ژنرال های سیاسی که زمانی همچون خاری در چشم شاه بودند و مورد غضب قرار گرفتند از جمله:
عبدالحسین حجازی(۱۹۶۵-۱۹۶۱م/۱۳۴۴-۱۳۴۰ش، بیماری).
بهرام آریانا(۱۹۶۹-۱۹۶۶م/۱۳۴۷-۱۳۴۵ش، خواستار حمله نظامی به عراق بود که شاه نپذیرفت).
فریدون جم(۱۹۷۱-۱۹۶۹م/۱۳۴۹-۱۳۴۷ش، خواستار قدرتی بیش از تمایل شاه بود).
غلامرضا زاهدی(۱۹۷۱م/۱۳۴۹ش).
در فرماندهان نیروهای زمینی نیز همین الگوی مشابه وجود دارد:
رضا عظیمی(۱۹۶۶-۱۹۶۱م/۱۳۲۵-۱۳۴۰ش، بیماری).
عزت الله ضرغامی(۱۹۶۹-۱۹۶۶م/۱۳۴۹-۱۳۴۷ش، تعویض سریع وی نشانگر نارضایتی شاه بود).
فتح الله مین باشیان(۱۹۷۰-۱۹۶۹م/۱۳۵۰-۱۳۴۷ش، نایده گرفتن مشکلات نوسازی ارتش).
غلامعلی اویسی(نوامبر۱۹۷۲م/۱۳۵۰ش).
دیگر مقامات عالی رتبه که به دلیل عدم صلاحیت حرفه ای اخراج شده اند: ژنرال پالیزبان، رئیس ضداطلاعات به دلیل عدم موفقیت در کشف شبکه جاسوسی شوروی در ارتش. سپهبد فرخ نیا، فرمانده ژاندارمری به دلیل فساد.
شاه همیشه نسبت به آن دسته از افسران ارتش که درصدد ایجاد پایگاهی مستقل برای خود بودند، حساسیت نشان می داد. لیکن در مواقع بحرانی به افراد نظامی نیرومند مانند ژنرال رزم آرا در سال ۱۹۵۱م/۱۳۳۰ش و ژنرال فضل الله زاهدی در سال ۱۹۵۳م/۱۳۳۲ش روی می آورد. هر دوی آنها به عنوان نخست وزیر به او خدمت کردند، لیکن پس از مشاجرات و اختلافات موجود هر دوی آنها را حذف نمود. بار دیگر در سال ۱۹۶۱م/۱۳۴۰ش شاه ضرورت حذف سه ژنرال نیرومند و فاسد را که پایگاه های مستقلی برای خود فراهم آورده بودند، تشخیص داد که عبارتند از: علوی مقدم رئیس پلیس ملی، رئیس اطلاعات ستاد مشترک حاج علی کیا، و رئیس ستاد ساواک تیمور بختیار.
علوی مقدم و کیا بازنشسته شدند و کیا در حرفه تجارت بیش از حرفه ژنرالی اش ثروت دست و پا کرد. بختیار که دارای جاه طلبی های سیاسی بیشتر بود به اروپا تبعید گردید و در آنجا به فعالیت شدید علیه شاه پرداخت لیکن در سال ۱۹۷۰م/۱۳۴۷ش در عراق کشته شد. خدمت طولانی و وفادارانه به شاه همیشه راهی مطمئن برای رسیدن به امنیت نبوده است. تشخیص بین جاه طلبی های شخصی و خطاهای حرفه ای به عنوان دلیل شاه برای اخراج یک افسر خاص هیچ گاه ساده نیست.
با ذکر این موارد روشن می شود که علت اصلی اخراج، تجاوز به حریم شاه بوده است. دستگاه های شایعه سازی تهران نیز معتقدند که در تمام این موارد شاه نگرانی خود را در مورد یک افسرجاه طلب نشان داده است. البته این امر می تواند در بعضی از موارد صادق باشد. ولی شواهد موجود نشان نمی دهد که آن ها توانسته اند پایگاهی مستقل برای خود ایجاد کنند لیکن تعدادی از آن ها به خاطر صلاحیت، توانشان در رهبری و محبوبیت در نیروهای مسلح از این پتانسیل برخوردار بوده اند. از نظر شاه حذف افسری که بیش از حد استقلال نشان داده و قادر است یک پایگاه شخصی مستقل ایجاد کند امری منطقی است. بنابراین می بینیم که شاه به عنوان تنها منبع قدرت مختار است که بنا به مصلحت خود به شخصی پاداش داده و یا تنبیه نماید و لازم نیست که این کار توأم با منطق باشد. افسری که مورد خشم واقع شده می تواند کاملاً اخراج و یا به آرامی به مرحله بازنشستگی برسد. از آنجا که هیچ کس به سرنوشت خود اطمینان ندارد همه سعی دارند از خطا اجتناب ورزیده و خواسته های شاه را به بهترین وجه ممکن تعبیر و تفسیر نمایند. بنابراین سیستم چیزی به جزء انسان های بله قربان گو تولید نکرده است.[۳۰۶] اما از طرف دیگر پایدارترین اعضای کادر افسران، کسانی هستند که طی سال ها، وفاداری خود را به شخص شاه نشان داده اند. چهار تن از کسانی که در اوایل دهه ۱۹۷۰م/۱۳۵۰ش، چنین وضع مستحکمی داشتند عبارتند از:
- حسین فردوست: متولد ۱۹۱۹م/۱۲۹۸ش، فرزند یک ستوان ارتش، همراه با شاه برای تحصیل به سوئیس فرستاده شد و از آن پس همواره خدمتگزار شخصی وی بوده است. او در امریکا آموزش دیده بود، در ساواک کار کرده بود و در نهایت ریاست سازمان بازرسی شاهنشاهی، پلیس مخفی شاه محسوب شده بود.
- ارتشبد حسین طوفانیان: معاون وزارت جنگ و مسؤول خرید اسلحه از خارج. او یکی از قوی ترین افسران و گفته می شد که دوست نزدیک شاه بوده است.
- ارتشبد محمد خاتمی: متولد ۱۹۲۰م/۱۲۹۹ش، وی از ۱۹۴۶تا ۱۹۵۸م/۱۳۲۵تا۱۳۳۷ش، خلبان شخصی شاه بود وقتی که شاه در سال ۱۹۵۳م/۱۳۳۲ش از کشور گریخت او بود که شاه را به جای امنی پرواز داد.
خاتمی بعدها با فاطمه خواهر شاه ازدواج کرد و از سال ۱۹۵۸ تا هنگام مرگ در یک حادثه در سال ۱۹۷۵م/۱۳۵۴ش، فرمانده نیروی هوایی بود.
- ارتشبد نعمت الله نصیری: متولد ۱۹۰۷م/۱۲۸۶ش، وی ارشد کلاس شاه در دانشکده افسری تهران بود. از ۱۹۵۰م/۱۳۲۹ش، فرماندهی کادر شاهنشاهی را در تهران به عهده داشت کسی بود که شاه در اوت ۱۹۵۳م/ مرداد ۱۳۳۲ش برای دستگیری مصدق فرستاد. او در سال ۱۹۶۵م/ ۱۳۴۴ش به ریاست ساواک منصوب شد و این سمت را تا سال ۱۹۷۸م/۱۳۵۶ش برعهده داشت.[۳۰۷]
سرلشگر ناصر فربد که خود یکی از کسانی است که در اوایل دهه ۱۳۴۰ش از ارتش تصفیه شد، از عوامل دخیل در این برخورد و سازماندهی ارتش را جدای از خواست شاه، خواست امریکا نیز می داند. او در این زمینه به نقل کامل گزارش نشریه Army and Politics از روزنامه آیندگان مورخ ۱/بهمن/۱۳۵۷ می پردازد: چند سال بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که با پول امریکا صورت گرفت… مستشاران ما (امریکا) در ایران، نظر دادند که لازمست تصفیه هایی در ارتش ایران صورت گیرد. بر اساس این پیشنهاد بود که وزارت دفاع امریکا به ژنرال سایتز مأموریت داد که طرحی تهیه کند تا به موجب آن بتواند ارتش ایران را به تدریج از وجود عناصری که ما (امریکا) اصطلاحاً آن ها را عنصر نامطلوب نامیده ایم تصفیه کند. ژنرال سایتز طرح خود را تهیه و مورد تصویب قرار گرفت. در این طرح به افسرانی نامطلوب گفته می شد که دارای یک یا چند از خصوصیات زیر باشند:
- افسرانی که مشکوک به داشتن افکار مخالف رژیم شاه بودند.
- افسرانی که از لحاظ فهم و شعور اجتماعی و درک مسائل سیاسی در سطح عالی باشند.
- افسرانی که خوشنامی و شخصیت آنان مورد تأیید عده زیادی از افسران باشد و حسن شهرت داشته باشند.
- افسرانی که ذاتاً دارای قدرت تصمیم گیری و ابتکار شایان توجه بوده و در قبول مسؤولیت ها جسارت به خرج دهند.
یک سال بعد ژنرال کلارسون با آموزش لازم به ایران رفت و طرح مزبور را به اطلاع شاه رساند و چنین استدلال کرد: چون ارتش ایران قادر نخواهد بود که در برابر تهاجم شوروی مقاومت کند و از طرفی در صورت حمله شوروی به ایران جنگ سوم جهانی آغاز خواهد شد، ارتش امریکا بر طبق طرحی که تهیه کرده بود برای نگهداری منافع خلیج فارس بلافاصله با نیروهای مستقر در آلمان غربی، قسمت جنوبی ایران را اشغال می کند. به همین لحاظ در کنگره امریکا نیز به هنگامی بررسی مسأله فروش اسلحه به ایران اظهار شد که تحویل اسلحه به ایران چندان با طرح های دفاعی امریکا مغایرت ندارد و ارتش ایران این سلاح ها را در ذخایر خود نگهداری خواهد کرد که ما (امریکا) می توانیم در صورت لزوم عیناً آنان را در اختیار بگیریم. از لحاظ سیاسی نیز اختلاف ایران با سایر همسایگان به مرحله ای نخواهید رسید که مستلزم کاربرد نیروهای نظامی طرفین باشد. بنابراین ارتش ایران باید در شرایطی قرار گیرد که بتواند رژیم را حفظ کند و تنها خطری که ممکن است رژیم را تهدید کند گسترش فعّالیت های مسلح چریکی و انقلابات داخلی است. بدین ترتیب ژنرال کلارسون و دو سرهنگ امریکایی همراه وی توانستند شاه ایران را با دکترین سیاسی و نظامی امریکا در ایران موافق کنند. به دنبال این توافق بود که اداره دوم ستاد بزرگ ارتشتاران صورتی از افسران نامطلوب بر اساس همان چهار موردی که در طرح تصفیه ژنرال سایتز پیش بینی شده بود، تهیه کرد. اما در جریان کار مشاهده شد که تعداد این گونه افسران آنقدر زیاد است که مقامات اداره دوم جرأت نکردند قضیه را به اطلاع شاه برسانند. لذا مستشاری نظامی امریکا در ایران به آنان توصیه کرد که در طرح قبلی خود تجدید نظر کنند، به این معنا که افسران نامطلوب ارتش را نسبت به خطراتی که وجودشان ایجاد می کند به سه دسته تقسیم کنند و به تدریج آنان را کنار بگذارند:
- دسته اول آن هایی که به مرحله بازنشستگی نزدیک هستند و تا وصول به این مرحله می توان آن ها را در مشاغل غیرحساس گمارد.
- دسته دوم آن هایی که به مرحله بازنشستگی نزدیک نیستند ولی کنترل آن ها در شرایط عادی امکان پذیر است و می توان با مراقبت از اعمال و رفتارشان در عین حال از استعداد و مدیریتشان بهره برداری کرد.
- دسته سوم افسرانی که نفوذ و اعتبار آنان در بین سایرین، همچنین قدرت تصمیم گیری و بالا بودن سطح شعور اجتماعی آنان می تواند در یک شرایط بحرانی توجه عده زیادی از افسران را به خود جلب کند، البته این عده بایستی زودتر از دو دسته دیگر کنار گذاشته شوند. [۳۰۸]
مجله در ادامه گزارش مخصوص خود برای کمیته نظامی کنگره امریکا چنین اضافه می کند که شاه در ملاقات خود با رئیس اداره دوم ستاد بزرگ ارتشتاران صریحاً دستور می دهد که ترتیبی بدهند کسانی که افکار مشکوک دارند تا درجه سروانی بالا بروند و از سرگرد به بالا دیگر جای نگرانی نباشد. ولی حقیقت این است که این سیستم کنترلی بسیار خفقان آور و ترسناک اطلاعاتی در ارتش ایران از آن پس دیگر اجازه نداده است که افسران ماهیت فکری خودشان را نشان دهند. آن ها نه تنها از سایه خودشان هم وحشت دارند، بلکه در برخورد با مسائل بسیار کوچک سیاسی هم تعمداً خود را به نفهمی می زنند و نتیجه اعمال چنین روشی در ارتش ایران باعث گردید که کارشناسان نظامی امریکا در طول ده سال از ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۶ خورشیدی نتوانستند تصویر روشنی از روحیات و طرز فکر افسران ایرانی به دست آورند و مرتکب همان اشتباهی شدند که سازمان سیا بر اثر اتکا به گزارشات ساواک مرتکب شد.[۳۰۹]
ارتش تنها توسط نهادهای اطلاعاتی داخل و خارج آن کنترل نمی شد. سازماندهی غیرمتمرکز نیروهای سه گانه اقدامی دیگر برای نظارت غیرمستقیم شاه بر ارتش بود. تشکیل ستاد توسط هر یک از نیروهای سه گانه در سال ۱۳۳۴ و استقلال آن ها از یکدیگر اقدامی برای ممانعت از تمرکز اختیارات در ستاد ارتش و اعمال کنترل بیشتر بر آن ها از سوی شاه بود. با تشکیل ستاد بزرگ ارتشتاران اختیارات و نقش وزارت جنگ تحت الشعاع آن قرار گرفت. با تشکیل این ستاد نه تنها کنترل شاه بر ارتش افزایش یافت بلکه با انتقال هماهنگی های مربوط به امور اداری و مالی به آن، عملاً وزارت جنگ به سازمانی تشریفاتی و رابط صوری ارتش با هیأت دولت و مجلس و عاملی برای ارائه لوایح و ابلاغ اوامر شاه تبدیل شد. سپهبد وثوق وزیر جنگ و سرلشکر عبدالله هدایت رئیس ستاد مشترک همواره در مورد کارهای اداری و چگونگی مسؤولیت و اختیارات با یکدیگر اختلاف داشتند. اختلافات وثوق و هدایت تنها در اواخر سال ۱۳۳۹، هنگامی که هر دوی آن ها به فساد مالی و حیف و میل اموال ارتش متهم و برکنار شدند، پایان یافت.[۳۱۰]
شاه از یک طرف که گروه افسران خود را از نزدیک تحت نظارت مستقیم داشت، از طرف دیگر احساس وفاداری نسبت به شخص خود و کل نهادهای سلطنت را مورد تشویق و ترغیب قرار می داد.[۳۱۱] تبلیغات گسترده و وسیعی به نفع رژیم همه روزه در سربازخانه ها به عمل می آمد و به نظامیان ایرانی تلقین می کردند که شاه در واقع همان خدای روی زمین است و هر کس حتی در عالم خیال هم نسبت به او نظر بدی داشته باشد محکوم است.[۳۱۲]
هیچ درجه نظامی بالاتر از سرگردی بدون دقت و بررسی مستقیم خود شاه در پرونده افسر مورد نظر و دستور او انجام نمی پذیرفت. شاه شخصاً پرونده های این قبیل افسران را برای تعیین مصلحت و ضرورت ارتقاء درجه آن ها را مورد مطالعه قرار می داد. او تمام سرلشکران و فرماندهان عالی خود را از آمدن به پایتخت یا ملاقات با سایر فرماندهان بدون اجازه شخصی او و مورد به مورد منع کرده بود. شاه با فرماندهان خود ملاقات می کرد و با آن ها همان طور رفتار می کرد که با دیوان سالاری غیرنظامی خود رفتار می کرد. متناسب با جلب رضایت فرماندهان، شاه تلاش چشمگیری را برای جلب وفاداری سربازان هم تبلیغ و ترویج می کرد. مشخصاً یکی از شیوه های مورد استفاده برای این کار پاداش دادن بود.[۳۱۳]
اتخاذ همه تصمیم ها در ارتش توسط شاه گرفته می شد. ژنرال هایزر اعتقاد دارد که حتی تصمیماتی که در اکثر سازمان های نظامی در رده های سرهنگی یا سرهنگ دومی اتخاذ می شود در ایران توسط شاه تصمیم گیری می شد. هایزر یکی از دلایل این امر را در خصوصیات افسران ایرانی جستجو می کند که عادت کرده بودند که به آن ها دستور بدهند. او می نویسد: ارتش ایران یک ضعف عمومی انکار ناپذیر دارد و اینکه ارتش آموزش ندیده بود که فی نفسه مشکلات را حل کند. ارتش به رهبری قدرتی متکی بود که در وجود شاه و امریکا خلاصه می شد.[۳۱۴] قره باغی نیز اعتراف می کند که امرای ارتش در برنامه ریزی تجربه کمی داشتند؛ زیرا شاه همه طرح ها را یک نفره فرموله می کرده است و آن ها عادت کرده بودند که فقط مجری باشند.[۳۱۵] او در خاطرات خود درباره جلسه ای که برای موضوع اجازه و یا عدم اجازه به برگزاری تظاهرات مخالفین در آستانه تاسوعا و عاشورا در جلسه روز پنج شنبه ۱۶/آذر/۱۳۵۷ تشکیل شده بود، می نویسد: در این جلسه بحث بر سر این بود که آیا به دستجات مذهبی و مخالفین اجازه راهپیمایی در روزهای تاسوعا و عاشورا داده شود یا نه؟ نتیجه ای گرفته نشد و ارتشبد ازهاری نتوانست تصمیمی بگیرد و اظهار کرد که: من امروز به حضور اعلی حضرت شرفیاب خواهم شد. این موضوع را به عرض می رسانم و برابر اوامر اعلی حضرت عمل خواهیم کرد.[۳۱۶]
در آستانه خروج شاه از کشور ژنرال قره باغی به دیدار شاه می رود و می گوید: بیش از ۵۰ سال است که در ارتش شاهنشاهی تمام دستورات و اوامر به فرمان همایونی ابلاغ گردیده و سلسله مراتب و پرسنل نیروهای مسلح شاهنشاهی به این رویه عادت کرده اند، بعد از مسافرت اعلی حضرت مسلماً غیبت و فرار بیش از اینکه هست خواهد شد و بی انضباطی در یگان ها و سازمان ها شدت خواهد یافت بنابراین استدعا دارم به علت وضع بحرانی کشور یک فرمانی تهیه گردد که ضمن بیان علت مسافرت، از پرسنل نیروهای مسلح خواسته شود تا در مدت مسافرت اعلی حضرت انضباط را رعایت و از فرماندهان خود اطاعت نمایند.[۳۱۷]
شاه ارتشتاران را به گونه ای تربیت کرده بود که در تصمیم گیری در مورد مسائل مربوط به امور ارتش فاقد اراده و استقلال بودند. فرماندهان نیروها مستقیماً از خود شاه فرمان می گرفتند. قره باغی در این زمینه چنین می نویسد: در ایامی که اعلی حضرت در کشور حضور داشتند، روش جاری این بود که فرماندهان نیروهای مسلح مستقیماً شرفیاب شده و درباره امور مربوط به نیروی خود کسب دستور می کردند. و بدین ترتیب مسؤولیت نیروها به عهده فرماندهانشان بود و رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران هیچ گونه سمت فرماندهی نسبت به نیروهای سه گانه نداشت. البته بر مبنای روش جاری معمولا اوامر اعلی حضرت از طریق رئیس ستاد به نیروها ابلاغ می گردید. اما فرماندهان نیروی های سه گانه زمینی، هوایی، دریایی مستقیماً گزارش کارهای مهم خود را به اعلی حضرت معزول داشته و دستورات لازم را می گرفتند و نتیجه را به ستاد منعکس می کردند تا ستاد بتواند اقدامات و هماهنگی های ضروری را درباره اجرای اوامر فرماندهی معمول دارد. فرمانده ژاندارمری و رئیس شهربانی کشور هم که جزء نیروهای مسلح شاهنشاهی بودند مثل نیروهای سه گانه عمل می کردند یعنی شخصاً گزارشات خود را به عرض رسانیده و دستورات مربوطه را اخذ می نمودند.[۳۱۸]
پس از تشکیل دفتر ویژه اطلاعات در سال ۱۳۳۸، شورای امنیت کشور با حضور مسؤولین اطلاعاتی و امنیتی ساواک، ارتش، شهربانی و ژاندارمری تشکیل شد. این شورا اختیارات گسترده ای داشت به نحوی که می توانست هر مقام نظامی و غیرنظامی را در هر رده ای احضار کند. هدف از تشکیل شورا ایجاد یک قلب و مغز اطلاعاتی در دفتر ویژه بود. فردوست می نویسد: قدرت مطلقه شاه مانع از عملی شدن این هدف شد، چرا که رؤسای سازمان های عضو شورا مستقیماً با شاه در ارتباط بودند، مسائل خود را با او حل و فصل می کردند و تصمیمات لازم اتخاذ می شد. شاه وزیر امور خارجه را از شرکت در شورا منع کرده بود.[۳۱۹]
به گفته ارتشبد فریدون جم خود شاه رأساً در جزئی ترین تصمیمات ارتش دخالت می کرد: هر چه مسائل مهم و بزرگ بود آخرش موکول می شد به اینکه بیاید برود به ستاد بزرگ ارتشتاران و به شرف عرض برسد و اعلی حضرت تصویب بکنند. هیچ کس جرأت نمی کرد هیچ کاری بکند، چون مسائل حتی خیلی کوچک مثلاً یک ستوان بخواهد برود زیارت کربلا باید شرف عرض بدهد. خوب روی این اصل البته افسران فقط شخص اعلی حضرت را می شناسند. حتی آیین نامه انضباطی ارتش قید کرده بود که هر فرماندهی در هر مقامی هست، در حقیقت به نمایندگی اعلی حضرت فرمانده است. یعنی به نام ایشان فرماندهی می کند. اگر این شخص فرمانده دسته است یعنی۵۰ نفر سرباز زیر امرش هستند برای این نیست که این را مأمورش کردند و بهش گفتند تو یک نفر، یعنی یک آدمی هست که نماینده شاه است برای این پنجاه نفر. چنین ارتشی البته چشمش به این بود که اعلی حضرت دستور بدهد، اصلاً اگر اعلی حضرت دستور نمی دادند اصلاً نمی خواستند دستور بدهند.[۳۲۰]
خرید ساز و برگ نظامی برای ارتش هم به گفته ارتشبد جم فقط به تصمیم خود شاه بستگی داشت: اعلی حضرت شخصاً انتخاب می کرد، دستور می داد به طوفانیان برود بخرد، نه وزارت جنگ کنترلی داشت روی این خریدها، نه ستاد بزرگ ارتشتاران کنترلی داشت، اعلی حضرت بود و بانک مرکزی و طوفانیان و سفارت امریکا، اصلاً ارتش هم اطلاعی نداشت. وقتی که شما اسلحه می خرید، اول باید بدانید این اسلحه را برای چه می خرید، برای کدام ارتش می خرید، آن وقت می شود رفت به این که ما احتیاج داریم به این قبیل سلاح ها و بعد بروند بگردند ببینند این سلاح ها را چه کسانی می سازند بهترین آنها را کی می سازد، کی زودتر تحویل می دهد، کی بعد اگر در موقع بحران بشود، ادا در نمی آورد برای دادن وسایل و قطعات یدکی و از این حرف ها، قیمت هایش کدام مناسبتره؟ کی زودتر تحویل می دهد؟ اینها همه درست باشد. اینها هیچ کدامش نمی شد همینطور ما نشسته بودیم، یک روز می دیدیم هشتصد تا تانک میاد نه حساب کرده بودند که خوب هشتصد تا تانک میاد، اول این، آدم لازم داره، جا می خواهد، اینها آموزش لازم دارند، وسایل آموزشی لازم دارند، بعد لجستیک می خواهند، چه وسایل نگه داری لازم دارند؟ چه وسایل هدف یابی و اینها لازم دارند؟ چه سیستم فرماندهی لازم دارد؟ چه وسایل نگهداری و لجستیک لازم است؟ اینها که همه اش با همدیگر بررسی نمی شد. یک روز می گفتند ۸۰۰ تا نفربر خریدند، نمی دانم ۹۰۰۰ تا تانک خریدند، من که خودم رئیس ستاد بودم، من که اصلاً هیچ وقت اطلاع نداشتم.[۳۲۱]
شاه نه تنها بر واردات جنگ افزارها و ترفیع درجه نظامیان ارشد نظارت داشت، بلکه مسائلی مانند تأمین نیازهای رفاهی افسران، نظارت بر برنامه های آموزشی آنان، شرکت در مانورهای نظامی و پرداخت حقوق و پاداشهای کلان، مزایای شغلی گوناگون از جمله سفرهای خارجی، امکانات درمانی پیشرفته، خانه های مرفه و فروشگاه های ویژه ارزان قیمت نیز مورد توجه و نظارتش قرار داشتند.[۳۲۲]
یکی دیگر از سیاست های شاه در نظارت و کنترل بر ارتش، سیاست معروف تفرقه بینداز و حکومت کن بود. این سیاست نه تنها در ارتش بلکه در تمام سطوح دیگر به عنوان ابزاری کارآمد در جهت ایجاد رقابت و توازن به کار می رفت و ارتش تنها یکی از نمونه های بارز اعمال این سیاست بود که برای جلوگیری از قدرت فرماندهان در تقابل با شخص اول مملکت به کار می رفت. اتخاذ این سیاست و پیگیری آن از سوی محمدرضا شاه را باید از بعد روانشناسی او مورد توجه قرار داد. شاه انسانی بود که به هیچ کس اعتماد نداشت و همیشه نه تنها به دیگران بلکه حتی به سایر دولت ها و کشورها نیز به دیده شک و تردید نگاه می کرد. محمدرضا شاه در پشت افکار و اعمال افراد توطئه ای را علیه خود و کشورش متجسم می دید که باید خنثی می شد.
همان طور که گفته شد شاه فرماندهان نظامی را جداگانه به حضور می پذیرفت. هر فرمانده نظامی تنها به شخص شاه پاسخگو بود و تنها از او دستور می گرفت. تنها در مراسم عمومی بود که فرماندهان ارشد نیروهای مسلح در یک اتاق با او ملاقات می کردند. این امر به شاه اجازه داده بود که کنترل کاملی بر آنها داشته باشد.[۳۲۳] هایزر در خاطرات خود می نویسد، شاه از اینکه او سران ارتش را در روزهایی که دیگر کاری از دست شاه ساخته نبود، توانسته بود دور هم جمع کند اظهار خوشحالی می کرد، زیرا خودش هرگز چنین کاری نکرده بود. هایزر به شدت از این امر متعجب می شود که حتی در این روزهای سرنوشت ساز او به طور جداگانه با فرماندهان ارتش ملاقات می کند.[۳۲۴] باری روبین در کتاب Paved With Good Intentions:The American Experience and Iran در این زمینه چنین می نویسد: شاه برای حفظ قدرت خود و جلوگیری از هر گونه حرکت نظامی که خارج از کنترل او باشد، اختلافات و رقابت هایی بین ژنرال های خود به وجود آورده بود که هماهنگی و وحدت عمل بین آنها را دشوار می ساخت. این اختلاف و عدم اعتماد بین فرماندهان نظامی در جریان انقلاب و پس از خروج شاه از ایران از هماهنگی و اشتراک مساعی آنها برای رویارویی با انقلاب جلوگیری کرد و بالاخره به از هم پاشیدگی نیروهای مسلح انجامید.[۳۲۵] علی رغم اینکه محمدرضا شاه افسران زیادی دور و بر خود داشت و این عده هم از همه وفادارتر بودند اما همیشه وحشت داشت که در جایی از ارتش علیه وی کودتا شود. او تمام افسران ارشد را وادار کرده بود جاسوسی کنند و به طور مداوم گزارش هایی را از دیگران برای او بفرستند. محمدرضا شاه با افسران مانند مهره های شطرنج بازی می کرد و مرتب آنها را چپ و راست می کرد تا مهره ای در یک محل زیاد نماند و قدرتی را برای خود کسب نکند.[۳۲۶] احسان نراقی در مورد سیاست های شاه در مورد کنترل ارتش برای کسب وفاداری و جلوگیری از قدرت گرفتن افسران ارتش چنین می نویسد: من با یک نفری زندانی بودم سرلشکری بود، چندین سال معاون رکن ۲ بود و من ازش پرسیدم که آقا، این پرونده ها را چطور شما تشکیل می دادید در رکن ۲؟ مثلاً هر افسری پرونده دارد؟ مثلاً اویسی پرونده براشون تشکیل می دهید؟ یعنی برخلاف رکن ۲ در بقیه ممالک دنیا، رکن ۲ معمولاً کارش این است که قابلیت سیاسی و فکری و تخصصی و فنی یک افسری را بسنجد، نقاط ضعفش را بداند، و قوتش را هم بداند، مثل بداند این آدم برای فلان مرکز فرماندهی اهلیت دارد یا نه، برای این است که رکن ۲ پرونده تشکیل می دهد، نه برای اینکه برای اشخاص پرونده سازی کنند. اما اینجور که این افسر برای من گفت تقریباً پرونده های رکن ۲ پرونده سازی بود، بیشتر جهات منفی بود. وقتی که افسری یک کمی به قول معروف کله اش بوی قورمه سبزی می داد، براش پرونده تشکیل می دادند. این بود که افسران اشخاصی بودند که وارد این معقولات نمی شدند، آدم های ضعیفی بودند از نظر فکری و سیاسی، این است که این ارتش نمی توانست کار سیاسی بکند، این ارتش از عهده کار اجتماعی سیاسی برنمی آمد، برای اینکه شاه به این ترتیب او را آماده نکرده بود این ارتش را. بعد هم فرماندهانش را دائماً مثل اسباب بازی هی تغییر می داد، که هیچ فرماندهی در ارتش ریشه ندواند، صاحب حیثیت و اعتبار نشود.[۳۲۷]
بدگمانی و شکاکیتی که محمدرضا شاه نسبت به زیردستان و مشاورانش داشت سبب می شد که برای جلوگیری از قدرتمند شدن آنان چنین سیاستی را دنبال کند. در سال ۱۹۷۱م/۱۳۴۹ش هنگامی که شاه در حال مذاکره با شرکت های نفتی برای افزایش قیمت نفت بود، از علم می پرسد که آیا امکان دارد که ایالات متحده یا انگلستان به خاطر پافشاری وی بر افزایش قیمت اقدام به طراحی کودتا برای براندازی حکومتش نمایند. خود شاه باور داشت که چنین تلاشی با شکست مواجه خواهد شد و به علم گفته بود که در مورد برنامه ریزی کودتایی که باید مجری آن ارتش باشد، ژنرال های من نسبت به یکدیگر سوءظن داشته و احترامی برای همدیگر قائل نیستند. آن ها این قدر به خون یکدیگر تشنه هستند که تهدیدی به شمار نمی آیند.[۳۲۸]
بدبینی شاه به افسران خود تا آنجایی پیش رفت که ارتشبد فریدون جم رئیس ستاد بزگ ارتشتاران را بدون هیچ دلیل موجهی از کار برکنار کرد. ارتشبد جم در توضیح علت برکناریش به پرویز راجی چنین می گوید: مستشاران نظامی امریکا همیشه در گفتگو هایشان با شاه از من تعریف می کردند. ولی یک روز ژنرال زایتس- فرمانده مستشاران امریکا در ایران- با لبخندی به من گفت که امروز بوسه مرگ را نثارت کردم و موقعی که مفهوم این جمله را از او پرسیدم جواب داد در ملاقات با شاه به او گفتم که جم بهترین ژنرال در ارتش ایران است … از آن روز به بعد اوضاع دگرگون شد و به صورتی درآمد که دست به هر کاری می زدم به بن بست می رسیدم. شاه هر روز به دلیلی انگشت به نارسایی های ارتش می گذاشت، ولی در هر مورد نیز موقعی که برای یافتن علت نارسایی ها تحقیق و بررسی می شد، همیشه این نتیجه به دست می آمد که تقصیر از من نبوده و یا اگر دخالتی در آن هم داشته ام، صرفاً موردی بوده که قبلاً به تصویب شخص شاه رسیده است. ولی علی رغم این مسائل پیوسته شاهد بودم که جو نامساعدی علیه من روبه گسترش است و وضع به شکلی در می آید که دیگر قادر نیستم به سهولت دست به کار بزنم تا اینکه یک روز در جمع فرماندهان نظامی موقع صحبت راجع به نارضایتی شاه از بعضی واحدهای ارتش خطاب به آنها گفتم: ناخشنودی شاهنشاه از چنین مسائلی هم از نظر شغلی و هم از نظر احساسی برایم فوق العاده زجرآور است، چون نه تنها شاهنشاه را فرمانده خود می دانم بلکه به او به عنوان برادر خود نیز عشق می ورزم. و گفتن این جمله سرنوشت تیمسار جم را دگرگون ساخت به این ترتیب که اسدالله علم وزیر دربار در ملاقات کوتاه با جم به وی گفته بود که شاه از بی مبالتی او و اینکه شاه را برادر خود دانسته ناخشنود است و به وی خاطر نشان ساخت که اگر قصد استعفاء دارد شاه با تقاضایش موافقت خواهد کرد.[۳۲۹]
بنابراین چنین سیاستی سبب می شده است که فرماندهان نظامی برای باقی ماندن در مشاغل و پست های خود تنها خود را به شخص اول مملکت نزدیک کنند. با جلب حمایت و پشتیبانی محمدرضا شاه از عملکردشان تکیه گاهی مناسب برای تضمین آینده نظامی و سیاسی خود به دست می آوردند. وجود چنین مکانیزمی سبب می شد که فضای بی اعتمادی میان خود فرماندهان نظامی نیز به وجود آید، هر کدام به یکدیگر به منزله رقیبی بالقوه نگاه می کردند که احتمال دارد در آینده ای نزدیک با جلب حمایت اعلی حضرت گزینه ای مناسب برای پست او از سوی اعلی حضرت تشخیص داده شود. همکاری و وحدت در چنین وضعیتی سخت و مشکل به دست می آید و همه چیز بستگی به نظر شخص اول مملکت دارد.
از دیگر نتایج سیاست های شاه بی اثر شدن و بی مفهوم شدن جایگاه ستاد مشترک ارتش و وزارت جنگ بود. سولیوان در این زمینه چنین می نویسد: نیروهای مسلح ایران یک رئیس ستاد مشترک داشتند که با روسای ستاد نیروهای مختلف جلسات مرتبی داشت، ولی ستاد مشترک نیروهای مسلح ایران و رئیس آن فاقد قدرت و اختیارات معمول سازمان ها و مقامات مشابه نظامی در کشورهای دیگر بودند و بیشتر به صورت یک دفتر طرح و هماهنگی عمل می کردند.[۳۳۰]
وضعیت ستاد ارتش چنان مغشوش بود که هایزر در خاطرات خود در اشاره به آن چنین می نویسد: در کشورهای دیگر فرمانده کل نیروهای مسلح، یک ستاد مشترک دارد که نمایندگان هر یک از قوا در آن عضویت دارند. اما در آوریل گذشته وقتی دکترین عملیات و مفهوم عملیات را مطالعه می کردم در کمال تعجب دیدم که از دو هزار نفر عضو ستاد مشترک ارتش ایران به جزء سه نفر همه از نیروی زمینی آمده اند. علت آن هم این بود که تیمسار ازهاری خود از این نیرو آمده بود و همه افراد را از نیروی زمینی انتخاب کرده بود. قویاً پیشنهاد کردم که این وضع را اصلاح کند. اگر قرار بود طرحی ریخته شود باید نمایندگان هر سه نیرو حضور می داشتند.[۳۳۱]
ارتشبد قره باغی در مورد روابط ستاد مشترک و وزارت جنگ چنین می نویسد: روابط ستاد ارتشتاران با وزارت جنگ در زمان حضور اعلی حضرت، برابر اوامر شاهنشاه و روش جاری ارتش شاهنشاهی از این قرار بود که: رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران و فرماندهان نیروهای سه گانه تحت امر مستقیم اعلی حضرت که سمت فرماندهی کل قوا را داشتند، بودند و گزارشات مربوط به ارتش را رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران و فرماندهان نیرو مستقیماً به عرض اعلی حضرت رسانده، اوامر و دستورات را دریافت می نمودند و فقط موضوع بودجه و مسائل مالی و قوانین مربوط به ارتش از طریق وزارت جنگ به دولت و مجلسین داده می شد. بنابراین وزیر جنگ دخالتی در امور ستاد ارتش و نیروها نداشت.[۳۳۲]
-تنای و همکاران[۱۵۴] (۲۰۱۳)در تحقیقی تاثیر رضایت شغلی و تعهد سازمانی بر روی ترک از خدمت در یک صنعت تولیدی را مورد بررسی قرار دادند.در مجموع از ۱۰۰ پرسشنامه توزیع شده ۸۵ مورد از یک سازمان انتخابی جمع آوری شده است.یافته های تحقیق نشان داده است که متغییر مستقل رضایت شغلی بر روی رضایت بوسیله پرداخت و حمایت سرپرست تاثیر کمی دارد و در ارتباط منفی مهمی با ترک از خدمت کارکنان دارد.اگرچه تعهد سازمانی ارتباط مهمی نسبت به ترک از خدمت از جمله در داخل کارکنان سازمان ندارد.
-ین فاح و همکاران[۱۵۵] (۲۰۱۰)در تحقیقی، یک مطالعه اکتشافی بر روی ترک از خدمت از جمله کارکنان بخش خصوصی در پتالینگ مالزی پرداختند و هدف از آن مطالعه تعهد سازمانی،استرس شغلی،رضایت شغلی و ترک از خدمت بوده است.و در مجموع ۱۲۰ جوابها در بخش پتالینگ بنابر مصلحت انتخاب شد،نتایج نشان داد که اکثریت سطح ملایمی از تعهد را تجربه کرده اند(۸/۷۰درصد)،نصف از مجموع (۵۰درصد)سطح بالایی از استرس شغلی،سطح ملایمی از رضایت شغلی(۵/۶۷درصد) و (۵/۴۲درصد) آنها سطح ملایمی از ترک خدمت را تجربه کرده اند.بیشتر تجزیه و تحلیلها نشان داد که زمینه های جمعیت شناختی برای پاسخگوها،میانجی گر ارتباط میان تعهد سازمانی،استرس شغلی،رضایت شغلی و ترک از خدمت می باشد.
-آلنیاسیک و همکاران[۱۵۶] (۲۰۱۱) به مطالعه تاثیرات مستقل و مشترک شهرت صنفی درک شده،تاثیر تعهد و رضایت شغلی روی ترک از خدمت کارکنان پرداختند برای این هدف،آنها یک رشته تحقیقات روی ۲۲۰ کارکنان در حال کار در صنعت آموزش عالی در ترکیه را شامل کردند،نتایج نشان داده است که شهرت سازمانی درک شده یک ارتباط مثبت با تعهد سازمانی و رضایت شغلی دارد،درحالیکه،آن یک ارتباط منفی مهمی با ترک از خدمت دارد.
- آکسین و همکاران[۱۵۷](۲۰۱۳) در یک تحقیق به اینکه آیا شخص-سازمان تلاشهای مناسب را برای تاثیر تعهد و رضایت شغلی بر روی ترک از خدمت تطبیق می کنند؟ را مورد بررسی قرار دادند.فرضیات تحقیق با اطلاعات مناسب از ۲۰۰ نمونه از کارکنان در یک موسسه آموزش عالی در ترکیه امتحان گردید،تجزیه و تحلیلها آشکار کرد که سطحی از شخص- سازمان بطور پر معنی تلاشهایشان را برای تطبیق کردن رضایت شغلی روی ترک خدمت تعدیل می کنند.بنابراین،چنین تلاشی روی ارتباط میان تاثر تعهد سازمانی و ترک از خدمت مشاهده نشده است.
-جانسن و همکاران[۱۵۸](۲۰۱۳) به تحقیق تاثیر تعهد سازمانی روی تمایل به ترک خدمت معلمان مدارس متوسطه عمومی در تانزانیا پرداختند.اطلاعات نمونه از معلمان بصورت اتفاقی با بهره گرفتن از پرسشنامه جمع آوری گردید(n=127،نرخ پاسخها۸۸%).میان معلمان و مدیران مدرسه توافق شد که نام مدرسه نباید در نشریه آشکار گردد.نتایج آشکار کرد که معلمان تعهد عاطفی کم،تعهد مستمر ملایم،تعهد هنجاری بسیار اندک و تمایل به ترک خدمت بالا دارند که شاید در رفتار واقعی سالهای بعد اجرا کنند.ابعاد تعهد سازمانی ارتباط منفی مهمی با تمایل به ترک خدمت دارد.اگرچه تعهد هنجاری مشارکت بی نظیری را نشان نمی دهد و تعهد مستمر مهم نشان داده شده است و سهم بی نظیری روی تمایل به ترک خدمت معلمان دارد درحالیکه تعهد مستمر پیشبینی کننده قوی تری می باشد. انتظار می رود معلمان جوانتر تمایل به ترک خدمت بالاتری را گزارش کنند،عوامل آماری دیگر بجز تفاوتهای ایستایی مهمی را بر روی تمایل به ترک خدمت انجام ندادند.
-سام[۱۵۹](۲۰۰۷) در تحقیقی با عنوان چرا آنها در حال ترک کردن هستند؟تاثیر تمایل به ترک خدمت از جمله کارکنان اجتماعی در خیریه کودکان انجام دادند برای این منظور یک پرسشنامه جامع به ۳۰۹ نفر از کارکنان اجتماعی در خیریه کودکان بخش استوکهلم توزیع شد.تحقیق شامل یک مجموعه از چهل و دو گروه کاری بود.قابل توجه ترین نتایج آن بود که اگرچه ۵۴ درصد کارکنان اجتماعی مکان کاری جاریشان برای دو سال یا کمتر دارند،۴۸ درصد قصد داشتند شغلشان را ترک کنند.تجزیه و تحلیل رگرسیون استدلالی نشان داد که مهمترین متغییر برای تمایل به ترک خدمت مکان کاری فاقد گرایش منابع انسانی در داخل سازمان بود.نتیجه نهایی برای این تحقیق آن است که وقتی تاثیر جنبه های متفاوت وظایف کاری با بعضی از جنبه های فرهنگ سازمانی مقایسه شد،آشکار شد که آن مهمترین در این رابطه بنظر آمده است.
-شهربانیان و همکاران[۱۶۰](۲۰۱۲) ارتباط بین عدالت سازمانی و تمایل به ترک خدمت در کارکنان اداره کل ورزش و جوانان در تهران پرداختند،نمونه از ۱۸۰ نفر تشکیل شد و از دو پرسشنامه برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد.نتایج یک ارتباط مهم و منفی بین عدالت سازمانی و تمایل به ترک خدمت را در کارکنان نشان داد(۲/۰-=r،۰/۰۳=p).علاوه بر این یک وابستگی منفی و مهم بین عدالت توزیعی(۰/۰۳۷=p،-۰/۱۹۳=r) و عدالت تعاملی(۰/۰۱≥p،-۰/۲۳۰=r)با تمایل به ترک خدمت وجود دارد.نتایج تجزیه و تحلیل رگرسیون نشان داد که عدالت توزیعی پیشبینی کننده تمایل به ترک خدمت از جمله کارکنان است و همچنین موثرترین،برای بهره وری و عملکرد بهتر برای کارکنان است.
فصل سوم
روش اجرای تحقیق
۳-۱مقدمه
بی تردید توسعه کمی و کیفی جوامع، همگی مرهون تصمیم سازیهایی است که بر پایه تحقیقات علمی صورت می گیرد(خاکی،۱۳۸۷،ص ۸۶). تحقیق، فرآیندی است که از طریق آن می توان درباره ناشناخته به جستجو پرداخت و نسبت به آن شناخت لازم را کسب کرد. در این فرایند از چگونگی گردآوری شواهد و تبدیل آنها به یافته ها، تحت عنوان روش شناسی یاد می شود(سرمد و همکاران، ۱۳۸۳،ص ۲۲). از آنجا که تحقیق علمی با ظهور مسأله یا مجهولی در ذهن محقق شروع می شود، هدف اصلی آن را بادی معلوم کردن آن مجهلو به عبارتی حل مسأله و پاسخ یافتن برای آن دانست(حافظ نیا،۱۳۸۴،ص ۱۶). و دستیابی به هدف اصلی تحقیق زمانی میسر خواهد بود که با روش شناسی درست صورت پذیرد. به عبارت دیگر، تحقیق از حیث روش است که اعتبار می یابد(خاکی،۱۳۸۷،ص ۱۴۰). و روش تحقیق، چارچوب عملیات و اقدامات جستجوگرایانه را برای تحقق هدف پژوهش، جهت آزمودن فرضیه یا پاسخ دادن به سوالات تحقیق، فراهم می آورد(سرمدو همکاران،۱۳۸۳،ص ۲۲). بنابراین پژوهشگر باید توجه داشته باشد که اعتبار دستاوردهای تحقیق، تحت تأثیر روشی است که برای تحقیق خود برگزیده است.
با توجه به عنوان تحقیق و رابطه متغیرهای مستقل و وابسته و وجود متغیرهای میانجی گر که هسته اولیه بحث ما را دراین تحقیق تشکیل می دهند، در این فصل اطلاعات لازم در خصوص روش اجرای تحقیق، تعداد جامعه آماری، روش نمونه گیری و برآورد حجم نمونه،ابزار گردآوری داده ها، روایی و پایایی پرسشنامه و در نهایت روش تجزیه و تحلیل داده ها که ما را در جهت رسیدن به اهداف تحقیق و اثبات یا رد فرضیه ها یاری می رساند،توضیح داده می شود.
۳-۲) روش اجرای تحقیق
روش تحقیق مجموعه ای از قواعد، ابزار، راه های معتبر و نظام یافته برای بررسی واقعیات ها، کشف مجهولات و دستیابی به راه حال مشکلات است)ریاحی، ۱۳۸۴،ص۲۱۳). در این تحقیق، روش تحقیق توصیفی است. مطالعه توصیفی برای تعیین و توصیف ویژگی های متغیرهای یک موقعیت صورت می گیرد. هدف هر مطالعه توصیفی نیز تشریح جنبه هایی از پدیده ی مورد نظر پژوهشگر و با دیدگاهی فردی، سازمانی، صنعتی و نظایر آن می باشد(سکاران، ۱۳۸۶،ص ۱۲۳). به بیان دیگر تحقیق توصیفی شامل مجموعه روش هایی است که هدف آن توصیف کردن شرایط یا پدیده های مورد بررسی است)کاکاوند،۱۳۸۳،ص ۳۹).در این روش، محقق می تواند در صورت لزوم روابط بین متغییرهای مورد مطالعه را مورد بررسی و موردتجزیه و تحلیل قرار دهد.در این تحقیقات، محقق دخالتی در موقیعت یا وضعیت نقش متغییرها ندارد وصرفاً آنچه را که وجود دارد، مطالعه کرده و به توصیف و تشریح آن می پردازد.تحقیقات توصیفی کمتر به کشف قوانین و ارائه ی نظریه منتهی می شود چرا که موارد خاصی را دنبال می کند. همچنین نوع کار تحقیقاتی در این تحقیق نیز ‹‹کاربردی››
می باشد، تحقیقات علمی بر اساس هدف تحقیق به سه دسته تقسیم می شوند:تحقیقات بنیادی، کاربردی و تحقیق و توسعه) بازرگان،۱۳۸۱،ص۱۷۹). و محقق، روش کارخود را بر مبنای‹‹ توصیفی-پیمایشی›› قرار داده است،توصیفی از این جهت که محقق در صدد بررسی و تحقیق به منظور شناسائی و ارائه تصویری از وضع موجود رابطه بین عدالت سازمانی و تمایل به ترک خدمت کارکنان گمرکات استان گیلان با توجه به نقش میانجی گری حمایت سازمانی ادراک شده و تعهد سازمانی می باشد و پیمایشی محسوب می شود چرا که
داده های مورد نظر از طریق نمونه گیری از جامعه به دست آمده و مورد استفاده قرار گرفته و در نهایت تحلیل می شوند. همچنین تحقیق حاضر بر اساس روش گردآوری داده ها، تحقیق میدانی به شمار می رود،زیرا درصدد شناخت و ارائه تصویری از وضعیت موجود شاخص های مورد بررسی در گمرکات استان گیلان است.
روش کار به این صورت است که برای سنجش تمایل به ترک خدمت کارکنان گمرکات استان گیلان پرسشنامه استاندارد که مربوط به لیونز است توزیع می گردد،سپس برای سنجش میزان عدالت سازمانی پرسشنامه استاندارد با ابعاد عدالت توزیعی مربوط به پرایس و مولر،پرسشنامه عدالت تعاملی و رویه ای مربوط به کولکوئیت گنجانده شده است و همچنین برای سنجش دو متغیر حمایت سازمانی ادراک شده از پرسشنامه استاندارد آیزنبرگر و همکاران و تعهد سازمانی از پرسشنامه استاندارد پورتر استفاده شده است. پاسخ دهندگان می بایست با انتخاب گزینه مناسب از طیف پنج گزینه ای لیکرت؛ نظر خود را در رابطه با هر یک از سوالات در مورد رابطه داشتن عدالت سازمانی بر تمایل به ترک خدمت با نقش میانجی گری حمایت سازمانی ادراک شده و تعهد سازمانی را مشخص نمایند. طیف لیکرت یکی از رایج ترین مقیاس های اندازه گیری نگرش می باشد. این مقیاس از مجموعه منطقی از گویه ها که به ترتیب خاصی تدوین شده اند ساخته می گردد. این گویه ها حالات خاصی از پدیده مورد اندازه گیری را به صورت گویه های که از لحاظ ارزش اندازه گیری، فاصله ای مناسب دارند عرضه می کند. پاسخ دهنده میزان موافقت خودرا با هریک از این عبارت در یک مقیاس درجه بندی شده که معمولا از یک تا پنج درجه است نشان می دهد.)بازرگان،۱۳۸۱، ص۱۵۴).
۳-۳)توصیف آزمودنی های تحقیق( جامعه و نمونه آماری (
۳-۳-۱) جامعه آماری،به کل گروه افراد،وقایع یا چیزهایی اشاره دارد که محقق می خواهد به تحقیق درباره آنها بپردازد(سکاران،۱۳۸۸،ص ۲۴۹).
در این تحقیق، جامعه آماری شامل کلیه کارکنان گمرکات استان گیلان مشتمل بر اداره کل گمرک بندر انزلی و اداره کل گمرک آستارا و همچنین گمرکات تابعه مستقر در مناطق آزاد و ویژه،امانات پستی(رشت، انزلی، آستارا)، درب خروج واقع در (انزلی،آستارا) و فرودگاه رشت به تعداد آنها ۳۲۰ نفر است.
۳-۳-۲) نمونه، عبارت است از مجموعه ای از نشانه ها که از یک قسمت،یک گروه یا یک جامعه ای بزرگتر انتخاب می شود(خاکی،۱۳۸۷،ص ۲۵۰).همچنین نمونه عبارت است از تعداد محدودی از آحاد جامعه آماری که بیان کننده ویژگیهای اصلی جامعه باشد(آذر، مومنی،۱۳۷۷،ص ۵).کمبود منابع مالی و محدودیتهای زمانی برای انجام تحقیق،از جمله محدودیتهای عمده ای است که همواره انجام پژوهش ها را از ابعاد مختلف تحت تاثیر قرار داده و از این رو پژوهشگران وادار به برگزیدن مناسبترین شیوه از بین چندین شیوه موجود برای انجام کار پژوهشی می نماید.در تحقیق حاضر با توجه به محدودیتهای پیش گفته از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شده است(حسن زاده،۱۳۸۳،ص۱۱۵). نمونه گیری جامعه در دسترس) ( convenience sampling نوعی طرح نموته گیری غیر احتمالی است که در آن ، اطلاعات یا داده های پژوهشی از اعضای جامعه آماری که صرفا در دسترس پژوهشگر قرار دارند گردآوری می شود. یا به عبارت دیگر شامل جمع آوری اطلاعات از اعضای جامعه ای است که برای دستیابی به اطلاعات آن به سادگی در دسترس باشند. مزایای آن سریعتر، مناسب تر و ارزانتر بودن آن و معایب آن این است که به هیچ وجه قابل تعمیم نیست(سکاران، ۱۳۸۵، صص ۳۱۳-۳۰۹).
n= حجم نمونه
= اندازه متغیر مورد بررسی مطابق توزیع نرمال استاندارد با سطح عدم اطمینان
= میزان خطا
= واریانس جامعه (براساس متغیر مورد بررسی)
N= حجم جامعه
پس از برآورد حجم نمونه که طبق فرمول فوق حداقل حجم نمونه مورد نیاز ۲۲۹ است که تعداد۳۰۰پرسشنامه در اختیار گروه نمونه از کارکنان گمرکات استان گیلان قرار گرفت و از میان پرسشنامه های عودت شده، ۲۳۵پرسشنامه که به طور کامل تکمیل شده بود، در تحلیل نهایی مورد استفاده قرار گرفت.
۳-۴) روش و ابزار گردآوری داد ها
روش های میدانی به روش هایی اطلاق می شود که محقق برای گرد آوری اطلاعات ناگزیر است با مراجعه به افراد یا سازمان ها و… و نیز برقراری ارتباط مستقیم با آن ها اطلاعات مورد نظر خود را جمع آوری نماید(حافظ نیا، ۱۳۸۳،ص ۱۷۹). یکی از روش های بسیار متداول در گرد آوری اطلاعات میدانی روش پرسشنامه است که امر گردآوری اطلاعات را در سطح وسیع امکان پذیر می سازد. در تحقیقات توصیفی و نیز تحقیقاتی که از گستره جغرافیایی زیادی برخوردار باشند و یا تعداد افراد جامعه و نمونه زیاد باشد معمولاً از روش پرسشنامه استفاده می شود(حافظ نیا، ۱۳۸۳،ص ۱۵۲).به منظور جمع آوری اطلاعات مورد نیاز در بررسی رابطه بین عدالت سازمانی و تمایل به ترک خدمت با توجه به نقش میانجی گری حمایت سازمانی ادراک شده و تعهد سازمانی از روش میدانی با مراجعه به گمرکات استان گیلان و ابزار پرسشنامه استفاده شده است.
۳-۵)معرفی دقیق پرسشنامه و نحوه طراحی سوالات آن
پرسشنامه به عنوان یکی از متداول ترین ابزار جمع آوری اطلاعات در تحقیقات پیمایشی، عبارت است پاسخگو را مورد سنجش قرار می دهد(ریاحی، ۱۳۸۴،ص۲۱۸) برای جمع آوری اطلاعات جهت آزمون فرضیات از پرسشنامه استفاده گردیده است.متغیر عدالت سازمانی در سه بعد عدالت توزیعی، عدالت رویه ای و عدالت تعاملی عملیاتی شده است. برای سنجش بعد عدالت توزیعی از پرسشنامه ۵ سوالی پرایس و مولر(۱۹۸۶) استفاده شده است. داده های مورد نیاز برای سنجش بعد عدالت مراوده ای با بهره گرفتن از پرسشنامه ۴ سوالی و داده های مورد نیاز برای سنجش عدالت رویه ای نیز با بهره گرفتن از پرسشنامه ۷ سوالی کولکوئیت(۲۰۰۱) گردآوری شده است. برای متغیر ادراک از حمایت سازمانی از پرسشنامه ۸ سوالی آیزنبرگر و همکاران (۱۹۸۹) استفاده شده است.برای متغیر تمایل به ماندن از پرسشنامه ۳ سوالی لیونز (۱۹۸۱) و برای متغیر تعهد سازمانی از پرسشنامه ۱۵ سوالی پورتر (۱۹۷۴) استفاده شده است.
پاسخ تمامی سوالهای مندرج در پرسشنامه های مورد استفاده در تحقیق حاضر، بر اساس طیف ۵ گزینه ای لیکرت، برای متغییر عدالت سازمانی (از بسیار کم تا بسیار زیاد)،برای متغیر حمایت سازمانی ادراک شده و تعهد سازمانی (از کاملا مخالف تا کاملا موافق) و برای متغیر تمایل به ماندن (از هرگز تا همیشه) گردآوری شده است.
۳-۶)اعتبار و پایایی ابزار پرسشنامه
ابزار سنجش باید از روایی و پایایی لازم برخوردار باشد تا محقق بتواند داده های متناسب با تحقیق را گردآوری نماید و از طریق این داده ها و تجزیه و تحلیل آن ها فرضیه های مورد نظر را بیازماید و به سوال تحقیق پاسی دهد. ابزار سنجش و آزمون های استاندارد و میزان شده معمولاًًَ از روایی و پایایی مناسبی برخوردارند، از این رو محققان می توانند آن ها را با اطمینان به کار گیرند ولی ابزار محقق ساخته فاقد چنین اطمینانی است و محقق باید از روایی و پایایی آن اطمینان حاصل کند.)حافظ نیا، ۱۳۸۳،ص ۱۵۴). روایی و پایایی مهر تأییدی هستند بر استحکام علمی یک مطالعه پژوهشی (سکاران، ۱۳۸۶،ص ۲۲۳).
۳-۶-۱)روایی :
منظور از روایی آن است که آیا ابزار اندازه گیری می تواند خصیصه و ویژگی که ابزار برای آن طراحی شده است را اندازه گیری کند یا خیر ؟ موضوع روایی از آن جهت اهمیت دارد که اندازه گیری های نامناسب و ناکافی می تواند هر پژوهش علمی را بی ارزش و ناروا سازد.) خاکی، ۱۳۸۸،ص۲۴۴).
با توجه به ویژگیهای ابزار اندازه گیری که در بخش بالا به آن اشاره شد، در پژوهش حاضر برای تعیین روایی پرسشنامه های یاد شده، از روایی محتوی و روایی سازه استفاده شده است. برای تعیین روایی محتوی
پرسشنامه های تحقیق، از نظرات جمعی از اساتید دانشگاه استفاده شد و نتیجه گیری شد که پرسشنامه طراحی شده دارای روایی محتوی می باشد.
۳-۶-۲)پایایی :
پایایی به معنای ثبات اندازه گیری داده ها در زمان های مختلف می باشد هرچه این ثبات بیشتر باشد خطای اندازه گیری کاهش می یابد. برای محسبه پایایی ابزار اندازه گیری شیوه های مختلفی بکار گرفته می شودکه عبارتند از: روش بازآزمایی، روش آزمونهای موازی، روش آلفای کرونباخ، روش کودر-ریچاردسن و روش دو نیمه آزمون(سکاران،۱۳۸۵،صص۲۲۷-۲۲۹). مقصود از پایایی آن است که اگر ابزار اندازه گیری را در یک فاصله زمانی کوتاه چندین بار و به گروه واحدی از افراد بدهیم نتایج حاصل نزدیک به هم باشد. برای
اندازه گیری پایایی از شاخصی به نام‹‹ضریب پایایی›› استفاده می کنیم و اندازه آن معمولاً بین صفر تا یک تغییر می کند. ضریب پایایی صفر معرف عدم پایایی و ضریب پایایی یک معرف پایایی کامل است( خاکی، ۱۳۸۸،ص ۲۴۵). همسانی درونی (سازگاری یا هم آهنگی درونی)ابزار، حاکی از متنجانس بودن عناصر ابزار است که به سازه مربوط می شود. به بیان دیگر، عناصر(پرشسها) باید به عنوان یک مجموعه با هم پیوند داشته باشند و بتوانند بطور مستقل مفهوم یکسانی را اندازه بگیرند به گونه ای که پاسخدهندگان معنای کلی یکسانی را برای هر یک عناصر قائل شوند.همسانی درونی را به دو طریق اندازه می گیریم: اعتبار سازگاری اجزاء و اعتبار دو نیمه آزمون(اوماسکاران،۱۳۸۵،صص۲۲۹-۲۲۸).
n = تعدادسوالات آزمون = واریانس سوال i ام = واریانس کل آزمون
اگر ضریب آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه بالاتر از ۷۰/۰ به دست آید، می توان عنوان کرد که پرسشنامه از پایایی قابل قبولی برخوردار است. اما در صورتیکه این ضریب زیر ۷۰/۰ به دست آید، باید برای تمامی ابعاد متغیرهای تحقیق، ضریب الفای کرونباخ را محاسبه نمود و ابعادی را که ضریب آنها زیر ۷۰ /۰ به دست آمده است را حذف کرد یا مورد اصلاح قرار داد(سرمد و همکاران،۱۳۸۳،ص ۱۲۹). میزان پایایی سوالهای تحقیق در جدول ( ۳-۱) آمده است.
جدول ۳-۱) ضریب آلفای کرونباخ مربوط به پایایی سوالات پرسشنامه
۲ – ۲ – ۵ – ۲ سنگ
کاربرد سنگ در معماری ایران از قرون گذشته متداول بوده است به طوریکه در ساخت بنا و در تزیینات آن همواره دیده می شود. سنگ در معماری ایران قبل از اسلام بیشتر از دوره اسلامی بهکار رفته است. برای ساخت ابنیهای مانند: تخت جمشید، آتشکده فیروزآباد، آتشکده نیاسر و… بهطرق مختلف از سنگ استفاده شده است، در ایران خانههایی از هفت هزارسال پیش برجای مانده است که پایه اصلی آنها از سنگ بوده است. با ورود آریاییها بهایران کاربرد سنگ بیشتر شده بهصورتی که روند استفاده از آن پس از اسلام بیشتر جهت پیسازی و تزیین بنا بوده است. (گلابچی، جوانیدیزجی، ۱۳۹۲: ۹ – ۸) کتیبههای سنگی را اغلب بر پایه ستونها، بدنه بیرونی، سنگابها و سنگ قبرها استفاده کرده اند. اجرایکتیبه سنگی عملی مشکل بوده و ممارست و دقت زیادی را میطلبد. (مکینژاد، ۱۳۸۶: ۹۲) سنگها دارای انواع مختلفی میباشند و بهشکلهای متفاوتیکاربرد دارند. در ساختمانسازی از گونه های مختلف سنگ استفاده شده، عمده سنگهایی که در معماری سنتّی ایران بهکار رفته است شامل: سنگ لاشه (سنگی میباشد با لبههای تیز وپرداخت شده، این نوع سنگ پس از استخراج هیچ اقدام دیگری بر آن صورت نمیگیرد)، سنگ قواره (نوعی سنگ لاشه استکه گوشههای آن با چکش گرفته شده است)، سنگ بادبر(بهوسیله پتک بهشکل مکعب درآمده و گرداگرد آن تراشیده شده و روی آن دست نخورده باقی مانده است)، سنگ پاکتراش (پرداخت و تراش شده است)، سنگ رودخانهای (اطراف آن بر اثر غلتیدن در رودخانه گرد شده و برای ساخت دیوار و کفسازی استفاده می شود)، سنگ اَژیانه یا سنگفرش (برای پوشاندن کف ایوانها، میانسرا و… مورد استفاده قرارگرفته و اغلب شامل سنگتخته و یا سنگرودخانهای میباشد.)(گلابچی، جوانیدیزجی، ۱۳۹۲: ۱۰ - ۹) کاربرد سنگ در معماری مجموعه زیارتی امام رضا (ع) بسیاردیده می شود، به طوریکه بیشترین استفاده ازآن برای ازارهها و کف رواقها بوده است. هنرمندان و معماران از نمونههای مختلف سنگ با انواع سنگفرش، ساده، رگهدار و معرق سنگ در قسمت های مختلف از این مجموعه زیارتی بهره بردهاند. از قدیمیترین نمونههای آن، میتوان سنگاب خوارزمشاهیان که در گذشته جهت وضو و آشامیدن آب در حرم مطهر نصب بوده و دارای سنگی سیاه رنگ میباشد را نام برد. این سنگاب در حال حاضر در موزه آستان قدس رضوی نگهداری می شود. همچنین کتیبههای سنگی که بر ازارههای حرم مطهر نصب میباشند نیز از نمونههای کاربرد سنگ در کتیبهها محسوب میگردند.در تصویر ۴۸ – ۲ ، ۴۹ – ۲ نمونه ای از کتیبههای سنگی آمده است.
تصویر۴۸ – ۲٫ نمونه ای از کتیبههای سنگی منقوش بر سنگاب خوارزمشاهیان، بهقلم ثلث و نسخ، مجموعه زیارتی امام رضا (ع)، موزه آستان قدس رضوی، ۶۱۰ – ۵۹۷ ق، مأخذتصویر: پرتال جامع آستان قدس رضوی.
تصویر۴۹ – ۲٫ نمونه ای از کاربرد سنگ در تزیینات کتیبه بهقلم ثلث، مجموعه زیارتی امام رضا (ع)، رواق دارالسعاده، مأخذتصویر: نگارنده، آذر ۱۳۹۳.
۲ – ۲ – ۵ – ۳ گچ
گچ یکی از مصالح اصلی معماری ایرانی محسوب می شود و بهواسطه قابلیت های ویژهای که دارد همواره مورد توجه هنرمندان و معماران قرار گرفته است، علاوه بر جنبه ساختمانی و ایستایی آن برای تزیینات بهکاررفته و به صورت یکی از هنرهای تزیینی درآمده است، به طوریکه با گذراندن فراز و نشیبهایی سیر تحول و تکامل خود را در بستر تاریخ طی کرده است. (سجادی، ۱۳۶۷: ۱۹۴؛ خزاعی، پایدارفرد، ۱۳۹۲: ۵۳) در دوران پیش از اسلام چه در غرب ایران مانند عراق و تیسفون و چه در شرق ایران، همواره از گچ برای پوشش دیوار کاخها و معابد استفاده شده است. (گلابچی، جوانیدیزجی، ۱۳۹۲: ۳۸۰) در دوران هخامنشیان از گچ برای پوشش ستونهای چوبی استفاده شده است، مانند تالار معروف به خزانه داریوش در تخت جمشید، همچنین قطعهای از گچبریگلهای لاله از کاخ شوش که متعلق بهدوران هخامنشی بوده یافت شده است. ساسانیان علاوه بر جنبه های کاربردی گچ از آن برای پوشش تزییناتی مانند گچبری استفاده کرده اند و با بهره گرفتن از نقوش و طرحها بهتزیین ابنیه خود پرداختهاند. (سجادی، ۱۳۶۷: ۱۹۶ – ۱۹۵) همچنین گفته شده استفاده از گچبری برای مقاصد تزیینی و پوشش مصالح سادهی ساختمانی از دوره ساسانی و پس از آن در دوران عباسی رایج بوده است. (برند، ۱۳۸۷: ۷۵) گچ در دوره های مختلف اسلامی نیزکاربردهای فراوانی را در زیبا سازی بناها داشته است. در دوره معاصر کاربرد کتیبههای گچی تا حد زیادی کاهش یافته و کاشیکاری جایگزین آن گردید، اما همچنان کم و بیش از این هنر استفاده می شود. (مکینژاد، ۱۳۸۷: ۸۳) زیباترین نمونههای گچی را میتوان در محراب مسجد جامع اصفهان، بقعه پیربکران اصفهان (یاوری، ۱۳۸۵: ۱۶۳) مسجد جامع نطنز، مسجد حیدریه قزوین و کتیبههای خانقاه و بقعه بایزید بسطامی مشاهده کرد که از شاهکارهای گچبری دوره سلجوقی و ایلخانی بهشمار میروند، از نمونههای پیش از اسلام نیز گچبریهایی موجود در کاخ بیشاپور میباشند که دارای تنوع و گوناگونی فراوانی هستند. (گلابچی، جوانیدیزجی، ۱۳۹۲: ۳۸۱ – ۳۸۰) گچبری دارای اشکال متفاوتی میباشد و بهچهار دستهکلی تقسیم میگردد. گچبری شیرشکری (برجستگی کم)، گچبری زبره (برجستگی کمی بیشتر از شیرشکری)، گچبری برجسته (برجستگی زیاد)، گچبری برهشته(برجستگی بسیار زیاد) (گلابچی، جوانیدیزجی، ۱۳۹۲: ۳۸۱) همچنین بهنوعی از گچبری بهنام گچتراشی نیز اشاره شده است که مانند کاشی معرق، برش خورده و در آن گچ بهرنگهای مختلفی درمیآید. از نمونههای این گچبری در ایوان مقبره مسجد اردهان کاشان در دوره صفویه کار شده است. (گلابچی، جوانیدیزجی، ۱۳۹۱: ۳۸۲؛ سجادی، ۱۳۶۷: ۱۹۷) پته نیز گونه ای از تزیین بهوسیلهگچ میباشد که در آنگچ بر رویکرباس لعابدار کشیده شده و سپس آن را بر محل مورد نیاز نصب میکردند. همچنین در دوره آذری شیوه دیگری ازگچبری رایج شد که بر روی اندود تازهگچ (خشک شده) شیارهایی درمیآوردند. نمونه چنین گچبری در زیر گنبد سلطانیه وجود دارد. (گلابچی، جوانیدیزجی، ۱۳۹۲: ۳۸۲) در اسکلت بناهای اسلامی از گچ بسیار استفاده شده است. از این ماده برای انواع مختلف تزیینات مانند: مقرنسبندیها، کاربندی، تزییناتپوششی و… استفاده شده است. مجموعه زیارتی امام رضا (ع) نیز از این هنر بینصیب نمانده و با بهره گرفتن از قابلیت های آن، هنرمندان در دوره های مختلف نقوش و تزیینات زیبایی را در این مجموعه زیارتی به ارمغان آوردهاند. در تصویر ۵۰ – ۲ نمونه ای از کاربرد گچ در این مجموعه زیارتی آمده است.
تصویر۵۰ – ۲٫ نمونه ای از کاربرد گچ در تزیینات کتیبهای بهقلم نستعلیق، مجموعه زیارتی امام رضا (ع)، ایوان عباسی صحن عتیق، مأخذتصویر: نگارنده، آذر ۱۳۹۳.
۲ – ۲ – ۵ – ۴ کاشی
هنر کاشیکاری از آن دسته هنرهایی است که سابقه کهنی در ایران دارا بوده، به طوریکه قبل از ورود اسلام بهایران از این هنر استفاده شده است. از جمله دوره هخامنشیان و ایلامیان را میتوان عنوان نمود. اما اوج شکوفایی و درخشش این هنر بهدوران اسلامی بازمیگردد. (گلابچی، جوانیدیزجی، ۱۳۹۲: ۳۶۱) از دوره امویان و عباسیان در سامره و نیشابور سفالهای کاشی بهدست آمده است که نشاندهنده اطلاع مردمان از این فن میباشد، همچنین از دوره عباسیان ظروف سفالی لعابداری بهدست آمده است که اغلب دارای رنگهای سبز و آبی بوده که نشان دهنده اثراتی از دوره ساسانی میباشد. در دوره خوارزمشاهیان کاشیسازی ایران رشد فراوانی یافت، به طوریکه بهترین نمونههای سفال وکاشی در شهرهای ری، کاشان، سلطانآباد (اراک)، ساوه و نیشابور دیده می شود. در این دوره کاشیهایی ظریف تولید شد که بسیار شبیه ظروف کاشی ساخت چین بود و در آنها اغلب رنگهایی چون سبز طلاییکمرنگ و یا قهوهای تیره بر لعاب سفیدرنگ، آبی و یا آبی فیروزهای استفاده شده است. (سپنتا، ۱۳۴۵: ۶۰) اولین نمونههای کاشی بیشتر به صورت تکرنگ بوده است. نمونههایی از آن در موزه ایران باستان قراردارد و همچنین در مساجدی مانند: حیدریه، جامع قزوین، مناره مسجد سین، گنبدکبود مراغه، برجهای خرقان، برج رادکان، مسجد ملکزوزن در خراسان، مسجد جامع گناباد و مناره مسجد جامع دامغان بهکاررفته است و تزیینات آنها با کاشی فیروزهای انجام شده است.کاربرد کاشی در بناها منجر بهاستفاده از رنگهای دیگر شد و بهتدریج رنگهایی مانند: قهوهای، آبیسیر، نیلی، سیاه و سفید مانند کاشی فیروزهای جهت تزیین ابنیه بهکار رفت. (کیانی، ۱۳۷۶: ۱۳۲) گفته شده نخستین کتیبهای که در تزیین آن از کاشی استفاده شد بهاحتمال زیاد، کتیبه مسجد سین در نزدیکی اصفهان بوده است و تاریخ آن مربوط بهپانصد هـ میباشد. از آن پس طولی نکشید که کاشی نقش مهمی در معماری ایران یافت. (ماهرالنقش، ۱۳۶۲، ج۲: ۹) از انواع نمونههای مختلف کاشیکاری میتوان کاشیگلی، کاشی جسمی، کاشی معرق، کاشی هفترنگ، کاشینرهای، کاشی زیررنگی، کاشی مهری، کاشی پیشبُر و کاشی معقلی(درهم) را عنوان نمود. (گلابچی، جوانیدیزجی، ۱۳۹۲: ۳۶۸ – ۳۶۳) همچنین نوع دیگری از کاشی نیز بهنام کاشی طلایی وجود دارد. (کیانی، ۱۳۷۶: ۱۳۶؛ سپنتا، ۱۳۴۵: ۶۳) کاشیها دارای اشکال متنوعی مانند: مربع، مستطیل، کوکبی، ستارهای، شش ضلعی، هشت ضلعی و محرابی میباشند. (یاوری و دیگران، ۱۳۹۰: ۱۲۰) گفته شده در حفاریهای تخت سلیمان از سده ششم هـ انواعی از کاشی بهشکلهای ستارهای و صلیبی یافت شده است که بهنام «چهار سِلی» معروف میباشد و همراه با نقوش گیاهی و جانوری بهرنگهای فیروزهای، لاجوردی و سفید ترسیم شده اند این کاشیها دارای اشعار فارسی و تاریخ اجرای کار نیز میباشند. (ماهرالنقش، ۱۳۶۲: ج۲: ۱۰) از پرکاربردترین و مهمترین نمونه کاشیهایی که اغلب در ابنیهکاربرد داشته و تا امروز از آنها استفاده می شود، کاشی معرق و کاشی هفترنگ میباشد. میتوان گفت اکثر کاشیهای کار شده در مجموعه زیارتی امام رضا (ع) کاشیهای معرق و هفترنگ میباشند که در ازارههای اماکن متبرکه این مکان زیارتی نصب شده است. علاوه بر آن میتوان کاشیهای زیررنگی، زرین فام و معقلی را نیز نام برد که در دوره های مختلف و در قسمت های مختلفی از این مجموعه کاربرد داشته است. (برای اطلاعات بیشتر بهجداول مربوط در بخش پیوست مطالب مراجعه نمایید.) در زیر توضیحاتی از این موارد آمده است.
۲ – ۲ – ۵ – ۴ – ۱ کاشی معرق
این نوع از کاشیکاری که معروف بهگل و بوته نیز میباشد، اندک زمانی پس از رواج کاشی یکرنگ در معماری ایران استفاده شد. (کیانی، ۱۳۷۶: ۱۳۲) این کاشی بهاصطلاح غربیان بهموزاییک نیز شهرت دارد. (سپنتا، ۱۳۴۵: ۶۳) میتوان گفت کاشی معرق یکی از بهترین نمونههای کاشیکاری بهلحاظ ارزش هنری میباشد. این نوع از کاشی در اواخر دوره ایلخانی و اوایل دوره تیموری آغاز شد و روند استفاده از آن در دوره صفویه بهاوج خود رسید. هرچندکه در دوره تیموری در مناطقی چون سمرقند و بخارا از کاشی معرق استفاده فراوانی شده است. (گلابچی، جوانیدیزجی، ۱۳۹۲: ۳۶۵) و گفته شده که در توسعه کاشی معرق هنرمندان و استادکاران دوره تیموری نقش مهمتری داشته و در جهت اعتلای آن بسیار کوشیدند. بهنظر میرسد آغاز بهره گیری از کاشی معرق در تزیینات بنا در ابتدا با تلفیق از گچبری بوده است، به طوریکه بهتدریج توسعه پیدا کرده و گفته شده در آغاز پیدایش و توسعه این فن، هنرمندان شهر اسلامی جرجان پیشقدم بوده اند، زیرا در این شهر از قرن پنجم هـ قطعاتی از کاشی معرق با تلفیق گچبری همراه با نقوش هندسی زیبایی بهدست آمده که شاید بتوان آنها را از نمونههای اولیه کاشیمعرق دانست. (کیانی، ۱۳۷۶: ۱۳۳) نمونههای بهکار رفته در این مجموعه زیارتی از دوره تیموری و پس از آن دیده می شود، بهعنوان نمونه میتوان کاشیهای معرقی که در ایوان مقصوره مسجد گوهرشاد کار شده است را نام برد، همچنین در قسمت هایی از ایوانهایجنوبی و غربی صحن عتیق از دوره صفویه این نمونه از کاشی کار شده است. در تصویر۵۱ – ۲ نمونه ای از کاربرد این کاشیها در مجموعه زیارتی امام رضا(ع) آمده است.
تصویر۵۱ – ۲٫ نمونه ای از کاربردکاشی معرق در تزیینات کتیبهای، مجموعه زیارتی امام رضا(ع)، نقارهخانه صحن عتیق، مأخذ تصویر: آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی.
۲ – ۲ – ۵ – ۴ – ۲ کاشی هفترنگ
گفته شده به دلیل مقرون بهصرفه نبودن کاشی معرق از نظر اقتصادی در قرن یازدهمهـ ، کاشی هفترنگ متداول گردید. (کیانی، ۱۳۷۶: ۱۳۳) یکی از دلایل دیگر رونق گرفتن کاشی هفترنگ، سریعتر بودن روند تولید آن نسبت بهکاشی معرق بود. (سپنتا، ۱۳۴۵: ۶۴؛ گلابچی، جوانیدیزجی، ۱۳۹۲: ۳۶۵) در این شیوه هنرمندان از محدودیتهایی که در نوع ساختکاشیهای دیگر مانند معرق داشتند مانند: محدودیت در اشکال هندسی، رهایی یافته و میدان عمل بیشتری در ساخت کاشی کسب نمودند. (کیانی، ۱۳۷۶: ۱۳۳) گفته شده از این کاشی در اواخر دوره تیموری و اوایل صفویه استفاده شده است. منظور از کاشی هفترنگ، این است که میتوان از هفت رنگ متفاوت برای کاشی مورد نظر استفاده نمود. بهعنوان مثال: میتوان هفت قطعه کاشی با هفترنگ متفاوت داشت، یا اینکه ممکن است برای ساخت یک کتیبه چند متری با خط سفیدرنگ از کاشی هفترنگ با رنگ لاجوردی استفاده نمود و این بدان معنا نیست که همیشه باید از هفت رنگ استفاده کرد. (کیانی، ۱۳۹۰: ۱۲۳) برای تهیه کاشی هفترنگ، ابتدا قطعات کاشیخشتی که اغلب در اندازه پانزده در پانزده میباشند، در کنار هم قرار گرفته و طرح اصلی بر روی کاشیها منتقل می شود، سپس کاشی مطابق طرح رنگآمیزی و سپس با رنگ سیاه قلمگیری می شود، پس از آن بهکوره منتقل شده و پس از پخت بر محل نصب میگردد. هفت رنگی که در این شیوه مورد استفاده قرار میگیرد، شامل: سیاه، سفید، لاجوردی، فیروزهای، قرمز و زرد میباشد. (گلابچی، جوانیدیزجی، ۱۳۹۲: ۳۶۶ – ۳۶۵؛ ماهرالنقش، ۱۳۸۱: ۵۱) همچنین رنگ اُکر(گلابچی، جوانیدیزجی، ۱۳۹۲: ۳۶۶) و رنگ حنایی (ماهرالنقش، ۱۳۸۱: ۵۱) نیز بیان شده است. از جمله نقوشی که برای این نوع از کاشیها استفاده می شود، نقوش اسلیمی میباشد که از دوره صفویه در بسیاری از بناهای آن بهاجرا در آمده و تا دوره قاجار ادامه داشته است. اما در دوره قاجار سیر نزولی پیدا کرده و در بناهای اندکی مانند: مسجد سپهسالار(شهید مطهری)، مسجد امام (سلطانی) سمنان و مسجدالنبی قزوین و بناهای کم دیگری دیده می شود، رنگهایی چون زرد و نارنجی نیز بهاین کاشیها اضافه شده است. (کیانی، ۱۳۷۶: ۱۳۶) گفته شده کاشیهای هفترنگ در دوره رضاخان پهلوی، بهعلت ضرورت مرمتکاریهایی که برای بناهای در معرض خطر خرابی وجود داشت، رونق چشمگیری پیدا نموند. امروزه نیز مرمتکاریهایی که در بناهای تاریخی ایران صورت میگیرد شکوه گذشته را بهبناهای ایران بازگردانیده است. (استیرلن، ۱۳۷۷: ۱۰۳) استفاده از کاشی هفترنگ در اماکن متبرکه مجموعه زیارتی امام رضا (ع) بسیار دیده می شود، از نمونههای آن میتوان ازارههای مدرسه بالاسر، مدرسه میرزا جعفر و بخشهایی از صحن عتیق از دوره قاجار و … را عنوان نمود. در تصویر ۵۲ – ۲ نمونه ای از کاربرد این کاشیها در مجموعه زیارتی امام رضا (ع) آمده است.
تصویر۵۲ – ۲٫ نمونه ای از کاربردکاشیهفترنگ در تزیینات کتیبهای، مجموعه زیارتی امام رضا (ع)، ایوان ساعت صحن عتیق، مأخذتصویر: آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی.
۲ – ۲ – ۵ – ۴ – ۳ کاشی زیررنگی
این نوع از کاشی که یکی از قدیمیترین نمونههای کاشی بهشمار میرود از دوره سلجوقی مورد استفاده بوده و پس از سلجوقی بهخصوص در دوره صفویه نیز مورد استفاده قرارگرفت، بهطوریکه بسیاری از ابنیه با آن تزیین گشت، این کاشی بیشتر در محرابها کاربرد داشته است. نوع سلطان سنجری این کاشی از دوره سلجوقی بسیار مشهور میباشد و نمونههایی ازآن نیز در مجموعه زیارتی امام رضا (ع) بهکار رفته است. از نمونههای زیبای کارشده از این نوع کاشی در بناهای صفویه میتوان مقبرهی خواجهربیع در مشهد و امامزاده محروق نیشابوررا عنوان نمود. (نادری، ۱۳۵۷: ۶۵ ، ۶۴) درباره روند تهیه این کاشیها گفته شده در صورتی که بخواهند نقشی بر روی کاشی چهارگوش ترسیم گردد، نخست خشت را بهکوره برده و حرارت می دهند، سپس با لعاب سفید و یا رنگ دلخواه دیگر آن را رنگ نموده و دوباره بهکوره برده و پس از پخته شدن بیرون آورده و اطراف کاشی را میتراشند و بهیک اندازه در میآورند. سپس کاشیهای مورد نظر را روی صفحهای در کنار هم چیده و نقش مورد نظر را بر آن ترسیم مینمایند و دوباره با لعاب بهرنگهای دلخواه روی نقوشکاشی را رنگ آمیزی نموده و برای بار سوم بهکوره برده و حرارت داده تا لعاب دوم پخته شود. رنگ اول را زیررنگی و رنگ دوم را نقش اصلی گویند. (گلابچی، جوانیدیزجی، ۱۳۹۲: ۳۶۷؛ ماهرالنقش، ۱۳۶۱،ج۱: ۲۷) و گفته شده که لعاب این نوع کاشی بهرنگهای سفید، سیاه، زرد، حنایی، لاجوردی، فیروزهای و قرمز میباشد. (ماهرالنقش، ۱۳۶۱،ج۱: ۲۷) همچنین گفته شده این کاشی، از کاشیگلی و همچنین از کاشیجسمی ساخته میگردد. در نوع برجسته آن، مانند کاشی هفترنگ عمل می کنند، فقط قسمت هایی از کاشی که قرار است برجسته شود را باقی گذاشته و قسمت های دیگر از کاشی که فرورفته است را با وسایل مخصوص گود مینمایند، لعاب شیشه بر روی آن داده، بهکوره برده و اگر گود باشد برعکس عمل می کنند. تفاوت این کاشی با کاشی هفترنگ در این است که این کاشی دارای قدمت بیشتری بوده و در صورتی که لعاب نداشته باشد، پس از پخت اگر بر روی آن دست بکشند رنگ کاشی پاک میگردد و لعاب شیشه محافظی برای تثبیت رنگ در این کاشی محسوب میگردد. (نادری، ۱۳۵۷: ۶۴) از ایندست کاشیها در مجموعه زیارتی امام رضا (ع) کار شده است، اما کاربرد آن بهنسبت کاشی معرق و هفترنگ بسیار کم میباشد. نمونههایی از این کاشیها از دوره قاجار و قبل از آن در حرم مطهر دیده میشوند، اما نمونههای بازسازی شده آنها نیز از دوره معاصر در این مجموعه زیارتی وجود دارد. در تصویر ۵۳ – ۲ نمونه ای از این کاشی آمده است.
تصویر۵۳ – ۲٫ نمونه ای از کاشیزیررنگیبرجسته، مجموعه زیارتی امام رضا (ع)، موزه آستانقدسرضوی، مأخذتصویر: نگارنده، آبان ۱۳۹۳.
۲ – ۲ – ۵ – ۴ – ۴ کاشی زرینفام
این کاشیها که به صورت طلایی یا زرینفام میباشند از جمله کاشیهای تزیینی هستند که پس از اسلام رواج یافته و در تزیینات ساختمانی مورد استفاده قرارگرفتند. گفته شده روند استفاده از آن بهقرون سوم و چهارم هـ میرسد. (مکینژاد، ۱۳۸۶: ۹۱) تا قبل از قرن ششم هـ دارای کیفیت خوبی نبودهاند. از قدیمیترین نمونههای آن میتوان کاشیهای قرن ششم و اوایل قرن هفتم هـ را عنوان نمود (طهوری، ۱۳۸۱: ۵۹) در دوره ایلخانی این کاشیها کاربرد فراوانی یافتهاند. (کیانی، ۱۳۹۰: ۱۲۱) اما در دوره صفویه روند استفاده از آن بسیارکاهش یافت. (مکینژاد، ۱۳۸۶: ۹۱) درباره شکل این کاشیها گفته شده که بهشکلهای ستاره هشتپر، ششپر، صلیبی، چهارگوشه، هشتضلعی، دایره و یا غیر هندسی بوده است. (طهوری، ۱۳۸۱: ۷۲؛ سلیمی، ۱۳۸۳: ۱۵۲) در تهیه این کاشیها از اکسیدهای رنگی احیاء شده استفاده می شود که به صورت لایه نازکی بهرنگ طلایی متمایل بهسبز و قرمز بر بدنهی کاشی ظاهر میگردد. (مکی نژاد، ۱۳۸۶: ۹۱) از نمونههای کاشیهایی که به صورت زرینفام در مجموعه زیارتی امام رضا (ع) وجود دارد، میتوان کاشیهای هشتپر، ستارهای و ناودانی که مربوط بهقرن ششم و هفتم ق میباشند را عنوان نمود، این کاشیها که معروفترین آنها بر ازارههای روضه منوره حرم مطهر نصب بوده و میباشند از نمونههای بینظیرکاشیهای زرینفام موجود در این مجموعه زیارتی محسوب میگردند. بخشی از این کاشیها هنوز در روضه منوره نصب بوده و بخشی از آنها در موزه آستان قدس رضوی نگهداری میشوند. در تصویر ۵۴ – ۲ نمونه ای از این کاشیها آمده است.
تصویر۵۴ – ۲٫ نمونه ای از کاشیهای زرینفام، مجموعه زیارتی امام رضا(ع)، قرن ۷ش، موزه آستان قدسرضوی، مأخذتصویر: نگارنده، آبان ۱۳۹۳.
۲ – ۲ – ۵ – ۴ – ۵ کاشی معقلی
با شروع حکومت سلجوقیان تزیینات تلفیقی آجر و کاشی در کنار هم ایجاد گردید. استفاده از قطعات کاشی آبی رنگ با نقشهای آجر در این دوره کار شده است. (هدایت، ۱۳۶۳: ۲۹) رواج معقلیسازی را میتوان بعد از ایجادکاشیهفترنگ وکاربرد آن درپوشش ابنیه بهخصوص نماسازیهای خارجی دانست، زیرا مخارج و زمان تهیه کاشیهفترنگ از معقلی بیشتر بوده و معقلی استحکام بیشتری نسبت بهکاشیهفترنگ داشته است و اینکه، این نوع از کاشی دارای ابعادکوچکی بوده و اغلب به صورت مربع ساخته می شود، بههمین دلیل کمتر دچار تغییرات جوی میگردد. (زمرشیدی، ۱۳۷۳، ج۱: ۵) شیوه تزیین آجر وکاشی در معماری اسلامی مانند شیوه آجر و کاشی تکرنگ بوده است، با این تفاوت که بهجای استفاده از کاشی تکرنگ از کاشیهایی با رنگهای متفاوت استفاده شده است. تلفیق آجر و کاشی در مساجد اسلامی به طورکلی به صورت حرکت زیبای شطرنجی شکل گرفت. (مهرپویا، ۱۳۷۶: ۵۶۵) در این نوع از کاشیکاری که همراه با تزیینات آجری در کنار کاشی استفاده می شود زیبایی خاصی بهبنا میبخشد، از نمونههای کار شده بهاین شیوه میتوان کاشیهای معقلی که در مسجد گوهرشاد موجود میباشد را عنوان نمود، همچنین در صحن جمهوری اسلامی از این دست کاشیکاری دیده می شود. در تصویر ۵۵ – ۲ نمونه ای از این کاشیکاری آمده است.
تصویر۵۵ – ۲٫ نمونه ای از کاشیهای معقلی کار شده با آجر و کاشی بهخط کوفی بنایی، ایوانهای مسجد گوهرشاد، مجموعه زیارتی امام رضا (ع)، مأخذ تصویر: مصدقیان، ۱۳۸۴: ۷۸.
۲ – ۲ – ۵ – ۵ تزیینات چوبی
یکی از انواع تزیینات کتیبهای که اغلب به صورت حکاکی بر دربهای چوبی دیده می شود در مجموعه زیارتی امام رضا (ع) بهکار رفته است که شامل انواع مختلفی چون: منبتکاری، مشبککاری، گرهچینی و … می باشد. با توجه بهاین موردکه ارائه همه این هنرهای چوبی خارج از بحث رساله میباشد، براین اساس هنر منبتکاری که کاربرد بیشتری در ایجاد کتیبههای چوبی این مجموعه داشته است برگزیده و در ادامه توضیحات مربوط بهآن ارائه شده است. هنر منبتکاری مانند اغلب هنرهایاسلامی بهکار رفته در ایران دارای سابقه طولانی بوده است و آثار با ارزشی ازآن دردورههای مختلف برجای مانده که حاکی از قدمت این هنر میباشد.
منبتکاری هنری است، مشتمل بر حکاکی و کندهکاری برچوب که بر طبق نقشهای دقیق و حساب شده صورت میگیرد. (یاوری، ۱۳۸۵: ۷۹) از قدیمیترین نمونههای چوبی ایران پس از اسلام، نمونههایی از منطقه ترکمنستان غربی میباشد که متعلق بهقرن سوم هـ بوده و تزییناتی شبیه گچبریهای ساده مسجد نایین را دارا میباشد. (مهرپویا، ۱۳۷۶: ۵۶۱؛ مختارانی، ۱۳۷۶: ۴۹) همچنین از نیمه اول قرن سوم هـ یک لنگه در چوبی وجود دارد که متعلق بهمسجد جامع عتیق شیراز بوده و دارای تزیینات چوبی و سر در منبتکاری شده از قرن چهارم ق با کتیبههایی بهخط کوفی و کندهکاری به قطر ۳ س.م از چوب کاج میباشد. (مهرپویا، ۱۳۷۶: ۵۶۱؛ یاوری، ۱۳۸۵: ۷۹؛ مختارانی، ۱۳۷۶: ۵۱) در دوره ایلخانی از چوب برای معماری استفاده شده است، از نمونههای آن میتوان منبتکاریهای مسجد جامع نایین را ذکرکرد که از اوایل قرن هشتم هـ برجای مانده است که از مهمترین نمونههای کندهکاری بر چوب محسوب میگردند. (بلر، ام بلوم، ۱۳۸۱: ۳۴) با بررسی در منبتکاریهای بهجای مانده از گذشته میتوان این نکته را عنوان نمود که هنر منبتکاری با هنر گچکاری، از لحاظ تزیینات اختلاف چندانی نداشته و در حقیقت همان روند تحولی که از دوره ساسانی تا دوره اسلامی در گچبری وجود داشته در منبتکاری نیز اتفاق افتاده است. پس از اسلام نیز از این هنر برای تزیین رحل قرآنی، در و پنجره، منبرهای مساجد و اماکن متبرکه استفاده شده است و هنرمندان شهرهای اصفهان، مشهد، کرمان و کاشان در این هنر پیشگام بوده اند. (مهرپویا، ۱۳۷۶: ۵۶۱؛ یاوری، ۱۳۸۵: ۸۰ – ۷۹) از چوبهای مختلفی برای ایجاد این هنر استفاده می شود مانند: گردو، گلابی، آبنوس، اقاقیا و غیره. (مهرپویا، ۱۳۷۶: ۵۶۱) در دوره صفویه روند چشمگیر هنر منبتکاری در شهر اصفهان دیده می شود. ضمن آنکه شاهکارهای متعددی از این دوره در موزههای مختلف موجود میباشد. در حال حاضر مراکز منبتکاری در شهرهای آباده، گلپایگان، اصفهان، اراک، ارومیه، تهران و رشت وجود دارد. (یاوری، ۱۳۸۵: ۸۰) از نمونههای بهکار رفته در مجموعه زیارتی امام رضا (ع)، میتوان کتیبههای کار شده بر دربهای این مجموعه زیارتی را عنوان نمود که در طی دورانهای مختلف تاریخ بر این مکان نقش بسته است. در تصویر ۵۶ – ۲ نمونه ای از کتیبه منبتکاری شده آمده است.
تصویر۵۶ – ۲٫ نمونه ای از تزیینات کتیبهای بر چوب، قاب کتیبه بر بالای لنگه در منبت و مشبککاری شده، مجموعه زیارتی امام رضا (ع)، دوره تیموری، مأخذ تصویر: ژولیده، ۱۳۸۹: ۵.
۲ – ۲ – ۵ – ۶ آیینهکاری
هنرآیینهکاری نیز در ایران دارای سابقه طولانی بوده است و به صورتهای متفاوتی در بین مردمان کاربرد داشته است. در باورهای ذهنی مردمان ایران، آیینه همواره نشانهای از راستی و روشنایی بوده و همیشه در کنار آب و قرآن مجید حضور داشته است. (مختارانی، ۱۳۷۶: ۱۵۱) آیینهکاری از هنرهای تزیینی وابسته به معماری میباشد که جهت آذینبندی قسمتی از دیوار و سقف از تکههای برشخورده آیینه ساده و یا رنگی استفاده می شود و طرحهای هندسی و آرایههایی با این ماده در سطوح داخلی بنا ایجاد میگردد. (یاوری، ۱۳۸۵: ۱۶۴؛ مقیمپوربیژنی، ۱۳۸۷: ۷۲) هنرآیینهکاری از دوره صفویه با نصب جامهای یک پارچه آیینه بر بدنه بنا آغاز شد. به طوریکه بخشهای مختلفی از بنا را با این هنر تزیین میکردند، در ابتدا این هنر جنبه تزیینی و تفننی داشت اما در سده سیزدهم ق یعنی همزمان با دوره قاجار بهاوج رسید و بهعنوان یکی از تزیینات وابسته بهمعماری در بسیاری از بناهای مذهبی و حکومتی بهکار رفت. (مقیمپوربیژنی، ۱۳۸۷: ۷۲) آیینهکاری در سه قسمت انجام می شود، قسمت هایی مانند: حرم مطهر ائمه معصومین (ع)، در ترکیب با نقاشی و در ترکیب با گچبریکاربرد دارد. (مختارانی، ۱۳۷۶: ۱۵۲) از نمونه ابنیهای که در آنها این هنر صورت گرفته است، میتوان دیوانخانه شاه طهماسب در قزوین، کاخ آیینهی شاه صفی، کاخ چهلستون از دوره صفویه، بقعه امامزاده ابراهیم در کاشان و رواقهایی از مجموعه زیارتی امام رضا (ع) را عنوان نمود. (مقیمپوربیژنی، ۱۳۸۷: ۷۳ - ۷۲) این هنر در مجموعه زیارتی امام رضا (ع) در خدمت تزیین بنا درآمده است، به طوریکه بسیاری از ازارههای اماکن متبرکه این مجموعه دارای تزیینات آیینهکاری که بیشتر آنها مربوط بهدوره قاجار میباشند، است. علاوه بر آن از آیینه جهت ایجاد تزیینات کتیبهای هم استفاده شده است، به طوریکه در بخشهای مختلفی مانند رواق دارالسّلام، دارالسرور و … کار شده است. در تصویر ۵۷ – ۲ نمونه ای از کتیبه منقوش بر آیینه آمده است.
تصویر۵۷ – ۲٫ نمونه ای از تزیینات کتیبهای بر آیینه، مجموعه زیارتی امام رضا (ع)، رواق امام خمینی، مأخذ تصویر: نگارنده، آذر ۹۳.
۲ – ۲ – ۵ – ۷ فلزکاری
فلزات دارایکاربردهای زیادی میباشند، یکی از کاربردهای این مواد در معماری و در ساخت کتیبه میباشد. براساس اسناد و مدارک برجای مانده از محصولات فلزی، سابقه این هنر در ایران بسیار طولانی میباشد. بهطوریکه بهگفته برخی پژوهشگران سابقه آن بهحدود پنج هزار سال ق.م باز میگردد. (یاوری، ۱۳۸۵: ۵۰) از فلزات طلا، مس، نقره و آلیاژ برنج بیشتر استفاده شده است. بهعنوان مثال میتوان کتیبههای کار شده بر در مدرسه چهار باغ اصفهان را نام برد که با خطوط ثلث و نستعلیق ایجاد شده است و از جنس مس و آلیاژ بوده که معروف به «در هفت هنر» نیز میباشد. (مکینژاد، ۱۳۸۶: ۹۲) در ساخت کتیبههای فلزی مجموعه زیارتی امام رضا (ع) با بهره گیری از مواد مختلف مانند: طلا، نقره و آلیاژ برنجی این کتیبهها ایجاد شده است. کتیبههای فلزی این مجموعه به طور معمول بر قسمت هایی نظیر: درها، ضریح، ازاره بنا، گنبد و ساقه گنبد بهکار رفته است. بهعنوان نمونه میتوان کتیبهای که بر ساقه گنبد از دوره صفوی بهخط علیرضا عباسی ایجاد شده است را عنوان کرد، اینکتیبه دربردارنده اطلاعات احداثیه از سفر پیاده شاه عباس بهمشهد و دستور تجدید ساخت گنبد را دارا میباشد. همچنین کتیبه دیگری که بر گنبد نصب میباشد نیز در قالب الواح بوده و بر صفحه مینای طلا نقش بسته است و در آن نام شاه سلیمان صفوی دیده می شود. در تصویر ۵۸ – ۲ این کتیبهها آمده است. علاوه بر این میتوان کتیبههایی در ایوان طلای صحن عتیق و صحن نو که بر ورقه مینای طلا نقش بستهاند را نام برد و کتیبههای دیگری نیز بر ضریحهای نقره و طلا در این مکان مقدس وجود دارد.
تصویر۵۸ – ۲٫ نمونه ای از تزیینات کتیبهای بر فلزات در بردارنده متن احداثیه، مجموعه زیارتی امام رضا (ع)، گنبد مطهر، مأخذ تصویر: پرتال جامع آستان قدس رضوی (۱۳۹۱).
۲ – ۲ – ۶ رنگ در کتیبهها
رنگ یکی از مدرکات بصری میباشد که همواره در فرهنگ و هنر اسلامی بهآن توجه شده است. در معماری اسلامی یکی از عناصری که خودنمایی می کند و همراه خیال آدمی، او را به فضایی روحانی میبرد، عنصر رنگ است. رنگهایی که با نشستن درکنار هم چشم انسان را سیرابکرده و سرشت ذاتی خود را بر چشم و جان آدمی آشکار مینمایند.
بهگفته حبیبالله آیتالهی «رنگ مهمترین و پرمحتوا ترین بُعد هنر است.» (آیتالهی، ۱۳۹۰: ۱۳۹) همچنین گفته شده که رنگ می تواند ارزشی عرفانی گرفته و بهگونه ای زبان سخن گفتن جان آدمی با خویشتن باشد. (کربن، ۱۳۸۳: ۲۰۲) رنگ یکی از عناصر بسیار مهم در هنرهای تجسمی میباشد و یکی از عوامل بسیار مهم برای تشخیص و تمایز پدیده ها محسوب میگردد، علاوه بر آن این عنصر بسیار مهم در فرهنگ مردمان رسوخ کرده و بار معنایی متفاوتی را بهخود میگیرد. همچنان که در فرهنگ ایران همواره نقش مهمی داشته است، به طوریکه هنرمندان و عالمان بهآن پرداخته و در هنرهای مختلفی چون معماری، نگارگری و … مورد استفاده قرارگرفته و ارزشهای مختلف آن همواره قابل توجه بوده و در باورهای ذهنی مردمان مفاهیم خاص خود را دارا بوده است.
بهگفته سیّد حسین نصر، رنگها آیینهی عالم وجود میباشند و برتر از همه رنگها، رنگ سفید میباشد که کنایهای از وجود مطلق بوده و اصل و اساس تمامی مراتب هستی میباشد و همه رنگها را بههم پیوند میزند. پس از آن رنگ سیاه میباشد که نشانهی نیستی است، اما معنای تمثیلی آن نشان دادن ذات خداوند است که از شدت نورانیت، تیره و ظلمانی مینماید، به طوریکه برخی از عرفا آن را نور سیاه خواندهاند. (نصر، ۱۳۷۰: ۶۸) در معماری ایران تأثیرپذیری از عنصر نور و رنگ در آرایش ابنیه بهخصوص مساجد و زیارتگاهها شکوه و زیبایی خاصی بهآنها بخشیده است.
بهگفته هانری استیرلن «مسجد با پوشش کامل رنگهای سبز زمردگون خود، نمایندهی عرفانیِ بهشت است و برای ساکنان کشورهای خشک و بری، همچون عربستان و مناطق خاورمیانه، سبزی یعنی سایهی جانبخشی، طراوتی که مورد آرزو است و نشانهی حضور آب، غنا و سرخوشی است. بدین قرار رنگ سبز مظهر باغ عدن است، رنگ بهشت است و بنابراین رنگ پیامبر است.»(استیرلن، ۱۳۷۷: ۱۷۹- ۱۷۸) از طریق رنگ میتوان بسیاری از سلایق، آرزوها وخواستههای آدمیان را شناخت. گفته شده روانشناسان با دقّت در کاربرد رنگها بهبازشناسی لایه های پنهان وجود انسان میپردازند. (سان، دوروتی، ۱۳۷۸: ۵۸) در قرآن نیز رنگهای مختلفی عنوان شده است و این نکته عنوان شده است که مجموع الفاظ قرآنی که بر رنگها دلالت دارند ۳۵ کلمه بوده و در آن از رنگهای قرمز، زرد، سبز، آبی، سفید و سیاه یاد شده است. علاوه بر آن رنگ معنوی (رنگ خدایی) نیز در قرآن آمده است. (رستمنژاد، نوید، ۱۳۸۹: ۱۳۵) استفاده از رنگ در معماری مجموعه زیارتی امام رضا (ع) نیز مانند دیگر ابنیه اسلامی دارای ارزشها و تأثیرات فراوانی میباشد. به طوریکه نقش اساسی را در زیبایی این مکان مقدّس ایفا می کند. تنوع رنگ کاشیهای معرق و هفترنگ، چیدمان آجر و کاشی درکنار هم، رنگ سنگها و خطوط و نقوشکار شده بر آنها که به صورت هنرمندانه با زمینه خود سازگار شده اند همگی در زیباسازی این مکان مقدّس تأثیر دارند. رنگهای متفاوتی در کتیبههای این مجموعه زیارتی دیده می شود، اما رنگهایی که بیش از همه در آن بهچشم میخورد و بیشترین تأثیر را روی بیننده ایجاد می کند، عبارت است از : رنگ سفید، آبی لاجوردی، فیروزهای، زرد، طلایی، سبز، قهوه ای، آبی و سیاه. که در ترکیب با هم و در کنار هم زیبایی خاصی را بهاین مکان بخشیدهاند. این رنگها همگی دارای معانی خاصی میباشند، بهگونه ای که باورهای ذهنی هنرمندان کتیبهنویس را متجلی کرده، معانی از قداست و عبادت را شامل میشوند و کاربرد آنها در کتیبهها شکوه چشمگیری را بهاین مجموعه زیارتی بخشیده است.
۲ – ۳ جمعبندی
با بررسی درکتیبههای مجموعه زیارتی امام رضا (ع)، میتوان عنوان کرد که محتوای بهکار رفته در این کتیبهها اکثر در برگیرنده مفاهیم مذهبی شامل: آیات قرآن، احادیث، ادعیه و تذکرهها میباشد و از متونی نظیر احداثیه و متون مذهبی – احداثیه نیز استفاده شده است. خط ثلث، بیشترین کاربرد را در کتیبههای این مجموعه زیارتی دارد که اغلب به صورت طوماری و قاببندی شده و گاهی در قالب الواح کار شده است و همچنین در بیشتر مواقع به صورت طوماری، دو طبقه و یا سه طبقه با خطی خفی که در بیشتر موارد کوفی میباشد کار شده است. علاوه بر آن خطوط نستعلیق و کوفی نیز کاربرد زیادی را در کتیبههای این مجموعه دارا میباشند. خط کوفی که گونه های مختلف آن نظیر کوفی تزیینی، تربیعی و بنایی بیشتر از نمونههای دیگر مشاهده می شود، در قالبهای طوماری و قاببندی شده در این مجموعه وجود دارد. خط نستعلیق نیز که بیشتر برای متون شعر و احداثیه و در اغلب موارد بر سنگ و از دوره قاجار تا معاصر کاربرد داشته ، در قالب طوماری، قاببندی و الواح مشاهده میگردد. خطوط دیگری نظیر نسخ، تعلیق، محقق، رقاع و طغرا نیز در این مجموعه دیده می شود که کاربرد کمتری نسبت بهخطوط عنوان شده دارا میباشند. ترکیببندی خطوط مورد استفاده در کتیبههای این مجموعه زیارتی اغلب به صورت دو طبقه و سه طبقه بوده و در برخی مواقع ترکیبات تک سطری نیز دیده می شود و از اشکال متنوعی نظیر کتیبههای طوماری، قاببندی و الواح استفاده شده است. از مواد متفاوتی جهت ساخت کتیبهها استفاده شده است که کاشیکاری بیشترین کاربرد را در این زمینه دارا میباشد. کاشی معرق و هفترنگ بیش از سایر کاشیکاریها استفاده شده است. همچنین از سنگ، فلزات، چوب و آیینه برای ساخت کتیبههای این مجموعه زیارتی در قسمت های مختلفی از اماکن متبرکه آن کار شده است.
فصل سوم
تحلیل ساختاری کتیبهها
۳ – ۱ مقدمه
هرگاه خوشنویسی در دل کتیبه مینشیند تبدیل بهاثر هنری میگردد که دربردارنده پیام و مفهومی خاص میباشد. هر اثر هنری دارای پایه و اساس بوده و الفبای ویژهای را در بردارد و با کنار هم قرارگیری این الفبا آن اثر شکل میگیرد. کتیبه نیز با برخورداری از ترکیب حروف و کلمات از خط و خوشنویسی دارای ارزش هنری و بصری است که بازگوکنندهی تسلط هنرمند خوشنویس در نگارش آن میباشد، اینکتیبهها که حامل معنا هستند از دو جنبه محتوا و تصویر دارای اهمّیّت بسیار زیادی در بناهای دوره اسلامی میباشند. از نظر محتوا میتوانند بازگوکننده اطلاعاتی از تاریخ ساخت بنا، نام بانی، معمار، شناسایی خوشنویسان و بررسی شیوهکتابت خوشنویسان باشند. علاوه برآن با توجه بهجنبه بصری و ویژگیهای خطوط بهکار رفته درکتیبهها، خصوصیات ارزشمندی را از منظر هنرهای تجسمی دارا میباشندکه با شناسایی آنها میتوان بهسواد بصری هنرمندان خالق این کتیبهها، در دوره های مختلف تاریخ دست یافت.
کتیبههای مجموعه زیارتی امام رضا (ع) نیز از این قاعده مستثنی نبوده، به طوریکه یکی از مهمترین جنبه های بصری و تزیینی موجود در این مجموعه زیارتی محسوب میگردند.کتیبههای موجود در مجموعه زیارتی امام رضا (ع) علاوه بر جنبه مفهومی و اطلاعات تاریخی که در بردارند، دارای قابلیت های بصری ویژهای میباشندکه بررسی آنها می تواند بازگو کننده تواناییهای ذهنی هنرمند در آفرینش این کتیبهها محسوب گردد. کتیبههای این مجموعه زیارتی که در بردارندهی شیوه های مختلفی از خط و طراحی حروف میباشند، حاکی از ذوق و سلیقه هنرمندان در طی ادوار مختلف تاریخی بوده که در قالب اثری هنری بر اماکن متبرکه این مکان مقدس نقش بستهاند. اگر حروف و کلمات مورد استفاده در کتیبهها را بهعنوان عناصر بصری در نظر بگیریم، این عناصر با نشستن در کنار یکدیگر اصول و مفاهیم تثبیت شده آفرینشهای هنری که شامل: آهنگ، هماهنگی، وزن، رنگ، تعادل و … میباشند را در برگرفته و این حروف و کلمات در حضور نیروهای درونی و برونی قاب کتیبه، مفاهیم و کیفیات بصری را نمایان می کنند. اگر این حروف و کلمات، بهدرستی درکنار هم قرارگیرند، باعث ایجاد نظم و ترتیب منطقی، منسجم شدن قاب تصویر و شکل کلی کتیبه میگردند. بر همین اساس میتوان با بررسی ساختاری اینکتیبهها از منظر هنرهای تجسمی بهبازشناسی هندسه مبنایی آنها دست یافت و بهساختار آن پی برد. علاوه برآن یکی دیگر از مواردی که باعث تأثیرات بصری درکتیبهها میگردد ویژگیهای حروف آن میباشد، این ویژگیها از منظر مختلفی در خوشنویسی مطرح می شود که شامل: مدات (حروف کشیده)، گرداندامها (دوایر)، حروف کوتاه و افراشتهها میباشند، این ویژگیها در بسیاری از مواقع باعث ایجاد آهنگ بصری و ترکیببندی در کتیبهها میگردند، برهمین اساس با بررسی تنوع شکل حروف و ویژگیهای آن میتوان بخشی از قابلیت های بصری کتیبهها را شناسایی نمود. در ادامه آن دسته از کیفیات بصری و ویژگیهای حروفیکه در ساختارکتیبهها نقش تعیینکننده ای دارند، مورد بررسی قرار گرفته است.
۳ – ۲ بررسی کیفیات بصری در کتیبهها
با توجه بهچیدمان حروف نوشتاری در قابکتیبه مفاهیمی ایجاد می شود که می تواند باعث وحدت، هماهنگی و متنوع شدن کتیبه گردد، این مفاهیم همان کیفیات بصری میباشند و چیدمان مناسب حروف و کلمات در کتیبه بر بهتر شدن این کیفیات تأثیر بسزایی داشته به طوریکه وجود آنها باعث انسجام کتیبه میگردد. کیفیات بصری شامل: آهنگ، تعادل، حرکت، تناسب، و … میباشد. در زیر بهبررسی آن دسته از کیفیات بصریکه بیشترین تأثیر را درکتیبههای مجموعه زیارتی امام رضا(ع) داشته است پرداخت می شود.
«از مجلس شهید به خلوت که میروم
بر هر شهید عشق، جدا گریه میکنم»(همان، ص۳۵).
«سرختر از ما نمیخندد به روی مرگ سرخ
زیر پای خارها را هر چه میخارد بهار»(همان، ص۲۲۰).
«بر این شهید سرا کفر بر نخواهد گشت
خلوص ما مگر از کردگار برگردد»
«از این مدافعه بیفتح برنمیگردیم
مگر که مرکب ما بیسوار برگردد»(همان، ص۱۷۰).
«در رگم خون شهادت پای میکوبد هنوز
پای را هر چند در رقص بلا گم کردهام»(همان، ص۱۵۹).
«آخرین شعلههای خونم را
هدیهی انقلاب خواهم کرد»(همان، ص۱۷۷).
«امید سرزده من! خدای من! تا چند؟
ز خمسرای شهادت، خمار برگردد»(همان، ص۱۷۰).
دیگر آن که باید فرید را از شاعران مضمون ساز در شعر انقلاب دانست. مَثَل شدن ابیاتی از این شاعر نیز شاهد همین مدعاست:
«سرّ نی در نینوا میماند اگر زینب نبود
کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود»(همان، ص۲۴۹).
با این همه، شعر فرید از ضعفهایی نیز دارد؛ از آن جمله سهلانگاری در کاربرد افعال است که شاید بتوان آنها را نوعی هنجارگریزی قلمداد کرد:
«تا لحاف ابرها را روی ماه
ریخت باد، امید دیداری نماند»(همان، ص۳۱).
پیداست که فعل(لحاف ریختن) مبنای کاربردی و دستوری ندارد.
«جان میدهم به آشتی، اما نگار من
با من که عاشقم سخن از جنگ میزند»
همچنین است فعل ناگوار (سخن زدن!)(همان، ص۳۷).
«در کویر تشنگی یک عمر آتش خوردهام
آن درخت و چشمه را یا رب به من غمخوار کن»(همان، ص۴۴).
شاعر به ضرورت قافیه به جای همدم و مونس کردن، از خدا خواسته تا چشمه و درخت را برایش غمخوار کند.
نیز از عیوب کار فرید، کهنگی افعال است:
«دودمان و بودمانش یک کلاه از ابر بود
گرگ باد آن را چو میش از سر به نیش اندر گرفت»(همان، ص۵۹).
«چو گفتم راز دارم؛ رفت و از دور
صلا در داد: من هم راز دارم» (همان، ص۱۰۹).
«باری، تو را به باور اینان نیاز نیست
بگذار در خیال، به خاک اندرت کنند»(همان، ص۱۲۶)
روشن است که فعل سگالیدن در این بیت غرابت استعمال دارد
«برزمین اما نزد شاید سگالید اینچنین:
میتوان این باد را چون جامه بر پیکر گرفت»(همان، ص۵۹).
و نیز جابه جایی ضمیر به سبک پیشینیان:
«طوطی شعر ندارد سخنی تازه«فرید»!
مگرش آینه و نقُل و قفس تازه کنیم»(همان، ص۹۵).
«ای آه سحر! در تو چه الطاف نهان بود
زین پیشترت؛ آه! که نشناخته بودم»(همان، ص۱۹۳).
استفاده از چنین ساختهای باستانی نمایی در شعر فرید به اقتضای طبیعت کلام نیست( مثلاً آن گونه که در شعر بهار، اخوان، شاملو میبینیم)؛ بلکه طبیعت کلام ایشان امروزی و متّکی بر خصاص زبان معاصر است. لذا به نظر میرسد چنین کاربردهایی به واسطهی تنگنای وزن، بر اثر تحمیل شده و از این روی، زائد و غیر طبیعی به نظر میرسند.
امّا ساخت ترکیبهای پسوندی که از ویژگیهای شعر انقلاب به حساب میآید، تپش و روانی چشمگیری به شعر فرید داده که درنگ مخاطب را سبب میشود و این ویژگی تا حدودی احمد عزیزی را فرایاد میآورد:
«مسیحای من ای اشک پریزاد!
۵۱
۱/۱۹
۴۶/۷
۰/۸۹
۰۵/۱
۱/۰
۱۷
۶۰
۲۳
۳/۱۰
۳۷۰
۲-۲- عملیات آماده سازی زمین
زمین آزمایش ابتدا در پاییز سال قبل شخم عمیق و مجددا در اردیبهشت ۱۳۹۱ شخم سطحی زده شد و سپس در دو نوبت و به طور عمود بر هم دیسک زده شد. سپس با بهره گرفتن از نیروی کارگر ردیف هایی با فاصله ۵۰ سانتی متر ایجاد شد و هر واحد آزمایشی شامل کرت هایی در ردیف های کاشت به طول ۳ و عرض ۵/۲ متر (۵ ردیف کاشت) در نظر گرفته شد. فاصله بوتهها از هم ۱۵ سانتیمتر بود.
۲-۳- مشخصات طرح آزمایش
آزمایش به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با ۳ تکرار انجام گرفت. در این آزمایش نیتروژن در سه سطح (اوره، نیتروکسین و شاهد) با عنوان کرت اصلی و محلولپاشی عناصر کم مصرف به عنوان کرت فرعی در در چهار سطح (اسید بوریک، سولفات آهن، سولفات روی و شاهد) بر روی گیاه لوبیا چیتی مورد ارزیابی قرار گرفت.
۲-۴- عملیات زراعی کاشت، داشت، برداشت
پس از آماده سازی خطوط کاشت، کاشت در ششم خرداد ماه با دست و به صورت هیرم کاری با فواصل ۱۵سانتی متر روی ردیف و در عمق ۵-۳ سانتی متری خاک انجام شد. برای اطمینان از دستیابی به تراکم مطلوب در هر کپه ۳-۲ عدد بذر کاشته شد و در موقع تنک کردن در مرحله ظهور برگ های سه برگچه ای برای تنظیم فاصله مورد نظر بین بوته های روی ردیف بوته های اضافی حذف شدند. طی فصل رشد در موقع لزوم وجین با دست صورت گرفت. بیماری خاصی در مزرعه مشاهده نشد.
۲-۵- صفات اندازه گیری شده
صفات اندازه گیری شده عبارت بودند از:
۱- طول غلاف، ۲- تعداد دانه در غلاف، ۳- تعداد غلاف در بوته، ۴- وزن خشک غلاف، ۵- وزن خشک بوته، ۶- ارتفاع بوته، ۷- وزن صد دانه، ۸- درصد پروتئین دانه، ۹- عملکرد پروتئین، ۱۰ عملکرد دانه، ۱۱-عملکرد بیولوژیک، و ۱۲- شاخص برداشت دانه.
برای اندازه گیری از هر واحد آزمایشی در انتهای فصل رشد تعداد ۵ بوته به تصادف برداشت شده و ارتفاع بوته (بر حسب سانتی متر)و توسط خط کش، طول غلاف در هر بوته بر حسب سانتیمتر و توسط خط کش اندازه گیری شد. همچنین تعداد غلاف در بوته و تعداد دانه در هر غلاف در ۵ بوته مورد اشاره شمارش گردید. درصد پروتئین نیز توسط دستگاه کجلدال مدل v40 اندازه گیری شد.
۲-۵-۱- وزن هزار دانه
از عملکرد دانه برداشت شده به ازای هر کرت ۴ تکرار ۱۰۰ تایی شمارش و توزین شدند و میانگین آنها برای محاسبه وزن هزار دانه مورد استفاده قرار گرفت.
۲-۵-۲- عملکرد دانه
به منظور تعیین عملکرد در هر کرت دو ردیف کناری (از ۵ ردیف موجود) و نیم متر از ابتدا و انتهای آنها حذف و بقیه کرت جهت تعیین عملکرد دانه برداشت شد و در نهایت عملکرد دانه با ثابت شدن وزن آنها با رطوبت ۱۳ درصد محاسبه شد و بر حسب کیلوگرم در هکتار گزارش شد.
۲-۵-۳- عملکرد بیولوژیک
برای تعیین عملکرد بیولوژیک در هر کرت از سطحی که برای عملکرد دانه در نظر گرفته شده بود، ابتدا دانه ها از بوته جدا و سپس بوته ها به همراه پوسته غلاف ها و برگ ها به مدت ۴۸ ساعت در آون با دمای ۷۵ درجه سیلسیوس نگهداری و سپس توزین شدند و بر حسب کیلوگرم در هکتار گزارش شد.
۲-۵-۴- شاخص برداشت
برای این منظور از رابطه زیر استفاده شد
×۱۰۰
عملکرد اقتصادی
(فرمول ۲-۱). = شاخص برداشت(HI)
عملکرد بیولوژیک
۲-۵-۵- درصد پروتئین دانه
یک گرم از دانه های رسیده و آسیاب شده را همراه با ۵ گرم کاتالیزور (سولفات مس، سولفات پتاسیم و اکسید سیلسیوم) و ۲۰ میلی لیتر اسید سولفوریک در لوله ها ریخته و در دستگاه کجلدال قرار داده شد. دمای دستگاه را روی ۲۵۰ درجه سیلسیوس تنظیم و پس از سپری شدن این مدت، دمای دستگاه را روی ۴۱۰ درجه سیلسیوس تنظیم کرده و به مدت یک و نیم ساعت زمان گرفته شد سپس نمونه ها را خارج کرده و پس از خنک شدن به هر کدام ۲۰ میلی لیتر آب مقطر اضافه کرده و در دستگاه دوم کجلدال قرار میدهیم. بعد از اضافه کردن سود سوز آور در دستگاه، نمونه ها از دستگاه کجلدال خارج و با اسید سولفوریک تیترازول تیتر مینمائیم. مقدار اسید مصرف شده در تیتراسیون را در فرمول ذیل گذاشته و میزان نیتروژن مشخص میشود. درصد پروتئین از حاصل ضرب نیتروژن در عدد ۲۵/۶ به دست میآید.
وزن نمونه/ (۰۰۰۱۴/۰ × مقدار اسید مصرف شده در تیتراسیون)}= درصد نیتروژن}× ۱۰۰
۲۵/۶× درصد نیتروژن = درصد پروتئین
۲-۵-۶- عملکرد پروتئین دانه
از حاصل ضرب درصد پروتئین دانه و عملکرد دانه هر تیمار، عملکرد پروتئین دانه به دست آمد و بر حسب کیلوگرم در هکتار بیان شد.
۲-۶- تجزیه آماری داده ها و نرم افزار های مورد استفاده
تجزیه آماری داده ها بر اساس مدل آماری طرح مورد استفاده توسط نرم افزار MSTATC و SAS انجام شد. لازم به ذکر است که قبل از تجزیه واریانس، آزمون نرمال بودن داده ها و اشتباهات حاصله بر اساس مدل آماری طرح مورد استفاده انجام شد. مقایسه میانگین های هر صفت با آزمون دانکن در سطح احتمال ۵ درصد انجام گرفت همچنین برای رسم نمودار ها از نرم افزار Excel استفاده گردید.
فصل سوم- نتایج و بحث
۳-۱- طول غلاف
نتایج حاصل از تجزیه واریانس داده ها نشان داد که اعمال تیمارهای نیتروژن و محلولپاشی عناصر کم مصرف اثر معنی داری را بر طول غلاف لوبیا به ترتیب در سطح احتمال ۵ و ۱ درصد داشت (جدول ۳-۱). طویل ترین غلاف در اثر مصرف نیتروکسین بهدست آمد که تفاوت معنیداری با مصرف اوره نشان نداد. کوتاه ترین طول غلاف لوبیا مربوط به تیمار شاهد بدون مصرف کود بود (نمودار ۳-۱). از لحاظ محلولپاشی عناصر کم مصرف با توجه به نمودار ۳-۲ مشاهده گردید که بیشترین طول غلاف مربوط به تیمار محلولپاشی اسید بوریک بود و کمترین مقدار را تیمار شاهد به خود اختصاص داد. بر پایه گزارش رحیمزاده و همکاران (۱۳۹۰) استفاده از کود زیستی نیتروکسین به طور معنیداری نسبت به تیمار شاهد باعث افزایش طول غلاف میشود. کاپولنیک و همکاران (۱۹۹۱) گزارش کردند که تلقیح گندم و سورگوم با کودهای نیتروژنه باعث تسریع در ظهور سنبلهها و گلدهی میشود و طول سنبله و تعداد سنبلچهها را افزایش میدهد. بهبود شرایط تغذیه ای و نقش مثبت آهن، روی و منگنز میتواند در فتوسنتز و عملکرد فتوسیستمهای نوری در افزایش شاخصهای رشد از قبیل ارتفاع بوته و طول غلاف موثر باشد. کمبود عناصر کم مصرف به علت تاثیر سوء بر بیوسنتز اکسین میتواند باعث کاهش ارتفاع ساقه، طول غلاف و عملکرد گیاه شود (ملکوتی و طهرانی، ۱۳۷۷). تحقیقات نشان میدهد مصرف برگی عناصر ریزمغذی آهن، روی و منگنز با افزودن بر ارتفاع بوته و طول غلاف موجب افزایش عملکرد ماده خشک در ذرت میشود (وایتی و چامبلیس، ۲۰۰۵). رحیمی و مظاهری (۱۳۸۷) اظهار نمودند که فراهم آوری عنصر آهن موجب افزایش در خصوصیات فنولوژیکی گیاه میگردد.
نمودار۳-۱- مقایسه میانگین تیمارهای مختلف نیتروژن روی طول غلاف گیاه لوبیا چیتی
نمودار۳-۲- مقایسه میانگین تیمارهای مختلف محلولپاشی عناصر کم مصرف روی طول غلاف گیاه لوبیا چیتی
۳-۲- تعداد دانه در غلاف
براساس نتایج حاصل از تجزیه واریانس داده ها، اثر نیتروژن و محلولپاشی عناصر کم مصرف و همچنین اثر متقابل نیتروژن و محلولپاشی عناصر کم مصرف روی تعداد دانه در غلاف در سطح احتمال یک درصد معنیدار بود (جدول ۳-۱). با توجه به نمودار مقایسه میانگین صفات (نمودار۳-۳) بیشترین تعداد دانه در غلاف از تیمار اوره و محلولپاشی سولفات آهن بدست آمد و کمترین مقدار نیز مربوط به تیمارهای شاهد بود. کاهش تعداد دانه در بوته در شرایط کمبود مواد تغذیه ای نشان دهنده اثر این مواد در آمادگی اعضای رویشی برای تولید دانه است (رز و همکاران، ۲۰۰۵). عناصری مانند آهن که در فعالیتهای فتوسنتزی شرکت میکنند میزان تولید شیره پرورده را در گیاه بالا میبرند و چنانچه میزان صادرات فتوسنتزی به اندام های گیاهی در مرحله گل دهی به خوبی صورت پذیرد، باعث افزایش تعدا دانه در گیاه میشود. علت بالا بودن تعداد دانه در گیاه را شاید بتوان در عدم وجود محدودیت منبع در شرایط مصرف کودهای حاوی عناصر کم مصرف دانست. فراهم آوردن عنصر آهن در ذرت باعث افزایش صفاتی چون تعداد دانه در ردیف و تعداد دانه در بلال شد (چاکرالحسینی و همکاران، ۱۳۸۱). افزایش تعداد دانه در گیاه در اثر محلول پاشی روی نیز توسط موحدی و همدرس ثانوی (۱۳۸۵) در گلرنگ گزارش شده است .کاهش تعداد دانه در شرایط کمبود مواد تغذیه ای نشان دهنده اثر منفی عدم استفاده از این مواد بر آمادگی اعضای زایشی برای تولید دانه است (رز و همکاران، ۲۰۰۵). شرفی و همکاران (۱۳۷۹) اعلام داشتند که وجود نیتروژن کافی در خاک و گیاه در کنار غلظت مناسب عناصر کم مصرفها در عصاره گیاهی از سقط بیش از حد دانه ها جلوگیری می کند. لذا در صورت عدم وجود محدودیت منبع، محدودیت مخزن نیز کمتر پیش می آید.
نمودار۳-۳- مقایسه میانگین اثر متقابل تیمارهای مختلف نیتروژن و محلولپاشی عناصر کم مصرف روی تعداد دانه در غلاف
۳-۳- تعداد غلاف در بوته