهر بوکان عبارتند از:
مقبره سردار
گنبد سردار واقع در پارک ملت که با معماری سنتی بنا شده است. از جمله آثار ارزشمند و تاریخی باقیمانده دوره قاجاریه در شهر بوکان به شمار می آید. این گنبد در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده و زیر بنایش در سطح ۱۹۸ متر مربع، دارای یک گنبد مرکزی، ایوان و دو دهلیز در طرفین میباشد. مصالح بکار رفته در این بنا در قسمت پی از سنگ لاشه به صورت تفلیسی و دیوارها، گنبد و طاقهایش از آجر چهارگوش میباشد. ضلع جنوبی که ورودی این بنای خشتی را تشکیل میدهد، دارای ایوانی با دو ستون سنگی است که زیبایی خاصی به این مجموعه بخشیده است. مقبره مذکور مدفن خانواده سردار عزیز خان مکری داماد امیرکبیر و فرمانده کل قشون ناصرالدین شاه قاجار میباشد که مورد توجه امیرکبیر بوده است.
حوضخانه بزرگ بوکان (حه و زه گه وره)
در شهر بوکان چند چشمه جوشان وجود داشته است که مرحوم سردار سیف الدین خان مکری در سال ۱۲۸۵ ه.ق حوض بزرگی را جهت ساماندهی این آبها و تأمین آب شرب شهر ایجاد کرده است. ابعاد آن ۲۵*۲۰ متر، عمق آن در حدود ۴ متر و ظرفیت آن ۱۰۰۰ متر مکعب میباشد. منبع اصلی آب حوض بوکان، بلندیهای طرف شرق و کوه نعل شکن (ناله شکینه) میباشد. خانم ژارژ دمرگان در کتاب تاریخ غرب ایران نقل می کند “هنگام غروب وارد بوکان شدیم؛ دهی است که دریاچه بسیار خوبی داشت و آب زلالی از آن جاری بود تحقیق کردیم :گفتند قریه ای است از مرحوم سردار عزیز خان که الان ملک پسرش سیف الدین خان است". در آن زمان حوض کل آب شهر را تأمین میکرد، بعدها به دلیل مسائل امنیتی و بهداشتی روی حوض را با سوله پوشاندند. لازم به ذکر است که آب این حوض هنوز هم یکی از منابع تأمین آب شهری این شهرستان میباشد.
خانواده سرداران بوکان
خانواده سرداران، از نوادگان بداق سلطان هستند که در سده دهم هجری شمسی فرمانروای موکریان بوده اند. سردار عزیز خان موکری فرزند محمد سلطان موکری در روستای نستان در حومه شهر سردشت به دنیا آمد. او که از مردان برجسته دوره قاجار و داماد امیر کبیر بوده است سالها سردار کل سپاه ایران بود، سردار عزیز خان مردی با کفایت، متواضع، بخشنده، جوانمرد، زیرک، با استعداد و اهل گذشت بود. عزیز خان تا حدی بر ناصر الدین شاه قاجار تأثیر داشته است که شاه بعد از کدورتی که با او پیدا می کند مینویسد:
عزیزا بیا تا عزیزت کنم همه ملک ایران کنیزت کنم
سردار سیف الدین خان موکری فرزند سردار عزیزخان موکری پس از مرگ پدرش از طرف ناصر الدین شاه به حکومت موکریان منصوب گردید. او مردی کاردان و زیرک بوده و به عمران و آبادانی دیار خود علاقه فراوان داشته است. حوض بزرگ بوکان از یادگارهای این سردار برجسته و نامدار موکریانی است. ژاک دومورگان که در سال ۱۸۹۱ میلادی به کردستان آمد در مورد او نوشت : “منطقه موکری از تمام کردستان متمدنتر است و سیف الدین خان مهربانترین و مهمان نوازترین کردهاست". سردار محمد حسین خان سومین سردار و پسر سیف الدین خان، جانشین او بود و به مقام فرمانداری کل منطقه موکریان رسید. دفاع او از حق مردم منطقه موجب شد دولت عثمانی که در آن زمان قسمت اعظم مناطق کردنشین را تحت کنترل داشت، به مخالفت با او برخیزد. سرانجام سردار محمدحسین خان توسط دولت عثمانی در شهر مراغه اعدام شد. مقبره های سردار عزیز خان و سردار سیف الدین خان موکری در قبرستان بقعه سید حمزه در شهر تبریز میباشد و همچنین آرامگاه سردار محمد حسین خان موکری در گنبد سردار شهر بوکان میباشد.
قلعه سردار
سردار عزیز خان مکری وزیرجنگ ناصرالدین شاه قاجار در سال ۱۲۸۵ ه.ق اقدام به احداث یک قلعه در کنار حوضخانه بوکان نمود. قلعه سردار باتوجه به قدمتش در فهرست آثار ملی ایران ثبت نگردیده است. قلعه سردار بر بالای تپهای به ابعاد تقریبی ۶۰*۵۰ متر که قسمتی از آن خاک دستی کوبیده بوده و با ارتفاع سیزده متری از خیابان مجاور، با بهره گرفتن از مصالح ساروج، خاک رس، خاک سفید، آجر ۲۰*۲۰ سانتیمتر و چوب ساخته شده است. طول قلعه ۳۰ متر، عرض آن ۲۵ متر و دارای شش شاه نشین بوده که بر روی ۹ ستون سنگی به ارتفاع ۲ متر و قطر یک متر قرار داشتند. قلعه دارای سردابی بود که در داخل حوض و فواره قرار داشت و آب این فضا از چشمهای که نزدیک ۱۱ متر پایینتر از قلعه واقع شده است تأمین میشد. در دو گوشه شرقی و غربی این قلعه در بالای برجهای مرتفع منشوری شکل آن دو کنگره فلزی نصب شده است که شکوه و عظمت خاصی را به قلعه بخشیده بود. درسالهای ۱۲۵۰ تا ۱۳۰۶ هجری شمسی از این قلعه به عنوان محل سکونت خاندان مکری و به عنوان مرکزی حکومتی شناخته میشد. در سالهای ۱۳۲۵ تا ۱۳۵۱ ه .ش از قلعه مذکور به عنوان شهربانی، پست و مدرسه استفاده میشده است تا اینکه در سال ۱۳۶۱ کل قلعه را ویران کردند و دیگر اثری از آن باقی نماند و اکنون از تپه به عنوان پایگاه بسیج استفاده می شود.
مسجد حمامیان
بر دامنه کوه و بر کرانه رودخانه سیمینه رود (تاتائو) روستایی به نام حمامیان واقع شده است. حمامیان در حدود سه کیلومتری شمال غربی شهرستان بوکان قرار دارد و یکی از روستاهای قدیمی آن شهرستان به شمار می آید. وجه تسمیه آن وجود حمام قدیمی در این محل بوده که مورد استفاده روستاهای اطراف بوده است. این مسجد قبل از جنگ جهانی دوم در سال ۱۳۲۸ هجری بنا شده است، فاقد کتیبه است و لیکن با توجه به فرم معماری مسجد، قدمت آن مربوط به دوره قاجاریه میباشد. مؤسس آن مرحوم « محمود آقا ایلخانی زاده » و معمار آن شادروان « معمارباشی مراغهای » بوده است. بنای مسجد با پلان مربع شکل در ابعاد ۱۴*۱۴ متر و به صورت تک گنبدی و چهار طاق بزرگ با گوشه سازی، گنبد مرکزی را در ارتفاع ۱۲ متری بر روی خود نگه داشته است. ورودی مسجد در ضلع شمالی واقع شده است.
تپه باستانی قلایچی
روستای قلایچی در ۱۲ کیلومتری شمال شرقی شهر بوکان قرار دارد. برای اولین بار در سال ۱۳۶۳ ه.ش کاوشهای باستانشناسی به سرپرستی"اسماعیل یغمایی” صورت گرفت و آثاری از هزاره اول ق.م در اثر این حفاریها نمایان گشت. از جمله آثار به دست آمده در آن فصل، آجرهای منقوش و معبدی به شکل صلیب است که برخی از دیوارهای آن را با گل اخری رنگ آمیزی کرده بودند. بعدها عملیات حفاری در سالهای ۱۳۷۹ و ۱۳۸۰ شمسی صورت گرفت و هم اکنون نیز ادامه دارد. از دیگر آثار به دست آمده در این تپه علاوه بر معبد مرکزی، برجها و دیوارهای مربوط به آن، حیاط سنگ فرش، پلههایی که به این حیات متصل می شود، اتاقهایی با اندود گل اخری و نقاشیهایی با رنگهای سیاه و آبی و آجرهای منقوش دارای موضوعات انسانی، هندسی و گیاهی است. با توجه به مدارک سفالی و آثار موجود به نظر میرسد که این مجموعه مربوط به دوره حکومتی مانا در شمالغرب ایران باشد.
مسجد جامع بوکان
مسجد جامع بوکان در بخش مرکزی و قدیمی شهر و در کنار تپه قدیمی، مشهور به تپه قلعه قرار گرفته است. این اثر با طول و عرض ۲۵*۳۰ متر دارای شانزده گنبد که بر روی نه ستون قرار گرفته، احداث شده است. که ۶ عدد از این ستونها از سنگهای آهکی تراشدار مربوط به بنای اولیه اثر میباشد ولی چهار گنبد آجری و سه عدد از ستونها با تیرآهن و روکش سیمانی در گسترش بعدی مسجد در سال ۱۳۴۵ ساخته شده اند. تاریخ تأسیس مسجد جامع ۱۳۱۰ هجری است و معمار این بنا مرحوم « علی اصفهانی » از معماران ماهر و چیره دست آن زمان بوده است. این بنا در حال حاضر به عنوان محل برگزاری نماز جمعه بوکان مورد استفاده اهالی شهر قرار میگیرد.
صنایع دستی بوکان
عمده صنایع دستی شهرستان بوکان شامل موارد زیر میباشد:
قالیبافی: (در طرحهای۳ ترنج، هراتی و سایر طرحهای کردی افشار) نقوش موجود در بافتهها مستقیماً از عوامل طبیعی مانند کوه، رود، درخت، آتش و… الهام گرفته شده اند.
سجادهبافی: انواع سجاده از نوع جاجیم و گلیم با طرحهای ساده یا طرحهایی مخصوص (شبیه طرح محراب)؛
پارچهبافی: بدلیل علاقه اقوام کرد به حفظ سنن و آداب و رسوم سنتی خود و پیروی از هویت فرهنگی خاصی که به آن پایبند هستند تولید پارچه مخصوص لباس کردی که “بوزو” نامیده می شود توسط دستگاههای پارچه بافی معمول است روش کار بدین صورت است که استاد کار پس از دریافت پشم ریسیده شده و گرفتن سفارش اقدام به چلهکشی و ماسوره پیچی نخ ها نموده و با توجه به ابعاد محصول مورد سفارش و نوع بافت آن از شانههای مختلفی استفاده می نماید سپس با به حرکت درآوردن ماکو به کمک دست (که در داخل آن ماسوره حاوی نخ های پود قرار داده) و استفاده از پا برای ایجاد درگیری نخهای پود و تار، عمل بافت را انجام می دهد عرض دستگاههای بافندگی از ۲۰ تا ۶۵ سانتی متر متفاوت است. عرض ۲۰ سانت بیشتر برای تهیه پارچه لباسهای کردی معمول است و بطور متوسط از ۲۲ متر آن یکدست لباس محلی کردی تهیه میگردد. در برخی موارد نوعی پارچه توری برای تهیه پشه بند نیز تولید می شود که نخهای آن بسیار ظریفتر از پارچه معمولی است.
حصیر بافی: بافت حصیر با ساقه گندم و جو که قبلاً خیس و انعطافپذیر شده است توسط دست وبدون استفاده از ابزارخاصی از دیگر محصولات صنایع دستی این منطقه است حصیر تولید شده مصارف مختلفی از قبیل زیرانداز، پرده سایهبان و تزئین دارد.
نمدمالی،گیوهدوزی، سفالگری، مجسمهسازی، نقاشی، خراطی چوب، پولکدوزی و منجوقدوزی از سایر صنایع دستی این شهرستان میباشند.
۳-۹-۲) تسهیلات و خدمات گردشگری شهر بوکان
شهرستان بوکان در سال ۱۳۹۲ دارای یک هتل و ۳ واحد مهمانپذیر درجه ۲ است و با داشتن ۷۱ تخت، ۰۷/۳ درصد از تختهای واحدهای اقامتی استان را تشکیل میدهد.
بر اساس آمار سال ۱۳۷۹شهرستان بوکان دارای ۱ بیمارستان با ۱۴۰تخت (۱۶/۴ درصد از کل بیمارستانهای استان) و (۷۶/۳ درصد از تختهای بیمارستانی استان) و دارای ۱۲ مرکز بهداشتی درمانی (۴۱/۶ درصد از مراکز بهداشتی درمانی استان) که ۷ واحد آن شهری و ۵ واحد آن روستایی است میباشد. مرکز اورژانس شهرستان بوکان در سال ۱۳۸۰ افتتاح شد که با ۲ آمبولانس بصورت شهری جادهای فعالیت می کنند.
جدول ۸-۲- تعداد و وضعیت تسهیلات و خدمات گردشگری شهر بوکان در سال ۱۳۹۲
ردیف | تسهیلات و خدمات گردشگری |
محل مصاحبه
۳
نحوۀ برقراری تعامل(جسورانه و یا محتاطانه)
محل مصاحبه
۴
نحوۀ رفتار فرد در حوزه عمومی(نحوۀ راه رفتن، ملاحظاتی که در خیابان هنگام گفتگو و حرکت با محقق در نظر میگیرد و توجه به پوشش و غیره)
مکانهای عمومیمثل کافیشاپ، باشگاه ورزشی، خیابان، محل کار
حجم نمونه به استناد اشباع نظری:
“پر شدن فضایی یک مفهوم یا مقوله و عدم ظهور دادههای جدید؛ را اشباع نظری عنوان کردهاند. اشباع معمولاً این گونه تعریف میشود «وقتی که هیچ داده جدیدی در حال ظهور نباشد »ما به اشباع رسیده ایم. اما اشباع چیزی بیش از فقدان دادههای جدید است. اشباع به توسعۀ مفاهیم برحسب معنای الصاق شده به آنها و بر اساس محتواها و یا ابعاد نیز اطلاق میشود"(محمود پور، ۱۳۸۹؛ ۳۲۸).
اشباع نظری در تحقیقات کیفی ملاک توقف فنون پژوهش است و از راههای مختلف میشود به این اشباع دست یافت. میتوان راههای دریافت اشباع نظری را به سه دسته تقسیم کرد:
یک نگاه به اشباع نظری این است که محقق تا چه زمانی و تا کجا باید به جمع آوری اطلاعات بپردازد. در نظریه زمینهای سؤال بر سر این است که آیا مصاحبهها و وسعت مشاهدهها به حدی رسیده است که محقق به اشباع نظری مقولههای کلیدی در نظریهای که ارائه میکند رسیده باشد؟
اشباع نظری میتواند یک ایده ناب باشد که هرگز قابل دسترس نیست. بحث اشباع نظری به محقق هشدار میدهد که تا آنجا که میتواند و باید اشباع مقولهها را ادامه دهد. این تلاش میتواند اعتبار نظریهای را که متکی بر مقولهها تولید میشود ارتقاء دهد.
نوع دیگر در ساخت نظریه استفاده میشود. اشباع نظری به مرحلهای اشاره دارد که نظریه ساخته و عرضه میشود(ایمان ۱۳۸۸).
محقق از طریق فرایند تحلیل و مقایسه مداوم مقولههای ظهور یافته و مختصات آنها در مصاحبههای بعدی دست به گمانهزنی نظری زد. مقولههایی که در فرایند جمع آوری اطلاعات ظهور یافت و توسعه داده شد در فرایند نمونهگیری تقریبا اشباع شد. گفته میشود«تقریباً»زیرا بیشتر در راستای سؤالات تحقیق مقولهها استخراج شده به حد اشباع رسید و هیچ محققی در هیچ جامعه وسیعی مثل شهر تهران نمیتواند چنین ادعایی داشته باشد که بهطورمثال در خصوص همه جوانب زندگی زنان از نظر آگاهی به اشباع رسیده است. در اینجا در واقع اشباع بدست آمد و مفاهیمی که در کدگذاری باز استخراج شده بود تکراری شده بود. از آنجایی که فرایند اشباع نظری در خدمت دستیابی به اطلاعات زیادتر برای حل معما قرار میگیرد، در این تحقیق نیز در مراحلی اولیه سؤالات تحقیق افزایش یافت و نمونههای بیشتری جهت مصاحبه انتخاب شدند. در ابتدا محقق به دنبال زنانی بود که قربانی جنسی بودند و با این ذهنیت وارد میدان تحقیق شد، یعنی زنانی که به نحوی سوژه جنسی شده باشند، یا تعرضهای جنسی به ایشان شده باشد و یا مورد تجاوز واقع شده باشند. اما پس از چند مصاحبه اولیه مشخص شد که تعریف زنان از قربانی شدن فقط مسائل جنسی نیست و مسائل دیگری را نیز در بر میگیرد.
اشباع نظری زمانی اتفاق افتاد که محقق متوجه شد واقعاً در خصوص قربانیشدن در افکار زنان چه میگذرد و گمانههایی در خصوص ارتباط این افکار با سبکزندگی آنها زده شد و تلاش شد که مختصات این گمانهزنیها در مصاحبههای بعدی دنبال شود. لازم به ذکر است که در این راستا پس ازمصاحبه با ۲۸ مشارکت کننده در مصاحبهها پاسخها به حد اشباع رسید ولی به جهت غنیتر شدن کار تا ۴۶ نفر، ادامه یافت.
اعتماد پذیری[۲۸] و معقول بودن[۲۹] روش:
همه پژوهشگران ناگزیر به رعایت شاخص یا معیارهایی هستند که بتوان بدانوسیله قابل اعتماد بودن طرح را ارزیابی کرد. از دلمشغولیهای محقق کیفی میتوان به اثبات صحت و یا معقول بودن تحقیق کیفی اشاره کرد و به دنبال ارائه«معیار معقول بودن »است. لینکلن و گوبا اعتمادپذیری، باورپذیری[۳۰](قابل اعتبار بودن)، اطمینانپذیری(وابستگی داشتن) [۳۱]، انتقالپذیری(قابل انتقال بودن) [۳۲] و تصدیقپذیری[۳۳] را معیارهای تحقیق کیفی معرفی کردهاند(فلیک۱۳۷۸، ۴۲۰) که معادل اعتبار و روایی در تحقیقات کمیعنوان میشود. از آنجایی که در تحقیقات کیفی قابلیت تعمیم مدنظر نیست باید از روشهایی استفاده کرد و به نحوی آن را ارئه داد تا صحت و دقت پژوهش و نزدیکی آنچه ارائه میشود با میدان تحقیق آنقدر زیاد باشد که برای کسانی که تحقیق را ارزیابی میکنند باور پذیر و معقول باشد. در کل میتوان پنج ویژگی را بر شمرد که به صورتی دقیق بیان کننده مفروضات تحقیق کیفی است که به اختصار در ذیل میآید:
اول قابل اعتبار بودن(باور پذیری).
بر اساس این ویژگی پژوهشگر میتواند اثبات کند که تحقیق به صورت دقیق مشخص است و میتوان آن را شرح داد یا وصف کرد. سپس تحقیق مزبور باید از نظر کسانی که واقعیتهای اصولی را شناسایی میکنند قابل اعتبار باشد (مارشال و راسمن ۱۳۸۱، ۱۹۶ - ۱۹۷). این کار را میتوان با روشهای مختلف انجام داد. از جمله میتوان از طریق نظارت افراد متعدد و نخبه و کدگذاری توسط این افراد معتبر بودن کار را به اثبات رساند(کرسول ۲۰۰۷). نکته مهم در تحقیق کیفی این است که هدف اصلی در این تحقیق کشف یا شرح یک مکان، یک فرایند، یک گروه اجتماعی و یا ارائه الگویی از روابط متقابل بین افراد است. پیچیدگیهای متغیرها و روابط متقابل به صورت کامل تشریح میشود و این خود جزء یا بخشی از دادههایی است که از مکان یا میدان تحقیق به دست میآید و نمیتواند روا نباشد (مارشال و راسمن ۱۳۸۱، ۱۹۷). با عنایت به آنچه گفته شد در چارچوب زنان مصاحبه شده که ساکن شهر تهران بودند دادههای به دست آمده و نتایج آن روا است. در این پژوهش جهت افزایش اعتبار تحقیق از نظارت سه استاد محترم راهنما و مشاوران و کنترل ایشان بر روی نحوۀ کدگذاری و اعمال تغییرات لازم کمک گرفته شد.
دوم قابل انتقال بودن(انتقال پذیری):
قابل انتقال بودن یکی از ویژگیهایی است که در تحقیقات مورد ارزیابی قرار میگیرد که لینکلن و گوبا از آن یاد میکنند که به آن گستره تعمیم نیز گفته میشود (مارشال و راسمن ۱۳۸۱، ۱۹۷). در تحقیقات کیفی هیچگاه قابلیت تعمیم ملاک نیست و محقق در پی کشف واقعیت است.
سوم وابستگی داشتن(اطمینان پذیری):
پژوهشگر با توجه به این ویژگی شرایط در حال تغییر پدیدۀ مورد نظر توجه میکند و نیز به تغییراتی که در طرح تحقیق، به سبب تغییر در گسترۀ تحقیق روی میدهد، توجه می کند. ویژگی مزبور بیان کننده این است که پژوهشگر به مجموعهای از مفروضات توجه میکند که با مفروضاتی که اصل پایایی تحقیق بر آن قرار میگیرد، متفاوت است. اثباتگرایان کلاسیک اساس اصل پایایی تحقیق را بر ثابت ماندن جامعۀ مورد تحقیق میگذاشتند، لذا تحقیق میتوانست به صورتی معقول و منطقی، بار دیگر در همان میدان تکرار شود. چنین اصلی مبنی بر تغییر نکردن دنیای اجتماعی با اساس و فرضیۀ زیربنایی تحقیق کیفی مغایر است، زیرا پژوهشگری که این روش تحقیق را بهکار میبرد اساس فرض خود را بر این میگذارد که جامعه یا دنیای اجتماعی در حال تغییر است و از همین دیدگاه میتوان گفت که موضوع تکرار تحقیق مسألهساز میشود (مارشال و راسمن ۱۳۸۱، ۱۹۸ - ۱۹۹). محقق در این پژوهش جهت اطمینان از این مورد از اعتبار ارجاعی استفاده کرده و خود را ملزم دانسته به نقد و انتقاد در فرایند تحقیق اهمیت داده و در کار خود اقدام به اصلاًح نماید. این نقش خطیر را نیز استاد راهنما صبورانه به عهده داشت و استادان مشاور نیز کمک شایانی کردند ولی اصل اساسی بر همان متغیر بودن جامعه بوده است.
چهارم قابل تأیید بودن:
این ویژگی روش کیفی با پدیدۀ عینیت در روشهای سنتی مترادف بهکار میرود. لینکلن و گوبا در اینباره تأکید میکنند که باید این پرسش را مطرح کرد که آیا نتیجهها یا دستاوردهای تحقیق را میتوان در جای دیگری تایید کرد. داشتن چنین دیدگاهی باعث شد که آنها یکی از ویژگیهای اصلی پژوهش (عینیت یا نداشتن تعصب) را کنار بگذارند و آن را در بدنۀ دادهها جایگزین کنند. بنابراین یکی از شاخصهای تحقیق کیفی چنین است: آیا میتوان با این دادهها نتیجههای کلی را تأیید کرد و منجر به این خواهد شد که آنها را در جاهای دیگری هم به کار برد؟ این ویژگی در خور تحقیق کیفی است. یکی از ویژگیهای طرح تحقیق کیفی این است که پژوهشگر با داشتن ذهنیت فطری و طبیعی به تحقیق شکل میدهد. باز هم یادآور میشویم که پژوهشگر باید نقاط قوت تحقیق خود را برشمارد. محقق کیفی نه تنها باید افراد مورد تحقیق را درک کند تا بتواند به دنیای آنها وارد شود، بلکه در بسیاری از موارد باید خود را به جای آنها بگذارد. بینش یا بصیرت پژوهشگر باعث میشود که او بتواند سیستم پیچیدۀ اجتماعی مورد تحقیق را شرح دهد. به هر حال محقق باید استراتژیهایی را تدوین نماید تا اثرات منفی تعصب یا یکسونگری را خنثی کند(مارشال و راسمن ۱۳۸۱، ۱۹۹). یکی از کارهایی که میتوان انجام داد داشتن همکار در تجزیه و تحلیل موضوع است که در این تحقیق مرحله به مرحله با استاد راهنما هماهنگ شد و استخراج منابع و داوریهای متعدد توسط اساتید مشاور و داوران مقالات باعث شد که تجزیه و تحلیلها مورد پرسش قرار گیرد و در مورد درست بودن آنها اطمینان حاصل شود. از دیگر راهها جستجوی موارد منفی بود و کنترل پایاپی دادهها و فرضیههای تئوری بود که در خلال انجام کار نوشته میشد. محقق طی این تحقیق دائم در زمینه یادداشت برداری تمرینات لازم را انجام داده و با استاد راهنمای محترم هماهنگ کرده است تا از یکسونگری و تعصب جلوگیری کند.
تصدیقپذیری:
یکی از بهترین روشهای پیشنهاد شده برای ارزیابی تصدیقپذیری تحقیق کیفی میتوان از«کنترل توسط اعضا »یا بهسخن دیگر، ارزیابی اعتبار به روش ارتباطی دادهها و تفسیر توسط اعضای میدان مورد مطالعه(فلیک ۱۳۸۷، ۴۲۰) اقدام کرد. در این تحقیق محقق جهت انجام این کار علاوه بر اینکه در حین گفتگو با مصاحبهشوندگان شنونده فعالی بوده در خصوص تولید مفاهیم جدید از مقولات نیز از اهل فن و همکاران پژوهشی، استاد راهنما و مشاورهای محترم کمک زیادی گرفته شدهاست.
با عنایت به مطالبی که تا کنون مطرح شد در این پژوهش از راههای مختلفی جهت اعتمادپذیری و تأیید صحت آن استفاده شده که به اختصار در جدول ذیل ارائه میگردد:
جدول شماره ۷٫ روش ارتفاء اعتمادپذیری و تأیید صحت
ردیف
روش ارتقاء اعتماد پذیری و تأیید صحت
شرح
۱
ضبط مصاحبه
مستند سازی هرچه ملموستر باشد امکان ارزیابی و نقد را بیشتر کرده و اعتمادپذیری کار را افزایش میدهد.
۲
یادداشت برداری دقیق
مستندسازی اجازه میدهد دیگران نسبت به فهمی که از تحقیق ارائه میشود قضاوت و ارزیابی داشته باشند.